|

یک سریال جاسوسی با فیلم‌نامه‌ای بسیار معمولی

«کبوتران سیاه» در بریتانیا چه کسانی هستند؟

سریال کبوتران سیاه (Black Doves) محصول بریتانیا در اواخر سال میلادی گذشته از شبکه نتفلیکس در شش اپیزود پخش شد و با رضایت مخاطبان، بالافاصله این شبکه با ارائه یک تیزر، خبر ساخت فصل دوم آن را تأیید کرد.

«کبوتران سیاه» در بریتانیا چه کسانی هستند؟

فرزانه متین: سریال کبوتران سیاه (Black Doves) محصول بریتانیا در اواخر سال میلادی گذشته از شبکه نتفلیکس در شش اپیزود پخش شد و با رضایت مخاطبان، بالافاصله این شبکه با ارائه یک تیزر، خبر ساخت فصل دوم آن را تأیید کرد. این سریال در ژانر جاسوسی و کمدی توانست یک تریلر متفاوت را به نمایش بگذارد. کبوتران سیاه نام یک تشکیلات جاسوسی در انگلیس است که اطلاعات و اسناد محرمانه را با بالاترین نرخ به سازمان‌های دیگر می‌فروشد. با این‌ حال در هیچ کجای این‌ مجموعه تلویزیونی اشاره‌ای به اساس و پایه این تشکیلات نشده است؛ اینکه سازمان خصوصی است یا بین‌المللی یا دولتی؟ جاسوسان بر چه معیارهایی در این سازمان پذیرفته می‌شوند؟ و از همه عجیب‌تر با وجود سازمان اطلاعات جاسوسی قوی بریتانیا، چه نیازی به وجود چنین سازمان‌هایی هست؟ آیا از این تشکیلات فقط یک‌ مورد وجود دارد یا اینکه فعالیت سازمان‌ها گسترده و تعدادشان زیادتر است؟

آنچه این سریال را برای مخاطبان به‌عنوان تجربه‌ای لذت‌بخش درآورده، روراست‌بودن با مخاطب، فقدان پیچیدگی و نقش‌آفرینی ستاره‌هایی مانند کیرا نایتلی، بن ویشاو، سارا لانکاشایر، اندرو بوچن و کاترین هانتر است. جو بارتون که این تریلر جاسوسی بریتانیایی را خلق کرده، معتقد است‌ فیلم‌نامه را بی‌برنامه و محض سرگرمی نوشته است. از این‌رو داستان فصل اول کبوتران سیاه فاقد جزئیات است، چندان خوش‌ساخت نیست و آنچه به سریال جان می‌دهد، هنرنمایی بازیگرانش است. همچنین ترکیب چند ژانر اکشن، رمانتیک، کمدی، تریلر و‌ جاسوسی باعث شده که سریال متمایز از دیگر سریال‌های فاخر جاسوسی باشد.

داستان سریال درباره هلن وب با بازی کیرا نایتلی، یک جاسوس حرفه‌ای است که ۱۰ سال گذشته با عضویت در سازمان‌ مخفی «کبوتران سیاه» به جمع‌آوری اطلاعات از شوهر سیاست‌مدارش، والاس وب، وزیر دفاع بریتانیا، گذرانده و حالا مادر دو فرزند است. اما با مرگ مرموز جیسون، دوست پنهانی هلن، او دیگر نمی‌تواند آرام بگیرد و درصدد گرفتن انتقام است و در ‌این‌ میان هم‌زمان سفیر چین در انگلیس کشته می‌شود و دخترش را می‌دزدند. همکار قدیمی هلن، سم یانگ که به ازای پول آدم می‌کشد، در این مسیر همراه او می‌شود. همکاری یک جاسوس و قاتل حرفه‌ای منجر به کشف لایه‌های عمیق‌تر فساد می‌شود.

