|

هشدار؛ جزیره هرمز تنها و تنهاتر می‌شود

جزیره هرمز در نزدیکی بندرعباس و جزیره‌های قشم و لارک به واسطه ویژگی‌های خاصی که طبیعتِ بکر آن برخوردار است، این روزها بیشتر مقصد گردشگران و افرادی شده که علاقه‌مند به کمپ کردن در طبیعت هستند. موتورهای سه‌چرخ تقریبا در تمام جزیره با پخش کردن آهنگی شاد گردشگران را دور تا دور جزیره از دره رنگین‌کمان گرفته تا ساحل سرخ برای گردش می‌برند.

هشدار؛ جزیره هرمز تنها و تنهاتر می‌شود

دینا قالیباف

زمانی در اشغال پرتغالی‌ها بوده و امروز تنها آنچه از این حکمرانی کوتاه به جای مانده یک قلعه است. قلعه‌‌‌ای که آذرخش فراهانی که به‌صورت نامنظم از سال ۱۳۸۸ (حدودا ۱۵ سال) در جزیره هرمز زندگی ‌کرده، می‌گوید در معرض نابودی است و اگر قبلا برای بازدید از آن بلیط‌فروشی انجام می‌گرفت، امروز دیگر مردم از تیاب‌بندر و تیاب میناب بدون هیچ پروتکلی وارد قلعه‌ی پرتغالی‌ها می‌شوند.

در کنار گردشگری که رفته رفته در جزیره هرمز جان گرفته، حدودا از سال ۱۳۹۳ تا به امروز زنان توانسته‌اند تا به مددِ زبان هنر و حمایت‌های مختلف درمعیشت جامعه هرمز نقش پررنگ ترى ایفا کنند. امروز وقتی وارد جزیره می‌شویم، از بدو ورود زنان دست‌فروش هرکدام مشغول به فروش چیزی هستند؛ از لباس محلی گرفته تا قلم‌کاری با نقش‌هایی از رخِ زنانه که با رنگی شاد پیوند خورده‌اند. دیدن این زنان که امروز پا به پای مردان جزیره برای کسب درآمد تلاش می‌کنند، ما را به سال‌های قبل و اخباری می‌برد که نشان می‌داد گروهی از مردان که نمی‌توان قضاوت کرد متعصب بودند یا افرادی از برخی نهادها، آثار هنرمندان زنی که بساط کرده بودند را شکاندند اما می‌بینیم که امروز این کج نظرى با مقاومت زنان محلی شکسته شده و خیابان‌های هرمز پر از دست فروشان زنی شده که هرکدام مشغول به فروش چیزی هستند؛ از پخت نان محلی گرفته تا زیورآلات و لباس‌های نخی. به عبارتی دیگر جنسیت‌گرایی که در برخی مکان‌های بومی کشور حاکم است، در اینجا کمرنگ تر است و حتی می‌توان گفت نهاد خانواده هاى بومى اغلب  مادرسالار است.

 

چندی پیش بود که هرمز برای‌ مخاطبان دور و نزدیکش پرفورمنسی از جنس طبیعت اجرا کرد و بیش از پیش توجه مردم عادی و هنرمندان را به خود جلب کرد. ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۲ بود که بارش باران در ساحل سرخ این جزیره باعث شد تحولاتی در طبیعت رخ دهد که برخی از آن به‌عنوان »ساحل خون» و برخی دیگر با‌عنوان »پرفورمنس طبیعت« یاد کنند. آنچه اما اهمیت دارد سویه‌ای پنهان از جنس هنر در این جزیره است که با ویژگی‌های طبیعی آن ارتباط برقرار می‌کند و از دیدِ اغلب گردشگران پنهان مانده است.

 

به‌منظور بررسی جایگاه هنری جزیره هرمز، پیوندش با طبیعت بکر آن و آسیب‌هایی که در طول این سال‌ها به این ستاره‌یِ پرنور حوالی بندرعباس وارد شده، به گفت‌وگو با آذرخش فراهانی، نقاش و خواننده پرداختیم که مدت زمان قابل توجهی است در جزیره هرمز زندگی می‌کند.

