گفتوگو با مدیرعامل اسبق سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران
از «تهران نوآور» تا شهر« بیدفاع»
اینکه فعالیتهای فناورانه شهرداری، به صورت مطلوب انجام میشود و از شیب روبهتوسعه برخوردار است یا نه، در نگاه کارشناسان به بحثی فرسایشی تبدیل شده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند شهرداری در همکاری با بخش خصوصی و واگذاری فعالیتهای فناورانه به مردم، ناموفق عمل کرده است. محمد فرجود، مدیرعامل اسبق سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران در گفتوگوی خود با «فنزی» با اشاره به اینکه ورود شهرداری به این بخش، به دلیل ازبینبردن انحصار و رقابت ناسالمی بوده که در مقاطعی بعضا باعث جلوگیری از رشد دامنه خدمات شده، نقطهنظرات خود را درباره وضعیت دیروز و امروز این بخش ارائه داده است.
اینکه فعالیتهای فناورانه شهرداری، به صورت مطلوب انجام میشود و از شیب روبهتوسعه برخوردار است یا نه، در نگاه کارشناسان به بحثی فرسایشی تبدیل شده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند شهرداری در همکاری با بخش خصوصی و واگذاری فعالیتهای فناورانه به مردم، ناموفق عمل کرده است. محمد فرجود، مدیرعامل اسبق سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران در گفتوگوی خود با «فنزی» با اشاره به اینکه ورود شهرداری به این بخش، به دلیل ازبینبردن انحصار و رقابت ناسالمی بوده که در مقاطعی بعضا باعث جلوگیری از رشد دامنه خدمات شده، نقطهنظرات خود را درباره وضعیت دیروز و امروز این بخش ارائه داده است.
فعالیتهایی که شهرداری برای راهاندازی استارتاپهای اجتماعی و شهری انجام داده، در این دوره از مدیریت شهری و دورههای گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
راهاندازی استارتاپ چه در بخش استارتاپهای شهری و چه در بخش استارتاپ اجتماعی جزو وظایف شهرداری نیست. اما شهرداریها در بیشتر شهرهای دنیا از استارتاپها حمایت میکنند و از ظرفیت آنها در حل مشکلات شهری و اجتماعی بهرهبرداری میشود. آنچه ما در شهرداری تهران و سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات مدنظر داشتیم، این بود که راهحل چالشها و مشکلات شهری همیشه نباید در درون شهرداری باشد و برای همین، به دنبال ایجاد راهی برای همکاری با جامعه نوآوری و استارتاپی بودیم تا بتوانیم از ظرفیت آنها در حل چالشها استفاده کنیم. در این زمینه هم اقدامات زیادی انجام دادیم که شاید مهمترین آن، توجه به موضوع هدایت نوآوری شهری، سرمایهگذاری و توسعه خدمات نوآورانه شهر هوشمند و شتاب بخشیدن به خدمات قابل ارائه به کسبوکارهای نوآور در «برنامه تهران هوشمند» بود.
ما از سال 1397 برای هوشمندسازی شهر تهران و نیز فراهمسازی بستری به منظور ارائه خدمات شهری و شهروندی به شهروندان تهرانی و سهولت استفاده از خدمات شهرداری، برنامه ویژهای را مدنظر قرار دادیم که با عنوان «تهران هوشمند» در مجامع داخلی و بینالمللی شناخته شد. یکی از محورهای اصلی این برنامه، موضوع «تهران نوآور» بود که به موضوع توسعه نوآوری در شهر بهویژه در تعامل با استارتاپها توجه داشت. ما در تهران نوآور، دو محور اصلی را مدنظر داشتیم؛ «همکاری در توسعه مراکز و پهنههای شهری هوشمند» که در راستای هدایت جریان نوآوری و ایفای نقش فعالانه در همگرایی و توانمندسازی زیستبوم نوآوری برای بهرهبرداری از فناوریها، تجهیزات و راهکارهای هوشمند در راستای پاسخ به چالشها و مسائل شهری و «پلتفرم بازار نوآوری شهری» که با هدف ایجاد یک شبکه مشارکتی عرضه-تقاضا بین ذیاثران مختلف نوآوری در شهر طراحی شده است و در راستای تسهیل انتقال و مبادله فناوری و بههمرسانی عرضهکنندگان فناوری، متقاضیان فناوری و سرمایهگذاران عمل میکرد. در این راستا ما چالشها و مشکلات فناورانه حوزه شهر هوشمند را از کل بخشهای شهرداری جمعآوری میکردیم و در اختیار فعالان اکوسیستم نوآوری و استارتاپی کشور قرار میدادیم تا از ظرفیت آنها در حل مشکلات شهری استفاده شود. با همین رویکرد، پلتفرم «باهم» را برای معرفی نیازها، فرصتها و پروژههای حوزه نوآوری شهری راهاندازی کردیم که بیش از 400 نیاز فناورانه از محموعه شهرداری تهران در آن ثبت و مستند شد. در کنار این بخش، برگزاری انواع رویدادهای برنامهنویسی شهر هوشمند (هکاتون) و رویدادهای نوآوری معکوس (Reverse Pitch) از دیگر اقدامات ما در حوزه نوآوری بود تا بتوانیم از ظرفیت آنها در حل چالشها استفاده کنیم.
