|

شرق، مجموعه تحولات سیال ۴۸ ساعت گذشته حوزه سیاست خارجی را واکاوی می کند

۴۸ ساعت دیپلماسی

روز چهارشنبه شاهد سلسله حوادث سیالی در عرصه سیاست خارجی ایران و با محوریت کلان تنش تهران – واشنگتن هستیم. این روز (چهارشنبه) با سه اتفاق مهم همراه شد؛ مخالفت مجدد صریح رهبری با محتوای نامه ترامپ و مذاکره با آمریکایی‌ها که پیشتر هم مسعود پزشکیان در مقام رئیس جمهور، این موضوع را عنوان داشت. دوم سفر انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیس امارات متحده عربی به تهران و تحویل نامه ترامپ و سوم برگزاری نشست غیرعلنی شورای امنیت پیرامون ابعاد فعالیت های هسته ای ایران. در ادامه این حوادث قرار است که امروز جمعه نیز در پکن، پایتخت چین، نشستی سه‌جانبه میان معاونان وزیران خارجه ایران، روسیه و چین برگزار شود تا درباره موضوع هسته‌ای ایران به بحث و تبادل نظر بپردازند. این نشست نشان‌دهنده همکاری و هماهنگی بیشتر میان این سه کشور در مواجهه با چالش‌های بین‌المللی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران است.

 ۴۸ ساعت دیپلماسی

شرق: از روز چهارشنبه شاهد سلسله حوادث سیالی در عرصه سیاست خارجی ایران و با محوریت کلان تنش تهران – واشنگتن هستیم. این روز (چهارشنبه) با سه اتفاق مهم همراه شد؛ مخالفت مجدد صریح رهبری با محتوای نامه ترامپ و مذاکره با آمریکایی‌ها که پیشتر هم مسعود پزشکیان در مقام رئیس جمهور، این موضوع را عنوان داشت. دوم سفر انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیس امارات متحده عربی به تهران و تحویل نامه ترامپ و سوم برگزاری نشست غیرعلنی شورای امنیت پیرامون ابعاد فعالیت های هسته ای ایران. در ادامه این حوادث قرار است که امروز جمعه نیز در پکن، پایتخت چین، نشستی سه‌جانبه میان معاونان وزیران خارجه ایران، روسیه و چین برگزار شود تا درباره موضوع هسته‌ای ایران به بحث و تبادل نظر بپردازند. این نشست نشان‌دهنده همکاری و هماهنگی بیشتر میان این سه کشور در مواجهه با چالش‌های بین‌المللی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران است.

قبل تر مائو، سخنگوی وزارت خارجه چین، در گفت‌وگو با خبرنگاران اعلام کرد که طرف چینی میزبانی این مذاکرات را بر عهده خواهد داشت. او تأکید کرد که «ما ژائوسو»، معاون وزیر امور خارجه چین، به همراه «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه، و «کاظم غریب‌آبادی»، معاون وزیر خارجه ایران، در این نشست حضور خواهند داشت. این دیدار سه‌جانبه نه تنها فرصتی برای هم‌اندیشی درباره مسائل هسته‌ای ایران فراهم می‌کند، بلکه نشان‌دهنده تلاش این سه کشور برای تقویت همکاری‌های دیپلماتیک و یافتن راه‌حل‌های مشترک در قبال چالش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. حضور نمایندگان ارشد این کشورها در پکن، گامی مهم در جهت تقویت گفت‌وگو و کاهش تنش‌ها در پرونده هسته‌ای ایران محسوب می‌شود.

 

چین و بحران هسته‌ای ایران؛ میانجی‌گری یا بازی قدرت؟

نشست سه‌جانبه ایران، روسیه و چین در پکن درباره موضوع هسته‌ای ایران، موید تحول مهمی در دیپلماسی منطقه‌ای و بین‌المللی چینی ها است. چین با این میزبانی و ورود تازه به منازعه هسته ای ایران به دنبال ایفای نقش فعال‌تری در مدیریت تنش‌ها بین تهران و واشنگتن است. با توجه به تشدید روابط ایران و آمریکا در سال‌های اخیر، به نظر می‌رسد چین به این نتیجه رسیده که ادامه تنش‌ها می‌تواند به نقطه‌ای بدون بازگشت منجر شود و ثبات منطقه‌ای و جهانی را به خطر بیندازد. از این رو، پکن تلاش می‌کند با میانجی‌گری و تقویت گفت‌وگوها، از تصاعد بحران جلوگیری کند.

