|

این قتل‌ها نشانه چیست؟

صفحات حوادث بعضی از روزنامه‌ها و سایت‌های خبری نشان می‌دهند که هر روز و هر ساعت با حوادث تلخ یا خشونت‌باری مواجهیم که هر‌کدام‌شان سوژه یک پرونده و داستان تلخ است و اینها فقط گوشه بسیار بسیار کوچکی از وقایعی هستند که در رسانه‌ها منعکس می‌شوند ولی گزارش کامل و آماری آنها به صورت بولتن‌های محرمانه برای مسئولان کشور ارسال می‌شود.

صفحات حوادث بعضی از روزنامه‌ها و سایت‌های خبری نشان می‌دهند که هر روز و هر ساعت با حوادث تلخ یا خشونت‌باری مواجهیم که هر‌کدام‌شان سوژه یک پرونده و داستان تلخ است و اینها فقط گوشه بسیار بسیار کوچکی از وقایعی هستند که در رسانه‌ها منعکس می‌شوند ولی گزارش کامل و آماری آنها به صورت بولتن‌های محرمانه برای مسئولان کشور ارسال می‌شود. با وجود تکان‌دهنده بودنش گویا عادی شده و شاهد هیچ تدبیر اساسی برای مواجهه با آن نیستیم و نشانه‌ای از راهبردهای علمی و مؤثر مشاهده نمی‌کنیم. فقط در یک روز (سه‌شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳) دیدن این خبرها شوک‌آور است.

۱- قتل‌عام خانوادگی به دست وکیل دادگستری در ولنجک تهران

در این حادثه یک وکیل دادگستری ۴۲ساله به همسر ۴۰‌ساله و پسر ۱۲‌ساله‌اش شلیک کرده، سپس با شلیک یک گلوله خودکشی  کرده است. 

قتل روز سه‌شنبه ۲۲ آبان‌ماه ۱۴۰۳ روی داد و دختر ۱۴‌ساله این خانواده در زمان ارتکاب جنایت، موفق به فرار از منزل شده و در خانه همسایگان پناه گرفته است (ایسنا).

۲- شلیک دو گلوله به سر دختر ۱۶‌ساله به دست پدرش

مردی که با شلیک دو گلوله به سر دختر ۱۶‌ساله خود، او را به قتل رساند، گفت: «با بررسی پیامک‌های تلفن دخترم برایم محرز شد او با یک مرد ارتباط دارد و تصمیم به قتل گرفتم. حالا هم نه پشیمانم و نه عذاب وجدان دارم، باید او را می‌کشتم» (ایرنا).

۳- خودکشی قهرمان پس از کلیپ نامتعارف رشت

سپهر ساعتچی، ورزشکار قایق‌رانی که یکی از حاضران در کلیپ نامتعارف شهر رشت بود، با گذاشتن وثیقه از بازداشت آزاد شد و سپس اقدام به خودکشی کرد (تابناک).

۴- قتل یک پزشک متخصص در یاسوج مقابل مطبش

مسعود داودی، پزشک و متخصص قلب و عروق، شامگاه روز دوشنبه پس از خروج از مطب خود در شهرستان یاسوج، به دست برادر یک بیمار فوت‌شده به قتل رسیده است. رئیس کل دادگستری یاسوج اعلام کرد که قاتل این پزشک بازداشت شده است. مسعود داودی استاد قلب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج بوده است.

۵- در یکی، دو روز قبل از آن هم خبر قتل منصوره قدیری‌جاوید، خبرنگار ایرنا، به دست همسرش به دلیل اختلافات خانوادگی (گزارش مشروح در روزنامه سازندگی 22 آبان 1403).

۶- مردی که سر همسرش را با کلنگ شکافت و مدعی شد او «۱۰ روز بود با من روابط عاطفی نداشت» (عصر ایران).

اگر به رشته‌های جرم‌شناسی، جامعه‌شناسی حقوق، جامعه‌شناسی جزایی و روان‌شناسی اهمیت داده می‌شد و متخصصان این رشته‌ها می‌توانستند در این پرونده‌ها ورود کنند و بدون سانسور و محدودیت، اطلاعات کسب کنند و زیر ذره‌بین قرار دهند و مطالعات آسیب‌شناختی انجام داده و راهکار نشان دهند، تکرار این حوادث کمتر می‌شد. مشکل مدیریت کشور این است که به اینها به چشم حوادثی نگاه می‌کنند که در هر جامعه‌ای رخ می‌دهد و عادی است، در‌حالی‌که اینها مقدمات بحران‌های عمیق است. هر‌کدام از این حوادث در حکم یک نشانه بالینی هستند که در یک مدیریت یا رویکرد غیرعلمی، هیجانی، شعاری، سطحی و ایدئولوژیک به چشم نمی‌آیند.

همه این خبرها جنبه‌های نمادین مهمی دارند. اولی و دومی، نمونه‌ای از صدها حادثه دیگر که با اسلحه گرم رخ داده و نشان می‌دهد سلاح غیر‌مجاز به نحو گسترده‌ای در دست مردم وجود دارد و هر آن ممکن است بر اثر یک خشم فاجعه‌ای آفریده شود. این حجم از سلاح در صورت وقوع بحران بسیار خطرناک است. سومی، نمونه دیگری از انتشار صدها فیلم افشاگری از حوزه خصوصی افراد است که تاکنون در چند مورد منجر به وقایع تلخی شده است و جنبه دیگر آن هم خودکشی پس از آزادی از زندان است.  چهارمی هم نمونه‌ای از چندین قتل مشابه در سال‌های اخیر است که افراد خود را در جایگاه یک متخصص دیده و خطای پزشکی تشخیص می‌دهند و دست به تلافی می‌زنند. نکته مهم آن است که در این موارد غالبا به دستگاه قضائی مراجعه نمی‌کنند. حوادث زیادی رخ داده که ناشی از مراجعه‌نکردن به دستگاه قضائی است. دلیل مراجعه‌نکردن به دستگاه قضائی هم طولانی‌بودن زمان دادرسی است که برای شاکیان تحمل‌ناپذیر است و غالبا به دلیل اینکه تصور می‌کنند از طریق قضائی حق‌شان استیفا نمی‌شود، خودشان آستین بالا می‌زنند. عنصر ناموسی و اختلاف خانوادگی از ویژگی‌های بسیاری از حوادث است. تعداد سرسام‌آور پرونده‌های حقوقی و قضائی در این زمینه که نیازمند مطالعات دقیق کارشناسی برای گره‌گشایی هستند، ابعاد هولناک آن را نشان می‌دهد. با یک نگاه به دور‌و‌بر خود، کمتر خانواده‌ای را می‌بینید که اسیر چنین مشکلاتی نباشد. همه اینها نشانه‌های وضعیت آنومیک است. وضعیت آنومیک و بی‌هنجاری از مفاهیم کلیدی و مهم در شناخت عمیق‌تر و جامعه‌شناسانه این حوادث است. مطالعه و فهم منابع درونی و بیرونی فرو‌ریختن یا تغییر ارزش‌ها و هنجارها، جایگاهی در مدیریت کلان و خرد در کشور ندارد. نه‌تنها آثار چنین توجهی را نمی‌بینیم، بلکه برخی از تصمیمات و احکام و قانون‌گذاری‌ها دقیقا در راستای تشدید وضعیت آنومیک عمل می‌کنند. قانون بودجه جرم‌زا، قانون عفاف و حجاب، توقیف هر‌روزه ماشین‌ها و کلینیک ترک بی‌حجابی تنها نمونه‌های اخیر آن هستند.