این سریال برخلاف دیگر مجموعه‌های جاسوسی تیره‌و‌تار نیست و مخاطب از همان اپیزود اول با داستان آشنا می‌شود و پیچیدگی‌های لایه‌ به‌ لایه را ندارد. روایت تک‌خطی نیست و فلش‌بک‌هایی به گذشته هلن و سم زده می‌شود که هر دو تاریک است. با اینکه سکانس‌های فلش‌بک در این شش قسمت بیش از اندازه است، اما روند داستان را کند نمی‌کند و در برخی صحنه‌ها به بازگشایی گره‌های سریال کمک می‌کند و توالی ذهنی را به هم‌ نمی‌ریزد.

از موارد دیگری که این سریال ضعیف را برای تماشاگران‌ دلنشین کرده، حال‌و‌هوای کریسمس در لندن با تم‌ جاسوسی است. افشاگری‌های سریال پیش‌بینی‌پذیر است، با این حال در هر قسمت ما شاهد تعلیق هستیم. صحنه‌های اکشن از جاسوسی آن بیشتر است و در برخی اوقات اکشن در سریال منجر به کمدی می‌شود. هلن و سم به‌عنوان دو همکار از پس کارهای خود به‌خوبی برمی‌آیند و می‌دانند چگونه گلیم خود را از آب بیرون بکشند. همچنین رد‌و‌بدل‌شدن دیالوگ بین آن دو جذاب است. مخاطب در کبوتران سیاه چندین بار با رئیس هلن وب نیز سر‌و‌کار دارد، خانم رید مرموز که بارها بر این تأکید دارد که هلن، هویت خود را برای جیسون آشکار کرده است یا نه، اما هلن همچنان دروغ می‌گوید. او از پوسته سخت جاسوسی‌اش خسته شده و برای جیسون، هویتش را آشکار کرده و این در حالی است که جیسون مأمور ام‌‌‌آی5 بوده اما از بیان‌کردن هویت هلن برای سازمان‌های اطلاعاتی سر باز زده است. برای مخاطب، پیشینه خانم رید مهم است اما در این فصل به غیر از هشدارهایی که به هلن می‌دهد، نمی‌توان از هویت ‌‌گذشته‌اش باخبر شد. این سریال با یک فیلم‌نامه دم‌دستی و‌ معمولی که سرشار از ضعف‌هایی است که از چشم مخاطبان دور نمی‌ماند، با نمره 7.2 از سایت IMDb، منتقدان را شگفت‌زده کرده است، به طوری که این نمره گویا اغراق‌آمیز و دستکاری‌شده است. به هر حال همان‌طور که در بالا ذکر شد، آنچه سریال را تماشایی کرده، شخصیت‌پردازی قوی هلن و سم است. کیرا نایتلی، جنبه‌ای از توانایی‌اش را در این سریال نشان داد که ببینده پیش ‌از ‌آن ندیده بود. او به شخصیت هلن جان داد و در مقابل ما با بازی شاهکار بن ویشاو در نقش سم روبه‌رو هستیم. او با اجرای خوب و فراموش‌نشدنی‌اش، از نایتلی جلو زد و وزنه فیلم را بر دوش کشید. در نهایت بازی همه هنرپیشه‌ها تحسین‌برانگیز است. از دیگر نقاط قوت سریال، موسیقی پس‌زمینه‌ای آن است که مارتین فیلپس آهنگ‌ساز سریال‌هایی مانند پیکی بلایندرز، تاج، آرزوهای بزرگ و‌ جنگ و صلح، با این‌ مجموعه‌ همکاری کرده است. کبوتران سیاه شاید بالاخره توانست نتفلیکس را از رخوتی که مدت‌ها در سریال‌های زبان انگلیسی در آن فرو‌رفته بود، بیرون بکشاند و به روزهای اوجش بازگرداند اما در نهایت باید گفت اگر به دنبال تماشای یک مجموعه جاسوسی مانند آمریکایی‌ها، هوملند، کشتن ایو، بلک لیست و... با داستان‌های در‌هم‌پیچیده، خیانت و گمراه‌کننده هستید، بهتر است‌ کبوتران سیاه را تماشا نکنید. آن‌طور که پیداست، هر فصل این سریال دارای یک داستان است، از ‌این‌رو در فصل دوم باید شاهد قصه‌ای جدید باشیم و امیدوارم فیلم‌نامه‌نویس، داستان را‌ محض سرگرمی ننویسد.