|

مدیر پژوهشی سازمان نظام پزشکی در گفت‌وگو با «شرق»‌

‌ آمار بالای ابتلا و مرگ‌ومیر، نتیجه سیاست‌گذاری ستاد کرونا

ستاد ملی کرونا با کارنامه‌ای غیرقابل‌قبول در پایان دولت مواجهه شد و اکنون در اوج پیک شدید پنجم، دستگاه مجریه مشکلات عدیده‌ای را به دولت بعدی تحویل می‌دهد و این در حالی است که نتیجه نهایی سیاست‌گذاری‌های ستاد ملی کرونا وخامت امروز آمار ابتلا و بستری و مرگ‌و‌میر است.

‌ آمار بالای ابتلا و مرگ‌ومیر، نتیجه سیاست‌گذاری ستاد کرونا
شهرزاد همتی دبیر گروه جامعه روزنامه شرق

از ماه‌های گذشته، ایران بحرانی‌ترین روزها را در جدال با پاندمی کرونا طی می‌کند؛ روزهایی که به نظر می‌رسد سیاست کرونا را شکست می‌دهیم، به جایی نرسیده و کرونا بی‌محابا جان می‌گیرد. لج‌بازی‌های سیاسی، دروغ پشت دروغ، رونمایی‌های بی‌نتیجه و دورریختن میلیاردها تومان برای واکسن‌های ایرانی که به هیچ دردی نخوردند، تنها بخشی از مشکلات این روزهای مردم است. در لحظه نگارش این گزارش، در بسیاری از استان‌ها موجودی واکسن به صفر رسیده و مراجعه‌کنندگان پس از مراجعه به مراکز واکسیناسیون دست خالی برمی‌گردند. گفت‌وگو با دکتر حسن رودگری کمی پس از انتشار سخنان جنجالی زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا انجام شد. درست در روزهایی که زالی هشدار داده بود که ذخیره واکسیناسیون رو به پایان است و به‌زودی ایران با مشکل مواجه خواهد شد. در این گفت‌وگو به وضعیت کنونی کرونا، سیاسی‌کاری‌ها و گره کور پاندمی پرداخته‌ایم که در ادامه خواهید خواند:

‌آقای رودگری، به‌عنوان یک پزشک، در این مدت احتمالا متوجه شده‌اید که سیاست چه نقش پررنگی در مدیریت اپیدمی بیماری و پاندمی کرونا داشت؛ این شرایط را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

‌من در ابتدا می‌خواهم ضمن تسلیت همدردی خود را نیز نسبت به ساحت ملت رنجدیده ایران که در ایام سخت پاندمی کرونا، عزادار عزیزان خود شدند یا در کنار بستر بیمارانشان نگران آینده هستند، ابراز کنم.

حال که بحث سیاست شد، جا دارد که اشارتی کنیم به آیه بسیار گویای قرآن مجید که می‌فرماید: کل حزب بما لدیهم فرحون (هر گروهی به‌خاطر آنچه در نزدشان است، خوشحال هستند). این آیه شریفه شاید وضعیت سیاسی این روزهای ما را نشان ‌دهد و اینکه انفکاک در منافع جناحی و حزبی در کنار یک کمبود حساسیت نسبت به منافع ملی در بین برخی از سیاسیون، گاهی شرایط ناکارآمدی از مدیریت‌ها را رقم می‌زند که باعث نگرانی مردم و دلسوزان کشور و نظام می‌شود. گاهی نیز می‌بینیم برخی از همین سیاسیون از شکست اجرائی رقبا خوشحال هستند و ناکارآمدی رقبا را حتی اگر برخلاف منافع ملی باشد، می‌پسندند و حتی خدای ناکرده ممکن است به این اتفاق کمک نیز بکنند. چنین افرادی از جلوه‌دادن کاه کارآمدی خود به‌صورت کوهی واهی از وعده و شعار متوهمانه پرهیز ندارند. این طرز تفکر گاهی کار را به جایی می‌رساند که منجر به تشتت در مدیریت و به‌ویژه در مدیریت بحران‌ها می‌شود که از‌جمله بزرگ‌ترین آنها بحران کروناست. متأسفانه امروز خودشیفتگی و خودبزرگ‌بینی در بین بعضی از سیاسیون دیده می‌شود که با نگاه از بالا و ندیدن یا پنهان‌کردن ضعف‌های خود و حتی معکوس‌جلوه‌دادن ضعف‌ها با وعده‌های بی‌اساس، موجب بی‌اعتمادی در بین مردم می‌شوند؛ اما باید دانست که جلوه‌گری و سخن‌پراکنی‌های بدون نتیجه عملی در بین مردم جایی ندارد و فقط بر فاصله‌ها خواهد افزود. البته باید اشاره کرد که در مدیریت پاندمی کرونا، سیاست‌ورزی در کشورهای دیگر نیز نقش‌آفرینی کرد که از‌جمله مهم‌ترین آنها تأخیر و پنهان‌کاری چینی‌ها در ابتدای شروع کرونا در آن کشور بود. چه‌بسا اگر زودتر اقدامات جدی و پیشگیرانه در ووهان صورت می‌گرفت و اعلام عمومی می‌شد، حجم و عمق یا حداقل سرعت گسترش این بیماری مخوف کمتر می‌بود و سایر کشورها از‌جمله ایران فرصت عکس‌العمل بهتری می‌داشتند. سیاسیون در کشورهای غربی نیز بعضا فاجعه آفریدند که از‌جمله آن می‌توان به تأخیر انگلستان در اعمال قرنطینه ملی اشاره کرد یا سیاست غلط ایتالیایی‌ها در جدی‌نگرفتن قرنطینه نقاط آلوده برای مهار گسترش اولیه آن یا تشتت آمریکایی‌ها در اتخاذ تصمیمات محدودکننده در ابتدای شروع کرونا که البته در همه این موارد دولت‌ها و سیاسیون در این اشتباهات به دلایل مختلف و ازجمله اقتصادی، نقش‌آفرینی کردند.