چین به عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ جهانی، منافع اقتصادی و سیاسی گسترده‌ای در منطقه خاورمیانه دارد. تشدید تنش بین تهران و واشنگتن می‌تواند به طور مستقیم بر منافع چین تأثیر منفی بگذارد. از یک سو، چین یکی از شرکای تجاری اصلی ایران است و تحریم‌های آمریکا علیه ایران، تجارت و سرمایه‌گذاری‌های چین در این کشور را تحت تأثیر قرار داده است. از سوی دیگر، بی‌ثباتی در خاورمیانه می‌تواند امنیت انرژی جهانی را تهدید کند و چین، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت، نمی‌تواند از این موضوع غافل باشد. بنابراین، پکن به دنبال مدیریت تنش‌هاست تا از ورود بحران به مرحله‌ای غیرقابل کنترل جلوگیری کند.

با این حال، نقش چین در این ماجرا تنها محدود به میانجی‌گری برای کاهش تنش نیست. به نظر می‌رسد پکن از این فرصت استفاده می‌کند تا کارت ایران را در برابر آمریکا نیز به بازی بگیرد. چین و آمریکا در سال‌های اخیر رقابت فزاینده‌ای در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی داشته‌اند، و تنش‌های هسته‌ای ایران می‌تواند به عنوان اهرمی برای چین در برابر واشنگتن عمل کند. با حمایت از ایران، چین نه تنها موضع خود را به عنوان یک قدرت جهانی مستقل تقویت می‌کند، بلکه فشار بیشتری بر آمریکا وارد می‌کند تا در سیاست‌های یکجانبه خود تجدید نظر کند.

در این میان، ایران نیز از همکاری با چین و روسیه سود می‌برد. این همکاری نه تنها موقعیت ایران را در مذاکرات بین‌المللی تقویت می‌کند، بلکه نشان‌دهنده این است که تهران تنها نیست و می‌تواند بر حمایت قدرت‌های بزرگ جهانی حساب کند. با این حال، ایران باید هوشیار باشد که منافع چین و روسیه همیشه با منافع تهران هم‌خوانی ندارد و این کشورها ممکن است در نهایت به دنبال پیشبرد اهداف خود باشند. در کل، نشست سه‌جانبه پکن حکایت از آن دارد که تلاش چین برای ایفای نقش مؤثرتر در مدیریت بحران هسته‌ای ایران است. چین از یک سو به دنبال جلوگیری از تشدید تنش‌هاست تا منافع خود را حفظ کند، و از سوی دیگر، از این فرصت استفاده می‌کند تا موضع خود را در برابر آمریکا تقویت کند. این رویکرد دوگانه، هم چالش‌ها و هم فرصت‌هایی را برای ایران به همراه دارد.

 

از چراغ سبز برای مذاکرات محدود و غیرمستقیم تا خط و نشان تهران

برگزاری نشست غیرعلنی شورای امنیت درباره برنامه هسته‌ای ایران توسط سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) در هماهنگی با آمریکا، واکنش رسمی ایران را به همراه داشت. این اقدام اروپا، که در راستای سیاست‌های یکجانبه واشنگتن صورت گرفت، نه تنها از نظر حقوقی و فنی توجیه‌پذیر نیست، بلکه گامی در جهت تشدید تنش‌ها در منطقه محسوب می‌شود. ایران همواره بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود تأکید کرده و آن را مطابق با تعهدات بین‌المللی از جمله NPT و برجام دانسته است. با این حال، خروج یکجانبه آمریکا از برجام و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، عملاً تعهدات طرف مقابل را زیر سؤال برده و فضای اعتماد را از بین برده است.

همراهی سه کشور اروپایی با درخواست آمریکا برای برگزاری این نشست، نه تنها به کاهش تنش‌ها کمک نمی‌کند، بلکه بی‌اعتمادی میان تهران و غرب را عمیق‌تر می‌سازد. این اقدام می‌تواند تلاشی برای تحت فشار قرار دادن ایران در مذاکرات هسته‌ای باشد، اما در عمل، چنین رویکردی تنها به بن‌بست بیشتر دامن می‌زند. ایران با احضار سفرای این کشورها، پیام روشنی ارسال کرده است: هرگونه اقدام تحریک‌آمیز و غیرمسئولانه با واکنش قاطع روبرو خواهد شد. در شرایطی که دیپلماسی و گفت‌وگو تنها راه حل بحران است، همراهی با سیاست‌های یکجانبه آمریکا نه تنها به صلح منجر نمی‌شود، بلکه ثبات منطقه را بیش از پیش تهدید می‌کند.

