«شبکه شرق» از شرایط کاری سخت رزیدنت ها گزارش می دهد؛
بن بست حرفه پزشکی
دوره دستیاری مشکلات زیادی دارد که جز پزشکان و دانشجویان رشته های پزشکی شاید کمتر کسی درباره آن خوانده یا شنیده باشد. در یکی دو سال اخیر اما خبرهایی مبنی بر خودکشی رزیدنت ها را کمتر کسی است که نشنیده باشد. در این میان وزارت بهداشت نه تنها راهکاری برای این معضل پیشبینی نکرده بلکه به گفته برخی از پزشکان حتی واکنشی هم به خودکشی رزیدنت ها و شرایط سخت دستیاران نشان نداده است.
دوره دستیاری مشکلات زیادی دارد که جز پزشکان و دانشجویان رشته های پزشکی شاید کمتر کسی درباره آن خوانده یا شنیده باشد. در یکی دو سال اخیر اما خبرهایی مبنی بر خودکشی رزیدنتها را کمتر کسی است که نشنیده باشد. توجیهها زیاد است، یک روز میگویند رزیدنتها به دلیل فشارهای کاری زیاد یا سخت بودن دروس خودکشی کردهاند و روز دیگر میگویند پرداختی رزیدنتها کم است و هیچ آینده روشنی پس از فارغ التحصیلی پیش رویشان نیست و خودکشی تنها راه باقی مانده برای این پزشکان جوان است. در این میان وزارت بهداشت نه تنها راهکاری برای این معضل پیشبینی نکرده بلکه به گفته برخی از پزشکان حتی واکنشی هم به خودکشی رزیدنتها و شرایط سخت دستیاران نشان نداده و هر روز اوضاع را سختتر میکند.
اوایل مرداد خودکشی یک رزیدنت جوان باعث شد کارزاری برای بهبود شرایط رزیدنتها به راه بیفتد که حتی متن آن مستقیما به دست رئیسجمهور رسانده شد اما پاسخی به این نامه داده نشد. شهریور سال جاری هم جمعی از روانپزشکان در نامهای به وزیر بهداشت شیوع بالای خودکشی رزیدنتها را اعلام و آن را نگران کننده خواندند، با این حال همچنان وزرات بهداشت هیچ واکنشی نسبت به این اعلام خطر، نشان نداده است.
در این گزارش تلاش کردیم به مشکلات رزیدنتها بپردازیم و با دکتر علیرضا لطیفی، پزشک عمومی و دکتر سید وحید شریعت، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران و یکی از امضا کننده نامه روانپزشکان به وزارت بهداشت صحبت کردیم.
مسئولیت بالا و دریافتی ناچیز، مهمترین مشکلات دوره رزیدنتی
به گفته علیرضا لطیفی، پزشک عمومی و فعال این حوزه مشکلات دستیاری و دوره رزیدنتی از سه بخش مهم تشکیل شدهاست. در ابتدا این که بعد از رزیدنتی که چه اتفاقاتی برای یک متخصص جوان پیش میآید. دیگری اینکه یک پزشک جوان وقتی وارد دوره دستیاری میشود با چه چالشهایی مواجه است و قبل از آن به عنوان یک پزشک عمومی دریافتی چندان چشمگیری ندارد اما مسئولیتش نسبت به بیماران مانند یک پزشک متخصص است و اگر زمانی مشکلی برای بیمار پیش بیاید باید جوابگوی نظام پزشکی باشد یا دیه پرداخت کند.
نکته بعدی که لطیفی به آن اشاره میکند این است که پزشکان نسبت به دریافتی خود ریسک بالایی را تحمل میکنند. این ریسک در رشتههای مادر بیش از سایر رشته هاست چرا که آنها بار اصلی بیمارستانها را به دوش میکشند و اغلب درآمدشان نسبت به ریسکی که تحمل میکنند، کافی نیست. همین امر باعث شده پزشکان جوانی که در پروسه مهاجرت قرار ندارند سمت رشتههای آرامتر بروند که هم درآمد بیشتری دارد و هم مسئولیت و ریسکپذیریاش کمتر است؛ نتیجه اینکه رشتههای ما خالی از پزشک شدهاند.
