|

در خویش بنگریم

جملات را می‌خواندم بی‌آنکه معنایی در ذهنم ثبت شود؛ گاهی هم که معنا را درمی‌یافتم، ارزش و اهمیتش را درک نمی‌کردم. اینها را گفتم تا اهمیت چند کتابی را که تا به آخر خوانده‌ام نشان بدهم. من سال گذشته را بیشتر با لوسی بارتن و داستان‌های زندگی او گذرانده‌ام. این مجموعه از رمان‌های الیزابت استروات ذهنم را درگیر کرده و همچنان به آنها فکر می‌کنم.

در سالی که گذشت، چند کتاب را برای خواندن دست گرفتم و، مثل اغلب اوقات، مقداری خواندم و رها کردم. این عادت نصفه‌نیمه خواندن بخشی به خاطر خواندنی‌های زیاد و مشغلۀ بیش از حد است؛ امسال اضطراب و بی‌حوصلگی هم به آن اضافه شده بود. جملات را می‌خواندم بی‌آنکه معنایی در ذهنم ثبت شود؛ گاهی هم که معنا را درمی‌یافتم، ارزش و اهمیتش را درک نمی‌کردم. اینها را گفتم تا اهمیت چند کتابی را که تا به آخر خوانده‌ام نشان بدهم. من سال گذشته را بیشتر با لوسی بارتن و داستان‌های زندگی او گذرانده‌ام. این مجموعه از رمان‌های الیزابت استروات ذهنم را درگیر کرده و همچنان به آنها فکر می‌کنم.

لوسی بارتن شخصیت اصلی و راوی چهار رمان الیزابت استراوت است. اسم من، لوسی بارتن؛ همه‌چیز ممکن است؛ آه، ویلیام؛ و لوسی کنار دریا. چهار رمان مستقل که خط داستانی ثابتی را دنبال نمی‌کنند، ولی شخصیت‌ها و حوادث زندگی لوسی در آنها تکرار می‌شود. لوسی بارتن مانند استراوت نویسنده است، با این حال استراوت قهرمانش را بر اساس شخصیت خود خلق نکرده و این رمان‌ها زندگینامه‌ نیستند. از همان رمان اول ــ اسم من، لوسی بارتن ــ با آدم‌های زندگی لوسی انس می‌گیریم و سیر زندگی، عواطف، واکنش‌ها، و روابطشان را دنبال می‌کنیم. شخصیت‌هایی از جنس زندگی و پیچیده مثل خود زندگی. اقماری که در مدار زندگی لوسی می‌چرخند. استراوت، در خلال روایت سطح روزمرۀ زندگی، به لایه‌های عمیق‌تر حیات شخصیت‌هایش نقب می‌زند. آنچه روایت می‌کند حادثه نیست، تأثیری است که از حادثه بر روح و روان آدم‌ها و زندگی‌شان باقی مانده. نویسندگانی مانند استراوت، یا آلیس مونرو، تلاش می‌کنند نوری بر لایه‌های تودرتوی روح انسان معاصر بتابانند.

اسم من، لوسی بارتن (2016) با استقبال جهانی روبه‌رو شد، در صدر فهرست پرفروش‌های‌ نیویورک تایمز قرار گرفت و نامزد جایزۀ بوکر شد. لوسی بارتن در سال 2017 بار دیگر با رمان همه‌چیز ممکن است بازگشت و جایزۀ داستان را نصیب نویسنده‌اش کرد. استراوت در آه، ویلیام (2021) باز هم به دنیای لوسی بارتن جان بخشید؛ این یکی تا فهرست نهایی جایزۀ بوکر 2022 پیش رفت. آخرین رمان این مجموعۀ چهارتایی، لوسی کنار دریا (2022)، در دنیای درگیر بیماری همه‌گیر کوویدـ 19 می‌گذرد.

الیزابت استراوت، پیش از لوسی بارتن، آلیو کیتریج را خلق کرد، مجموعه داستان به‌هم‌پیوسته‌ای که جایزۀ پولیتزر 2009 را به دست آورد. شخصیت کج‌خلق و عجیب آلیو، معلم مدرسۀ پابه‌سن‌گذاشتۀ یک شهر ساحلی کوچک، در مجموعۀ تلویزیونی چهارقسمتیِ آلیو کیتریج، تماشاگران تلویزیون را هم مسحور کرد. استراوت به‌تازگی در رمانی با عنوان دوباره آلیو این قهرمان نامتعارف را هم به زندگی ادبی برگردانده است.

من از مجموعۀ چهارتاییِ لوسی بارتن، سه رمان را بدون رعایت ترتیب زمانی انتشارشان خوانده‌ام، و شاید بعد از تنفسی به سراغ رمان چهارم هم بروم. احساس می‌کنم لوسی بارتن و دیگر شخصیت‌های این رمان‌ها همچنان در ذهنم زندگی می‌کنند. از خودم می‌پرسم، در این زمانۀ پرآشوب، چه چیزی در جریان آرام ولی عمیقِ داستان‌های استراوت می‌تواند منِ کتابخوان ایرانی را جذب کند. و در پاسخ به خودم می‌گویم که این رمان‌ها تأملی در لایه‌های پیچیدۀ روح آدمی هستند، هوای تازه‌ای هستند که مردمان سیاست‌زده، که همواره در سطح حرکت کرده‌اند، برای درک معنای زندگی به آن نیاز دارند. گویی این مردم که همه‌چیز را سیاه و سفید می‌بینند، به این شیوۀ دیدن خو گرفته‌اند. سالیان سال است ــ شاید به درازای عمرشان ــ که در شتاب تلاطم‌های اجتماعی فرصت نکرده‌اند در خویش و در دیگران بنگرند.