در راستای پیشبرد این دو محور و در سال 1399، بخشنامهای با موضوع «یکپارچهسازی امور مرتبط با فناوری و نوآوری شهری» به تمامی بخشهای شهرداری توسط شهردار تهران ابلاغ شد که در آن به ضرورت حفظ یکپارچگی در اقدامات، جلوگیری از موازیکاری و حرکت بهینه در مسیر سیاستهای شهرداری تهران در حوزه نوآوری و هوشمندسازی اشاره شد و تمامی زیرمجموعههای شهرداری تهران را ملزم به اخذ تأییدیه از شورای راهبردی تهران هوشمند پیش از هرگونه اقدام در حوزههای مرتبط با فناوری و نوآوری کرده بود. همین باعث میشد فعالیت در حوزه نوآوری و استارتآپی به صورت منسجم و به دور از دوبارهکاری صورت گیرد. در کنار این بخشنامه، ما در زمان شیوع ویروس کرونا برای حمایت از تمامی استارتاپها، بخشنامهای صادر کردیم که مجوز فعالیت آنها در ساختمانهای مسکونی داده شد و همین دستورالعمل کمک زیادی به پابرجایی استارتاپها در زمان کرونا کرد.
برخی کارشناسان معتقدند این فعالیتها در رقابت با بخش خصوصی بوده و مخالف ورود شهرداری بودهاند.
در دوره ما این نگاه اصلا حاکم نبود و همواره سعی کردیم فعالیتهایی که انجام میدادیم در رقابت با بخش خصوصی نباشد و اعتقاد داشتیم که باید در شهرداری تهران مشارکت بخش عمومی و خصوصی شکل بگیرد و ضمنا از مشارکت مردمی نیز در حل چالشهای شهری استفاده میکردیم. شاید بد نباشد اشاره کنیم که برای اولین بار در برنامه تهران من و در بخش باهم، از مردم درخواست کردیم پروژههای اولویتدار مناطق خود را تعیین کنند تا شهرداری با توجه به بودجهای که در اختیار دارد به حل آنها بپردازد. فعالیتهایی که ما در بخش حوزه نوآوری در شهرداری انجام میدادیم، عمدتا در مواردی مانند ایجاد و توسعه زیرساختها و پلتفرمهایی بود که یا برای آنها تکلیف حاکمیتی وجود داشت، یا مربوط به اطلاعات شهروندان بود و یا سرمایهگذاری در آن برای بخش خصوصی بهتنهایی توجیه نداشت. البته این زیرساختها نیز عمدتا در مشارکت به بخش خصوصی ایجاد میشد و اتفاقا سازمان فاوا و دبیرخانه تهران هوشمند در آن دوره محلی بود که هریک از استارتاپها هم اگر با بقیه شهرداری مشکلاتی برایشان پیش میآمد، به آن رجوع میکردند.
یکسری از این پروژهها به صورت مدل کارگزاری با بخش خصوصی انجام شد که به عنوان نمونه میتوانم به وصول الکترونیکی مطالبات و درگاه تبادل خدمات دادهمحور (Open API) اشاره کنم که بر اساس مجوزی که برای استفاده از ظرفیت بخش خصوصی صادر شد، درصدی از این وصول مطالبات به شرکتهای وصولکننده این درآمدها اختصاص پیدا میکرد.
