|

قاتلي 2 بار از چوبه دار نجات يافت

شرق: مردي که در نوجواني مرتکب قتل شده و رضايت گرفته بود، براي بار دوم اين جرم را تکرار کرد و باز هم از سوي اولياي دم مقتول بخشيده شد.
به گزارش خبرنگار ما، سه سال قبل پليس در جريان درگيري مرگ‌باري در جنوب تهران قرار گرفت. بعد از انتقال جسد به پزشکي قانوني و آغاز تحقيقات، متهم به مأموران گفت از قبل با مقتول درگيري داشت و براي حل اختلاف‌شان به محل درگيري رفته ‌بود.
پليس در ادامه بررسي‌ها متوجه شد اين متهم زماني که نوجوان بود يک بار دست به قتل زده است اما موفق شده بود رضايت اولياي‌دم را جلب کند و دوباره به زندگي برگردد.
پرونده با تکميل تحقيقات و صدور کيفرخواست در شعبه 11 دادگاه کيفري استان تهران به جريان افتاد.
متهم پاي ميز محاکمه رفت و مدعي شد مقتول مست بود و به ‌سمت او حمله کرده و او براي دفاع از خودش مرتکب قتل شد. قضات دفاعيات متهم را قبول نکردند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
رأي صادره در ديوان عالي کشور تأييد شد و در حالي که متهم بايد براي اجراي حکم قصاص آماده مي‌شد، خانواده‌اش موفق به جلب رضايت اولياي‌دم شدند.
متهم روز گذشته براي محاکمه به لحاظ جنبه عمومي جرم در دادگاه حاضر شد. بعد از اينکه کيفرخواست عليه متهم خوانده شد، متهم در جايگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من صافکار هستم.
مدتي بود که با مقتول اختلاف داشتيم البته اختلاف جدي نبود. روز حادثه با من تماس گرفت و گفت به پارک بيا کاري دارم. من هم فکر کردم براي حل اختلافمان از من خواسته که به پارک بروم. وقتي رفتم، متوجه شدم مقتول و دوستانش با هم مشروب خورده و کاملا مست هستند. آنها يکباره به ‌سمت من حمله کردند و چنان مرا زدند که مجبور شدم براي دفاع از خودم دست به چاقو ببرم تا کشته نشوم.
متهم درباره قتلي که در دوران نوجواني مرتکب شده‌ بود، گفت: وقتي که نوجوان بودم با پسري که دوستم بود، درگير شدم. ما با هم در يک صافکاري شاگرد بوديم و داشتیم کار ياد مي‌گرفتيم. روز حادثه با هم شوخي کرديم و حين شوخي من با پيچ‌گوشتي به سر مقتول زدم. پيچ‌گوشتي وارد جمجمه‌اش شد و به همين دلیل هم فوت کرد. در آن پرونده نيز من محکوم شدم اما چون خانواده‌ مقتول مي‌دانستند من هيچ مشکلي با پسرشان نداشته و فقط شوخي کرده‌ام، قبول کردند رضايت دهند.
اين اتفاق سال 85 رخ داد و خانواده‌ام براي نجات من 150 ميليون تومان پول دادند. بعد از آن من محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شدم اما يک سال آن تعزيري و چهار سال تعليقي بود. بعد از يک سال آزاد شدم و تا چهار سال حکم تعليقي بود و اگر خطايي مي‌کردم، من را دوباره به زندان باز مي‌گرداندند. خيلي تلاش مي‌کردم کار خاصي نکنم تا به زندان نیفتم. سعي کردم زندگي خوبي هم براي خودم درست کنم. خانه و ماشين خريدم و با دختري که خيلي دوستش داشتم، نامزد کردم.
اما اين درگيري همه‌چيز را به‌هم ريخت. چندماهي بود با هم نامزد بوديم که من دوباره بازداشت شدم. باز هم خانواده‌ام 500 ميليون تومان دادند تا براي من رضايت بگيرند.
متهم ادامه داد: حالا که رضايت گرفته‌ام و نامزدم هم پاي من ايستاده و ترکم نکرده‌ است، مي‌خواهم دوباره زندگي خوبي را شروع کنم. قول مي‌دهم ديگر به سمت کارهاي خلاف نروم و فقط خوب زندگي کنم و نامزدم را خوشبخت کنم. اين قتل هم واقعا تقصير من نبود. اگر نزده‌ بودم، مقتول من را مي‌کشت. خانواده‌اش هم اين موضوع را متوجه شدند که من را بخشيدند.
قضات با پايان جلسه دادگاه شعبه 11 براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