با ذکر مقدمه بالا باید اکنون با به‌خاطر‌آوردن زمان شروع کرونا در کشور به اصل سؤال پرداخت. کشور در ماه‌های پایانی سال ۱۳۹۸ با این پاندمی مخوف روبه‌رو شد که مدیریت غیرآماده حاضر در دستگاه‌های مسئول سلامت نتوانستند آن‌چنان که باید عکس‌العمل نشان دهند. البته باید اشاره کرد که دستگاه‌ها و رسانه‌های مسئول دیگر که در اکثر وقایع طبیعی و غیرطبیعی پیشین تنها با کمک مردم از بحران گذشتند نیز چندان کمکی به دستگاه سلامت نبودند؛ بنابراین دستگاه مسئول بهداشت و درمان در همان ابتدای راه پاندمی، رفتارهای ناپخته‌ای از خود بروز داد که بر سرنوشت مهار کرونا تا حدی مؤثر بود که از‌جمله بارزترین آن، انکار ورود کرونا به کشور بود. البته در این بین گاهی درگیری‌های جناحی یا درون‌سازمانی و وجود مدیریت‌های موازی نیز جای خود را داشت، اما در مجموع ستاد ملی کرونا با کارنامه‌ای غیرقابل‌قبول در پایان دولت مواجهه شد و اکنون در اوج پیک شدید پنجم، دستگاه مجریه مشکلات عدیده‌ای را به دولت بعدی تحویل می‌دهد و این در حالی است که نتیجه نهایی سیاست‌گذاری‌های ستاد ملی کرونا وخامت امروز آمار ابتلا و بستری و مرگ‌و‌میر است. برای مثال در سال 1398 و در شروع اپیدمی کرونا در کشور، دیدیم که هرچند دلسوزان و صاحب‌نظران بارها درباره قرنطینه جدی برخی از مناطق و شهرهایی که به‌شدت آلوده بودند تذکر دادند، اما مسئولان ارشد وزارت بهداشت گفتند قرنطینه یک سیاست قرون وسطایی است؛ درحالی‌که هم‌زمان کشورهای بزرگ و قدرتمند جهان داشتند از قرنطینه بهره می‌بردند و چین نهایت بهره را از آن برد و با استفاده از آن توانست آمار مرگ‌ومیر را در جمعیت میلیاردی خود به نزدیک صفر برساند. انگار ما باید الزاما متفاوت از بقیه جهان سخن می‌گفتیم و رفتار می‌کردیم یا اینکه مسئول ارشد دستگاه سلامت، البته نفهمیدیم که آیا این مزاح بود یا واقعیت، در مصاحبه رسمی این بیان کذب را مطرح کرد که اروپایی‌ها خواسته بودند از ما مدیریت بحران کرونا بیاموزند یا چندی نگذشت که از دستگاه کرونایاب رونمایی شد و معلوم نشد این دستگاه بعد از آن در کجا به کار گرفته شد.