از سوی دیگر، سیاست خارجی ایران در ماه‌های اخیر، رویکردی فعال اما محتاطانه را در پیش گرفته است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در اظهارات اخیر خود بر تعامل مستمر با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و جست‌وجوی راه‌حل‌های جدید برای حل مسائل هسته‌ای تأکید کرده است. این موضع‌گیری بیانگر آن است که ایران، علیرغم فشارهای بین‌المللی، همچنان به مسیر دیپلماسی پایبند است و از تشدید تنش‌ها پرهیز می‌کند. عراقچی همچنین به سیاست «صبر فعال» اشاره کرده است، رویکردی که نشان می‌دهد ایران به جای واکنش‌های سریع و احساسی، ترجیح می‌دهد با برنامه‌ریزی دقیق و استراتژیک به چالش‌ها پاسخ دهد. این سیاست، به ویژه در شرایطی که فشارهای حداکثری آمریکا ادامه دارد، بیانگر هوشمندی دیپلماتیک تهران است.

 ایران به وضوح اعلام کرده که تنها در شرایطی وارد مذاکره مستقیم خواهد شد که فشارها کاهش یابد و فضای برابر برای گفت‌وگو فراهم شود. همکاری ایران با کشورهای اروپایی، روسیه و چین نیز گامی مهم در جهت ایجاد ائتلاف‌های بین‌المللی است که می‌توانند در کاهش فشارها و ایجاد توازن در مذاکرات نقش داشته باشند. این رویکرد چندجانبه، موقعیت ایران را در صحنه بین‌المللی تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که تهران به دنبال راه‌حل‌های پایدار و عادلانه است. در نهایت، سیاست خارجی ایران در شرایط کنونی، ترکیبی از صبر، تعامل و مقاومت است. این رویکرد، اگرچه چالش‌برانگیز است، اما بیانگر تلاش ایران برای حفظ منافع ملی در شرایطی است که فشارهای خارجی به اوج خود رسیده است. موفقیت این استراتژی به توانایی ایران در ایجاد تعادل بین تعامل و مقاومت بستگی دارد.

قرقاش و پیام‌های پنهان!

اگر چه با سفر عصر چهارشنبه انور قرقاش به تهران، وی نامه ترامپ را رسما به مقامات کشورمان تحویل داد وبا وجود آنکه هنوز محتوای نامه مشخص نیست، اما به نظر می‌رسد که این نامه جنجالی با متن و ادبیات مثبتی همراه نباشد و موید ان هم ادعای نورنیوز است که پیرامون اظهارات لاوروف، نشان می‌دهد که احتمالا نامه ترامپ پیش از ابوظبی برای مسکو فرستاده شده، اما روس ها با علم به متن تند نامه ترامپ؛ عملا مخالفت خود  برای ارسال آن عنوان کرده و نهایتا این ماموریت توسط طرف اماراتی صورت  گرفت. در چنین شرایطی علاوه بر روس ها، حتی به واسطه فضای سیاسی کنونی آمریکا و اهداف ترامپ، کشور‌های سنتی میانجی گر هم، احتیاط را در دستور کار خود قرار داده اند.

در پیوست نکته مذکور، انتخاب امارات متحده عربی و شخص انور قرقاش به عنوان میانجی در انتقال نامه‌ی ترامپ به ایران، پرسش‌های بسیاری را درباره انگیزه‌ها و اهداف پشت این اقدام به وجود آورده است. این نخستین بار است که ابوظبی به‌طور رسمی چنین نقشی را بر عهده می‌گیرد، نقشی که پیش از این توسط کشور‌هایی مانند ژاپن، فرانسه، عمان، قطر و سوئیس ایفا می‌شد. این تغییر بازیگران در صحنه دیپلماسی منطقه‌ای، نشان‌دهنده تحولاتی است که در روابط قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی در جریان است. تقدیم نامه ترامپ توسط انور قرقاش نیز قابل تأمل است. قرقاش، با سابقه‌ای از مواضع ضد ایرانی و همراهی آشکار با اسرائیل، به نظر می‌رسد گزینه‌ای است که امارات با آگاهی کامل از محتوای نامه و پیامد‌های احتمالی آن انتخاب کرده است. این انتخاب نشان می‌دهد که امارات نه تنها به دنبال تحکیم روابط خود با واشنگتن است، بلکه ممکن است از این فرصت برای پیشبرد اهداف خاص خود در منطقه نیز استفاده کند.