شرق: مردي که در نوجواني مرتکب قتل شده و رضايت گرفته بود، براي بار دوم اين جرم را تکرار کرد و باز هم از سوي اولياي دم مقتول بخشيده شد.
به گزارش خبرنگار ما، سه سال قبل پليس در جريان درگيري مرگ‌باري در جنوب تهران قرار گرفت. بعد از انتقال جسد به پزشکي قانوني و آغاز تحقيقات، متهم به مأموران گفت از قبل با مقتول درگيري داشت و براي حل اختلاف‌شان به محل درگيري رفته ‌بود.
پليس در ادامه بررسي‌ها متوجه شد اين متهم زماني که نوجوان بود يک بار دست به قتل زده است اما موفق شده بود رضايت اولياي‌دم را جلب کند و دوباره به زندگي برگردد.
پرونده با تکميل تحقيقات و صدور کيفرخواست در شعبه 11 دادگاه کيفري استان تهران به جريان افتاد.
متهم پاي ميز محاکمه رفت و مدعي شد مقتول مست بود و به ‌سمت او حمله کرده و او براي دفاع از خودش مرتکب قتل شد. قضات دفاعيات متهم را قبول نکردند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
رأي صادره در ديوان عالي کشور تأييد شد و در حالي که متهم بايد براي اجراي حکم قصاص آماده مي‌شد، خانواده‌اش موفق به جلب رضايت اولياي‌دم شدند.
متهم روز گذشته براي محاکمه به لحاظ جنبه عمومي جرم در دادگاه حاضر شد. بعد از اينکه کيفرخواست عليه متهم خوانده شد، متهم در جايگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من صافکار هستم.
مدتي بود که با مقتول اختلاف داشتيم البته اختلاف جدي نبود. روز حادثه با من تماس گرفت و گفت به پارک بيا کاري دارم. من هم فکر کردم براي حل اختلافمان از من خواسته که به پارک بروم. وقتي رفتم، متوجه شدم مقتول و دوستانش با هم مشروب خورده و کاملا مست هستند. آنها يکباره به ‌سمت من حمله کردند و چنان مرا زدند که مجبور شدم براي دفاع از خودم دست به چاقو ببرم تا کشته نشوم.
متهم درباره قتلي که در دوران نوجواني مرتکب شده‌ بود، گفت: وقتي که نوجوان بودم با پسري که دوستم بود، درگير شدم. ما با هم در يک صافکاري شاگرد بوديم و داشتیم کار ياد مي‌گرفتيم. روز حادثه با هم شوخي کرديم و حين شوخي من با پيچ‌گوشتي به سر مقتول زدم. پيچ‌گوشتي وارد جمجمه‌اش شد و به همين دلیل هم فوت کرد. در آن پرونده نيز من محکوم شدم اما چون خانواده‌ مقتول مي‌دانستند من هيچ مشکلي با پسرشان نداشته و فقط شوخي کرده‌ام، قبول کردند رضايت دهند.
اين اتفاق سال 85 رخ داد و خانواده‌ام براي نجات من 150 ميليون تومان پول دادند. بعد از آن من محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شدم اما يک سال آن تعزيري و چهار سال تعليقي بود. بعد از يک سال آزاد شدم و تا چهار سال حکم تعليقي بود و اگر خطايي مي‌کردم، من را دوباره به زندان باز مي‌گرداندند. خيلي تلاش مي‌کردم کار خاصي نکنم تا به زندان نیفتم. سعي کردم زندگي خوبي هم براي خودم درست کنم. خانه و ماشين خريدم و با دختري که خيلي دوستش داشتم، نامزد کردم.
اما اين درگيري همه‌چيز را به‌هم ريخت. چندماهي بود با هم نامزد بوديم که من دوباره بازداشت شدم. باز هم خانواده‌ام 500 ميليون تومان دادند تا براي من رضايت بگيرند.
متهم ادامه داد: حالا که رضايت گرفته‌ام و نامزدم هم پاي من ايستاده و ترکم نکرده‌ است، مي‌خواهم دوباره زندگي خوبي را شروع کنم. قول مي‌دهم ديگر به سمت کارهاي خلاف نروم و فقط خوب زندگي کنم و نامزدم را خوشبخت کنم. اين قتل هم واقعا تقصير من نبود. اگر نزده‌ بودم، مقتول من را مي‌کشت. خانواده‌اش هم اين موضوع را متوجه شدند که من را بخشيدند.
قضات با پايان جلسه دادگاه شعبه 11 براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها