|

دوراهی ایران در سوریه

همه به دنبال درک ماهیت احتمالی سیاست خارجی رژیم جدید دمشق هستند، به‌ویژه در مورد ایران. اگر مشخص شود که این رژیم علیه ایران است، این یک تحول مهم خواهد بود که ممکن است چهره منطقه را تغییر دهد. نشانه‌های اولیه برداشت‌هایی را ایجاد می‌کند که ممکن است گمراه‌کننده باشد، اما روزهای آینده پاسخ‌های روشن‌تری خواهد داد.

دوراهی ایران در سوریه

به گزارش شرق ؛ از نظر تئوریک، انتظار می‌رود رژیم جدید سوریه، تحت رهبری «هیئت تحریر‌الشام» و رهبر آن احمد الشرع، سیاستی متفاوت از سیاست‌های بشار اسد اتخاذ کند. بر این اساس، بسیاری انتظار دارند که این رژیم ضد محور تهران باشد. این دشمنى همچنین شامل عراق و «حزب‌الله» لبنان مى‌شود.

با‌این‌حال، عوامل سیاسی منطقه‌ای می‌توانند دمشق را به مسیرهای دیگری سوق دهند، زیرا سیاست بر اساس «دستورالعمل ثابت» پیش نمی‌رود. برای مثال، در اوایل دهه ۲۰۰۰، تصور می‌شد که جنبش «حماس» دشمن ایران است، اما بعدها مشخص شد که این جنبش یکی از متحدان تهران است. همچنین، «الجماعة الإسلامیة» سنی در طرابلس لبنان نیز وضعیتی مشابه داشت. حتی اخوان‌المسلمین، که یک جنبش جهانی اسلامی است، نقش اسب تروا را برای تهران ایفا کرد، آن هم براساس مفاهیمی چون برادری مذهبی و دشمنی مشترک با اسرائیل.

اگر اسرائیل به بهره‌برداری از فرصت فروپاشی سوریه برای تقویت حضور خود در آن ادامه دهد، ممکن است شاهد اتحاد دمشق جدید با تهران و بغداد و بازگشت مستشاران ایرانی به منطقه «السیده زینب» باشیم. این مساله به دیدگاه الشرع و دولت او درباره منازعه با اسرائیل بستگی دارد. تاکنون، اطلاعات زیادی از سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های الشرع در دست نیست که بتوان بر اساس آنها برداشت دقیقی از فلسفه یا سیاست‌های احتمالی او داشت.

 

در صحنه ژئوپلیتیک، ترکیه یک بازیگر مهم منطقه‌ای است و این سوال مطرح است که آیا آنکارا می‌تواند نفوذ قابل‌توجهی در نظام جدید دمشق، به‌ویژه در رابطه با ایران، اعمال کند؟ در مقطع کنونی، ممکن است نقش ترکیه برای جلوگیری از کشیده شدن دمشق به سمت افراط‌گرایی و کمک به رهایی آن از تحریم‌های آمریکا مفید باشد. در مورد مدیریت سیاست خارجی دمشق، دو روایت وجود دارد:

۱. رابطه نزدیک با آنکارا: برخی معتقدند «هیئت تحریر‌الشام» (هتش) به‌شدت به ترکیه وابسته است و به این کشور مدیون است، به‌ویژه در پیروزی‌های نظامی‌اش پس از سال ۲۰۱۸ و موفقیت‌های اخیرش. این روایت ادعا می‌کند که «هتش» به ترکیه نزدیک خواهد ماند و سیاست‌های خود را با سیاست‌های آنکارا هماهنگ خواهد کرد.

 

۲. استقلال نسبی از آنکارا: روایت دوم می‌گوید که «هتش» با ترکیه روابط خوبی دارد، اما سیاست‌های آنها لزوما یکسان نیست. این دیدگاه توسط سنان اولجن، از مرکز کارنگی، نیز تایید شده است که می‌گوید: «اشتباه است که تصور کنیم ترکیه بر هیئت تحریر‌الشام کنترل دارد.»

اگر این رابطه عمیق‌تر شود، سیاست‌های دمشق بازتاب سیاست‌های آنکارا خواهد بود و در نتیجه، بعید است دمشق سیاستی خصمانه علیه محور ایران اتخاذ کند. با‌این‌حال، تنش میان دمشق و بغداد احتمالا به دلایل گوناگون ادامه خواهد یافت.

 

در منطقه بین‌النهرین، پویایی‌های سیاسی و مذهبی خاصی وجود دارد. رقابت میان دمشق و بغداد هم سیاسی و هم فرقه‌ای است. پس از سقوط رژیم‌های صدام و اسد و روی کار آمدن گروه‌های مذهبی در هر دو کشور، بغداد با یک حکومت شیعه و دمشق با یک حکومت سنی روبه‌رو شده‌اند. با به قدرت رسیدن «هیئت تحریر الشام» در دمشق، خشم در بغداد افزایش یافت و ادبیات انتقامی تاریخی بین افراط‌گرایان در رسانه‌های اجتماعی گسترش یافت.

از منظر سیاسی و نظامی تهران، بغداد و حزب‌الله یک حلقه اتحاد علیه رژیم جایگزین اسد به نظر می‌رسند. عراق نیز پس از سقوط پایتخت سوریه، هزاران تن از فرماندهان و نیروهای نظامی رژیم سابق را پناه داده است. پیش‌بینی می‌شود محور تهران، اولویت‌های خود را دوباره سازماندهی کند.

به نظر من، محور تهران دو مسیر را دنبال خواهد کرد:

۱. تلاش برای نزدیکی سیاسی با الشرع و تیمش بر اساس دشمنی مشترک با اسرائیل.

۲. ایجاد ائتلاف‌های داخلی در سوریه و در حومه آن به ‌منظور نفوذ  بر دمشق و هدایت سیاست‌های آن.

ایران که از ۴۰ سال پیش به نظریه تمرکز واشنگتن بر تغییر رژیم اعتقاد دارد، معتقد است آنچه در دمشق رخ داده، حاصل هماهنگی‌های اسرائیلی-آمریکایی است و خود را هدف این طرح می‌داند.


 

منبع: دنیای اقتصاد