در ادامه و در ابتدای سال ۱۳۹۹، وعده معجزه در مدیریت کرونا داده شد؛ به آن‌گونه که به‌زودی جهان از فهم عمق معجزه در‌بماند! اما دیری نپایید که در تابستان و پاییز همان سال با موج‌های سهمگین اپیدمی مواجه شدیم. کمی دیگر در یک رقابت که به‌هیچ‌وجه علمی نبود، دیدیم که خطوط متعدد تحقیق و تولید انواع واکسن‌ها رونمایی شد و سپس همان مسئول که وعده معجزه می‌داد، دوباره وعده پوشش واکسیناسیون حتی برای مستضعفین جهان را خبری کرد. این در حالی است که هنوز هیچ مقاله‌ای از فاز سوم پیشروترین تحقیق واکسن کشور منتشر نشده و اطلاعات علمی رسمی از کارایی آن در دست نیست؛ هرچند می‌دانیم که این امر در جریان است. باید توجه کنیم که کشورهای قدرتمند اقتصادی جهان عمدتا روی یک یا دو یا حداکثر سه واکسن اصلی به فراخور توانشان تمرکز و سرمایه‌گذاری کرده و از اتلاف منابع و وقت حتی‌الامکان پرهیز کرده‌اند.

البته سازمان نظام پزشکی به نوبه خود و به سهم خویش، بارها در مورد اصلاح شیوه قرنطینه و کنترل ترددها، خرید فوری واکسن و آغاز واکسیناسیون ملی، ساماندهی وضعیت تجویز داروها یا تولید گایدلاین‌های علمی و یکپارچه که درمانگران نتوانند خارج از آن عمل کنند، پیشنهاد یا هشدار داد. حتی در انتهای سال ۱۳۹۸ و ابتدای سال ۱۳۹۹ سازمان نظام پزشکی از ارزش و لزوم استفاده از رپیدتست‌های تولید کمپانی‌های معتبر برای غربالگری عمومی گفت، اما از بالاترین سطح تصمیم‌گیری در ستاد کرونا این پاسخ شگفت را شنید که این کار وجهه علمی ندارد، ولی بعدها با تأخیر نزدیک به یک سال شاهد تولید و به بازار فرستادن رپیدتست داخلی بودیم که بد نیست کیفیت و کارایی آنها مورد ارزیابی قرار گیرد؛ چون رپیدتست بی‌کیفیت یا کم‌کیفیت ممکن است خود موجب اطمینان کاذب در بین تست‌شوندگان و نهایتا گسترش بیماری شود.

‌به نظر شما ممنوعیت ورود برخی از واکسن‌ها به ایران چقدر در طولانی‌شدن پاندمی تأثیرگذار بود؟

در مقطعی دیدیم که بر اساس مشاوره کارشناسان پزشکی، دولت موضع نفی در قبال ورود برخی از انواع واکسن‌ها گرفت که اتفاقا بعدها در کشورهای مصرف‌کننده در جهت مهار شدت گسترش بیماری کارآمد نشان دادند. به نظر می‌رسد کارشناسان در این موضوع عجولانه و به نادرستی ارائه نظر و مشورت دادند و عجیب‌تر اینکه برخی افراد در جامعه پزشکی به جای بررسی عالمانه و کارشناسانه در مورد این تصمیم و ارائه نقد علمی و هشدار مشفقانه به دولت، به صدور بیانیه و هشدار به دولت با دلایل شبه‌علمی پرداختند. اکنون جا دارد آنان را مخاطب قرار دهیم تا مسئولیت گفته‌های خود را بپذیرند؛ به‌خصوص که برخی از آنها در عرصه مدیریت جاری سلامت نقش دارند یا در آینده نقش بازی می‌کنند. در این مقال و در مقام قیاس بد نیست به یاد آوریم وقتی دولت در یکی از کشورهای غربی تصمیم به عدم اعمال قرنطینه شدید و دل‌بستن به ایمنی گله‌ای گرفت، دانشگاهیان و نهادهای علمی و چهره‌های اثرگذار پزشکی به جای سیاست‌پیشگی و تأیید آن تصمیم، با اظهار نظر علمی و اعلام خطر دولت را متوجه اشتباه خود در ارزیابی وضعیت کرده و به دنبال آن، یکی از شدیدترین قرنطینه‌های تاریخ آن کشور توسط دولت اعمال شد و در پی آن نیز بلافاصله با استفاده از واردات واکسن، واکسیناسیون ملی آغاز شد و سپس با تولید واکسن داخلی با سرعت به مهار اپیدمی پرداختند.

