احسان پیربرناش، روزنامهنگار و طنزنویس مجموعا به ۱۸ سال زندان محکوم شد
اما و اگرهای یک حکم
اواخر هفته گذشته جزئیاتی از رأی دادگاه بدوی چند نفر از بازداشتشدگان اعتراضات اخیر در ایران در رسانهها منتشر شد. ازجمله اینکه «بهناز میرمطهریان» همسر احسان پیربرناش از محکومیت همسرش به ۱۸ سال زندان خبر داد که ۱۰ سال آن قابل اجراست.
اواخر هفته گذشته جزئیاتی از رأی دادگاه بدوی چند نفر از بازداشتشدگان اعتراضات اخیر در ایران در رسانهها منتشر شد. ازجمله اینکه «بهناز میرمطهریان» همسر احسان پیربرناش از محکومیت همسرش به ۱۸ سال زندان خبر داد که ۱۰ سال آن قابل اجراست. خانم میرمطهریان در حساب توییتریاش نوشته بود: «بهرغم نامه پزشک زندان مبنی بر بیماری و عدم تحمل حبس و بهرغم بیگناهی عیان همسرم، احسان پیربرناش امروز (سهشنبه ۲۰ دیماه) در دادگاه انقلاب ساری به ۱۸ سال حبس محکوم شد که ۱۰ سال از آن قابل اجراست». حکم احسان پیربرناش را میتوان ازجمله اولین احکام صادره برای جامعه بزرگ روزنامهنگاران زندانی دانست و احسان پیربرناش روزنامهنگار ورزشیای است که بیشتر به طنزهای نیشدارش در رسانهها و سپس فضای مجازی معروف است و حسابهایش در شبکههای اجتماعی طرفدار زیادی داشته. حالا عمده فعالیتهای او در این حسابها منجر به صدور حکمی سنگین برای او شده که او را مجموعه به ۱۸ سال زندان محکوم کرده است. حکمی که کمتر کسی انتظارش را داشت و به گفته همسر و همچنین وکیلش در شرایطی سختگیرانه برای او صادر شده است.
احسان پیربرناش در جامعه روزنامهنگاری ایران به صداقت و سلامت شناخته میشود. همین ویژگیاش حالا او را در زندان قائمشهر هم به چهرهای محبوب بدل کرده است. به گفته وکیلش، حضور او در زندان قائمشهر روزهای متفاوتی را در این زندان رقم زده که پیش از این در آنجا تجربه نشده بود. بهناز میرمطهریان، همسر آقای پیربرناش نیز میگوید او در تمام مدتی که در زندان بوده، امیدوار است اثرات جانبی پرداختن به بازداشتش منجر به ایجاد تغییراتی در وضعیت زندانیان مازندران شود.
روزهای دوری از کیان
«بهناز میرمطهریان»، همسر «احسان پیربرناش» هم روزنامهنگار است. او در گفتوگو با «شرق» میگوید همسرش روز جمعه ششم آبان در سوادکوه بازداشت شده بود. او در زمان بازداشت به دنبال کسب مجوزی برای انجام کارهای گردشگری در روستای جوارم سوادکوه بود و حین بازگشت به تهران دستگیر شد. خانم میرمطهریان در ادامه میگوید: «اگرچه احسان اصالتا سوادکوهی است، اما خودش و خانوادهاش در تهران زندگی میکنند و طبیعتا باید بازداشتشان در تهران انجام میشد؛ چون همین بازداشت در مازندران، دسترسیهای ما به احسان را در این مدت بسیار سخت کرده است. در ابتدا به ما گفته شد احسان به صورت نیابتی از تهران دستگیر شده، ولی بعدها فهمیدیم که دستور دستگیریاش از سوی مقامهای سوادکوه صادر شده است. او ۱۲ روز را در شرایطی به سر میبرد که ما اطلاع چندانی از وضعیتش نداشتیم تا اینکه نهایتا ۱۸ آبان به زندان قائمشهر منتقل شد. البته احسان در این مدت اطلاعات دقیقی از وضعیتش به ما نمیداد، ولی در نهایت با پیگیریهایی فهمیدیم که به «تحریک و اغوای مردم به جنگ و خونریزی با تشکیل دسته و گروه» متهم شده که بابت این اتهام به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. در ادامه موارد دیگری هم نظیر توهین به مقدسات، جرائم رایانهای و تبلیغ علیه نظام وجود دارد که برای آنها هم به ترتیب به پنج، دو و یک سال زندان محکوم شده است».
