«شرق» ادعاهای رسانهای دال بر نقشآفرینی مسکو در تنش تهران – واشنگتن را واکاوی میکند
میانجیگری روسها برای روابط میانجیناپذیر
نعمتالله ایزدی: مسکو، میانجی بیطرف و صادقی در روابط تهران و واشنگتن نخواهد بود
پیش از سفر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به ایران و همچنین در جریان تماس تلفنی ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ، موضوع میانجیگری احتمالی مسکو در تنش تهران - واشنگتن مطرح شد. هرچند پس از دیدارهای وزیر امور خارجه روسیه با مقامات ایرانی، عباس عراقچی هرگونه واسطهگری و انتقال پیام توسط روسها بین ایران و آمریکا را تکذیب کرد، اما بلومبرگ هم در تازهترین گزارشش به نقل از منابع مطلع خبر داد که روسیه موافقت کرده است که به دولت رئیسجمهور دونالد ترامپ در برقراری ارتباط با ایران در موضوعاتی از جمله برنامه هستهای جمهوری اسلامی و حمایت آن از نیروهای ضدآمریکایی منطقهای کمک کند.


مهدی بازرگان: پیش از سفر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به ایران و همچنین در جریان تماس تلفنی ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ، موضوع میانجیگری احتمالی مسکو در تنش تهران - واشنگتن مطرح شد. هرچند پس از دیدارهای وزیر امور خارجه روسیه با مقامات ایرانی، عباس عراقچی هرگونه واسطهگری و انتقال پیام توسط روسها بین ایران و آمریکا را تکذیب کرد، اما بلومبرگ هم در تازهترین گزارشش به نقل از منابع مطلع خبر داد که روسیه موافقت کرده است که به دولت رئیسجمهور دونالد ترامپ در برقراری ارتباط با ایران در موضوعاتی از جمله برنامه هستهای جمهوری اسلامی و حمایت آن از نیروهای ضدآمریکایی منطقهای کمک کند. گزارش ادامه میدهد که ترامپ درخواست برای واسطهگری روسها را مستقیما در تماس تلفنی ۱۲ فوریه با پوتین مطرح کرده است و مقامات ارشد دولت او نیز چند روز بعد در مذاکراتی که در عربستان سعودی برگزار شد، این موضوع را به همتایان روس خود منتقل کردهاند. منابع آگاه در مسکو که به دلیل حساسیت موضوع نخواستند نامشان فاش شود، این اطلاعات را ارائه دادهاند. مقامات کاخ سفید بلافاصله به درخواست اظهارنظر پاسخ ندادند. روسیه و ایران نیز بهطور علنی این درخواست را تأیید یا تکذیب نکردهاند.
واکنش تهران و مسکو
پیشتر سخنگوی کرملین، دیمیتری پسکوف، درخصوص میانجیگری روسها گفته بود «روسیه معتقد است ایالات متحده و ایران باید تمامی مشکلات را از طریق مذاکرات حل کنند». اما پسکوف در پاسخ به سؤالات ارسالشده توسط بلومبرگ هم مجددا همان جملات تکراری خود را بیان کرد که «روسیه معتقد است ایالات متحده و ایران باید تمامی مشکلات را از طریق مذاکرات حل کنند و مسکو نیز آماده است هر کاری که در توان دارد برای دستیابی به این هدف انجام دهد». سخنگوی وزارت خارجه ایران، در پاسخ به این سؤال که آیا روسیه پیشنهاد میانجیگری بین تهران و واشنگتن را داده است، تنها گفت که چنین اقدامی «طبیعی» است. اسماعیل بقایی، سخنگوی این وزارتخانه، در یک کنفرانس مطبوعاتی تلویزیونی روز دوشنبه در تهران اظهار کرد: «با توجه به اهمیت این مسائل، ممکن است طرفهای زیادی حسن نیت و آمادگی خود را برای کمک به حل مشکلات مختلف نشان دهند. از این منظر، طبیعی است که کشورها در صورت نیاز پیشنهاد کمک ارائه دهند». وزارت خارجه ایران به سؤالات بلومبرگنیوز پاسخ نداد.
روسیه توان و تمایلی برای میانجیگری ندارد
اگر بلومبرگ در گزارش خود از میانجیگری روسیه در تنش ایران و ایالات متحده خبر داده، اما با توجه به اقتضائات جاری در فضای سیاست خارجی هر سه کشور (ایران، روسیه و آمریکا) و همچنین با در نظر گرفتن معادلات منطقه خاورمیانه و نیز تحولات جدید پس از تنش لفظی زلنسکی و ترامپ درخصوص جنگ اوکراین، بعید به نظر میرسد که کرملین بتواند اقدامی ملموس برای وساطت میان تهران و واشنگتن انجام دهد. با توجه به این عوامل، نقش روسیه در میانجیگری بین ایران و آمریکا در شرایط کنونی بیشتر جنبه نمادین دارد تا عملی؛ چراکه ایران و آمریکا به مسکو بهعنوان یک واسطه بیطرف نگاه نمیکنند و شرایط ژئوپلیتیکی منطقه و جهان به روسیه اجازه نمیدهد که اقدامی ملموس در این زمینه انجام دهد. در نتیجه، هرچند روسیه ممکن است ادعای میانجیگری کند، اما احتمال موفقیت آن در شرایط فعلی بسیار پایین است. از سوی دیگر باید اذعان داشت که روابط بین ایالات متحده، ایران و روسیه همواره پیچیده بوده است. با وجود آنکه ترامپ در دولت دومش تلاش دارد روابط با روسیه را تقویت کند، اما با توجه به سیاستهای منطقهای اسرائیل و بنیامین نتانیاهو، به نظر میرسد با محدودیتهای روسیه در عرصه دیپلماتیک، میانجیگری مؤثر مسکو بین ایران و آمریکا تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. البته روسیه علاقه دارد نقش میانجی را ایفا کند. این موضوع به نفع مسکو است، زیرا میتواند جایگاه دیپلماتیک خود را در سطح بینالمللی تقویت کند.
روسیه و میانجیگری بیطرفانه؟!
با توجه به نکاتی که عنوان شد، سؤال اساسی اینجاست که آیا در تنش ایران و آمریکا میتوان قائل به میانجیگری بود، چراکه به نظر میرسد مناسبات دو کشور در یک نقطه میانجیناپذیر یا اصطلاحا آشتیناپذیر قرار دارد و هرگونه میانجیگری از سوی هر کشوری نمیتواند با موفقیت چشمگیری همراه باشد. از سوی دیگر باید این را هم پرسید که روسیه هم میتواند میانجیگر صادق و بیطرفی برای تنش تهران و واشنگتن باشد؟ پاسخ این سؤالات و پرسشهایی از این دست، محور گپوگفتی با نعمتالله ایزدی است تا ارزیابی آخرین سفیر جمهوری اسلامی در اتحاد جماهیر شوروی و اولین سفیر ایران در روسیه را در این باره جویا شویم.