 

او در میان بومی‌ها و غیربومی‌ها به لحاظ هنری آنقدر شناخته شده است که کمتر کسی در جزیره وجود دارد که نداند او در کوچه پس کوچه‌های تو در توى جزیره سکنى گزیده است.

 

هرمز و طبیعتِ تنهایش

 

آذرخش فراهانی هنرمندی است که تجربه برگزاری نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی متعددی در داخل و خارج از کشور را در کارنامه هنری خود دارد.

 

اگر عکسی از جزیره هرمز دیده یا به آنجا سفر کرده باشید، با مشاهده‌ی آثار فراهانی و خودنمایی تنوع رنگی شاید پیش ذهن خود بگویید این تنوع از همان جزیره‌ای نشأت گرفته که سنگ‌های رنگی در آنجا پادشاهی می‌کنند. این هنرمند که در خلق آثار خود از طبیعت جزیره هرمز الهام گرفته، درباره ویژگی‌های زمین‌شناسی و طبیعی آن می‌گوید: »این جزیره از منظر زمین‌شناسی و زیست محیطى مکانى منحصربه فرد است که دارای خاک‌ها و سنگ‌‌های بسیار نادر است که معمولا در اعماق زمین هستند اما اینجا روی سطح زمین دیده مى شوند. هرمز همچنین دارای گونه‌های نادر و درحال انقراض جانواران و دوزیستان است. از این دو منظر جزیره هرمز مکان بسیار نادری محسوب می‌شود.«

 

او در ادامه به یورش دائمی به جزیره هرمز اشاره می‌کند: »این طبیعت در یک یورش دائمی است به شکلی که سنگ‌ها و خاک‌های جزیره دائما غارت می‌شوند و جمعیت گونه هاى کمیاب جانداران در خطر نابودى کامل قرار دارند. علی‌رغم اینکه معدن خاک سرخ بسته شده اما هرسال که مراجعه میکنیم، جاى کوه یا تپه ایى رنگى بر پهناى این سرزمین رنگارنگ خالیست. برای مثال کوه کلسقون که ضرف مدت دو سال ناپدید شده است.«

 

او نمونه‌ی دیگری از این آسیب‌ها را ذکر می‌کند: »بعضا بناهای تاریخی متعلق به دوران حکومت پرتغالی‌ها بر این جزیره به شدت مورد بی‌توجهی قرار گرفته و در معرض تخریب سریع مى باشد که هر سال شاهد آن هستیم. درواقع چه از منظر حفظ بافت زمین شناسى هرمز و همچنین بناهاى تاریخى و چه از منظر گونه‌های کمیاب مثل جبیر ( آهو ) و لاک‌پشت‌های پوزه عقابی و موجودات دریایی دیگر اوضاع بسیار نگران کننده است.«

 

فراهانی در ادامه به فاجعه‌ای که در قلعه پرتغالی‌ها رخ داده، اشاره می‌کند: »از لحاظ خاک و بافت منحصر به فرد طبیعی، جزیره هرسال بیشتر رو به نابودی میرود و انگار اصلا دغدغه مسئولین نیست.  بنایی هست متعلق به دوران پرتغالی‌ها بر فرار تپه و قبل از ورودی ساحل مفنغ که زیر آن را براى گسترش حریم جاده  خالی کرده‌اند و به زودی تخریب خواهد شد. هیچ مرمتی در قلعه پرتغالی‌ها صورت نمی‌گیرد و من اصلا ندیده بودم قلعه این چنین به نابودی کشیده شود. امروز دیگر از سمت تیاب بندرى تیاب میناب به قلعه ورود مى کنند وهیچ نظارت و توجهی نیست.«

 

