|

روایتی از اقتصاد ایران در پیچ هیجانات اجتماعی‌

اقتصاد؛ احساس یا مشاهده

هاشم‌خانی: اقتصاد ما هیجانی نیست، انحصاری است

اقتصاد ایران صرف‌نظر از مؤلفه‌های صرفا اقتصادی چه در اقتصاد خرد و کلان و چه در بحث‌های اقتصادسنجی و موضوعات مربوط به حوزه اقتصاد نظری، به‌طور ویژه به مباحث اجتماعی ارتباط دارد.

اقتصاد؛ احساس یا مشاهده

اقتصاد ایران صرف‌نظر از مؤلفه‌های صرفا اقتصادی چه در اقتصاد خرد و کلان و چه در بحث‌های اقتصادسنجی و موضوعات مربوط به حوزه اقتصاد نظری، به‌طور ویژه به مباحث اجتماعی ارتباط دارد. اینکه آیا در دیگر جوامع هم چنین پارامتری با این میزان تأثیر وجود دارد یا نه، به احتمال زیاد به این ربط دارد که صرف‌نظر از دنیای اخبار و داده‌های صفر و یک دنیای دیجیتال، باید در آن جوامع زیست کنیم و بر اساس آنچه به تجربه زیسته معروف است، حرف بزنیم؛ اما هر‌‌چه که هست، دست‌کم از روی مراودات خبری و رسانه‌ای یا همان ارتباطات بر بستر مجازی می‌توان بر این بحث تأکید کرد که «انتظارات جامعه» آن‌طور که در ایران بر اقتصاد مؤثر افتاده، در دیگر نقاط دنیا چنین تأثیری نداشته است.

حالا مطابق آنچه در بازار دیده می‌شود، ناگاه بر اساس انتظاری که جامعه از اوضاع و احوال دارد، قیمت برخی از اقلام زیاد می‌شود و انگار هم در علم اقتصاد این مُلک، چفت و بستی که در دیگر نقاط دنیا دیده می‌شود، شأنیتی ندارد یا دست‌کم چنین احساس می‌شود که «اقتصادُنا» هیچ سنخیتی با اقتصادهای دیگر نقاط دنیا ندارد. اقتصاد مدل ایرانی گویا بر هیچ صراطی مستقیم نیست و از مواردی تبعیت می‌کند که در بلاد دیگر، یا نشانی از آن نیست یا اساسا آن موارد وجود ندارد. احتمالا شما هم واژه «تورم انتظاری» را شنیده باشید. تورم انتظاری که گاه به انتظارات تورمی هم از آن یاد می‌شود، در اصل پیش‌بینی از وضعیت قیمت‌ها در آینده است. پیش‌بینی‌ای که در برخی موارد این امکان وجود دارد که بیش از واقع افزایش قیمت در ذهن عموم جامعه نقش ببندد. مثل همان که میثم هاشم‌خانی در گفت‌وگو با «شرق» از انتظار مردم برای دوبرابرشدن قیمت دلار در آغاز سال 1402 خبر داده در حالی که به گفته او تاکنون که یک سال و سه ماه از آن روزها گذشته دلار عملا 20 درصد بیشتر افزایش قیمت نداشته است. حالا سؤال این است مشکل کجاست؟ آیا می‌شود گفت مقصر چنین فضایی مردم هستند و جامعه ایرانی نوعی اقتصاد را در ذهن خود شکل داده‌اند که دائم گرانی را از آن انتظار دارند؟

یک نمونه واقعی

زندگی یک روزنامه‌نگار مثل تمام شهروندان است. همان اتفاقاتی برای آنها در روزمره می‌افتد که برای بخش بزرگی از جامعه می‌افتد. در بازار، در خیابان و...! داستان در این فقره نیز از یک تجربه شخصی شروع می‌شود که هیچ بعید نیست دیگران نیز مشابه آن را داشته باشند. همین دو شب پیش، برای خرید مایحتاج سر از «بقالی» سر کوچه درآوردم. قصد خرید یک روغن مایع بود. روغنی که مطابق قاعده 50 هزار تومان قیمت دارد. ناگاه در آن میان یکی از مشتریان که گویا مراوده‌ای طولانی هم با فروشنده داشت بر این نکته تأکید کرد: «این روغن‌ها را نگه دار! همین بطری را یک ماه دیگر باید 200 هزار تومان بخری»‌. ظاهرا به اصغرآقا، اصغرآقای اقتصاددان هم می‌گفتند که بخشی از حرف‌های او یا شیوه‌هایی اعم از احتکار که به مردم یاد می‌دهد، باعث شده او را در قامت کسی بشناسند که رهنودهایی برای پول درآوردن می‌دهد و عموما هم درست درمی‌آید‌!

