فرازوفرودهای کرملین و ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ
احمد وخشیته . دانشیار دانشگاه ملی اوراسیا
دوم فوریه ۱۹۲۴ بود که روابط دیپلماتیک میان مسکو و لندن برقرار شد؛ همکاریهایی که اگرچه زیر سایه اصطکاک منافع در گذر زمان جلو آمد، اما گاهی تضادها آنقدر آشکار شد که انجماد بر روابط میان کرملین و ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ چیره شد. پس از فروپاشی شوروی و شناسایی روسیه از سوی بریتانیا، نخستین بار در جولای ۲۰۰۷ بود که بهدنبال اخراج چهار دیپلمات روس، سرگیجهای در روابط دو کشور آغاز شد؛ اخراجی که به گفته دیوید میلیبند، وزیر خارجه اسبق بریتانیا، پاسخی بود به امتناع مسکو برای استرداد آندری لوگوی که به اعتقاد لندن در قتل الکساندر لیتویننکو دست داشته است.
اما رویکارآمدن دیوید کامرون از یک سو و دیمیتری مدودف از سوی دیگر، تغییراتی را در یخبندان روابط دو کشور ایجاد کرد تا نخستوزیر وقت بریتانیا با رئیسجمهور وقت روسیه در حاشیه نشست گروه هشت در کانادا دیدار و گفتوگو کنند؛ دیداری که اندکی بعد در حاشیه نشست گروه 20 تجدید شد و رهبران دو کشور توافق کردند که روابط خود را به بالاترین سطح گسترش دهند. گام اول سفر دوروزه کامرون به مسکو در یازدهم و دوازدهم سپتامبر بود که به موجب آن اسناد همکاری قابل ملاحظهای بهویژه در حوزه مالی و تجاری از سوی سران دو کشور امضا شد. پس از آن با رویکارآمدن مجدد ولادیمیر پوتین بر مسند قدرت، او با کامرون در حاشیه اجلاس گروه 20 در نوزدهم ژوئن در مکزیک دیدار کرد تا تأکیدی بر ادامه گفتوگوهای انجامشده میان رئیسجمهور سابق و دیوید کامرون داشته باشد؛ روندی که با سفر یکروزه او به لندن در دوم آگوست ۲۰۱۲ ادامه یافت؛ رهبران دو کشور اینبار علاوه بر مذاکرات برای توسعه روابط اقتصادی، درباره سوریه که بحران نوظهور آن زمان بود نیز صحبت کردند.
آمدورفت پوتین و کامرون نشاندهنده گرمی روابط میان مسکو و لندن بود که میتوان از آن به دوران طلایی در همکاریهای دو کشور یاد کرد؛ نقطه عطفی برای همگرایی هرچه بیشتر که ماحصل آن سفر کامرون به سوچی در جولای ۲۰۱۳ و سنتپترزبورگ در سپتامبر همان سال بود.
درست هنگامی که روابط روسیه و بریتانیا به دوران طلایی خود رسیده بود، ظهور بحران اوکراین یکباره روابط را با سختی روبهرو کرد؛ موضوعی که با مسمومیت سرگئی اسکریپال و دخترش با گاز اعصاب به نقطه اوج خود رسید تا روابط مسکو-لندن در تاریکترین نقطه خود پس از پایان جنگ سرد قرار بگیرد.
اگرچه پس از این واقعه، سخنگوی کرملین تأکید کرد که ما دیوانه نیستیم که کمی قبلتر از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری روسیه و جام جهانی چنین اقدامی کرده باشیم، اما بریتانیا، مسکو را متهم به ترور مأمور اطلاعاتی سابق روس کرد که به اتهام جاسوسی برای بریتانیا از سال ۲۰۰۴ در زندان بود و به موجب یک تبادل میان دو دولت در سال ۲۰۱۰ رهسپار لندن شده بود؛ موضوعی که تحریمهای انگلیس علیه مسکو را نیز رقم زد تا روابط یکباره منجمد شود. برایند این موضوعات سبب شده است که در سه سال گذشته تنشهای لفظی میان مقامات دو کشور به صورت علنی بالا بگیرد.