بعد از تماس تلفنی پوتین و ترامپ و برگزاری نشست وزرای امور خارجه روسیه و آمریکا در ریاض و همچنین سفر لاوروف به ایران، همواره یکی از گزارهها به میانجیگری مسکو بین تنش تهران - واشنگتن بازمیگردد که هرازگاهی تأیید و تکذیب میشود، اکنون هم که بلومبرگ در جدیدترین گزارش خود به این موضوع پرداخته است. آیا به عنوان یک دیپلمات که سابقه حضور در روسیه را دارید، اساسا میتوان کرملین را میانجیگر تنش ایران و آمریکا دانست؛ چون بسیاری معتقدند این تنش کنونی بین دو طرف میانجیناپذیر است؟
این سؤال شما چند بخش داشت؛ اول اینکه نفس میانجیگری، اتفاق مثبتی است و برای شروع میتوان از میانجیها استفاده کرد. بهخصوص درمورد کشورهایی مانند ایران و آمریکا که سفارتی ندارند و روابط آنها در حد دفتر حافظ منافع و روابط غیرمستقیم است. بنابراین برخی تلاشهای میانجیگرانه و نقل و انتقال پیام از طریق برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای میتواند آغاز مثبتی باشد. پس به طور طبیعی وجود یک میانجی میتواند به نزدیککردن ایران و آمریکا کمک کند و تاکنون برخی کشورها مانند عمان و قطر و ژاپن و برخی کشورهای اروپایی و... هم تلاش کردهاند در حد بضاعت خود این میانجیگری را داشته باشند. اما در بخش دیگری از سؤال شما درخصوص میانجیگری روسیه، من در این رابطه تردید دارم. به جهت اینکه سمت و سوی روابط ایران و آمریکا به خصوص معادلات پس از انقلاب، تأثیر مستقیمی بر سیاست خارجی کرملین و همچنین روابط ایران با شوروی و بعد، ایران و فدراسیون روسیه گذاشته است. به همین دلیل روسها نمیتوانند در این میانجیگریها بیطرف باشند. درحالیکه قطر، عمان، ژاپن یا برخی کشورهای دیگر که اشاره کردم، عموما کشورهای بیطرفی بودند که سعی کردند با توجه به توان دیپلماتیک خود به نزدیککردن مناسبات و نگاه ایران و آمریکا کمک کنند. اما روسیه این شاخصه را ندارد. چون تمام موضوعات مربوط به ایران از پرونده هستهای، برجام، لغو تحریمها، نفوذ منطقهای، توان نظامی و دفاعی و... به شکل مستقیم بر سیاست خارجی روسیه هم تأثیر دارد. حتی در یک گام رو به جلو، برقراری روابط بین ایران و آمریکا هم برای دیپلماسی روسیه اهمیت بسیار زیادی دارد. به هر حال روسیه تا اینجای کار هرگونه روابطی را در هر موضوعی با ایران تعریف کرده منهای آمریکا بوده است. پس در پاسخ به بخش سوم سؤال شما در ابتدای مصاحبه، اگرچه من معتقدم تنش ایران و آمریکا هنوز به نقطه «میانجیناپذیر» نرسیده است و میتوان به برخی میانجیگریها امیدوار بود، اما باید اذعان داشت و متذکر شد که روسیه میانجیگر بیطرف و صادقی نخواهد بود.
از منظر دیگر به تحلیل شما ورود کنیم که در کنار روسیه اکنون کشوری مانند عربستان سعودی هم یکی از گزینههای جدی برای میانجیگری در روابط ایران و آمریکاست. با این حال عربستان نیز مانند روسیه نمیتواند میانجی بیطرفی باشد؟ اساسا با این عینک شما میتوان قائل به میانجی بیطرف و غیرصادق در عرصه سیاست خارجی بود؟
موضوع صادق یا ناصادقبودن نیست. مسئله این است که کشورها در میانجیگری باید یک بازیگر بیطرف باشند. در غیراینصورت، غیرصادقبودن آنها مشخص میشود. ضمن آنکه شما به عربستان اشاره کردید، اما من معتقدم نوع مناسبات ایران و آمریکا، آنگونه که بر سیاست خارجی روسیه اثرگذار است، نمیتواند دیپلماسی عربستان را تحتالشعاع قرار دهد. پس باز عربستانیها میتوانند بیطرفتر از روسها عمل کنند. به هر حال ایران و عربستان دو همسایه و دو کشور مسلمان و دو بازیگر کلیدی در جهان اسلام هستند و مناسبات همسایگی و بهبود روابطشان میتواند منافعی را برای هر دو کشور رقم بزند.
