عبور از ۵۰سالگی و روزهای میانسالی
باور ناآگاهانه «دیگر از من گذشته است»!
حسین ناصری. روانشناس پیشگیری
از اولین روز فروردین 1399 تا پایان اسفند سال جاری، متولدان 1349، همگی 50ساله شده و رسما وارد ششمین دهه از عمر خود میشوند. گرچه درباره دورههای عمر، طبقهبندیهای دقیقی وجود ندارد، ولی برخی از منابع، دهه ششم عمر را شروع دوره سالمندی عنوان کردهاند. با توجه به اینکه امید به زندگی در ایرانیان نزدیک به 76 سال برآورد شده است، قاعدتا یک فرد 50ساله دوسوم از عمر خود را سپری کرده و فقط با یکسوم آن روبهرو است. پیش از هر چیز لازم است بدانیم در کشور چه تعداد 49ساله وجود دارد. طبیعتا برای یافتن این سؤال میتوان به سایت سازمان آمار مراجعه کرد ولی در کمال تعجب در این سایت هیچ آماری از متولدان یک سال مشخص وجود ندارد. تنها یافتهای که میتوان از آن برای تخمین جمعیت متولدان 1349 و سایر سالها استفاده کرد، اطلاعات مربوط به متولدان دهه 60 در سرشماری 1395 است که در آن سهم درصدی تمامی دههها از 1330 تا 1390 ارائه شده است. طبق این نمودار، دههچهلیها 11 درصد از جمعیت کشور را در سال 95 تشکیل میدادهاند. با توجه به جمیعت کل کشور در آن سال، جمعیت متولدان دهه 40، نزدیک به 9 میلیون (8.791.880) نفر تخمین زده میشود که با کسر آمار متوفیان سه سال گذشته، انتظار میرود در کشور بیش از هشت میلیون (8.625.679) متولد دهه 40 وجود داشته باشد. اگر فرض بر آن باشد که نرخ تولد در هر یک از سالهای دهه 40 برابر بوده باشد، احتمالا آنان بیش از 850 هزار نفر (862568) خواهند بود. در مورد اطلاعات مهمی نظیر وضعیت تأهل، تحصیلات، تعداد فرزندان، نرخ بیکاری، نوع مشاغل و حرفه، میزان مطالعه، مدتزمان ورزش روزانه، انواع بیماریهای جسمانی و روانی، مهاجرت و... آنان هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست. مهمترین نظریهای که میتوان در شناخت روانشناختی دورههای مختلف عمر از آن سود جست، نظریه رشد روانی- اجتماعی اریکسون است که مطرح میکند روان آدمی از دوران شیرخوارگی تا سالمندی هشت مرحله را طی میکند. در هر یک از این مراحل، فرد با بحران روانی-اجتماعی خاصی روبهرو میشود. به این ترتیب طیکردن موفقیتآمیز هرکدام از این مراحل منجر به تثبیت سلامت در شخصیت فرد میشود. در غیر این صورت، فرد گرفتار پیامدهای منفی ناشی از آن بحران خواهد شد. مرحله هفتم این نظریه به محدوده سنی 40 تا 65 سال اختصاص دارد. این مرحله زایندگی (generativity) در برابر رکود (stagnation) نامیده میشود. به لحاظ روانشناختی، زایندگی به معنای گذاشتن ردی از خود در دنیاست؛ فرد در این سن مترصد آن است که تغییرات مثبتی را ایجاد کند تا به درد دیگران بخورد. بزرگکردن فرزندان، مؤثربودن در محیط کار و فعالیتهای اجتماعی یا سازمانی مهمترین دغدغههایی هستند که در این دوره بر فرد تأثیرگذارند. سؤالی که ذهن افراد را در مرحله هفتم به خود مشغول میکند، این است که «چطور میتوانم در این دنیا نقش مؤثری داشته باشم؟». منظور از واژه رکود در مرحله هفتم نیز این است که اگر فرد در برآوردهکردن نیاز روانشناختی خود که مشخصا مشارکت و تأثیرگذاری است، شکست بخورد، احتمالا دامنه ارتباطی خود را به حداقل ممکن رسانده و انزوا پیشه خواهد کرد. بر همین اساس، یکی از رخدادهایی که در این دوره برای افراد اتفاق میافتد، بحران میانسالی است که نمونه دقیق آن در سینمای ایران، شخصیت حمید در فیلم هامون داریوش مهرجویی و نمونه هالیوودی آن شخصیت لِستر در فیلم زیبای آمریکاییِ سام مندس است. در بحران میانسالی فرد به دستاوردها یا روش زندگی خود شک کرده و دچار احساس پشیمانی میشود و درصدد برمیآید که مسیر جدیدی را دنبال کند. در بعضی از این افراد، ممکن است پشیمانی به علت ازدستدادن فرصتهایی نظیر دنبالنکردن هدفی خاص، اهداف تحصیلی یا والدشدن شکل بگیرد. البته که نحوه تفسیر فرد از موقعیتهای ازدسترفته نقش مهمی در سلامتی او ایفا میکند. آن دسته از کسانی که گمان میکنند راه را به خطا رفته و زمان را از دست دادهاند و از آن مهمتر، دیگر فرصتی برای جبران ندارند، با احساسات منفی پابرجایی دست به گریبان خواهند شد. برعکس، کسانی که روابط باکیفیتی را شکل دادهاند، جسم و جان نسبتا سالمی داشته و بر زندگی خود کنترل دارند، احساس مفیدبودن بیشتری خواهند داشت.