او به طرح مرمتی که چندسال پیش در جزیره اجرا شد، اشاره می‌کند: »چند سال پیش بخش تیاب بندر را مرمت  کردند و ساختمان‌های قدیمی از لحاظ ظاهرى یکدست شدند و خیلی جالب بود و حتی به داخل کوچه‌ها ورود کردند و آنجاها را هم سنگ فرش کردند. اولین اتفاقی که رخ داد این بود که مسئولین تصمیم گرفتند برخی از این دیوارها را نقاشی کنند و بنده شخصا در این موضوع همراهی نکردم. اول این نقاشی‌ها صورت گرفت و بعد نهادها یکسری از دیوارها را شعارنویسی بزرگ کردند و بعدا اشخاصی که خودشان با اسپری بر روی دیوار کار می‌کردند، آمدند و خط و خطوط خودشان را روی دیوارها ثبت کردند و شروع به تبلیغات غذاخوری‌ها، اقامتگاه‌ها و کرایه موتور کردند.«

 

هرمز و پیوند با هنر

 

این هنرمند از پیوند میان هنر و جزیره هرمز ابراز خوشحالی می‌کند: »از بعد هنری خیلی خوشحالم که دوستان فعال در حوزه فرهنگ یک انبار قدیمی اسکله را به پلاتو و سالن نمایش تبدیل کرده‌اند و با بودجه شخصی آنجا میز و صندلی گذاشته و حالا تبدیل به مکانى براى اجرای تئاتر و کنسرت شده است.»

 

او اضافه می‌کند: »علی‌رغم اینکه وزارت ارشاد هرمز دارای سالن است اما بخاطر روند بوروکراسی و حساسیت‌هایی که روی برنامه‌ها هست، هنرمندان به این سوله قدیمی کوچ کرده‌اند و قشنگ‌تر میشود؛ اگر حمایت‌هایی از این حرکت صورت گیرد. این افراد حداقل میتوانند سکویی برای تماشاچی بسازند. اگر حداقل حمایت صورت گیرد، آنجا میتواند یک سالن حرفه‌ای باشد و خیلی هم ارزشمند است که جزیره‌ای که به لحاظ طبیعی انقدر اهمیت دارد، مورد توجه و اقبال قرار گیرد و فضایی فرهنگی در آن شکل گیرد.«

 

آذرخش فراهانی در آخر درباره فراز و فرودهایی که جزیره هرمز پشت سرگذاشته و وضعیت رونق هنر در این مکان صحبت می‌کند: »جزیره هرمز در نقاشی‌ها و آثاری که خود من خلق میکنم، بسیار الهام‌بخش است. یک، بخاطر طبیعت غریب و منحصر به فردی که دارد. دو، بخاطر اینکه یک جامعه خیلی کوچکِ محاصره شده توسط دریا است. همه قسمتهاى یک نظام اجتماهی و حتی سیاسی به شکلی ساده و خلاصه در اینجا وجود دارد و عیان است و درواقع میتوان یک اجتماع را به طور کامل اینجا دید که معایا و مزایایش چیست و چه صفاتی دارد؟«

 

او اضافه می‌کند: »ممکن است در کشور بزرگی برداشت ما از نهادهای اجتماعی، سیاسی و حتی مردمی یک برداشت انتزاعی باشد اما اینجا واقعی است. برای مثال اداره پست اینجا یک فردی است که خانه‌اش نزدیک خانه من است و ادم مراجعه می‌کند و نامه می‌گیرد. ارگان‌هاو نهادهای دولتی یا غیردولتی با پرسنلى انگشت شمار و مشخص، عملکرد و روابطشان را می‌توان باهم دید و از این نظر به شناخت سیاسی - اجتماعی جزیره کمک می‌کند.«