از سوی دیگر، احتیاط کشور‌های سنتی میانجی‌گر مانند عمان و قطر در ورود به این ماجرا، نشان‌دهنده درک آن‌ها از پیچیدگی‌های سیاسی و امنیتی موجود است. این کشور‌ها، با تجربه‌ی طولانی در میانجی‌گری، به خوبی می‌دانند که هرگونه اقدام نابجا می‌تواند به تشدید تنش‌ها و آسیب به روابطشان با تهران بینجامد. بنابراین، خودداری آن‌ها از ورود به این میدان، نه تنها نشان‌دهنده احتیاط دیپلماتیک است، بلکه بیانگر نگرانی‌های عمیق‌تر درباره جهت‌گیری‌های آینده در منطقه است. در این میان، مواضع قاطع ایران در قبال نامه‌ی ترامپ و هشدار‌های مستقیم رهبری انقلاب، نشان می‌دهد که تهران این اقدام را نه یک گام دیپلماتیک صادقانه، بلکه بخشی از یک بازی خطرناک سیاسی می‌داند. ایران به خوبی آگاه است که هرگونه تنش‌افزایی می‌تواند به منافع ملی آن آسیب برساند، اما در عین حال، آماده است تا در برابر هرگونه تهدید یا فشار ایستادگی کند. در نهایت، این ماجرا نه تنها بازتاب‌دهنده تحولات در روابط ایران و آمریکا است، بلکه نشان‌دهنده تغییرات در نقش‌آفرینی کشور‌های منطقه‌ای در صحنه دیپلماسی جهانی است. امارات، با انتخاب قرقاش و پذیرش نقش میانجی‌گری، به دنبال تقویت جایگاه خود در معادلات منطقه‌ای و جهانی است، اما این اقدام می‌تواند پیامد‌های غیرقابل پیش‌بینی برای ثبات منطقه داشته باشد. در چنین شرایطی، احتیاط و هوشیاری از سوی همه طرف‌های درگیر، ضروری به نظر می‌رسد.

 

ترس از تبدیل شدن به زمین سوخته!

اما سکه میانجی گری امارات و تقبل وظیفه ارسال نامه ترامپ برای تهران توسط انور قرقاش، روی دیگری هم دارد. امارات متحده عربی، به عنوان کشوری کوچک اما استراتژیک در منطقه خلیج فارس، همواره نگران تبدیل شدن به «زمین سوخته» در تنش‌های بین‌المللی بوده است. موقعیت جغرافیایی و وابستگی شدید این کشور به تجارت و امنیت منطقه‌ای، آن را به شدت آسیب‌پذیر کرده است. در شرایطی که تنش بین ایران و آمریکا به اوج خود رسیده، امارات می‌داند که هرگونه تشدید درگیری می‌تواند ثبات منطقه را به خطر انداخته و امنیت آن را تهدید کند.

با این حال، انتخاب امارات به عنوان واسطه‌گر در ارسال نامه ترامپ به تهران، نشان‌دهنده تلاش ابوظبی برای ایفای نقشی فعال در مدیریت بحران است. امارات با علم به تبعات منفی و مخرب این نامه، سعی کرده است از تصاعد تنش جلوگیری کند. این اقدام می‌تواند نشان‌دهنده تمایل امارات به حفظ تعادل در روابط با دو طرف باشد که از یک سو، روابط نزدیک با آمریکا و اسرائیل، و از سوی دیگر، جلوگیری از تشدید تنش با ایران که می‌تواند امنیت و اقتصاد امارات را به خطر بیندازد.  بنابراین، امارات با پذیرش این نقش، نه تنها به دنبال کاهش تنش‌هاست، بلکه تلاش می‌کند از تبدیل شدن به قربانی درگیری‌های بزرگ‌تر جلوگیری کند. این رویکرد، هرچند پرریسک، به روشنی مبین درک ابوظبی از آسیب‌پذیری‌های خود در معادلات منطقه‌ای است.