آنطور که این پزشک میگوید تنها راهکار وزارت بهداشت برای پر کردن رشتههای خالی مانده، افزایش ظرفیت است، در حالی که رشتههایی مثل اطفال، طب اورژانس و بیهوشی آنقدر کم طرفدار است که دانشجویان وارد این رشتهها نمیشوند. به عنوان مثال سال گذشته ظرفیت اطفال اصفهان 35 نفر بود که حدود 17 نفر انتخاب رشته کرده و قبول شدند از این تعداد 7 یا 8 نفر انصراف دادند و 10 نفر به تحصیل در این رشته ادامه دادهاند. بر اساس گفته لطیفی این یک سیکل معیوب است چرا که فرد وارد دوره دستیاری میشود، در حالی که درآمد ندارد و مسئولیت زیادی روی دوشش گذاشته شده و انصراف میدهد.
گذراندن طرح با زور و اجبار
از دلایل دیگری که رزیدنتها انصراف میدهند و علیرضا لطیفی به آن اشاره میکند ماندگاری و اضافه طرح است. متخصصین طرحی باید 23 شبانه روز در محلی که برایشان مشخص شده، ماندگار شوند. بیشتر آنها به مناطق محروم یا شهرهای کوچک فرستاده میشوند و اگر کمتر از 23 شبانه روز ماندگاری داشته باشند، موظف هستند در آخر دوره طرحشان، اضافه طرح بمانند. از سوی دیگر وزارت بهداشت نمیخواهد هزینه کند و با انگیزه مالی بیمارستانها را با نیروهای طرحی پر میکند؛ در حالی که باید برای پزشک و متخصصین انگیزه طولانی مدت ایجاد کند تا نیروهای طرحی بعد از پایان طرحشان در آن منطقه بمانند یا از شهرهای دیگر برای پر کردن ساعات خالی مانده بیایند، اما چون وزارت بهداشت پزشکان را استخدام نمیکند و رفتار خوبی هم با پزشکان طرحی ندارد، مجبور است با زور و اجبار و اینکه مدرکت را تحویل نمیدهیم و ضمانتهایت را اجرا میگذاریم پزشک را مجبور میکنند در منطقه بماند و اگر پزشک نماند اضافه طرح میگیرد.
این موضوع آنقدر مهم است که چند هفته پیش دکتر کیا کاظم زاده، متخصص بیهوشی در ایلام به دلیل ابتلا به کووید فوت کرد. نزدیکان او میگویند دلیل اینکه او با وجود بیماری همچنان در بیمارستان حضور داشت همین موضوع ماندگاری بود و تلاش برای اینکه اضافه طرح شامل حالش نشود. این اتفاق و موارد مشابه آن موضوع لزوم برخی تجدیدنظرها در رابطه با این طرح را مشخص میکند.
اضافه طرح از کجا میآید؟
علیرضا لطیفی در بخش دیگری از صحبتهایش به این موضوع اشاره میکند که از همان ابتدا و درست در زمان ثبتنام دوره رزیدنتی یک متن بلندبالا جلوی آنها گذاشته میشود به نام تعهد محضری؛ در این تعهدنامه آمده است که رزیدنتها باید متعهد شوند که نیم تا دو برابر دوره تحصیلشان را هر جایی که وزرات بهداشت برایشان مشخص کرد انجام وظیفه کنند. البته در حال حاضر وزارت بهداشت نصف دوره تخصص را اجرا میکند، یعنی اگر فردی دوره تخصصش 4 سال باشد دوره طرح او 2 سال میشود اما تعهد را از رزیدنت میگیرند که دست ما باز است اگر پزشک کم بود یا اتفاقی افتاد ما میتوانیم از پزشکان بخواهیم تا دو برابر دوره تحصیل طبق خواست وزارت بهداشت فعالیت کنند.
حالا اگر یک پزشک این تعهد را نداد اصلا ثبت نام نمیشود و اگر تعهداتش را پس از فارغ التحصیلی انجام ندهد، نه تنها مدرک به اسم فرد داده نمیشود بلکه ضمانتهای او برای اجرا فرستاده میشود و باید هزینهها و جریمه پرداخت کند.
