آدمهای بیخاکی که میخواهند زمین را سبز کنند
باید آنها را دید؛ آنهایی که خودشان از قعر آسیب بیرون آمدند و حالا در محلات کوچک حاشیه شهر، ناجی آدمهایی شبیه به خودشان شدند. این آدمها همهجا هستند و بینامونشان برای دنیایی بهتر میجنگند.


نسترن فرخه : جنگجوهایی که بهمثابه نوری در تاریکی، مسیر را -هرچند کمسو- اما روشن نگه میدارند. بیشترشان از دیاری آمدهاند که جنگ، مونس همیشگیشان بوده است و همچنان تشعشع آن، در زندگی روزمره مانند رنجی همیشگی همراهشان است.
جوانهایی که دور هم جمع شدند، بیشترشان تجربه محرومیت از تحصیل و حقوق شهروندی را دارند، چون زاده نسل جنگ هستند. احتمالا یک روز، بزرگترهایشان از ترس بمب و موشک، عزمشان را برای فرار از مرگ جزم کردند و راهی جایی مانند ایران شدند. آنها همینجا در کنار ما بزرگ شدند، اما نه شبیه به ما. تجربه چندانی برای پشت میز مدرسه نشستن ندارند ولی با هر کاستی درس خواندند و حالا سواد دارند. یکی راه به دانشگاه پیدا کرده و برای دیگری شانس یارش نبوده، اما همه معلم کودکانی، شبیه به دوران کودکی خودشان هستند.
این جمع کوچک در روستاهای اطراف شهرری، تمام همّوغمشان آموزش به کودکان آسیبدیده و محروم از تحصیل است. از کودکی که هر روز با جعبهای از جوراب یا فال، رهسپار خیابان میشود تا کودکی که به اجبار پدر خانه، زبالهگردی میکند و تحت خشونت است. معلمهای جوانی که خودشان طردشدههای اجتماعی هستند، در تلاشاند تا آدمهای دیگر سرنوشتی شبیه به خودشان نداشته باشند.
هرچند که موج مهاجرتهای اخیر به ایران، با چالشهای فراوانی روبهرو شده است، اما تبعات ساماندهینشدن مهاجران، دامن همه جامعه را گرفته است، بنابراین بسیاری از مهاجران که از سالها قبل در این خاک متولد شدند، هم حالا، بیگانههایی هستند که با دشواری بیشتر روبهرو شدند. به طور مثال، با افزایش کودکان مهاجری روبهرو هستیم که حق تحصیل ندارند و بهزودی به بزرگسالانی بدون سواد و آموزش تبدیل خواهند شد که آسیب، نهتنها زندگی خودشان، بلکه فضای جامعه را هم در بر میگیرد.
با این حال گروهی مانند معلمهای جوان انجمن دوستداران کودک پویش و هر مرکز مردمنهاد دیگر در حوزه کودکان در تلاش هستند با اندک توانی که دارند، با آموزش به این کودکان از بار آسیبهای احتمالی سالهای بعد کم کنند، زیرا این کودکان، با هر نقد و تحلیلی که وجود دارد، حالا در این خاک حضور دارند. با این حال میدانیم که در هیچ کجای جهان نمیتوان از بزرگسالی که در کودکی آموزش ندیده و تجربه حضور در فضای درس و مدرسه نداشته، توقع رعایت هنجارهای اجتماعی را داشت.