سياستمداري با نگاه جهاني
عباس ملکی.عضو تیم مذاکرهکننده قطعنامه 598
اگر با اين گزاره همنظر باشيم كه هاشمیرفسنجانی یک سیاستمدار بود، میتوان به ذهنیت و رفتار او در سیاست داخلی و سیاست خارجی پرداخت. در اندازه ظرفیت این نوشته به کارنامه آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی در سیاست خارجی میپردازم: 1- ابتدا باید گفت که هاشمیرفسنجانی از ابتدا یک فرد با توجه به بیرون از کشور بود. ترجمه کتاب فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار که در 1342 چاپ شد، نشانگر بینش هاشمی در ارتباط با مسائل جهان اسلام است. در آن روزها کمترکسی نگران مسائل کلی جهان اسلام میشد. آیتالله طالقانی که تازه از کنفرانسی در بیتالمقدس شرقی که هنوز به وسیله اشغالگران صهیونیست اشغال نشده بود، بازگشته بود، از ظلم و بیداد جوخههای یهودی سخن گفت. با ترجمه کتاب اکرم زعیتر جامعه ایرانی با ظلمها و جنایات اسرائیل آشنا شد. هاشمی از همان زمان به کشورهای دیگر رفتوآمد داشت. او کشورهای اروپایی را از نزدیک دیده و به مناطقی مانند خاورمیانه، آمریکای شمالی و ژاپن نیز سفر کرده بود. این سفرها در قبل از انقلاب به او تجربه آشنایی با نحوه زندگی مردمان در نقاط مختلف جهان را داد. پس از انقلاب اسلامی نیز این سفرها ادامه یافت. سفر او در 1360 به چین، چگونگی زندگی مردم در یک نظام کمونیستی بهخصوص مسلمانان چین را به وی نشان داد. او در همین زمان به ژاپن سفر کرد و در اندازه رئیس یک کشور مورد استقبال قرار گرفت. او از کرهشمالی نیز دیدار داشت. در سالهای بعد به کشورهای دیگر از جمله پاکستان و عربستان سعودی سفر كرد. 2- در سیاست خارجی او یک سیاستمدار واقعگرای مقاوم بود. در دوران جنگ تحمیلی در عین حال که در صحنه جنگ مسئولیت و در دورهای فرماندهی جنگ را بر عهده داشت، اما از ترجمه مقاومت رزمندگان ایرانی، مهاركردن دشمن از طریق محدودكردن روابط خارجی عراق و بهدستآوردن امتیاز سیاسی از دشمن غفلت نداشت. او در میانه جنگ تحمیلی موفق شد برخی از ادوات جنگی را که موفق به ساخت آن در داخل نشده بودیم، از کشوری مانند آمریکا به دست آورد. او موفق شد موشکهای دوربرد اسکاد را زمانی که اتحاد شوروی متحد استراتژیک عراق بود، از متحدان دیگر شوروی یعنی سوریه و لیبی به چنگ آورد و با شلیک یکی از آنها به بغداد، از برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی در عراق جلوگیری كند. در پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598، هاشمیرفسنجانی عنصری کلیدی بود. در دوره طولانی مذاکرات بین ایران و دبیرکل ملل متحد و ایران و عراق او همواره مشوق دیپلماتهای ایرانی بود. نامههای مبادلهشده بین او و رئیسجمهور وقت عراق نشان میدهد تا چه اندازه بر منافع جمهوری اسلامی ایران و بهخصوص حفظ معاهده حسن همجواری و مرزهای دولتی بین ایران و عراق منعقده در 1975 پافشاری داشت. بالاخره در آگوست 1991 عراق تسلیم مقاومت و اصرار ایران شد و در نامهای به موافقت با خواستههای آقای هاشمیرفسنجانی اقدام کرد. 3- او در هر جا که بود، مرکز آنجا بود. در دوره جنگ تلاش بسیاری شد تا در پشتیبانی بیحدوحصر کرملین از بغداد محدودیتی ایجاد شود. این تلاشها بالاخره نتیجه داد و مسکو از آقای هاشمی برای دیدار از شوروی دعوت کرد. در پی رحلت حضرت امام، وی در 30 خرداد 1368 باز به مسکو در کسوت رئیس یک کشور مسافرت كرد. روبهروی او گورباچف رئیسجمهور شوروی نشست. از شهرهای تکنولوژیک شوروی که روی همگان بسته بود، بازدید کرد و با هوشمندی خود توانست قراردادی 10ساله برای همکاریهای تکنولوژیک و دفاعی با شوروی امضا كند. 