این هنرمند هرمز را محیط بسیار مناسبی برای خلق اثر هنری می‌داند: »اینجا محیط خیلی مناسبی برای خلق اثر هنری است به ویژه برای هنرمندان دیگر که رفت و آمد می‌کنند. اینجا میتوان ارتباطات قوی ایجاد کرد ولی فکر میکنم تبعیضی از بالا راجع به این جزیره وجود دارد. مثلا در همین جزیره قشم گردشگر زیادی می‌آید و جزیره را میبیند و اتفاقات هنری و تفریحی ویژه رخ میدهد و این مورد اتهام اماکن نیست و در حقیقت هم مشکلی برای نهادهای امنیتی ایجاد نمی‌کند. اما کافی است جزیره هرمز به لحاظ گردشگری کمی رونق بگیرد و شلوغ شود و بومیان کمی جیبشان پر شود، همانجا برخى نهادها ورود مى کنند و کاری میکنند که مردم اینجا نتوانند  معیشتی را که لیاقتش را دارند از بابت توریسم داشته باشند. درصورتی که همین مسایل در جزایر دیگر هست ولی انقدر حساسیت نیست. یک جزیره که از منظر نظامی هم به اندازه جزایر اطرافش استراتژیک نیست چرا نباید رونق اقتصادی داشته باشد و اتفاقا هنری و تفریحی در ابعاد بزرگ‌تر رخ دهد؟ به‌نظر من پتانسیل آن هم وجود دارد و به‌نظرم این اجهاف در درجه اول درحق خود مردم جزیره است که از اقدامات دافعانه در زمینه توریسم خوشحال نیستند و در درجه دوم اجهاف در حق کسانی که هزینه میکنند تا بیایند اینجا تفریح کنند و خیلی وقت‌ها جان به لب می‌شوند.«

 

هیچ شری پنهان نمیماند

 

او در ادامه متذکر می‌شود که بومیان جزیره هرمز افراد بسیار باهوشی هستند: »بومی‌های جزیره واقعا انسان‌های پاک‌‌سرشتی هستند و این موضوع در محیط کوچک به سرعت تأثیر خودش را می‌گذارد. هیچ شری پنهان نمی‌ماند و هیچ خیری بی‌جواب نمی‌ماند. افراد شخصیت‌هایی دارند که گاهی با استعدادهایشان در زمینه هنر پیوند خورده است.  الان ما نقاش‌های خیلی خوب و درجه یکی از میان بومیان داریم مثل خاله کنیز،و محروم  محسن معروف به  بابا پیکاسو و دوستان دیگر. به برخی افراد دوربین اهدا شد که وقتى عکسهایى را که گرفته بودند را مشاهده کردم،  واقعا درجه یک بود. گروه هاى  موسیقی حرفه ایى به مانند گروه زاروگه در جزیره هستند که کارشان در سطح بین المللی است.«

 

او خاطرنشان می‌کند که تاکنون به گوشش نخورده بومیان جلوی کار هنری را بگیرند: »شنیده‌ام که فلان ارگان یا نهاد نسبت به برگزارى یک ایونت هنرى خوش گمان نباشند اما اینکه خود بومیان، مخالف حرکت‌های هنری باشند به گوشم نخورده است.

یکبار اینجا نمایشگاه انفرادی تصویرسازی برگزار کردم که بسیار مورد توجه بومیان قرار گرفته است. بومیان اینجا بی‌تفاوت از کنار آثار هنری رد نمی‌شوند و واقعا باهوش هستند و این تجربه من است.«

 

فعالیت هنری در جزیره هرمز داوطلبانه است

 

آذرخش فراهانی عقیده دارد که حضور پرتعداد گردشگران، چنانچه با توجه به محیط زیست جزیره برنامه ریزى شود به رونق کسب‌وکار در جزیره کمک ک: »بى شک حضور گردشگران به رونق جزیره  کمک کرده و به‌عبارتی رونق گردشگری راهی است برای نجات بافت زمین‌شناسی جزیره که بسیار منحصر‌به‌فرد محسوب می‌شود از تاراج شدن.«

 

او اضافه می‌کند: »درحال حاضر جزیره هرمز گروه تئاتر خودش را دارد که آقای سلامتی مسئول آن هستند. اشخاص وقت گذاشتند و فداکاری کردند چراکه اینجا تئاتر، نقاشی و موسیقی ردیف بودجه ندارند و برای همین اشخاصی که فعالیت هنری در هرمز دارند داوطلبانه کار می‌کنند. علی یادگاری خواننده اهل دل تا زمانی که در تلویزیون هرمزگان کار میکردند، مورد توجه بود و متاسفانه امروز با بیماری دست و پنجه نرم میکنند و از ایشان حمایت نمیشود و این یک منشی است که در جای جای کشور اجرا میشود.«

 

سواحل جزیره هرمز به بخش خصوصی واگذار شدهاند؟!