در همین رابطه، ماه گذشته میلادی کرملین اعلام کرد که پوتین برنامهای برای حضور در نشست واکسن ویروس جهانی کرونا که به دعوت بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا انجام شده است، ندارد. عدم تمایل مسکو خیلی دور از ذهن نیز نبود؛ چراکه بریتانیا فهرستی از افراد و سازمانهای روسی از جمله دادستان کل روسیه را مشمول تحریمهای جدید کرده بود. اما پنجشنبه گذشته مرکز ملی امنیت سایبری بریتانیا یک گروه هکری به نام «APT29» را به تلاش برای سرقت فرمول واکسن کرونا متهم کرد و مدعی شد به احتمال زیاد این گروه متعلق به دستگاه اطلاعاتی روسیه است؛ موضوعی که مقامات کرملین آن را خیالپردازی خواندند.
با این حال، این تنشهای لفظی فقط در این موضوع خلاصه نشد و از سوی دیگر وزیر خارجه بریتانیا در نطق خود در مجلس عوام، مسکو را متهم به دخالت در انتخابات پارلمانی کشورش از طریق حملات سایبری کرد؛ اگرچه سخنگوی وزارت خارجه روسیه این ادعا را رد کرد و آن را در تناقض با صحبتهای مقامات لندن دانست. البته باید به این موضوع توجه داشت که در همهپرسی برگزیت نیز این ادعا از سوی برخی در انگلستان مطرح شد که نیک گیل، رئیس امور جهانی فیسبوک که پیشتر معاون نخستوزیر بریتانیا نیز بوده است، دخالت روسیه را رد کرد.
در این میان اگرچه گفتوگوهای راهبردی در قالب ۲+۲ (وزرای خارجه و دفاع) مسدود شده و روابط سیاسی و دیپلماتیک شرایط بغرنجی را سپری میکند، اما نکته قابل تأمل اینجاست که روابط تجاری میان دو کشور با رشد چشمگیری از ۱۰ میلیاردو ۳۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶ به ۱۳ میلیاردو ۷۰۰ میلیون دلار در سال گذشته رسیده است که بدون شک سرمایهگذاریهای انباشتشده بریتانیا در روسیه (۲۳.۸ میلیارد دلار) و روسیه در بریتانیا (۱۱ میلیارد دلار) نقش مهمی در تحقق این مهم دارد. در شمارههای بعدی «در حوالی میدان سرخ» بیشتر به نقش همکاریهای تجاری در آینده سیاست خارجی مسکو و لندن خواهم پرداخت.
دوم فوریه ۱۹۲۴ بود که روابط دیپلماتیک میان مسکو و لندن برقرار شد؛ همکاریهایی که اگرچه زیر سایه اصطکاک منافع در گذر زمان جلو آمد، اما گاهی تضادها آنقدر آشکار شد که انجماد بر روابط میان کرملین و ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ چیره شد. پس از فروپاشی شوروی و شناسایی روسیه از سوی بریتانیا، نخستین بار در جولای ۲۰۰۷ بود که بهدنبال اخراج چهار دیپلمات روس، سرگیجهای در روابط دو کشور آغاز شد؛ اخراجی که به گفته دیوید میلیبند، وزیر خارجه اسبق بریتانیا، پاسخی بود به امتناع مسکو برای استرداد آندری لوگوی که به اعتقاد لندن در قتل الکساندر لیتویننکو دست داشته است.
اما رویکارآمدن دیوید کامرون از یک سو و دیمیتری مدودف از سوی دیگر، تغییراتی را در یخبندان روابط دو کشور ایجاد کرد تا نخستوزیر وقت بریتانیا با رئیسجمهور وقت روسیه در حاشیه نشست گروه هشت در کانادا دیدار و گفتوگو کنند؛ دیداری که اندکی بعد در حاشیه نشست گروه 20 تجدید شد و رهبران دو کشور توافق کردند که روابط خود را به بالاترین سطح گسترش دهند. گام اول سفر دوروزه کامرون به مسکو در یازدهم و دوازدهم سپتامبر بود که به موجب آن اسناد همکاری قابل ملاحظهای بهویژه در حوزه مالی و تجاری از سوی سران دو کشور امضا شد. پس از آن با رویکارآمدن مجدد ولادیمیر پوتین بر مسند قدرت، او با کامرون در حاشیه اجلاس گروه 20 در نوزدهم ژوئن در مکزیک دیدار کرد تا تأکیدی بر ادامه گفتوگوهای انجامشده میان رئیسجمهور سابق و دیوید کامرون داشته باشد؛ روندی که با سفر یکروزه او به لندن در دوم آگوست ۲۰۱۲ ادامه یافت؛ رهبران دو کشور اینبار علاوه بر مذاکرات برای توسعه روابط اقتصادی، درباره سوریه که بحران نوظهور آن زمان بود نیز صحبت کردند.
