|

گشودن گره‌ها

در پی اعلام شعار سال یعنی «سرمایه‌گذاری برای تولید»، معاون اول محترم ریاست‌جمهوری اعلام کرد که یک گروه کاری در ریاست‌جمهوری برای تحقق این امر تشکیل شده است.

در پی اعلام شعار سال یعنی «سرمایه‌گذاری برای تولید»، معاون اول محترم ریاست‌جمهوری اعلام کرد که یک گروه کاری در ریاست‌جمهوری برای تحقق این امر تشکیل شده است. می‌بینیم که همچنان که می‌گویند «تاریخ تکرار می‌شود»، تاریخ به نوعی تکرار شده است. پس از ابلاغیه مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی در سال 92 بلافاصله مقامات لشکری و کشوری و تقنینی و قضائی از این ابلاغیه کمال استقبال را کردند و هرکس به فراخور خود پای در منبر وعظ و خطابه برای اجراکردن اقتصاد مقاومتی گذاشت و حتی دژبان‌های ارتش هم بر روی موتورهای خود تابلوی اقتصاد مقاومتی نصب کردند.

می‌دانید پس از گذشت 12 سال از آن ابلاغیه چه اتفاقی افتاد؟ اینکه در یک بند آن به افزایش صادرات فراورده‌های نفتی اشاره شده بود و حال پس از 12 سال ما واردکننده فراورده‌های نفتی شده‌ایم و قس علی‌هذا!

نمی‌دانم آیا این رسم اداری است یا اعلام وفاداری و تبعیت و خوش‌خدمتی که با بیان هر امری از سوی رهبری، بدون آنکه عملا راه را طی کنند، با کلام به تبلیغ و تحسین زبان می‌گشایند، بدون آنکه گامی عملی برای اجراکردن آن بردارند.

قبل از اینکه به موضوع اخیر بپردازیم، خوب است معاون اول محترم ریاست‌جمهوری گروه کاری ویژه تشکیل دهند که چرا اقتصاد مقاومتی اجرا نشد؛ باشد که از آن بهره‌ای به موضوع شعار سال 1404 برسد.

اما درباره موضوع گروه کاری معاونت اول محترم باید گفت که آیا براساس ‌این ایجاد شده که سرمایه‌گذاری را تحقق بخشند یا آنکه پس از بررسی و مطالعات و مکاشفات اعلام کنند که ‌سرمایه‌گذاری موکول به رفع دلایل است و البته این امر مسبوق به سابقه است. هرچند رسما اعلام نمی‌کنند اما به طریقی به بوته فراموشی می‌سپارند.

شاید هم در قراردادن شعار سرمایه‌گذاری برای تولید حکمتی بوده تا مسئولان بدانند اگر سرمایه‌گذاری در کشور نباشد و ثروت کشور افزایش نیابد، آینده‌ای نخواهد بود و مسئولان برای این کار موانع جدی را رفع کنند. ولی در این میان ابهام دیگری موجود است که کدام سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاری برای تولید چه چیز؟ آیا سرمایه‌گذاری برای توسعه به هر طریق، یا سرمایه‌گذاری برای توسعه پایدار یا آن‌طور که آیت‌الله میرباقری گفته‌اند، سرمایه‌گذاری برای پیشرفت اسلامی و نه ویترین توسعه.

نمی‌دانم باید این حرف‌ها جدی گرفته شود یا بیان برخی حرف‌ها از باب مطایبه و خالی‌نبودن عریضه است و فقط صرف گفتن آدم‌ها را اقناع می‌کند و وظیفه خود را کمال‌یافته تلقی می‌کنند و جامعه هم به راه خود می‌رود.

به نظر می‌رسد گروهی وظیفه دارند اوهام و تخیلات خود را علنی می‌کنند و گروه دیگر باید بار اجرائیات کشور را به هر قیمتی و به هر شکلی به دوش کشند و ما هم چون از قسم دوم خود را می‌دانیم، می‌خواهیم خیلی خلاصه به کارگروه معاون اول محترم که ایشان هم خود را از گروه دوم می‌داند، عرایضی را تقدیم کنیم تا کارگروه از ابتدا خود را در گرداب کلام‌های پیچیده و گاه غیرقابل درک نیندازد، به شرط آنکه بالاخره بدانند توسعه است یا توسعه پایدار یا پیشرفت اسلامی!