تقریبا همین وضعیت ژئوپلیتیکی هم برای روسیه صدق میکند؟
بله، اما به نظر من در یک قیاس، عربستان بهتر از روسها خواهد بود. ضمن آنکه من معتقدم هرچه کشورها بیطرفتر باشند و منافعشان کمتر از نوع روابط ایران با آمریکا درگیر شود، میانجیگران بهتر و صادقتری خواهند بود. من برای اینکه موضوع را روشنتر کنم، یک مثال میآورم. ببینید، دبیران کل سازمان ملل عموما از کشورهایی انتخاب میشوند که عضو دائم شورای امنیت نباشند یا کشورهای بسیار مهمی در مناسبات جهانی نباشند. چون این فرد به هر حال بهعنوان دبیرکل سازمان ملل مجبور است منافع کشور خودش را هم در نوع تصمیمگیریها دخیل کند.
پس باید پرسید با توجه به منافع روسیه چه نوع میانجیگری برای کرملین متصورید؟
من که معتقدم روسیه میانجی نخواهد شد؛ اما اگر مسکو بخواهد در تنش ایران و آمریکا ورود کند، بیشتر یک «رابط» خواهد بود و سعی میکند در این واسطهگری منافع خودش را هم در نظر بگیرد؛ کمااینکه درباره جنگ ایران و عراق هم شوروی مدام بین تهران و بغداد در رفتوآمد بود، اما نهایتا پایان جنگ و پذیرش قطعنامه به شکلی بود که منافع روسها هم در آن دیده شد. پس کشوری که برای خودش منافع تعریف کرده باشد، تحت هر عنوانی، چه میانجیگری و چه واسطهگری یا رابط، میتواند از ظرفیتهای لازم برای رسیدن به اهدافش استفاده کند، بنابراین اگر من تصمیمگیر باشم، بههیچعنوان به سمت میانجیگری و حتی واسطهگری روسها نمیروم. البته این موضوع به معنای کنارگذاشتن روابط با مسکو نیست. من معتقدم باید روابط روسیه در همه ابعاد تقویت شود و از ظرفیتهای همدیگر استفاده کنیم. اما در تنظیم روابط ما با دیگر کشورها بهویژه تنش ما با آمریکا نباید روسیه را دخالت بدهیم. اتفاقا اگر خودمان این موضوع را حلوفصل کنیم، به مراتب بهتر از آن است که بخواهیم از ظرفیت روسیه استفاده کنیم.
چه رابط، چه واسط و چه میانجیگر، روسیه به دنبال حلوفصل تنش ایران و آمریکاست یا به دنبال مدیریت تنش در راستای منافع خود است؟ به این معنا که از تصاعد بحران به سود خود جلوگیری کند.
روسیه اساسا سعی دارد هرگونه بحرانی به نحوی مدیریت شود که منافع روسیه تحتالشعاع قرار نگیرد. در بحران جنگ اوکراین، پوتین دوست دارد این جنگ به نحوی خاتمه یابد که اهدافش محقق شود. در بحران خاورمیانه هم کرملین دوست دارد بحران خاتمه پیدا کند، اما جایگاه روسیه حفظ شود. پس نکته اساسی اینجاست که شما نمیتوانید روسیه را یک کشور محدود در یک منطقه بدانید. بهویژه با سیاست خارجی پوتین، روسیه اساسا بازیگری است که در همه مناسبات جهانی نقشآفرین است و هرگونه بحرانی در هر نقطه از جهان میتواند به نحوی منافع روسیه را تحت تأثیر قرار دهد. به هر حال پوتین به دنبال بازیابی الگوی شبیه به اتحاد جماهیر شوروی است. وقتی شما این موضوع را در نظر بگیرید، مطمئن باشید روسیه در روابط ایران و آمریکا به نحوی نقشآفرین خواهد بود که منافع خودش را در نظر بگیرد؛ یعنی منافع مسکو بر منافع تهران و واشنگتن اولویت پیدا میکند.
