|

گفت‌وگوی «شبکه شرق» با مقصود فراستخواه:

امید در اسارت

آمارها از شدت‌گرفتن مهاجرت در همه صنوف جامعه خبر می‌دهد. کاهش امید را می‌توان لابه‌لای گپ‌و‌گفت روزانه مردم حس کرد. به قول همکاری، «فقط ادامه می‌دهیم». اما زندگی جریان دارد، سالن‌های کنسرت پر می‌شود، مردم می‌خندند، اشک می‌ریزند، شادی می‌کنند. پس آیا در جامعه امروز ایران، امید وجود دارد و کجا باید به دنبال آن بگردیم؟ اصلا امید به چه معناست؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، ‌سراغ مقصود فراستخواه رفتیم. او در جایی از صحبت‌هایش گفت‌: «من پاسخی برای پرسش‌های مهیب شما ندارم و من هم در این پرسش‌ها درگیر و سرگردانم». بااین‌حال، در این گفت‌وگو چراغی را روشن می‌کند‌ که با آن می‌توان لابه‌لای رنگین‌کمان شادی و غم جامعه، امید را دید.

فرانک جواهری روزنامه نگار هدی هاشمی روزنامه‌نگار

فراستخواه، استاد دانشگاه، یکی از جامعه‌شناسانی است که سال‌ها درباره امید در جامعه ایران کار کرده است‌. بر اساس مطالعات کیفی‌ای که او انجام داده، یک نوع نهیلیسم پنهان و عجیب مثل خوره در جامعه ما نفوذ کرده و حال به یک نوع نهیلیسم منفعلانه هم رسیده‌ایم. او معتقد است اگر می‌خواهید امید را به‌مثابه یک «واقعیت» و «رفتار» جست‌و‌جو کنید، آن را پیدا نخواهید کرد؛ اما اگر جامعه را به‌مثابه «عمل» ببینید، با وجود تمام ناامیدی‌های مبهم و روشنی که همه بر زبان می‌آورند، در عمل امید مبهمی دارند و زندگی می‌کنند؛ «اما در آخر، این زنجیره معناهاست که زبان و جهان ما را می‌سازد و این امیدی است که در ایران می‌توانیم آن را دنبال کنیم‌. به دلیل خیرگی به امر سیاسی، امید اجتماعی که در جامعه وجود دارد، به شکل‌های مختلف خود را نشان می‌دهد و تلاشی برای امیدوار‌بودن است».