1- سرمایه‌گذاری کار هر فرد معمولی نیست. کارآفرین و مبتکر می‌خواهد. نمی‌توانیم با شعار مردمی‌شدن به هر‌کس برای سرمایه‌گذاری دل ببندیم. اگر بی‌ادبی نباشد، کار هر بز نیست خرمن کوفتن/ گاو نر می‌خواهد و مرد کهن. این مردان کهن را دریابیم برای سرمایه‌گذاری، والا نه هر که سر بتراشد، قلندری داند.

2- سرمایه‌گذاری برای تولید نیاز به انتخاب کالای مدنظر برای بازار مدنظر دارد. اینکه چه کالایی برای چه بازاری باید تولید شود، انتخاب مشکلی است که نیاز به دانستن اقتصاد سیاسی به‌ویژه برای بازارهای خارجی دارد، زیرا ‌‌تنها بازار داخلی نمی‌تواند سرمایه‌گذاری را توجیه کند.

3- سرمایه‌گذار در قلب خود باید به آینده امید و اطمینان داشته باشد. امید و اطمینان مثل آمپول نیست که به افراد تزریق شود و با کلام‌درمانی سرمایه‌گذار قانع نمی‌شود، زیرا باید قانع شود که چیزی شایستگی سرمایه‌گذاری دارد. سرمایه‌گذار با عدد و رقم و حساب‌‌و‌کتاب سروکار دارد و منطق ریاضی را به کار می‌برد، نه اینکه مثل سوفسطائیان بیندیشد.

4- سرمایه‌گذاری برای تولید، آب، برق، گاز و جاده می‌خواهد. وقتی در همه اینها ناترازی داریم، چه باید بکند؟

5- سرمایه‌گذار تسهیلات و روابط بانکی می‌خواهد. نمی‌تواند همواره نیازهای خود را از طریق دلال‌ها و واسطه‌ها و صرافی‌ها تأمین کند و نمی‌تواند کالای خود را ابتدا به خارج بفرستد و پس از فروش در کشور خارجی احتمالا وجه آن را دریافت کند.

6- سرمایه‌گذار برای تولید باکیفیت نیاز به دانش فنی، ماشین‌آلات مدرن و به‌روز دارد و همه اینها نیاز به ارز دارد. بر فرض وجود ارز با قیمت صد هزار تومانی دلار که همه مبلغ آن باید قبل از گشایش اعتبار پرداخت شود (قبل از انقلاب پرداخت 10درصد برای گشایش اعتبار کافی بود) نیاز به رقم کلان ارزی دارد. اگر 

10 میلیون دلار بخواهد خرید کند، باید هزار میلیارد تومان نقد به بانک 

پرداخت کند.

7- وقتی بانک به سپرده ثابت، 30 درصد بهره تضمین‌شده بدون کسر مالیات می‌دهد، نتیجه آن منفی‌شدن بورس است و فقط عاشقان به شرط پول کلان ‌داشتن به سرمایه‌گذاری برای تولید می‌پردازند.

8- انقلابی‌های روی صندلی نشسته، می‌گویند مشکل صدور مجوزهاست. فرض کنید ماشین مجوزدهی آنها را چاپ کند، کجای کار درست می‌شود؟

اینها که گفته شد، فقط برخی مشکلات سرمایه‌گذاری است. شاید هم اعلام شعار سال برای این باشد که مسئولان این مشکل‌ها را حل کنند، ولی عملا می‌بینیم که همه زبان به تحسین گشوده‌اند و حرف حق یادشان رفته است. جناب معاون اول محترم بی‌جهت وقت را در دستان گروه کاری تلف نکند. حرف‌ها روشن است. حرف‌های کارشناسی معلوم است و نیاز به نشستن کارشناسان و تصمیم‌گیری آنها نیست. کارشناسان حرف‌های خود را بلد هستند و زده‌اند. مهم انتخاب صاحب‌منصبان است که کدام کار کارشناسی را انتخاب کنند. تاکنون انتخاب صاحب‌منصبان از کار کارشناسی موجب شده شرایط کشور در آب و خاک و جنگل و مرزها و تولید کشاورزی و صنعتی و صادرات و پیشرفت و توسعه به شرایط فعلی برسد. حال باید انتخاب کنید که چه راهی را برمی‌گزینید و کدام‌یک ما را به مقصود رهنمون می‌کند.

در پایان یک کلام کلیدی هم می‌خواهم بگویم. اگر توانستید سرمایه‌گذاری خارجی در کشور انجام دهید، مطمئن باشید سرمایه‌گذاری داخلی هم انجام خواهد شد، ولی اگر سرمایه‌گذار خارجی نیاید، مطمئن باشید سرمایه‌گذاری داخلی برای تولید هم انجام نخواهد گرفت.