این و یک دو‌جین نمونه دیگر نشان می‌دهد در کف جامعه ایرانی شیوه‌ای از اقتصاد در جریان است که بیشتر با انتظاراتی که مردم از اوضاع و احوال دارند، پیش می‌رود. انتظاراتی که گاه در بیرون از چارچوب‌های ذهنی، در واقعیت اثری ندارد؛ اما این اقتصاد ذهنی که از هیجانات روزمره نشئت می‌گیرد در مواردی به ضرر عموم مردم تمام می‌شود. موضوعی که میثم هاشم‌خانی، به عنوان کارشناس اقتصاد، آن را رد می‌کند و تأکید دارد آنچه باعث این اوضاع شده، تجربه‌ای است که مردم طی سالیان دراز دارند و گویی به نوعی شرطی شده‌اند.

آمار و اعداد

چند روز پیش مرکز آمار، اعداد و ارقامی را در قالب آمار اعلام کرد که بخشی از وضع اقتصاد جامعه ایرانی را توسط این اعداد توصیف می‌کند. در این گزارش، نرخ تورم در خرداد‌ماه نشان می‌دهد که مثلا تورم مسکن و اجاره‌بها در این ماه سه‌دهم درصد کاهش یافته و از ۲.۶ درصد ماه قبل به ۲.۳ درصد رسیده است و تورم نقطه به نقطه مسکن و اجاره‌بها نیز با کاهش یک‌درصدی از ۴۳ درصد به ۴۲ درصد رسیده است. بر این اساس در خرداد امسال معاملات مسکن در تهران 14.1 درصد نسبت به خرداد سال قبل افزایش‌ پیدا کرده و از طرف دیگر افزایش قیمت در تهران در خرداد 9.7 درصد بوده است. همچنین میزان متوسط افزایش قیمت‌ها نسبت به خرداد ١۴٠٢ حدود ٩.٧ درصد افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که نرخ افزایش قیمت مسکن در خرداد سال گذشته نسبت به سال ١۴٠١، ۹۸.۷ درصد بود. بنا‌بر‌این، نرخ تورم مسکن در خرداد امسال نسبت به خرداد سال گذشته نزدیک به 90 درصد کمتر شده است. اینها در حالی است که در واقع مردم مجبور بوده‌اند اجاره‌بهایی حدودا دوبرابری را در قراردادهای جدید پرداخت کنند. تجربه هر کدام از خوانندگان این موضوع را تأیید می‌کند. این آمار و ارقام بر این نکته صحه می‌گذارد که مردم یک چیزی می‌بینند و پیش‌بینی می‌کنند، اما آمار و ارقام چیز دیگری می‌گوید.