 

آذرخش فراهانی در آخر به مهم‌ترین مسائلی که درباره جزیره هرمز باید مورد توجه قرار گیرند، اشاره می‌کند: »اگر چنین که من شنیدم صحت داشته باشد، سواحل جزیره به اشخاص خاصی از بخش خصوصی واگذار شده کمااینکه یکی از این اشخاص اقامتگاهی هم در این زمین‌ها تاسیس کرده است. اگر این حقیقت داشته باشد و دور تا دور جزیره بخواهد ساخت و ساز صورت گیرد، سوای اینکه مناظر طبیعی منحصر به فردی که این جزیره دارد و استعداد این را دارد که ثبت جهانی سازمان یونسکو شود، در خطر قرار میدهد، محیط زیست در معرض انقراض هرمز هم به نابودی میکشاند و اینها مواردی است که افرادی که منافع خویش را به منافع عمومى ترجیح مى دهند اصلا برایشان ارزشی ندارند.«

 

این هنرمند در آخر راه‌حلی ارائه می‌کند: »جزیره هرمز باید ثبت‌جهانی یونسکو شود این موضوع خودش باعث میشود شکل دیگری از توریسم به اینجا سرازیر شود و این بافت زمین‌شناسی و محیط زیست طبیعت هم حفظ شود و هم بومیان جزیره ارتزاق بهتری میکنند و ارز آورى بیشترى هم براى کل کشور صورت مى گیرد.«

 

او اضافه می‌کند: »باید کمک کنیم شکل جزیره که در حقیقت یک اثر هنرى شگفت آور و فولپیکر است حفظ شود .اما با ادامه این ساخت و سازهاى خارج از طرح هادى، همه ضرر میکنند و درنهایت بخش خصوصی هم سود مورد نظر را از یک جزیره که پتانسیل درآمدی ان ورای آن است که خاکش را بفروشیم یا در ساحل منحصر به فرد آن هتل‌سازی کنیم نخواهد برد و محیط زیست را هم به قهقرا مى بریم.«

 

آذرخش فراهانی در آخر خاطرنشان می‌کند: »به حرمت زیبایی و بکری این جزیره، باید منفعت‌طلبی شخصی جاى خودش را به منفعت‌طلبی جمعی بدهد. باید منافع تمام هم‌نوعانمان را در نظر بگیریم. در غیر این صورت یک جزیره خواهیم داشت که انقدر مورد پسند گردشگر نخواهد بود و درآمدی هم کسب نخواهد کرد. بنظرم باید یک دورنمای کلی از یک ژئوپارک داشته باشیم که درواقع از هر نظر مورد حفاظت است.«

 

 موضوع واگذاری اراضى ملى جزیره هرمز جهت ساخت و ساز را می‌توان به مثابه خطرى جدى برای طبیعت این جزیره‌ی رنگارنگ نام برد. به‌عبارتی شاید بهتر باشد گزارش حاضر را با این سوال تمام کنیم: آیا منابع ملی قابلیت این را دارند که بفروشیم و سند بزنیم؟ آیا چنین چیزی قابل پذیرش است؟ آیا در جاجرود حتى ویلاهای برخى از مسئولین خراب نشد؟ این حساسیت‌ها به حق دربسیارى از نقاط کشور ما شکل گرفته اما چطور درباره جزیره هرمز که یکى از منحصر به فرد ترین نقاط کل کره زمین هست، هنوز شکل نگرفته؟