چرا باد پاکت چیپس بیشتر شد ؟
دکتر مسعود نیلی در شماره اخیر تجارتفردا خاطرهای به ظاهر خندهدار اما در واقع ناراحتکننده تعریف کرده است.

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ در چنین مواقعی آدم نمیداند بخندد یا گریه کند؛ هرچند در نهایت آدم به فکر فرو میرود و غمی بزرگ بر دلش مینشیند.
زمانی که دکتر نیلی در میانههای دهه 1360 رئیس دفتر اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه بودند، وزارت بازرگانی کمیته الگوی مصرف نان تشکیل میدهد و از وزراتخانهها و سازمانها دعوت میکند که نمایندهای برای حضور در این کمیته معرفی کنند. از سازمان برنامه، دکتر مهدی عسلی معرفی میشود. بعد از مدتی دکتر عسلی به دکتر نیلی میگوید که دیگر علاقه ندارد در جلسات الگوی مصرف نان وزارت بازرگانی شرکت کند. دکتر نیلی میپرسد چرا؟
دکتر عسلی میگوید: چارچوب تصمیمگیری در مورد الگوی مصرف نان در وزارت بازرگانی شامل یک کمیته مادر و کمیتههای جداگانهای برای هر یک از انواع نانهای بربری، سنگک، لواش و تافتون است و قرار گذاشتهاند نتایج بحثهای این کمیتهها به صورت لیگ نهایی در کمیته تلفیق مطرح شود و از میان همه نانها، یک نان به عنوان نان برنده اعلام شود.
یعنی اصلاح الگوی مصرف از نظر کمیته این بوده که همه مردم ایران از یک نان واحد استفاده کنند.
نکته این است که همین ساختار و همین کمیتهها برای بسیاری دیگر از اقلام مصرفی همچون لباس و پارچه و کفش و ... هم وجود داشت.
دکتر نیلی که مسئول تدوین برنامه اول توسعه بعد از انقلاب بوده میگوید: ما تلاش میکردیم که اقتصاد دولتی را به سمت بسترهای سازوکار بازار سوق بدهیم اما عدهای میگفتند چه معنایی دارد ما سه کارخانه داشته باشیم و رقابت مخرب ایجاد کنیم؟ بهتر این است همه کارخانهها در یکجا تجمیع شوند و تولید را با کیفیت بهتر انجام دهند.
جایی دیگر شنیدم که در کشاکش جنگ ایران و عراق، گزارش رسید قیمت ظروف پلاستیکی که در جبههها زیاد استفاده میشود، گران شده است. دولت وقت بلافاصله آن را مشمول قیمتگذاری دانست و تولیدکنندگان را تهدید به تعزیر و جریمه کرد. استدلال این بود که کشور به ظروف پلاستیکی نیاز دارد و این کالاها باید ارزان باشد تا همه از آن استفاده کنند. نتیجه چه شد؟ در اوج نیاز، خیلی از تولیدکنندگان ظروف پلاستیکی خط تولیدشان را تغییر دادند و به تولید عروسک رو آوردند.
چنین اتفاقی درباره پودر شوینده در دهه 70 رخ داد. تولیدکنندهای که سالها پودر شوینده و صابون تولید میکرد، بعد از فشارهای دولت برای قیمتگذاری و تشدید فشارهای تعزیراتی، خط تولید پودر و صابون را متوقف و خط تولید لوازم آرایش ایجاد کرد.
در میانههای دهه 80 هم دولت به تولیدکنندگان هشدار داد که افزایش قیمت کالاها را نمیپذیرد و با متخلفان به شدت برخورد میکند. تولیدکنندگان که نتوانستند با دولت به توافق برسند، با اطلاع دولت یا از مقدار کالا کم کردند یا کیفیتش را پایین آوردند. از جمله برخی تولیدکنندگان دستمالکاغذی ناچار شدند دستمال کمتری در جعبه قرار دهند و برخی تولیدکنندگان شیر نیز ناچار شدند آب بیشتری به محصول خود اضافه کنند.
همین اتفاق در خیلی از صنایع غذایی دیگر هم رخ داد. مثلا هوای بیشتری وارد چیپس و پفک شد و بطریهای نوشیدنی را هم سر خالی کرد.
نتیجه اینکه تولیدکنندگان به کمفروشی و کاهش کیفیت رو آوردند.
در دهه 90 دولت به تولیدکنندگان مواد غذایی اجازه نداد قیمتها را با واقعیتهای اقتصاد کشور تنظیم کنند. تولیدکنندگان نیز ناچار شدند محصولات غذایی را بهجای عرضه در ظروف شیشهای در ظروف ساختهشده از «پت» عرضه کنند. نتیجه اینکه در سالهای پیشرو، طبیعت پر از ظروفی میشود که دوره بازیافتشان طولانی است سالهای سال قابلیت ماندگاری دارند.
اما از همه مهمتر این که آنچه بهعنوان گروههای ذینفع شناخته میشود از میانه همان افکار و اندیشهها شکل گرفته است. چنانکه دکتر نیلی میگوید؛ گروههای ذینفع بهتدریج همدیگر را در ساختارها پیدا کردند و فهمیدند با همکاری همدیگر و در قالب ترفندهایی مانند امضاهای طلایی، محدودیتهای واردات، تثبیت نرخ ارز و... میتوانند منافع بیشتری داشته باشند. همین امروز هم یک عده همچنان تاکید دارند که دولت باید قیمتگذاری کند و اینکه موفق نمیشود جلوی رشد بالای قیمتها را بگیرد، به خاطر بیعرضگی اوست.
چنین خاطرات به ظاهر خندهدار اما در واقع ناراحتکننده که مثل نور تاباندن به نظام تصمیمگیری است، وضعیت فعلی کشور را شرح میدهد. در واقع با خواندن این خاطرات متوجه میشویم کشور در مسیر درست خودش حرکت میکند و اگر خلاف این مسیر حرکت کند، باید متعجب شویم.