بر اساس گفتههای همسر احسان پیربرناش، او در مدتی که در زندان قائمشهر به سر میبرده دوباره حمله عصبی داشته و حتی پزشک معتمد زندان هم در نامهای اعلام کرده وی تحمل زندان را ندارد، اما با وجود این مستندات همچنان شرایط برای آزادی احسان پیربرناش از زندان فراهم نشده است. بهناز میرمطهریان میگوید یکی از مشکلات دیگر در این مسیر، ادامه نگهداری احسان پیربرناش در زندان قائمشهر است. با توجه به اینکه احسان و خانوادهاش ساکن تهران هستند، حضور او در زندان قائمشهر فرصت دیدار هفتگی را از او و فرزندش کیان گرفته و آنها نمیتوانند از فرصت دیدار هفتگیشان به دلیل بعد مسافت و مشکلات دیگر استفاده کنند.
جزئیاتی از موارد اتهامی احسان پیربرناش
صدور چنین حکم سنگینی برای یک روزنامهنگار و طنزپرداز این سؤال را ایجاد میکند که موارد اتهامی احسان پیربرناش چه بوده که با ۱۸ سال زندان همراه شده است؟ میثم موسوی، از اعضای کانون وکلای استان مازندران و یکی از دو وکیل احسان پیربرناش است. او در گفتوگو با «شرق» جزئیاتی از پرونده او را عنوان کرده است. آقای موسوی در این گفتوگو احسان را فرد متدینی معرفی میکند که در این مدت جز صداقت از او ندیده است. در ادامه گفتوگوی «شرق» را با میثم موسوی، وکیل احسان پیربرناش میخوانید.
شما از چه زمانی بهعنوان وکیل وارد این پرونده شدید؟
احسان پیش از من یک وکیل دیگر داشت. آقای سعید قبادیان که دایی ایشان هم هستند و کارهای وکالت ایشان را از ابتدا بر عهده داشتند. من هم از چهاردهم این ماه بهعنوان دومین وکیل وارد پرونده شدم و در جلسه دادگاه هم حضور پیدا کردم.
الان این پرونده دو وکیل دارد؟
بله؛ این پرونده پیش از این توسط آقای قبادیان، وکیل دیگر پرونده، مطالعه شد و ریز پرونده از سوی ایشان در اختیار من قرار گرفت و با دریافت امضای وکالت از طرف آقای پیربرناش، من هم در جلسه دادگاه شرکت کردم.
وضعیت پذیرش وکلای تعیینی در دادگاههای مازندران چگونه است و متهمان از این حق برخوردارند؟
بنده وکیل تعداد زیادی از متهمان بودهام و باید بگویم قضات دادگاه و مدیران دفاتر با احترام، نهایت همکاری را برای ملاقات با متهم، ورود به پرونده و فرصت مناسب دفاع، با من و همکارانم نظیر آقایان عادل علیپور، مجید کاوه و سایر وکلای متهمان سیاسی داشتهاند.
