وقتی «اتللو» دستمایه ساخت یک سریال میشود
مهمترین دستاورد برای یک پروژه نمایشی، توانایی در همراهکردن مخاطب و ایجاد کنجکاوی درباره سرنوشت شخصیتهاست. مالک مالکی چه سرانجامی پیدا میکند؟ چهکسانی قرار است قربانی جنون سمیرا شوند؟
سحر رحیمی: مهمترین دستاورد برای یک پروژه نمایشی، توانایی در همراهکردن مخاطب و ایجاد کنجکاوی درباره سرنوشت شخصیتهاست. مالک مالکی چه سرانجامی پیدا میکند؟ چهکسانی قرار است قربانی جنون سمیرا شوند؟ سیما مهرهای است که دیگر نمیتواند از بازی کنارهگیری کند اما مشخص نیست قرار است چگونه تاوان زیادهخواهیهایش را بدهد؟ پانی امیدی به بازپسگیری سهمش از میراث خاندان ریزآبادیها دارد؟ همه اینها سؤالاتی است که بخش عمدهای از مخاطبان «زخم کاری» را در انتظار فصل تازه سریال محمدحسین مهدویان قرار داده بود. سریالی که در فصل اول به پشتوانه اقتباس توانست طیف قابل توجهی از سلایق را در ترکیب مخاطبان شبکه نمایش خانگی با خود همراه کند و تصمیم برای دنبالهسازی آن چیزی شبیه به یک ریسک بود. ریسکی که با توجه به بالارفتن انتظارات مخاطبان، کار مهدویان را در فصل دوم سخت کرد. تصمیم مهدویان برای حاشیهنشینی کاراکتر مالک که بخش عمدهای از جذابیت سریال به نام او ثبت شده بود، واکنش مثبتی از سوی مخاطبان نگرفت و انتقادات نسبت به این تجربه بالا گرفت. در سکانس پایانی همان فصل دوم اما بازگشت مالک در مراسم خاکسپاری فرزندش میثم و مواجههای که با مسعود طلوعی و سمیرا داشت، ورق را برگرداند و مهدویان بار دیگر مخاطبانش را تشنه دنباله روایتش کرد. فصل سوم با بازگشت مالک و جبههبندی جدیدی که میان دارودسته طلوعی و بازماندگان خاندان ریزآبادیها شکل گرفت، جان دوبارهای پیدا کرد و «زخم کاری» در شرایطی به پایان فصل سوم رسید که مالک این بار خود در میانه میدان اقدام میکرد و نهفقط سیلیاش به صورت سمیرا به دلها نشست، که گلولههای پایانبخش زندگی طلوعی هم از اسلحهای خارج شد که او در دست داشت. روایت «زخم کاری» در فصل سوم در اوج تعلیق به پایان رسید و همین تعلیق درباره سرنوشت کاراکترها، انتظارات برای فصل چهارم را به اوج رساند. مهدویان اعلام کرده است که داستان «زخم کاری» را در همین فصل به پایان خواهد رساند و احتمالا تعداد قسمتهای این فصل از فصلهای قبلی کمتر خواهد بود. همه اینها یعنی سرانجامِ مالک، سمیرا و سیما، خیلی زود تعیین خواهد شد تا پرونده این سریال برای همیشه بسته شود. مهدویان فصل چهارم را با فلاشبکی به گذشته آغاز کرد. زمانی که سیما به خانه مالک و سمیرا رفت تا معلم خانگی فرزندشان میثم شود. سکانس ورود سیما که نگران کثیفشدن خانه مالک با کفشهای گلیاش بود، یادآور اولین سکانس از اولین فصل «زخم کاری» بود؛ جایی که مالک وارد عمارت ریزآبادیها شد و کلفت خانه بابت کفشهای گلیاش به او سرکوفت زد. مالک اما برخلاف ریزآبادی بزرگ، نهفقط نگران کثیفشدن خانهاش نبود، که خودش سیما را به داخل فراخواند. در همین سکانس اما سمیرا، شمایلی مشابه فرزندان خانعمو از خود نشان داد و آنچه از تحقیر بلد بود را نثار سیما کرد. همین افتتاحیه بهخوبی یادآور حالوهوای سریال در فرازهای آغازین بود و حالا باید دید با این طراحی، مهدویان چگونه میخواهد سه ضلع داستان خود را به «مجازات» برساند. سه ضلعی که پوستر اصلی فصل چهارم با عکسهای سرنگونشده آنها طراحی شده و این نشانهای است از پایان هریک از آنها. مهدویان براساس علاقهمندیاش به نمایشنامههای شکسپیر، بعد از مکبث، هملت و شاهلیر، حالا برای فصل چهارم سراغ اقتباس از «اتللو» رفته است. باید دید سرنوشت مالک چگونه قرار است مطابق با تراژدی اتللو رقم بخورد و او چگونه تاوان سه فصل پرخون و جنون را پس خواهد داد. فصل چهارم آیا میتواند انتظاراتی را که در فصل اول برای مخاطبان «زخم کاری» به وجود آمده بود، برآورده کند؟