مردم هیجانی یا اقتصاد انحصاری

این فضا را تصور کنید و در جای خود به آن بیندیشید. اما یک کارشناس اقتصادی اعتقاد دارد: آنچه عامه مردم می‌گویند ممکن است با فضای واقعی متفاوت باشد؛ دلیلش این است که آنها تجربیاتی دارند که پیش از این، آن را دیده‌اند و ممکن است آن تجربیات را به فضای اقتصادی تسری بخشند. به گفته هاشم‌خانی، ممکن است پیش از این مردم دیده باشند که قیمت یک کالا دو برابر شده باشد یا تصور کنند دلار قیمتش دارای جهش است، اما واقعیت این است که دلار در یک سال و سه ماه اخیر تقریبا ۲۰ درصد افزایش قیمت داشته است. یک سال و سه ماه ۲۰ درصد افزایش داشته و در یک سال حدودا ۱۵ درصد. این وضع خیلی مشخص با آنچه مردم در ذهن دارند، متفاوت است. این کارشناس اقتصادی به «شرق» گفت: این عدد با آنچه مردم ممکن است در شروع سال ۱۴۰۲ گفته باشند متفاوت باشد. اگر خیلی از مردم در شروع سال ۱۴۰۲ این پیش‌بینی را داشتند که ممکن است در یک سال قیمت دلار دو برابر شود‌(که پیش‌بینی قابل درکی است چون مردم این را پیش از این در گذشته تجربه کردند) اما در واقع این اتفاق نیفتاده است. بسیاری در این مدت که دلار به حدود ۷۰ هزار تومان رسید، تصورشان این بود که ممکن است دلار به صد هزار تومان برسد؛ در صورتی که حتی اگر ترامپ هم بر سر کار بیاید بعید است دلار چنین قیمتی را تجربه کند. هاشم‌خانی در پاسخ به این سؤال که برخی معتقدند دست‌هایی در اقتصاد ایران وجود دارد که با انتشار اخباری جهت‌دار بر قیمت‌های کالا تأثیر می‌گذارند و با انجام اقدامات روانی و هیجانی‌کردن اقتصاد، تعادل اقتصادی ایران را به هم می‌زنند، نظر شما چیست؟‌ گفت: این موضوع ربطی به ایران ندارد و ممکن است در هر کشوری که کالایی وجود داشته باشد که انحصارا توسط یک تولیدکننده تولید می‌شود، قیمت آنها متلاطم شود. مثلا ما در ایران در زمینه خوراک دام انحصار داریم، در زمینه روغن انحصار داریم و در حوزه خودرو انحصار خیلی شدید داریم. بنابراین در هر کشوری در دنیا اگر کالا انحصاری باشد چنین وضعی وجود خواهد داشت. او در پاسخ به این سؤال که آیا این وضع به ساختار اقتصادی مرتبط است؟ گفت: ساختار اقتصادی ما دو ویژگی دارد که منحصر به خودش است و این دو ویژگی است که وضع فعلی را رقم می‌زند. دو ویژگی، هیچ‌کدام به هیجان مردم ربط ندارد. یک ویژگی این است که تورم در ایران بسیار بالاست. یک کالا در اقتصاد ایران حتی در سال‌های باثبات ممکن است آن‌قدر گران شود که ۵۰ درصد به قیمت آن افزوده شود. این در حالی است که در بیش از ۱۵۰ کشور در دنیا که تورم کنترل شده، ممکن است ۱۰ یا ۱۵ سال طول بکشد که قیمت کالایی ۵۰ درصد گران شود. مطابق تحقیقات در بیش از ۵۰ درصد کشورهای دنیا رشد ۵۰‌درصدی قیمت کالا، رشدی است که سال‌های درازی طول می‌کشد تا رخ دهد و رشد صددرصدی کالا، در 

۷۰ درصد کشورهای دنیا، چیزی است که ممکن است ۲۰ تا ۲۵ سال طول بکشد. یعنی فردی که وارد بازار کار می‌شود تا موقعی که از آن بازار خارج شود، یک بار افزایش صددرصدی قیمت را تجربه می‌کند. این ویژگی‌ها تفاوت خاصی ایجاد می‌کند و چون مردم به دفعات دیده‌اند که قیمت کالا در مدت کوتاهی دو برابر شده، ممکن است همیشه این انتظار را داشته باشند که الان هم امکان دارد جهش خاصی اتفاق بیفتد و بر قیمت‌ها افزوده شود. موضوع دوم بحث تلاطمات سیاست خارجی است که در ایران بسیار زیاد است. تلاطم سیاست خارجی در کشور ما آن‌قدر زیاد است که همین الان که ما داریم صحبت می‌کنیم یا مثلا از سال ۱۳۹۰ به بعد تقریبا همیشه شایعاتی وجود داشته که ایران ممکن است با جامعه جهانی به توافق خیلی وسیع و بلندمدتی برسد و هم‌زمان این موضوع هم مطرح بوده که ممکن است ایران با ایالات متحده و دیگر کشورها وارد جنگ شود یا در شرایط شبه‌جنگی قرار بگیرد. وقتی زمان بسیار زیادی از سال ۱۳۹۰ تاکنون به صورت مداوم این دو سر طیف در اقتصاد وجود داشته است، یعنی شرایط شبه‌جنگی و شرایط توافق فراگیر، جامع و بلندمدت همواره وجود داشته، طبیعی است که این وضعیت می‌تواند روی کل بازار و اقتصاد تأثیر بگذارد؛ به‌ویژه بر قیمت دلار و سایر ارزها که بر کلان اقتصاد تأثیر دارد. این دو تفاوت به اقتصاد ایران ویژگی‌های خاصی می‌دهد که با دیگر نقاط دنیا فرق دارد. بنابراین نمی‌توان گفت که مشکل از مردم است و هیجانات مردم. وضع اقتصاد ما به مردم هیجانی ربط ندارد، به انحصار مرتبط است.