موارد اتهامی آقای پیربرناش چیست که این احکام برای او صادر شده است؟
عمده اتهام آقای پیربرناش مستند به مواد ۵۰۰،۵۱۳،۴۹۸ و ماده ۷۴۶ قانون جرائم رایانهای بوده که مهمترین و اشد مجازات 10 سال حبس قابل اجرا هم پیرامون همین ماده ۴۹۸ تعزیراتی برای ایشان در نظر گرفته شده است. در این ماده اظهار میشود هرکس با هر مرامی دسته، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم و عنوانی تشکیل دهد که هدف آن برهمزدن امنیت کشور باشد و محاربه شناخته نشود، به مجازاتی از دو تا 10 سال حبس محکوم میشود. من توضیحی در این میان بدهم که از آنجایی که موارد اتهامی ایشان بالغ بر سه عنوان مجرمانه بود، دیگر مشمول تخفیف نشد و اشد مجازات برای ایشان در نظر گرفته شد. اتهامات دیگری مانند توهین به مقدسات، موضوع ماده ۵۱۳ قانون تعزیرات که حداکثر مجازات در آن جرائم پنج سال حبس است هم برای ایشان در نظر گرفته شد. اتهام دیگر موضوع «تحریک به قصد امنیت» در ماده ۵۰۰ قانون مزبور است که حداکثر یک سال حبس را برای آقای پیربرناش در نظر گرفته و در نهایت هم موضوع ماده ۷۴۶ قانون جرائم رایانهای با مورد اتهامی تشویش اذهان عمومی به دو سال حبس محکوم شده است. همه این موارد اتهامی مجازاتهایی حداقلی و حداکثری را هم دارند اما از آنجایی که تعداد اتهامات آقای پیربرناش بیشتر از سه مورد بود، در همه موارد مشمول اشد مجازات شدند. جمع این محکومیتها ۱۸ سال است که ۱۰ سال آن یعنی بیشترین مجازات برای ماده ۴۹۸ برای ایشان قابل اجراست. «مستندا به ماده ۱۲ قانون کاهش مجازات»
از آنجایی که اشد مجازات برای موضوع ماده ۴۹۸ که تشکیل دستهجات است در نظر گرفته شده آیا مستند و شاهدی هم در پرونده برای این مسئله وجود داشت که چنین اقدامی را اثبات کند؟
با توجه به اینکه دادنامههای صادرشده از محاکم دادگاه انقلاب در جرائم علیه امنیت ملی «مستندا به ماده ۳۸۰ آیین دادرسی دادگاههای عمومی انقلاب در امور کیفری» به صورت استنساخی است، ما نمیتوانیم نسخهای از آن را در اختیار شما قرار دهیم. اما در مجموع میتوانم به این سؤال اینگونه پاسخ دهم که من در گزارش تهیهشده از این پرونده و در این موضوع هیچ مدرک یا شاهدی ندیدم. کما اینکه در منطوق دادنامه نیز عنصر مادی بزه مزبور فقید است، البته این صرفا نظر بنده است و طبیعتا میدانیم که نظر قاضی روی پرونده انشا میشود، ولی من از آنچه از محتویات پرونده در اختیارم قرار گرفته و در جریان هستم عملی که این ماده را در برگرفته باشد، رؤیت نکردم.
با این حساب باید امیدوار باشیم که در دادگاه تجدیدنظر از سنگینی حکم کاسته شود یا حکم بشکند؟
آرای دادگاه بدوی قابل تجدیدنظر خواهی است و به قولی ۵۰ درصد مسیر دادرسی است. اساسا دادگاه تجدیدنظر را گذاشتهاند که اگر دادگاه بدوی اشتباهی کرد، حکم در دادگاه تجدیدنظر مجددا بررسی شود، در اینجا باید اشاره کنم که من پرونده چندین و چند بازداشتشده حوادث اخیر را در دست دارم و باید بگویم که در شعبه اول دادگاه انقلاب ساری تا اینجای کار فرصت مکفی برای دفاع به ما داده شده. همه وکلایی تعیینی از سوی این دادگاه پذیرفته شدهاند و فرصت دفاع کافی را هم داشتهایم. حالا در این میان دادگاه با دفاع ما قانع نشده یا اعتقاد دادگاه بر انتساب جرائم به متهم بوده دیگر بحثی است که به دادرسی برمیگردد و ما امیدواریم در دادگاه تجدیدنظر بررسی شود، ما نیز از موکلمان در همان راستا بهطور جدی دفاع خواهیم کرد و درخصوص سایر عناوین انتسابی نیز که عبارتاند از تحریک و تبلیغ موضوع مواد 500 و 512 قانون تعزیرات، عناصر مادی موجود در پرونده که جمیعا از محتوای تولید یا توزیعشده در فضای مجازی نشئت گرفته است باید به عرض برسانم که تجدیدنظرخواهی و دفاعیاتمان با هدف کسر تعدد اتهامات و متعاقبا کاهش و تخفیف مجازات، صورت خواهد پذیرفت و به اعتقاد اینجانبان جای دفاع خواهد داشت.