این تعهد البته شرایط خاصی هم دارد. مثلا دو نفر ضامن فرد باید کارمند رسمی دولت باشند. سابقه کاری زیر 20 سال داشتهباشند و درصورتی که فرد نتواند ضامن پیدا کند وثیقه بانکی و ملکی هم میتواند، گذاشته شود. اگر به هر دلیلی رزیدنت نتواند دوره تحصیلش را به اتمام برساند یا پس از پایان تحصیل به محل طرح خود نرود که حتی فوت هم شامل آن میشود، ضامن فراخوانده شده و باید جریمه را پرداخت کند. طبق نامهای که 28 شهریور 1402 از طرف دکتر باقری فرد، معاون آموزش وزارت بهداشت آمده صراحتا نوشته شده است که از رزیدنتها تعهد ملکی گرفته شود و این ضمانت یا وثیقه ملکی برای سهمیه مناطق محروم به ارزش یک میلیارد و 600 میلیون تومان و برای سهمیه آزاد 940 میلیون تومان در نظر گرفته شده است. سوال اینجاست که یک پزشک عمومی جوان چقدر درآمد دارد؟ متوسط پرداختی یک پزشک عمومی 15 تا 20 میلیون است. حالا اگر پزشک متخصص در دوره طرح کمتر از ۲۳ شبانه روز در منطقه محروم ماندگار بماند در پایان، مدت طرح او افزایش می یابد. 23 شبانه روزی که هر شب ممکن است تا صبح بیدار بماند.
3 میلیارد جریمه برای انصراف از دوره رزیدنتی!
حالا اگر به هر دلیل یک رزیدنت از ادامه تحصیل منصرف شد، براساس جدیدترین قوانین باید مبلغ زیادی به حساب دولت واریز کند. لطیفی میگوید: 750 میلیون تومان مبلغی است که وزارت بهداشت برای هر سال از رزیدنتی که از تحصیل منصرف شده، دریافت میکند. یعنی رزیدنت سال چهارم در صورت انصراف از تحصیل باید حدود 3 میلیارد تومان جریمه پرداخت کند. این عدد از کجا میآید؟ براساس یک فرمول مشخص شده که شامل سالهایی است که فرد تحصیل کرده و به عنوان جریمه فرصت و هزینه از دست رفته برابر با سرانه سالانهای که آن سال توسط سازمان برنامه بودجه تعیین کرده از فرد گرفته میشود؛ به علاوه هزینه سرانهای که برای فرد اختصاص داده شده و امسال 312 میلون و 400 مشخص شده است. همچنین کمک هزینههایی که دانشجو دریافت کرده که تقریبا ماهی 10 میلیون تومان میشود.
کاری تمام وقت که نه شغل است و نه درآمد دارد
تمام این موضوعات در حالی مطرح شده که در ایران رزیدنتی شغل محسوب نمیشود. یعنی بر خلاف سایر کشورها که رزیدنتی به عنوان سابقه کاری یک پزشک لحاظ میشود، حقوق، بیمه و سایر مزایا را دارد، در ایران تنها دورهای از تحصیل است که با کمترین میزان پرداختی و بیشترین زمان کاری و مسئولیت بالا گذرانده میشود. همانطور که میدانیم بسیاری از بیمارستانهای آموزشی با رزیدنتها سرپا ایستاده، با این حال به رزیدنتهای مجرد ماهانه 9 میلیون تومان و به رزیدنتهای متاهل 11 میلیون تومان پرداختی تعلق میگیرد تازه آن هم با اعتراض و درخواستهای مکرر. پرداختی به رزیدنت پایین است، خوابگاه به بسیاری از دانشجوها نمیدهند، اجازه کار در ساعات غیرموظف هم به رزیدنت نمیدهند و اگر به عنوان پزشک عمومی در درمانگاهی مشغول به کار شود با او برخورد میکنند. تکلیف زندگی یک رزیدنت چیست؟
بار بیمارستان بر شانه رزیدنتها
با تمام این سختیها پزشک وارد دوره دستیاری میشود. دانشجویان سال یک، رشتههای غیرجراحی مثل اطفال، داخلی، قلب و نورولوژی باید 12 ساعت کشیک بدهد و روز بعد تا 2 عصر در بیمارستان کشیک بدهند. در رشتههای جراحی اما روال بر این است که تا عملهای جراحی آن روز تمام نشود، رزیدنتها باید در بیمارستان حاضر باشند. البته این درحالی است که طبق دستورالعمل وزارت بهداشت، کشیکها نباید بیشتر از 12 تا باشد، همچنین نباید دو کشیک پشت سر هم قرار بگیرد و در این فرایند رزیدنت نباید بیشتر از 16:30 دقیقه در بیمارستان بماند، اما سوال اینجاست چرا هیچ کدام از این دستورالعملها رعایت نمیشود و چه کسی آن را اجرا میکند؟
از سوی دیگر رزیدنتها کف و سقف برای ویزیت ندارند. یک روز پذیرش اورژانس بیشتر از ظرفیت است و یک روز تعداد بیماران کمتر هستند، در تمام این شرایط وضعیت رسیدگی به بیماران بر عهده رزیدنت هاست اما مسئله بزرگ این است که ما به تعداد کافی رزیدنت نداریم تا در روزهایی که بیماران بیش از ظرفیت هستند بتوانند بار بیماران روز را تقسیم کنند. این مشکل در رشتههای مادر مثل جراحی، داخلی، طب اورژانس، بیهوشی، زنان و اطفال بیشتر دیده میشود.
