قهرمانان کوچک
راه رسیدن به موفقیت همچون نردبانی است که پلههایش باید طی شود، چه آرام و آهسته و چه با جهش و همراه با خوششانسی! نردبانِ رسیدن به موفقیت در ورزش را مسئولان طراحی میکنند و باید این طراحی به گونهای باشد تا نونهالان و نوجوانان مستعدی که اولین پله را طی میکنند، احساس امنیت کرده و با ذوق و انگیزه، بقیه دوستان خود را به قدمگذاشتن در این مسیر دعوت کنند.
امید علیبابایی: راه رسیدن به موفقیت همچون نردبانی است که پلههایش باید طی شود، چه آرام و آهسته و چه با جهش و همراه با خوششانسی! نردبانِ رسیدن به موفقیت در ورزش را مسئولان طراحی میکنند و باید این طراحی به گونهای باشد تا نونهالان و نوجوانان مستعدی که اولین پله را طی میکنند، احساس امنیت کرده و با ذوق و انگیزه، بقیه دوستان خود را به قدمگذاشتن در این مسیر دعوت کنند.
عموما کشف و پرورش استعدادهای ورزشی با فعالیت در ردههای پایه عجین شده و وقتی صحبت از استعدادیابی میشود، سنین نونهالی و نوجوانی در اذهان نقش میبندد. در همه دنیا اصلیترین راه کشف استعدادها در همه ردههای سنی براساس نتیجه ورزشکاران در مسابقات انجام میشود؛ یعنی حتی در ورزشهای گروهی وقتی تیمی قهرمان میشود، بازیکنان شاخص آن تیم و بازیکنانی که جوایز انفرادی در این ورزشهای گروهی کسب میکنند به عنوان افراد مستعد شناخته میشوند و در ورزشهای انفرادی هم نتایجی که هر ورزشکار میگیرد به عنوان سنجه مستعدبودن شناخته شده و باعث بالارفتن از پلههای ترقی و رسیدن به موفقیت میشود. موفقیت و مدالی که اگر در ردههای پایه کسب شود، انگیزه و اعتمادبهنفس خارقالعادهای به نونهال و نوجوان برای ادامه مسیر خواهد داد.
مسابقات بینالمللی و بهویژه مسابقات رسمی در سطح تیمهای ملی، بهترین محل برای بروز استعدادها و استعدادیابی ردههای پایه است؛ چون قهرمانان نونهال و نوجوان در مسابقات بینالمللی به چشم استعدادیابان مطرح دنیا میآیند و آینده ورزشی آنان رقم میخورد. در این بین نظریهای نانوشته و غلط در ورزش ما وجود دارد که هر نتیجهنگرفتن در سطح ملی در ردههای پایه را به اینکه نتیجهگرایی در ردههای پایه مهم نیست یا به برنامه ۲۰سالهای که برای رشد و ارتقای آن ورزش وجود دارد نسبت میدهند.
بارها از زبان تصمیمگیران ورزشهای مختلف شنیده که نتیجهنگرفتن در راستای سعی و خطای برنامهای بلندمدت است که الان در ابتدای راه قرار دارد؛ در این بین نسلهای اول این برنامهها که با بیتدبیری قربانی برنامههای واهی چندین ساله میشوند قطعا در آینده حسرت روزهایی را خواهند خورد که به پای خودخواهی و بیتدبیری مدیران سوخته است و هیچ تضمینی برای موفقیت نسلهای بعدی نیز وجود ندارد. در هیچجای دنیا، حتی کشوری مثل ژاپن که به انضباط و کارآمدی مشهور است، هیچ برنامه بلندمدتی در عرصه ورزش یا به انتها نرسیده یا در زمان مشخصشده پایان نیافته یا نتیجه مد نظر را دربر نداشته، وگرنه قرار بود دو دهه بعد از انیمیشن فوتبالیستها، ژاپن تبدیل به قهرمان جام جهانی شود اما بعد از چند دهه فوتبالش هنوز جزء 10 تیم اول دنیا هم نیست.