4- راهبرد اصلی او در دوره ریاستجمهوری تنشزدایی بود. روشی که با هدف بهبود روابط و بالابردن سطح سیاسی و اقتصادی در میان کشورها تلاش میشود. او برای مأموریت اصلی دولت خود که توسعه همهجانبه کشور با حفظ استقلال بود، به ایجاد و حفظ روابط با اکثر کشورهای جهان نیاز داشت تا بتواند با این راهبرد سرمایه و فناوری خارجی را جذب و برای کالاهای ایرانی از جمله نفت و گاز بازارهای جدیدی پیدا كند. هاشمی عقیده داشت اگر ایران، جامعهای توسعهیافته شود، كشور ایران به طور طبیعی به نمونه و الگویی برای سایر ملتها تبدیل خواهد شد. در این ارتباط در دولت او گفتوگوهای انتقادی با اتحادیه اروپا شروع شد. امید میرفت که این مذاکرات به توافق همکاری و تجارت با اتحادیه اروپا (TCA) منتهی شود. در سالهای پایانی ریاستجمهوری به کشورهای آفریقایی توجه ویژهای پیدا کرد. قصدش آن بود که از طریق همکاریهای موسوم به جنوب- جنوب بتواند تجارت بین کشورهای تولیدکننده منابع طبیعی را افزایش دهد و به این صورت حجم روابط اقتصادی کشورهای جهان سوم را ارتقا دهد. در این زمان ایران در مجامع بینالمللی فعال شد. در بخشهای ملل متحد و سازمانهای تخصصی وابسته به آن دیپلماتهای ایرانی پیشنهادهای جدید ارائه میدادند. 5- سیاستهای منطقهای برای او اولویت داشت. پس از واقعه کشتار حجاج ایرانی در مکه او تلاش فراوانی کرد تا بالاخره روابط قطعشده با عربستان سعودی به حالت عادی درآید. این روابط در 1370 مجددا برقرار شد. نقش او در مذاکره با ولیعهد وقت عربستان امیرعبدالله در اسلامآباد و تهران مثالزدنی است. 6- اما شاهکار بخش سیاست خارجی هاشمیرفسنجانی، رفتار او در قبال فروپاشی اتحاد شوروی است. مردی که موافقتنامه روابط استراتژیک ایران و اتحاد شوروی را تدارک دیده بود، زمانی که دریافت حمایت از استقلال و کمک به کشورهای تازهمتولدشده در شمال کشور بیشتر به منافع ملی ایران نزدیک است، تردید به خود راه نداد. در دسامبر 1992 به تدریج کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز اداره امور خویش را به دست گرفتند و تهران یکی پس از دیگری آنها را به رسمیت شناخت. ایران کشورهای مزبور را با عضویت در سازمان ملل متحد آشنا کرد و اکثر آنان را به عضویت در سازمان همکاریهای اسلامی درآورد. سپس شش کشور را به سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) وارد کرد. در حاشیه اجلاس سران اکو در تهران، آقای هاشمی اجلاس کشورهای همسایه دریای خزر را نیز برگزار كرد. تقریبا او به همه اهداف خویش در ارتباط با کشورهای مستقل مشترکالمنافع دست یافت. حس نزدیکی و همکاری با ایران در کشورهای مزبور بهقدری قوی شد که برای حل اکثر مشکلات خود به هاشمیرفسنجانی متوسل میشدند. حل منازعات داخلی تاجیکستان که به قرارداد حل منازعه در 1997 منجر شد، مدیون تلاشهای او و وزارت امور خارجه اوست. رهبران این مناطق برای او احترام فوقالعادهای قائل بودند. در سال 1376 سفری به کشورهای آسیای مرکزی و آذربایجان داشت. همه جا مردم از او استقبال کردند. او در تاشکند بخشی از وقت خود را به بازدید از انستیتو نسخ خطی ابوریحان بیرونی اختصاص داد. از پلههای کوچکی بالا رفتیم. با هوش خود دریافت که در میان کتب و اسناد خطی این مؤسسه میراثي غنی از تمدن ایران اسلامی نهفته است. به بودجه کمی برای فهرستبرداری از هزاران نسخه جمعآوریشده در تاشکند نياز داشتیم. با اشتیاق پذیرفت. فهرست نسخ خطی این مؤسسه 12 جلد است. اگر ذهنیت و رفتار هاشمیرفسنجانی را در سیاست خارجی بخواهیم خلاصه کنیم، میتوان گفت او یک سیاستمدار واقعگرا با تمرکز بر منافع ملی ایران و رفتار انسانی بود.