آمدورفت پوتین و کامرون نشاندهنده گرمی روابط میان مسکو و لندن بود که میتوان از آن به دوران طلایی در همکاریهای دو کشور یاد کرد؛ نقطه عطفی برای همگرایی هرچه بیشتر که ماحصل آن سفر کامرون به سوچی در جولای ۲۰۱۳ و سنتپترزبورگ در سپتامبر همان سال بود.
درست هنگامی که روابط روسیه و بریتانیا به دوران طلایی خود رسیده بود، ظهور بحران اوکراین یکباره روابط را با سختی روبهرو کرد؛ موضوعی که با مسمومیت سرگئی اسکریپال و دخترش با گاز اعصاب به نقطه اوج خود رسید تا روابط مسکو-لندن در تاریکترین نقطه خود پس از پایان جنگ سرد قرار بگیرد.
اگرچه پس از این واقعه، سخنگوی کرملین تأکید کرد که ما دیوانه نیستیم که کمی قبلتر از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری روسیه و جام جهانی چنین اقدامی کرده باشیم، اما بریتانیا، مسکو را متهم به ترور مأمور اطلاعاتی سابق روس کرد که به اتهام جاسوسی برای بریتانیا از سال ۲۰۰۴ در زندان بود و به موجب یک تبادل میان دو دولت در سال ۲۰۱۰ رهسپار لندن شده بود؛ موضوعی که تحریمهای انگلیس علیه مسکو را نیز رقم زد تا روابط یکباره منجمد شود. برایند این موضوعات سبب شده است که در سه سال گذشته تنشهای لفظی میان مقامات دو کشور به صورت علنی بالا بگیرد.
در همین رابطه، ماه گذشته میلادی کرملین اعلام کرد که پوتین برنامهای برای حضور در نشست واکسن ویروس جهانی کرونا که به دعوت بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا انجام شده است، ندارد. عدم تمایل مسکو خیلی دور از ذهن نیز نبود؛ چراکه بریتانیا فهرستی از افراد و سازمانهای روسی از جمله دادستان کل روسیه را مشمول تحریمهای جدید کرده بود. اما پنجشنبه گذشته مرکز ملی امنیت سایبری بریتانیا یک گروه هکری به نام «APT29» را به تلاش برای سرقت فرمول واکسن کرونا متهم کرد و مدعی شد به احتمال زیاد این گروه متعلق به دستگاه اطلاعاتی روسیه است؛ موضوعی که مقامات کرملین آن را خیالپردازی خواندند.
با این حال، این تنشهای لفظی فقط در این موضوع خلاصه نشد و از سوی دیگر وزیر خارجه بریتانیا در نطق خود در مجلس عوام، مسکو را متهم به دخالت در انتخابات پارلمانی کشورش از طریق حملات سایبری کرد؛ اگرچه سخنگوی وزارت خارجه روسیه این ادعا را رد کرد و آن را در تناقض با صحبتهای مقامات لندن دانست. البته باید به این موضوع توجه داشت که در همهپرسی برگزیت نیز این ادعا از سوی برخی در انگلستان مطرح شد که نیک گیل، رئیس امور جهانی فیسبوک که پیشتر معاون نخستوزیر بریتانیا نیز بوده است، دخالت روسیه را رد کرد.
در این میان اگرچه گفتوگوهای راهبردی در قالب ۲+۲ (وزرای خارجه و دفاع) مسدود شده و روابط سیاسی و دیپلماتیک شرایط بغرنجی را سپری میکند، اما نکته قابل تأمل اینجاست که روابط تجاری میان دو کشور با رشد چشمگیری از ۱۰ میلیاردو ۳۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۶ به ۱۳ میلیاردو ۷۰۰ میلیون دلار در سال گذشته رسیده است که بدون شک سرمایهگذاریهای انباشتشده بریتانیا در روسیه (۲۳.۸ میلیارد دلار) و روسیه در بریتانیا (۱۱ میلیارد دلار) نقش مهمی در تحقق این مهم دارد. در شمارههای بعدی «در حوالی میدان سرخ» بیشتر به نقش همکاریهای تجاری در آینده سیاست خارجی مسکو و لندن خواهم پرداخت.