آیا اساسا شهرداری تکلیف و مسئولیتی در زمینه کمک به استارتاپهای شهری و اجتماعی برای رشد دارد یا نه؟
به طور معمول چنین تکلیف و مسئولیتی برای شهرداری تعریف نشده و وجود ندارد. ولی برای پیشبرد اهداف مدیریت شهری بهویژه با نگاه شهر هوشمند و توسعه نوآوری شهری لازم است تا از ظرفیتهای زیستبوم استارتاپی استفاده شود. در دورهای که ما در شهرداری و سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات بودیم، چنین وظیفهای را تعیین کرده بودیم. در آن برهه از زمان، بخشنامه «یکپارچهسازی امور مرتبط با فناوری و نوآوری شهری» صادر شد که در سؤال قبلی هم به آن اشاره کردم. در کنار این بخشنامه، در راستای تحقق شعار سال تولید، پشتیبانیها و مانعزداییها و به منظور تسهیل مشارکت و سرمایهگذاری بخش خصوصی در فضای کسبوکار، بخشنامهای از سوی شهردار صادر شد. در این بخشنامه، همه بخشهای شهرداری مکلف شدند موانع درونی از حیث ساختارها، برنامهها، سیاستها و نظایر آن و موانع بیرونی را شناسایی کنند. هدف از این کار، ارائه راهکارهای لازم برای ایجاد مشوقها و پشتیبانی لازم برای حضور آسان، مؤثر و کارآمد همه فعالان اقتصادی از جمله کارآفرینان، نوآوران و همچنین توسعه زیستبوم نوآوری و فراهمآوردن زیرساخت فعالیتهای کسبوکارهای دانشبنیان و استارتاپها در تحقق جهش تولید و رضایتمندی هر چه بیشتر همه شهروندان اعلام شد. همین کار باعث شد بخش خصوصی از نیازهای نوآورانه شهرداری آگاهی پیدا کنند و زمینه همکاری با آنها فراهم شود. از سویی دیگر، وقتی مسئله تعریف شود، اکوسیستم استارتاپی سادهتر میتواند روی پیدا کردن راهحل متمرکز شود. همین نکته باعث رشد استارتاپهای شهری و اجتماعی میشود.
چرا شهرداری از بخش خصوصی حمایت نکرد بلکه با این حوزه رقابت هم میکند؟
دوره ما در شهرداری این نگاه نبود و همانطور که اشاره کردم، لزومی هم به این کار نمیدیدیم که با بخش خصوصی رقابت کنیم، چون اعتقاد داشتیم بر مبنای مدلهای همکاری برد-برد میشد فضایی ایجاد کرد که یک نهاد عمومی مانند شهرداری در کنار بخش خصوصی بتواند نقش ایفا کند و در نتیجه آن کل شهر توسعه پیدا کرده و مردم خدمات بهتری بگیرند. البته یک جاهایی هم ورود ما به دلیل ازبینبردن انحصار و رقابت ناسالم بود که بعضا باعث جلوگیری از رشد دامنه خدمات شده بود. مثلا در دوره کرونا و برای توسعه پرداختهای خرد شهری در مواردی مثل کرایه تاکسی، چند استارتاپ شروع به کار کردند ولی هرکدام اصرار به توسعه ابزارهای خود داشتند و در مقطعی در یک تاکسی بعضا چهار نوع بارکد نصب شده که باعث سردرگمی مسافران و رانندهها شده بود. ما نزدیک به یک سال سعی کردیم قابلیت همپذیرندگی را میان آنها ایجاد کنیم اما نهایتا شرکتها با هم توافق نکردند. نهایتا تصمیم شهرداری بر این شد که بارکد را یکتا کند و در همهجا نصب شود و امکان پرداخت را برای تمام اپلیکیشنها فراهم کند که اتفاقا استقبال خوبی هم از سوی شهروندان شد و در نتیجه آن بهراحتی با هر اپلیکیشنی که خودشان تمایل داشتند میتوانستند پرداخت کرایه را انجام دهند. شهرداری هیچ هزینهای نمیگرفت و اتفاقا با ایجاد زیرساخت مشترک، باعث گسترش دامنه کاربری این خدمات شد. اما همانطور که عرض کردم در بیشتر موارد اینطور نبود و با مدلهایی مانند اپراتوری و صدور مجوز، شهرداری با بخش خصوصی مشارکت میکرد که از بارزترین آنها پروژه پارک حاشیهای هوشمند خودرو و موتورسیکلت، خدمات هوشمند تفکیک پسماند ارزشمند، خدمات هوشمند مانیتورینگ حریق ساختمانها، سیستم یکپارچه پرداخت شهری (شهرپی)، فروش برخط اقلام میادین میوه و ترهبار، پلتفرم مزایده آنلاین ظرفیتهای مازاد تبلیغات محیطی و خدمات حملونقل اشتراکی بود.
برنامههایی مانند «تهران من» با چه هدفی تعریف شد و امروز چرا این حرکت به سمت عقب رفته و به سامانهای رسیدهایم که کاربر از آن راضی نیست و از سر ناچاری باید از آن استفاده کند؟
«تهران من» از طرحهای اصلی مدل بومی تهران هوشمند با محوریت یکپارچهسازی خدمات دیجیتال شهروندی بود. ما این طرح را با چهار حوزه خدمات مالی، خدمات الکترونیک، خدمات شهروندی و خدمات مکانمحور شروع کردیم. این حوزهها که با توجه به نیازهای شهروندان استخراج شده بودند، از یک طرف تسهیلکننده خدمترسانی به شهروندان بودند و از طرف دیگر، یکپارچگی در ارائه خدمات به شهروندان از سوی شهرداری را ایجاد میکردند. هدف ما این بود که پلتفرمی داشته باشیم تا رابط بین شهرداری و شهروندان باشد و هم شهروندان بتوانند مشکلاتشان را به شهرداری بگویند و هم از خدمات شهری استفاده کنند. ما در این طرح اقدامات زیادی هم انجام دادیم که برخلاف نظر شما مورد رضایت شهروندان هم بود. به عنوان مثال، زمانی که میخواستیم فروش طرح ترافیک را ساماندهی و مشکلات این بخش را برطرف کنیم، از پلتفرم «تهران من» استفاده کردیم تا از طریق آن شهروندان بتوانند طرح ترافیک را با توجه به شرایط و نیازی که دارند تهیه کنند. یکی دیگر از بخشهای این برنامه، ارتباط بین شهروندان با شهرداری بود که شهروندان میتوانستند مشکلات و چالشهای محله و منطقه زندگی خود را به صورت ویدئو، فایل صوتی، فایل تصویری و یا متنی به شهرداری اطلاع دهند و این پیام به واحد مربوطه در شهرداری اطلاع داده میشد و برای برطرف کردن آن اقدام میشد. اما پاسخ این پرسش که چرا وجود یک درگاه و بستر یکپارچه ارائه خدمات «تهران من» در کلانشهری مثل تهران لازم است، کاملا مشخص است. کلانشهر تهران با این گستردگی شهری و این تعداد جمعیت ساکن در این شهر لازم دارد تا از فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده کنند و یک پلتفرم جامعی داشته باشد تا بتواند خدمات شهری را در کمترین زمان و به سادهترین شکل در هر زمان و مکانی در اختیار شهروندان قرار دهد. ما با این دیدگاه و برای افزایش راحتی شهروندان، پلتفرم «تهران من» را ایجاد کردیم. اما سؤالی که باید از دستاندرکاران فعلی شهرداری پرسید این است که چرا تصمیم به تعطیلی این اپلیکیشن، گرفتهاند.
درخصوص علل عدم تداوم همکاری شهرداری با استارتاپهایی مثل «بیدود» چه نظر و تحلیلی دارید؟
این موضوع در حوزه حملونقل در شهرداری مدیریت میشد. تا آنجا که خاطرم است، در آن زمان، پروانه این موضوع برای بیدود صادر شد و این استارتاپ اقدام به توزیع دوچرخه اشتراکی در شهر تهران با ایجاد شرایط عضویت برای شهروندان کرد. البته این پروژه با چالشهایی هم همراه بود. برای مثال، سطح ارتفاع در مناطق و محلههای مختلف تهران یکسان نیست و استفاده از دوچرخههای رکابی نمیتواند برای همه محلههای تهران مفید باشد و باید به سمت دوچرخه برقی حرکت کرد. از طرفی دیگر، موضوعاتی مثل سرقت هم برای دوچرخههای اشتراکی وجود داشت. یک موضوع دیگر هم این بود که مدل کسبوکار و درآمدهای طرح برای سرمایهگذار بخش خصوصی جذاب نبود و بعضا کفاف هزینهها را نمیداد و یکی از خواستههایشان از شهرداری این بود که بخشی از هزینهها را جبران کند.
درباره اپلیکیشن «نوماند» پسماند چه؟ سامانهای که باز هم در رقابت با بخش خصوصی ایجاد شد و به نظر میآید هنوز کارایی لازم را ندارد.
در مورد اینکه چرا شهرداری تهران در این دوره «نوماند» را در حوزه پسماند راهاندازی کرده است، باید از متولیان این حوزه سؤال شود و شاید دلایل مشخص و قابل اتکایی برای این کار داشته باشند. اما در دوره ما استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در اولویت قرار داشت و البته نظارت جامع و دقیقی از جانب شهرداری و بر بسترهای مبتنی بر داده بر این شرکتها وجود داشت.
خاطرم است برای این کار، ابتدا نظامنامه فعالیت استارتاپهای تفکیک پسماند از مبدأ را به کمک سازمان مدیریت پسماند تدوین و براساس آن اقدام به برگزاری فراخوان برای شناسایی بازیگران مختلف کردیم و بستر نرمافزاری برای تجمیع دادهها و نظارت را فراهم کردیم که این فرایند نزدیک به شش ماه طول کشید. در انتهای این فرایند، نهایتا چهار شرکت موفق به دریافت مجوز صلاحیت فعالیت شدند و فعالیت خود را شروع کردند.