با وجود آنکه نظریه اریکسون نقش مهمی در شناخت خصوصیات کلی افراد در دورههای سنی مختلف دارد، ولی به هیچ عنوان نمیتوان از تأثیرگذاری منحصربهفرد روح زمانه (Zeit Geist) بر روح و روان افراد گذر کرد. رخدادهایی که در پنج دهه بر متولدان 49 گذشته است، ذهنیت خاصی را در آنان ایجاد کرده است به نحوی که آنان را در مقایسه با متولدان 1339 یا 1359 متفاوت میکند. البته این موضوع پژوهش مفصلی را میطلبد که هریک از دهههای سنی از 1300 تا 1390 دارای چه نیمرخ روانشناختیای هستند. بخشی از مهمترین وقایع تاریخی-اجتماعی که متولدان 49 تجربه کردهاند عبارتاند از: دهه اول (49 تا 59): انقلاب اسلامی، جنگ هشتساله. دهه دوم (60 تا 69): ترورها و بمبگذاریهای گروههای سیاسی مخالف حکومت، پایان جنگ، شروع دوران سازندگی. دهه سوم (70 تا 79): شکلگیری جبهه سیاسی اصلاحطلبان با پیروزی خاتمی بر ناطق نوری، پیروزی تیم ملی فوتبال ایران بر استرالیا و راهیابی به جام جهانی، اولین نوبل صلح ایران. دهه چهارم (80 تا 89): پدیده احمدینژاد، اعتراضات خیابانی به نتایج انتخابات 88، دهه پنجم (90 تا 99): پیروزی روحانی بر کاندیداهای اصولگرا، اولین اسکار ایران، درخشش تیم ملی والیبال ایران، دستاورد تاریخی برجام و خروج آمریکا از برجام. البته بدیهی است که همه 50سالهها از خصوصیات یکسانی برخوردار نیستند چراکه طبقه فرهنگی-اقتصادی آنان نیز در نحوه واکنش آنان به پنج دهه وقایع ریزودرشت اجتماعی، تأثیر بسزایی داشته است. ولی با وجود این مجموعه اتفاقات ذکرشده، آنان را به افراد سرد و گرم چشیدهای بدل کرده است. دهه ششم عمر تنها فرصتی است که میتوان با هدفگذاریهای جدید، بر بخشی از غفلتهای پیشین غلبه کرد. قطعا حفظ سلامتی و تلاش برای ارتقای آن هدف بسیار مهمی برای این دوره است که میتواند منجر به پیشگیری از بسیاری از بیماریهای ناتوانکننده در دوران پایانی عمر شوند.
ولی این باور ناآگاهانه که «دیگر از من گذشته است»، مانع جدی برای هرنوع هدفگذاری در این دوره سنی است. در صورت برنامهریزی دقیق، میتوان در ششمین دهه عمر، به مهارتها و تواناییهای جدیدی دست یافت. از زاویه اجتماعی با توجه به اینکه یک فرد 50ساله سالهاست که دارای شغل یا حرفه است، ازدواج کرده و دارای فرزند (یا فرزندانی) شده و در دو، سه دهه کار و فعالیت به حداقلهای امکانات معیشتی دست یافته است، احتمالا باید در ارزیابیهای کمی یا کیفی در مقایسه با سایر ردههای سنی، آرامش و کارآمدی بالاتری داشته باشد. با این فرض میتوان گفت یک همسر 50ساله در مقایسه با یک همسر 40ساله، شناخت دقیقتری از همسر خود دارد؛ در روابط خود با دیگران، مدیریت هیجانی ماهرانهتری دارد؛ نکات فرزندپروری بیشتری را آموخته و نحوه بهکارگیری آنها را میداند و اینکه به شیوهای دموکراتیکتر اقدام به اخذ تصمیمات خانوادگی میکند. به همین ترتیب از یک معلم، کاسب، نماینده مجلس و رئیسجمهور 50ساله انتظار میرود که به حدی از تجربه رسیده باشد که اولا خطاهای فاحش کمتری داشته باشد. ثانیا دیگران شاهد این باشند که انجام کارهای مفید، تأثیرگذار و ماندگار دغدغه اصلی اوست. بدون شک، ویژگیهای یک فرد 50ساله با یک فرد 48ساله یا یک فرد 51ساله آنچنان تفاوتی ندارد، ولی همیشه ورود به دههها، صدهها یا هزارههاست که فرصت پرداختن به زمان گذشته یا آینده را فراهم میکند. جان کلام اینکه شاید متولدان 1349 بتوانند با آگاهی از موهبت نیمقرن زندگیکردن، علاوه بر اینکه دوره سالمندی سالمی را برای خود رقم میزنند، با انتقال تجربیات خود به نسل بعدی، تأثیرات اجتماعی پررنگی از خود به جای بگذارند.