پس باید به دادگاه تجدیدنظر امیدوار باشیم.
احسان روزنامهنگار و طنزنویس است. بیشتر مطالبی که در صفحههای مجازی ایشان بازنشر شده و حالا به یک مورد اتهامی برایش تبدیل شده یا نقل قول بوده یا مثلا گفتوگویی میان او فرزندش بوده. مثلا فرزند احسان، کیان، به زبان کودکانه سؤالی را از پدرش پرسیده که این سؤال از نظر او جالب بوده و در صفحهاش منتشر کرده و حالا همان نقل قول از یک کودک به مورد اتهامی و توهین به مقدسات در نظر گرفته شده است. یا یکی، دو دیالوگ از فیلمهای معروف مثل فیلم «پاپیون» که باز چنین سرنوشتی داشته است و ما امیدواریم در دادگاه تجدیدنظر این دفاعیات مورد توجه قرار بگیرند.
نمودار بازداشت روزنامهنگاران روی بهروزرسانی دائمی
حکم صادرشده برای احسان پیربرناش از جمله اولین احکام صادرشده برای روزنامهنگارانی است که در چند ماه اخیر و در اعتراضات متأثر از مرگ مهسا امینی بازداشت شدهاند. آخرین بهروزرسانی «کمیته و هیئت اجرائی پیگیری وضعیت روزنامهنگاران بازداشتی» در اواخر هفته گذشته نشان میدهد که هماکنون ۳۰ روزنامهنگار در بازداشت به سر میبرند. البته حدفاصل انتشار گزارش کمیته پیگیری تا انتشار این گزارش دو روزنامهنگار به قید وثیقه آزاد شدند و یک روزنامهنگار دیگر بازداشت شد. در گزارش کمیته و هیئت اجرائی پیگیری وضعیت روزنامهنگاران بازداشتی آمده است: آمار روزنامهنگاران بازداشتشده از آغاز اتفاقات اخیر بر مبناى گزارشهاى رسمى و غیررسمى حدود ۷۰ نفر بوده که تعدادى از این افراد با قرار وثیقه آزاد شدهاند. در عین حال کمیته و هیئت اجرائی پیگیری وضعیت روزنامهنگاران بازداشتی، همچنان در حال برقراری ارتباطهای گوناگون برای بهدستآوردن اطلاعات بهروزتر از وضعیت این گروه از همکاران است و امیدوار است که با استفاده از روشهاى قانونى، مدنى و تعامل با مقامات و دستگاههاى مربوطه براى آزادى روزنامهنگاران بازداشتشده تلاش کند. همچنین به اطلاع مىرساند از زمان شروع اعتراضات تا به امروز تعداد قابل توجهی از روزنامهنگاران نیز احضار شدهاند».
عباس عبدی، از چهرههای رسانهای و عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران، در گفتوگو با «شرق» درباره حکم سنگین صادرشده برای یکی از اعضای جامعه روزنامهنگاری و پیام و پیامد آن برای این جامعه میگوید: «واقعیت این است که احکامی که تاکنون صادر شدهاند به این علت که دادگاه آنها علنی نبوده، برای مردم جای پرسش است. چه این احکام برای روزنامهنگار باشد چه دانشجو و چه افراد دیگر. همچنین چه یک ماه باشد چه اعدام. البته عطش ما برای فهم ماجرا در احکام سنگینتر بیشتر است. به جز این نکته آنچه درباره حکم آقای پیربرناش میتوان گفت این است که برای استحقاق هرکسی به چنین حکمی حتما باید کاری که کرده بدتر از آن پدری باشد که سر دختر جوانش را با داس برید و اگر اندکی از این کار را هم کسی مرتکب شود رسانهها بازتاب میدهند، چگونه است که کسانی به چنین مجازاتی محکوم شوند، ولی مردم ندانند چه کردهاند؟ در هر حال امیدوارم به آرامش بازگردیم و احکام در مسیری قرار بگیرند که مردم و جامعه آنها را عادلانه توصیف کنند».