|

فلفل و خال مهرویان

چند روز قبل به مناسبت ‌ 12 نوامبر برابر با 23 آبان که در تقویم جهانی «روز جهانی کیفیت» نامیده شده، مراسمی در مؤسسات استاندارد کشورهای مختلف برگزار شد و در ایران هم چنین مراسمی برپا بود و از صاحبان کیفیت‌های مطلوب تقدیر شد.

چند روز قبل به مناسبت ‌ 12 نوامبر برابر با 23 آبان که در تقویم جهانی «روز جهانی کیفیت» نامیده شده، مراسمی در مؤسسات استاندارد کشورهای مختلف برگزار شد و در ایران هم چنین مراسمی برپا بود و از صاحبان کیفیت‌های مطلوب تقدیر شد.

البته موضوع کیفیت و استاندارد مثل بسیاری دیگر از مسائل صنعتی و اجتماعی در غفلت ما شرقی‌ها و بهتر بگویم ما مسلمان‌ها، از ابتکارات غربی‌هاست. اینکه می‌گویم در غفلت ما مسلمان‌ها به این دلیل است که بدون مداهنه موضوع کیفیت بهتر به صورت «احسن عمل» در آیه دوم سوره ملک قرآن کریم آمده است؛ آنجا که فلسفه خلقت انسان را آزمون انسان برای معلوم‌داشتن اینکه چه کسی بهترین عمل را انجام می‌دهد، دانسته است. رفتار و زندگی پیامبر اسلام (ص) هم همواره بهترین بوده است و ایشان در مراسم تدفین درگذشته‌ای به دست مبارک قبر را منظم کرده و گفته‌اند که حتی قبر اموات را هم باید درست و منظم برپا کرد. در حقیقت این همان TRC یا کنترل کیفیت جامع است که در قرن 19 در ژاپن مطرح و عمومی شد.

ما هم به تأسی از غربی‌ها مؤسسه استاندارد درست کرده‌ایم تا استاندارد کالا‌ها را بنویسند. مؤسسه استاندارد که در ‌سال‌های گذشته جزر‌و‌مد فراوانی داشته، کم‌وبیش به این پرداخته و برخی کالاها را مشمول استاندارد اجباری و برخی را مشمول استاندارد تشویقی کرده است. فکر کرده‌ایم کیفیت به همین‌جا ختم می‌شود، هرچند در این هم توفیق نداشته‌ایم و به یُمن قوانین ناقص و تسامح مسئولان هر کالایی که استاندارد اجباری داشته باشد، مشابه قلابی و زیرپله‌ای آن هم در بازار به فروش می‌رسد.

البته تاکنون به این آیه قرآن کریم نیندیشیده‌ایم، کما‌اینکه به دیگر آیات قرآن کریم نیز تأسی نکرده‌ایم و به‌همین‌دلیل کیفیت همه چیز نوعا در جامعه ما مطلوب نیست. از نوع تربیت کودکان در خانه تا آموزش و تربیت در مدارس، از روابط خانوادگی تا روابط اجتماعی، از تولید صنعتی تا تولید کشاورزی، از نگهداری جنگل‌ها تا فاضلاب‌کردن رودخانه‌ها، از رفتار مدیران و کارکنان بنگاه‌ها تا برخورد با مراجعان، از نوع حکمرانی مبهم مدیریت کشور تا توقعات بجا یا بیجای برخی مردم‌ که اینها تنها برخی از موضوعاتی است که می‌تواند کیفیت بهتری داشته باشد و از‌جمله موضوع تولید ناخالص ملی که ما تنها به عدد و رقم آن کار داریم و به‌ویژه اقتصاددانان ما که بسیار هم درس‌خوانده و صاحب رأی هستند، فقط عددها را می‌بینند و عدد تولید ناخالص ملی ما را با عدد تولید ناخالص سوئیس و ژاپن و آلمان و... مقایسه می‌کنند و از کم‌بودن آن گله می‌کنند، در‌حالی‌که اصلا و ابدا کیفیت این اعداد با هم قابل مقایسه نیست و اگر ما با همین کیفیت

10 برابر ژاپن هم تولید ناخالص ملی‌مان بود، راه به جایی نمی‌بردیم. سهل است که ویرانگری را بیشتر می‌کردیم.