‌اخیرا توسط یکی از سخنگویان وزارت بهداشت در اخبار شنیده شد که مجوز واردات واکسن‌های خارجی که ممنوع بوده از طریق واسطه یا از طریق مبادی غیرتولیدکننده این واکسن‌ها صادر شده است. یعنی همان مشاوره‌دهندگان غلط، ظاهرا تصمیم به اصلاح سیاست واردات واکسن گرفته و دولت را ترغیب به تغییر سیاست‌گذاری مربوطه کردند که باز هم جای شکرش باقی است؛ هرچند نمی‌دانیم چرا باید از طریق واسطه‌ها باشد. این در حالی است که در اسلام و به‌خصوص در فقه شیعه برای نجات جان انسان که اشرف حرمت‌ها و ارزش‌هاست، می‌توان حتی از واجب و حرام عدول کرد که مثال بارز آن امر تقیه یا اَکل خوراکی حرام و مکروه در حالت اضطرار یا در مقام دارو است.

از جانب دیگر دل‌بستن بیش از حد به واردات واکسن از کشورهای غیرشفاف نیز ریشه در نظر برخی از سیاسیون دارد. البته در حال حاضر این کشورها موفق به ایفای تعهدات خود از نظر تأمین واکسن یا تسریع در تولید مشترک آن در داخل نشدند؛ هرچند شنیده شده یکی از این کشورها پول واکسن را دریافت کرده اما در تحویل آن تأخیر دارد که البته صحت این شنیده باید از سوی دستگاه ناظر بررسی شود. اخیرا شنیده شده که به‌زودی و در یکی، دو ماه آینده دو واکسن تولید داخل به میزان یک یا دو میلیون دُز ماهانه به بازار می‌آید که تدریجا بر تعداد آن افزوده می‌شود و از طرف دیگر دولت نیز اقدام به واردات واکسن از همه انواع معتبر خارجی خواهد کرد؛ به طوری که شاید ظرف دو یا سه ماه تا 50 میلیون دُز تأمین شود که در صورت وقوع، تغییری اساسی و مثبت در وضعیت اپیدمی کرونا واقع خواهد شد.

نهایتا در پاسخ سؤال اول شما باید گفت برخی از عرصه‌های مدیریت ملی در وضعیت‌های بحرانی و اضطرارهای واقعی، شاید جای طرح مباحث و سلایق سیاسی و جناحی نباشد، به‌خصوص وقتی سلامت عمومی جامعه مطرح است و این امر نه‌تنها برای ما در داخل بلکه هشداری به همه دولت‌های جهان است تا در بحران‌های سلامت از شدت اثر مسائل سیاسی بکاهند.

‌به نظر شما باید منتظر پیک ششم هم باشیم؟

ببینید ما به لحاظ علمی تعریف یکپارچه‌ای از موج اپیدمی نداریم و شاید اپیدمیولوژیست‌ها در این خصوص نظرات متقن‌تر و بهتری داشته باشند؛ به خصوص وقتی همه‌گیرشناسان می‌گویند اگر میانگین تعداد ابتلای دیگران از یک فرد مبتلا را R بگیریم و این شاخصه به طرز چشمگیری در یک بازه زمانی مشخص بزرگ‌تر از عدد یک ‌شود، یعنی به سوی موج و پیک می‌رویم. به‌ عبارتی در زمان فروکش‌کردن شدت گسترش در بین دو موج پاندمی، عوامل مؤثر در حال تخم‌گذاری برای موج بعدی هستند و میزان رعایت پروتکل‌ها توسط مردم و رفتار حکومت‌ها اثر مستقیم روی سر از تخم درآوردن عوامل اپیدمی دارد. در این بین سازمان جهانی بهداشت تعریف ساده‌ای دارد که می‌گوید: برای مهار یک‌ موج نیاز است تا رفتار ویروس تحت کنترل قرار گیرد و تعداد افراد مبتلای جدید به طرز چشمگیری کاهش یابند، ولی برای شروع موج بعدی این تعداد باید مجددا به تعداد چشمگیری افزایش یابد.

