|

درحالیکه انتصابات به نفع جریان رقیب بوده؛ حملات به گزینه‌های پزشکیان همچنان ادامه دارد

وفاق ملی گفتمانی که لوث شد

انتظاری که با شروع انتصابات دولت؛ در کنار انتصاب برخی چهره های نه فقط نزدیک به جناح مقابل که وابستگیشان به جریان‌های تند و رادیکال مخالف دولت کاملا اشکار بود؛ رنگ باخت،

وفاق ملی گفتمانی که لوث شد
وحیده کریمی دبیر گروه سیاست روزنامه شرق

به گزارش شبکه شرق، با شروع تابستان و  تغییر به‌یکباره رییس‌جمهور شاهد تغییری مهم در ریل‌گذاری پاستور از خالص سازی به سمت وفاق ملی و همگرایی بودیم. یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در این مسیر انتخاب مردم بود که روش اداره کشور به طریق سه سال قبل را نمیپسندیدند و از فرصت انتخاب خود برای عبور از جریان سیاسی خاص که با حذف همه رقبا و نگاه‌های دور از خود دولت سیزدهم را در باتلاق خالص سازی فر برده بودند؛ بهره‌بردند.

بنابراین وفاق ملی در وهله نخست به معنای عبور از تنگ نظری‌های سیاسی و برقراری شایسته سالاری به جای جناح سالاری و گعده سالاری بود.

انتظاری که با شروع انتصابات دولت؛ در کنار انتصاب برخی چهره های نه فقط نزدیک به جناح مقابل که وابستگیشان به جریان‌های تند و رادیکال مخالف دولت کاملا اشکار بود؛ رنگ باخت، 

از یک سو استعلام مدیران مورد نظر دولت نمی‌امد و نمی آید و اینگونه دست دولت بسته شده و از سویی جناح مقابل هرچه پست و سمت میگیرد دل به وفاق نمیدهد و در عمل خود را جزیی از  یک دولت ائتلافی میداند که قرار نیست پا به پای اهداف دولت چهاردهم قدم بردارد .

بنابراین منتقدان دولت مسعود پزشکیان، به ویژه کسانی که به جناح‌های خاص سیاسی نزدیک‌اند، شعار «دولت وفاق ملی» را به دست گرفته‌اند و بعد از هر انتصاب، که باب میلشان نیست انتقاد می‌کنند که این انتخاب با شعارهای دولت چهاردهم مغایرت دارد. روزنامه‌هایی نظیر کیهان، برخی نمایندگان مجلس که به جبهه پایداری نزدیک هستند و صداوسیما، در صدر این انتقادها قرار دارند و سعی می‌کنند از این شعار علیه دولت استفاده کنند.

حتی کار به جایی رسیده عده‌ای همه توان خود معطوف به حذف چهره‌های شاخص دولت کرده و از همان روز نخست هر انتصابی را هدف قرار دادند تا انتصابات دولت با هجمه‌های گسترده منتقدان مواجه شود. از انتصاب محمدجعفر قائم‌پناه به عنوان معاون اجرایی رئیس‌جمهور گرفته تا انتصاب فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت چهاردهم‌.دراین‌بین ماجرای انتصاب محمدجواد ظریف به عنوان معاونت راهبردی رئیس‌جمهوری، خداحافظی او از دولت و بازگشت مجدد او به دولت چهاردهم نیز جزء دیگری از مجموعه فشارها به رئیس‌جمهور بود که به نظر می‌رسد برای منتقدان همچنان حل نشده باقی‌مانده است‌. همچنان‌که بارها حمید رسایی، نماینده تهران در مجلس درتذکری شفاهی از بازگشت محمدجواد ظریف به دولت انتقاد کرد و امروز هم سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از نامه رئیس این کمیسیون به رئیس دیوان عدالت اداری در مورد انتصاب ظریف در معاونت راهبردی ریاست جمهوری خبر داد.هرچند اواسط آبان ماه دیوان عدالت اداری شکایت شخصی که در همین راستا ثبت شده بود را رد کرد اما نمایندگان جریان رادیکال همچنان به حاشیه سازی برای دولت اصرار داشته و حذف ظریف برایشان مهمترین هدف تعریف شده است.

بنابراین فعلا همه امتیازاتی که دولت به جریان رقیب در انتصابات داده نتیجه عکس داشته هم مردم از این انتصابات ناراضی هستند مانند سکوت در برابر ادامه حضور  زاکانی که خود از تمدید حکمش در دولت چهاردهم می گوید و برخی از دولتی ها از عدم تمدید! اما خب در عمل او فعلا دستیار ویژه رییس‌جمهور است.

از طرفی هم جناح رقیب با هر عقب نشینی دولت مصمم تر از گذشته پیش‌روی می کند و به دنبال سهم بیشتر انهم برای تضعیف دولت است.

بنابراین این روزها سخن گفتن از وفاق ملی؛ راحت نیست.  زیرا وفاق باید بر اساس خواست اکثریت جامعه شکل بگیرد، نه بر مبنای اقلیتی که خود را حق مطلق می‌پندارد. انهم اقلیتی که سرو صدای بلندی دارند و همین امر نقطه قوت انها برای نادیده گرفتن خواست اکثریت مردم است.

مردم انتظار دارند پزشکیان و دولت او افرادی را منصوب کنند که بتوانند پیام تغییر را به جامعه منتقل کنند. نمی‌توان دوباره عرصه را به دست جوانان انقلابی فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌های خاص سپرد؛ افرادی که با ایده‌هایی غیرواقعی در رؤیا زندگی می‌کنند، مانند کسانی که معتقد بودند با یک میلیون تومان می‌توان شغل ایجاد کرد.

در نهایت این دوگانگی ها در انتصابات و حملات بی امان تندرو ها به دولت تا جایی پیش رفته که افکار عمومی با خود می اندیشد اگر قرار به ادامه حضور مدیرانی چنین افراطی یا مخالف گفتمان وفاق ملی بوده، چرا در انتخابات شرکت کردند!؟. 

در انتخاباتی که نیمی از واجدین رای دادن از حضور در پای صندوق رای امتناع کردند؛ حمله به پایگاه رای پزشکیان سخت نیست و تندروها با هدف دلسرد کردن مردم و بازی همیشگی که کاهش مشارکت را هدف‌گذاری میکند هم دولت را وارد حاشیه های متعدد کرده اند هم مردم را دچار سردرگمی.

نمونه اخر هم شایعه استعفای رییس جمهور که خواستگاهش جریانی اشنا بود که حتی صدای اصولگرایان میانه رو که نگران اشوب و تفرقه در کشور هستند را بلند کرد و هشدار دادند در پس این جوسازی ها و تقاضای استعفای رییس جمهور نقشه شوم برهم زدن امنیت کشور نهفته است.

به هرحال شعار وفاق ملی تا امروز کارکرد موفقی نداشته هم مردم از انتصابات ناراضی هستند و هم جریان رقیب همچنان میل به پیش روی دارد بنابراین دولت برای تحقق گفتمانی که در حال لوث شدن و تقلیل به یک شعار نخ‌نماست راه سختی در پیش دارد که مهمترین آن تفکیک جبهه منتقدان با معاندان دولت است و راه رسوخ مخالفانی که برنامه ای جز تخریب دولت را ندارد ببندد.