روایتی از سفر به کرمان و حضور در مراس سالگرد شهید باهنر

ساعت هفت صبح، براى افتتاح کنگره بزرگداشت بیستمین سالگرد دکتر [محمدجواد] باهنر، از فرودگاه تهران به سوى‌ کرمان پرواز‌ کردیم. عفت و فاطى همراه بودند. با استقبال مسئولان استان در فرودگاه و مصاحبه کوتاه، به محل‌ کنگره در مصلاى کرمان رفتیم. تا ساعت دوازده ماندم و پس از سخنرانى طولانى که مستقیماً و به صورت زنده از صداوسیما پخش مى‌شد، به محل منزل مسکونى شهید باهنر در محله شهر رفتیم. آن را بازسازى کرده‌اند و به صورت [خانه] موزه آثار شهید باهنر درآورده‌اند؛ افتتاح شد و از آثار بازدید کردیم. مصاحبه‌ کوتاهى نمودم. ۱۵۰ میلیون تومان هزینه شده است.

به میهمانخانه استاندارى رفتیم. معمولاً در سفرها، اینجا اقامت مى‌کردیم. پس از ناهار و استراحت و دیدن گزارش‌ها، براى افتتاح مجموعه فرهنگى شهید باهنر، جنب مصلا و موزه دفاع مقدس، با کتابخانه و مرکز آموزش قرآن رفتیم. دو هزار و ۵۰۰ متر مربع افتتاح شد و پس از استماع گزارش توسط مهندس [ثمره] هاشمى و دکتر ناصر [باهنر] - خواهرزاده و فرزند شهید باهنر- صحبت کوتاهى‌ کردم. سپس با استاندار و آقاى حسین مرعشى، [نماینده کرمان]، بازدید عبورى از طرح هفت باغ و هفت آسمان، در مسیر کرمان به ماهان کردیم. اتوبان آن ساخته شده و ادامه دارد.

به سوى رفسنجان حرکت‌ کردیم. بعد از باغین، به نیروگاه بزرگ کرمان رفتیم. آقاى مهندس [مهدی] پازوکى، معاون وزیر [نیرو]، در جمع مدیران گزارش داد. من هم تشویق‌شان کردم. از نیروگاه بازدید کردیم؛ دو واحد آن تکمیل شده که در مدار است و شش واحد دیگر در حال ساخت است و بناست در نهایت به صورت سیکل ترکیبى درآید. از ایتالیا گرفته‌ایم. وامى هم بانک اسلامى داده، ولى قسمت اعظم اعتبار را ایتالیا داده است.

مغرب به سوى رفسنجان حرکت‌ کردیم. ساعت نُه شب رسیدیم. یکسره به مجموعه فرهنگى-ورزشی-خدماتی رفسنجان و مرکز اسناد، کتابخانه و موزه رئیس‌جمهور رفتیم. جمعیت زیادى بودند. از دیدن مردم خوشحال شدم. از تأسیس این مرکز تشکر کردند. بعد از نماز، از بخش‌هاى مختلف موزه بازدید کردم. با چیدن اکثر هدایاى زمان ریاست‌جمهورى و ریاست مجلس و آثار دیگر فرهنگى و نمونه‌هایى از دفاع [و شهدای رفسنجان] و سازندگى و تاریخ معاصر [و رفسنجان‌شناسی]، موزه جالبى شده است. از بخش تجارى و ورزشى [و پارک و دریاچه] هم بازدید کردم.

سپس از مسجد جدید حاج‌شریف بازدید کردم. شام به منزل آشیخ محمد[هاشمیان] رفتیم. بستگان جمع بودند و تا دیروقت به‌ گفت‌وگو و دیدنی‌ گذشت. شب، روی پشت‌بام خوابیدم. شب‌هاى مناطق کویرى مطبوع است.