بنابراین پیدایش سوش‌های جدید که اثر مضاعف بر افزایش R دارند و البته تحت ‌تأثیر تعداد عبور ویروس از بدن، به‌خصوص بدن‌های غیر‌ایمن هستند، مستقیما می‌توانند موج ایجاد کنند؛ هرچند سطح بالای پوشش واکسیناسیون می‌تواند از میزان احتمال جهش و تولید سوش جدید بکاهد که متأسفانه این پوشش در کشور ما و بسیاری از کشورهای جهان هنوز پایین است. بنابراین با توجه به پوشش پایین واکسیناسیون، کاهش رعایت پروتکل‌ها از سوی مردم، اعمال قرنطینه‌های فشل و ناکارآمد توسط دستگاه‌های مسئول و ستاد ملی کرونا و از جانبی گسترش سوش مخوف دلتا که همگی منجر به افزایش شاخص R هستند، فعلا ما با ادامه پیک پنجم حاضر مواجه هستیم که ممکن است در صورت ادامه وضعیت موجود، بر شدت آن نیز افزوده شود.

‌آیا ساخت واکسن ایرانی را باید شکست‌خورده بدانیم؟

نمی‌توان این را گفت، چون ایران توان تولید واکسن را به لحاظ علمی دارد و حداقل می‌تواند تکنولوژی‌های مرسوم قبلی مانند واکسن‌های مبتنی بر ویروس کشته‌شده را اجرا کند؛ اما مجددا به نظر می‌رسد این امر هم دچار سیاست‌زدگی شده، چون هم تبلیغات اولیه کمی متوهمانه بود و سطح توقع را بالا برده و هم احتمالا سیاست مالی درستی در آنها اعمال نشده و هم دستگاه‌های غیر‌مرتبط با امر تحقیق و تولید واکسن در آن ورود کرده و پروژه‌های متعددی را کلید زده‌اند که ممکن است موجب هدررفت سرمایه و زمان شود. اکنون گزارش‌های شفافی از پیشرفت علمی کارآزمایی‌ها و همچنین خرج‌کردها در برنامه‌های واکسن‌سازی موجود نیست و بنابراین حقیقتا نه به نفع و نه علیه این واکسن‌ها نمی‌توان سخنی علمی گفت؛ زیرا قطعا هر دو گفته غیرمستند خواهد بود. کاش فقط مؤسسات پاستور و رازی در این امر ورود می‌کردند که سابقه علمی و اجرائی نزدیک به یک قرن در تولید واکسن دارند و همه هزینه‌ها و توجهات و تسهیلات برای آنان تمرکز می‌یافت. الان طبق آنچه در اخبار آمده، از لحاظ تئوری مثلا واکسن کونژوگه و نوترکیب پاستور که مشترکا با کوبا ساخته می‌شود، از تکنولوژی خوبی برخوردار است و کوبایی‌ها در افزایش اثرگذاری آن، از ابتکارات خوبی استفاده کرده‌اند. اما این را که چرا هنوز نتایج کارآزمایی آن پایان نیافته و منتشر نشده باید از مسئولان این پروژه‌ها استفسار کرد. کاش گزارش‌های مستمری از روند پروژه‌های تولید واکسن داخلی تهیه و در اختیار جامعه پزشکی و مردم قرار می‌گرفت و از سوی دیگر یک کمیته متشکل از نمایندگان سه قوه، تمامی سیاست‌های ستاد ملی کرونا و سایر دستگاه‌های دخیل را بررسی کند و همچنین روند واردات واکسن‌های خارجی و فرایندهای آن را نیز مورد مطالعه قرار دهد تا ضمن بررسی گذشته، برنامه بهتر و سریع‌تری برای تولید واکسن و مهار کرونا تهیه شود. بنابراین شخصا اعتقاد دارم ایران توان ساختن واکسن را در صورت برنامه‌ریزی صحیح دارد و این اراده نیز خوشبختانه موجود است؛ هرچند تا آن زمان باید از واکسن‌های معتبر وارداتی که مجوزهای جهانی دارند برای پیشبرد هرچه سریع‌تر واکسیناسیون ملی استفاده کرد تا روند واکسیناسیون کُند نشود.

‌نظرتان درباره صحبت‌های دکتر زالی، فرمانده ستاد عملیات مبارزه با کرونا در روزهای پایانی دولت حسن روحانی چیست؟ زالی در این صحبت‌ها نکاتی را مطرح کرده بود که هرچند مجبور به تکذیب شد، اما دور از حقیقت به نظر نمی‌رسید.