اما برنامههای کوتاهمدت و میانمدت زیادی به نتیجه رسیده که نمونهاش والیبال در کشور خودمان است که با همه حواشی و کمبود امکانات، جهشی خیرهکننده در سطح بینالمللی و بهویژه در ردههای پایه از حیث کسب نتیجه داشته است. نیاز است که در ابتدا تصمیمگیران ورزش مشخص کنند در هر رده سنی از نونهالان تا بزرگسالان، در سطح ملی، کسب نتیجه و گرفتن مدال در مسابقات مهم بینالمللی هدف اصلی است؛ یعنی استفاده از برنامههای کوتاهمدت و میانمدت درست را برای ردههای سنی پایه برای گرفتن نتیجه در دستور کار قرار دهند.
در این بین سعی و خطا، پرورش استعدادها و آزمایشکردن نونهالان و نوجوانان باید در رویدادهایی مثل مسابقات محلات، شهرها، کشوری یا سایر مسابقات تدارکاتی بینالمللی باشد و فشاری برای کسب مدال در این مسابقات بر دوش ورزشکاران و کادر فنی نباشد. در مقابل هیچ بهانهای مبنیبر نتیجهنگرفتن در رویدادهای مهم جهانی قابل قبول نخواهد بود؛ چون اگر نوجوانی به چشم تیمهای مطرح بینالمللی بیاید، به پیشرفت همان نوجوان، ورزش کشور و... ختم خواهد شد. اگر تعداد مسابقاتی که ورزشکاران در آن شرکت میکنند زیاد باشد و ورزشکاران مختلف در این مسابقات به قهرمانی برسند، فضا برای کشف استعدادها به صورت کمّی فراهم خواهد شد و میتوان بعد از آن، غربال کیفی ورزشکاران را بهتر انجام داد.
در سطوح نخستین این استعدادیابی نیازی نیست که مسابقات حتما با پخش زنده و در ورزشگاه آزادی، شیرودی و... برگزار شود، بلکه برگزاری یک مسابقه در یک سالن ورزشی روستایی هم قهرمانانی خواهد داشت که میتوان در مراحل بعد استعدادهای آنها را پرورش داد. یعنی سطحبندی قائلشدن برای مسابقات و درجهبندی اهمیت مسابقات باید یکی از تکالیف فدراسیونها باشد و وزارت ورزش و جوانان، فدراسیونها را مکلف کند که مثلا در مسابقات جام جهانی در همه ردههای سنی، المپیک آسیایی و المپیک جهانی هدف اصلی کسب نتیجه و مدال بوده اما سعی و خطا در سایر مسابقات قابل قبول است. در این صورت فدراسیونها میدانند که باید برای تیمهای ملی حتی در رده نونهالان هم مربیای را به خدمت بگیرند که تمرکزش روی کسب نتیجه باشد و مسئولیت رفع نقاط ضعف و پیشرفت نقاط قوت را به مربیان باشگاهی ورزشکاران محول کند.
از صحبتهای مدیران کنونی ورزش و شخص جناب دکتر دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان، اینطور برداشت میشود که ایشان کاملا به این موضوع واقف بوده و در نشست و جلساتی که با فدراسیونهای مختلف دارند آنها را مکلف به کسب نتیجه و مدالآوری در مسابقات اصلی جهانی از جمله بازیهای آسیایی ناگویا و المپیک لسآنجلس کردهاند و با درایت و جهتدهی درست، به اهمیت نتیجهگرایی و مدالآوری در برخی رویدادها توصیه کردهاند.
نباید فراموش کرد که تمامی اسطورههای ورزشی دنیا با قهرمانیها و مدالهایشان در رویدادهای مهم به یاد آورده میشوند، نه با سایر موارد و به درست یا غلط این مدالآوریها بعد از پایان دوران ورزشی میتواند امتیاز ویژهای برای ادامه حضور آنان در ورزش باشد، حال چه در قامت یک مربی و چه رئیس فدراسیون!