به این سؤال کلیدی هم بپردازیم که بعد از تنش لفظی زلنسکی و ترامپ بسیاری از تحلیلگران معتقدند دیگر چیزی به اسم «روابط راهبردی» محلی از اعراب ندارد؛ کمااینکه برخی جریانها در داخل ایران هم بر این موضوع در مناسبات با روسیه تأکید دارند. آیا حضرتعالی هم قائل به این هستید که مسکو در اقتضائات جدید خود با دولت ترامپ چیزی به اسم مناسبات راهبردی را از سیاست خارجی خود حذف خواهد کرد و تهران یک موقعیت برای پوتین خواهد بود؟
اولا من معتقد به این نیستم که چیزی به اسم روابط راهبردی در عرصه بینالملل بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ دیگر رنگ خواهد باخت. به هر حال شما میبینید که برای نمونه، روابط اسرائیل با آمریکا همچنان یک رابطه راهبردی است... .
درباره ایران و روسیه هم اینگونه است؟
بههیچعنوان اینگونه نیست و این مسئله ربطی هم به ترامپ و غیرترامپ ندارد. در روابط بینالملل و با توجه به اقتضائات منطقهای و جهانی نمیتوان تعبیری شبیه به روابط راهبردی برای مناسبات ایران و روسیه تعریف کرد. ما میتوانیم روابط پیشرفته، روابط حسنه، روابط عمیق و روابط حسن همجواری داشته باشیم، اما روابط راهبردی اقتضائات خاص خود را دارد که درباره ایران و روسیه چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. بله، میتوان روابطی در حوزه اقتصادی، تجاری، فنی، نظامی، علمی، دیپلماتیک، تاریخی، فرهنگی و... داشت، اما روابط راهبردی به این معناست که هر اتفاقی برای جمهوری اسلامی ایران بیفتد و تحت هر شرایط، روسیه حامی تهران خواهد بود. اما ما دیدهایم که چه اتحاد جماهیر شوروی و چه فدراسیون روسیه، چه مناسباتی را با جمهوری اسلامی ایران از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی تا به اکنون داشتهاند.
این تحلیلتان با مصاحبه قبلی شما با «شرق» تناقض ندارد که از امضای توافقنامه جامع روابط راهبردی ایران و روسیه دفاع کردید؟
بههیچعنوان، چون آن توافق راهبردی برای ترسیم مناسبات ایران و روسیه در همه زمینهها بود، اما بحث من و شما درباره «روابط راهبردی تهران و مسکو» است. این دو موضوع با هم فرق میکند. طبق آن توافق ما باید راهبردی برای همه مناسبات خود با روسیه در ابعاد اقتصادی و تجاری و نظامی و... داشته باشیم و هرچقدر هم ظرفیت دو کشور اجازه بدهد، میتوان این ابعاد همکاریهای دوجانبه را ارتقا داد. اما این موضوع متفاوت از روابط راهبردی است. چون راهبردِ روابط طبق توافقنامه امضاشده یک مسیر و یک ریلگذاری را برای همکاریهای دو کشور تعریف میکند، ولی روابط راهبردی موضوعی دیگر است. در ضمن ما میتوانیم مشابه همین توافقنامههای راهبردی ایران با روسیه و چین را برای دیگر کشورها تعریف کنیم، چه برای کشورهای اروپایی، چه برای کشورهای آفریقایی، چه برای حتی آمریکا و...؛ چون تعریف این نوع روابط بلندمدت در قالب توافقنامههای جامع به شما یک راهبرد در تعریف مناسبات با همه کشورها میدهد. اما این به معنای روابط راهبردی نیست، چون «ترسیم راهبرد روابط» طبق توافقنامه جامع یک چیز است و داشتن «روابط راهبردی» چیز دیگری است.