در این خصوص شخصا از ایشان پرسیدم و ظاهرا بخش‌هایی از سخنانشان در برخی جاها تقطیع و مورد بهره‌برداری ژورنالیستی توسط تعدادی از رسانه‌ها قرار گرفته است؛ هرچند بعضی نکات بدیع نیز با شجاعت در سخنان ایشان بیان شده است. البته برخی منتقدان بیان آن را دیرهنگام می‌دانستند، اما بپذیریم که گاهی برای گوینده فرصتی برای بیان آشکار همه موضوعات نیست مگر آنکه در زمان مناسب خود روزنه‌ای بیابد که ایشان نیز در این زمان از آن روزنه بهره برد. اگر به صحبت‌های مطبوعاتی و گزارش‌های روزانه ایشان در یک سال و نیم اخیر در رسانه‌ها دقت کنید، می‌بینید که مواضع نقادانه و هشداردهنده ایشان چندان هم جدید نیست؛ به‌خصوص درباره ناکارآمدی و نادرست‌بودن قرنطینه‌ها یا وخامت اوضاع بیمارستان‌ها و آمار واقعی مبتلایان و بستری‌ها و مرگ‌ها. درباره وضعیت کُند و نامناسب واکسیناسیون، سخنان منتسب به ایشان را می‌توان در سطح جامعه و در بیان صاحب‌نظران علمی و سخن مردم عملا مشاهده کرد و نیاز به تحلیل و اثبات یا رد ارتباط سخن با ایشان نیست. به هر حال اگر فقط به رئوس مطالب منتسب به ایشان بدون توجه به اینکه چه کسی آن را بیان کرده یا نکرده بپردازیم، نکات درست و بجایی دیده می‌شود که بخشی شاید ریشه در همان سیاست‌زدگی مسئولان ستاد ملی کرونا دارد. در همین راستا به نظرم جوابیه منتسب به آقای دکتر ظریف نه‌تنها نافی سخنان آقای دکتر زالی نیست، بلکه در برخی موارد به نوعی تأییدی بر سخنان منتسب به فرمانده ستاد عملیات مبارزه با کرونای کلان‌شهر تهران نیز هست. اینکه در سخنان منتسب به ایشان آمده است که در ابتدای بروز پاندمی، سیاست‌ورزی بر زمان اعلام وجود بیماری و سپس بر روابط ما با مجامع علمی و بهداشتی جهانی حاکم بود یا گروه‌های علمی و بهداشتی اعزامی از خارج را به‌خوبی نتوانستیم مدیریت و بهره‌برداری کنیم و حتی در پاره‌ای از موارد آنها را فراری دادیم یا از ایشان صرفا تأییدی بر عملکرد خودمان را خواهان بودیم، امری است که به نحوی در دلنوشته آقای دکتر ظریف نیز به‌عنوان مسئول دیپلماسی خارجی دیده می‌شود. ممانعت از ورود واکسن یا پرداخت هزینه سنگین و غیرقابل‌باور برای داروهایی که در اکثر تحقیقات جدید اثر آنها محدود و صرفا برای برخی از موارد بیماری است، از‌جمله مصادیق سیاست غلط گرایش به درمان در مقابل بهداشت و پیشگیری است؛ چراکه نه‌فقط در کشور ما بلکه در جهان نیز سود و منفعت در خرید و فروش تجهیزات و دارو است و نه در بهداشت که واکسن و روش‌های پیشگیری را ترویج می‌کند. عدد هزینه ذکرشده در سخنان دکتر زالی برای داروهایی مانند رمدسیویر و فاویپیراویر که البته هیچ معجزه‌ای نمی‌کنند، چنان درخور توجه است که قطعا ورود سازمان بازرسی و دستگاه قضا را می‌طلبد. اثبات نحوه هزینه‌کرد این ارقام نجومی به نظر کار سختی برای دستگاه‌های بازرسی نیست. متأسفانه در کنار هزینه سنگین، مصرف این داروها آن‌چنان ترویج و تبلیغ شده که الان کمیاب شده و مافیا و بازار سیاه دارند، ولی هنوز مثل نقل و نبات حتی برای موارد نامرتبط، بدون وجود زمینه خطر جهت تشدید بیماری، کماکان تجویز می‌شوند و هیچ گایدلاین و تمهید بازدارنده‌ای نیز برای اصلاح این وضع وجود ندارد.