اگر عدد تولید ناخالص کشوری مثل سوئیس با عدد تولید ناخالص کشوری که فقط نفت می‌فروشد و زندگی را می‌چرخاند، برابر باشد، آیا می‌توانیم این دو عدد را مقایسه کنیم و بگوییم تولید ناخالص آنها برابر است و به یکسانی به آنها نگاه کنیم؟ اگر چنین کنیم، ساده‌لوحانه اقتصاد کشوری توسعه‌یافته را با کشوری درجازده که فقط از ثروت خداداد مصرف می‌کند و کشور را تهی می‌کند، برابر کرده‌ایم. در حقیقت تولید ناخالص ملی کشور توسعه‌یافته به ثروت آن کشور و رفاه مردم می‌افزاید، ولی تولید ناخالص ملی کشور درجازده از ثروت کشور می‌کاهد و مردم را نهایتا فقیر می‌کند. چنین است که راه توسعه معیشت مردم از توسعه می‌گذرد.

به هر حال پرواضح است که قیاس این دو قیاس مع‌الفارق است. از همین‌جا نقبی می‌زنیم به بودجه کل کشور که متن آن از سوی سازمان برنامه و بودجه تهیه می‌شود و به تصویب هیئت وزیران می‌رسد و به صورت لایحه به مجلس ارجاع می‌شود. مجلس هم پس از بحث و بررسی تغییراتی در آن می‌دهد و با تأیید شورای نگهبان به دولت ابلاغ می‌کند. در مسیر این تهیه و تصویب همه موضوعات را کمّی می‌بینند، گویی واژه کیفیت اصولا از مادر زاییده نشده است. همه به عددها نگاه می‌کنند و چانه‌زنی روی عددها می‌کنند، به‌همین‌دلیل یعنی به دلیل تمرکز روی اعداد، هنگامی هم که می‌گویند فلان درصد بهره‌وری باید بیشتر شود، صرفا برای آن است که آن را پشت ویترین بگذارند و تماشا کنند. خب، حال ببینیم مقصر این امر کیست؟ و چه سازمانی باید عهده‌دار کیفیت عملکردها باشد.

ظاهرا هیچ سازمان و نهادی مسئولیت پیگیری کیفیت امور در آنچه را که وزارتخانه‌ها تصمیم می‌گیرند یا به بی‌تصمیمی می‌گذارند، ندارد و هرکسی هر تصمیمی گرفت، خود پیش می‌برد، بدون آنکه کیفیت تصمیم‌گیری و چرایی آن مورد سؤال و بازخواست قرار گیرد. البته اگر به فلسفه وجودی سازمان برنامه و بودجه و ماهیت تشکیلاتی آن نگاه کنیم، این احساس را می‌توانیم داشته باشیم که این مهم از وظایف سازمان برنامه و بودجه است، ولی به نظر می‌رسد به صورت سنتی و به‌ویژه با بی‌توجهی مسئولان فرادست و از‌جمله انحلال آن در زمان ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد، اعتماد‌به‌نفس از سازمان برنامه و بودجه سلب شده است، به‌ویژه آنکه جمعی از بهترین کارشناسان کشور این سازمان را ترک گفته و جانشینی برای آنان یافت نشده است. این تضعیف و عملکرد سنتی و فقدان اعتماد‌به‌نفس موجب شده موضوع کیفیت تصمیم‌گیری‌ها در وزارتخانه‌ها بدون سرپرستی و نظارت باشد و متأسفانه سازمان برنامه و بودجه به نوعی خود منکر این وظیفه شود. اگر سازمان برنامه و بودجه به این اعتمادبه‌نفس و اعتقاد به کار ماهیتی و نه‌فقط تنظیم اعداد بودجه سالانه ورود کند، آن‌وقت مدیریت‌هایی که در چارت سازمانی یادشده وجود دارد و هر‌ یک متناسب با تشکیلات دولت طراحی شده، می‌توانند به موضوع کیفیت تصمیم‌گیری‌ها یا تصمیم‌گیری‌های سازمان‌ها برای آینده ورود کرده و با یک گفت‌وگوی طرفینی به نقاط مثبتی دست پیدا کنند و البته کمبود کارشناسان را می‌توانند با تشکیل شوراهای تخصصی از صاحب‌نظران پرتجربه و احیانا بازنشسته جبران کنند. مهم آن است که همه مسئولان به جای اصرار در بالا‌بردن کمیت‌ها به توسعه کیفیت‌ها بیندیشند، وگرنه حکایت کار بی‌کیفیت و کار دارای کیفیت همان حکایت تفاوت جان‌سوزی دانه سیاه فلفل و خال سیاه مهرویان خواهد بود.