بدون شک، رزیدنتی که از ساعت 5 عصر در اتاق عمل بوده قطعا نمیتواند 4 صبح با همان کیفیت به بیماران رسیدگی کند، بنابراین فردی باید در کنار رزیدنت باشد تا بتواند به او کمک کند اما چون بار مالی به وزارت بهداشت اضافه میکند، کسی به آن اهمیتی نمیدهد که ظلم به رزیدنت و بیمار است. همانطور که در ابتدای مصاحبه هم مطرح شد رزیدتی شغل محسوب نمیشود اما اگر رزیدنت دچار اشتباه یا خطای پزشک شود باید پاسخگوی نظام پزشکی و دادگاه باشد.
یکی از شکایتها مربوط به یکی از رزیدنتهای خانم بود. داستان از این قرار بود که خانم رزیدنت در زایمان بازوی نوزاد را سهوا شکسته بود وقتی از او دلیل این اتفاق را پرسیدهاند در جواب با گریه گفته است که من هم صدای شکستنش را حس کردم اما ساعت 4 صبح بود، تعداد زیادی عمل انجام داده بودم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و خطا کردم.
لطیفی در ادامه میگوید: درست است که یک پزشک باید توانمند بیرون بیاید و توان اداره چند عمل در روز را داشته باشد اما استاد هم باید شرایط رزیدنت را درک کند. مثلا یک رزیدنت که چندین ساعت در اتاق عمل بوده باید با استاد تماس بگیرد و بگوید من خسته هستم و از پس کار برنمیآیم، در این مواقع گاهی استاد قبول میکند و خودش به اتاق میآید و گاهی هم استاد نمیپذیرد و رزیدنت باید خودش مسئولیت جراحی را به عهده بگیرد. با توجه به این موضوع لزوم حضور پزشک مقیم کاملا مشخص میشود. راهکاری که بارها تاکید شده قرار دادن یک متخصص مقیم غیر از استاد آنکال در کنار رزیدنتهاست که بتواند در موارد شلوغی بیمارستان به کمک رزیدنتها بیاید و از نزدیک نیز بر کار آنها نظارت کند.
اتفاق مهمتری که برای دوران رزیدنتی و تعهدات آن باید رخ دهد تصویب قانونی جامع و منطقی با در نظر گرفتن رزیدنتی به عنوان شغل توسط مجلس شورای اسلامی ست.
با این حال آنطور که این پزشک میگوید حق و حقوق دستیاران هم کامل پرداخت نمیشود. او میگوید: در قانون آمده است که رزیدنتهای سال 3 و 4 باید 20 درصد حق الزحمه جراحی به عنوان دستیار به رزیدنتها پرداخت شود اما بیمهها زیر بار نمیروند و وزارت بهداشت هم تلاشی برای پرداخت حق الزحمه دستیاران نمیکند. با این شرایط دستیاران ساعتها در اتاقهای عمل کار و در ازای آن مبلغ بسیار کمی دریافت میکنند.
داغ مهاجرت بر تن فوق تخصصان
مهاجرت، موضوعی که در سالهای اخیر تبدیل به یک بحران شده و پزشکان زیادی به دلیل موضوعات مالی عطای کار کردن در کشور را به لقایش بخشیدهاند و ترک وطن کردهاند با این امید که شاید آینده روشنتری در انتظارشان باشد. لطیفی در ادامه صحبتهایش به این موضوع میپردازد که وزارت بهداشت نقش مهمی در ایجاد انگیزه برای پزشکان دارد و میتواند با تزریق انگیزه و امید، پزشکان را در کشور نگه دارد. به گفته او امید از دوره تخصص گرفته شده و نخبگان ترجیح میدهند در کشورهای دیگر ادامه تحصیل دهند و کار کنند.
او روایت میکند که یکی از متخصصان حتی نمیتواند برای دخترش دوچرخه بخرد و شرمنده خانوادهاش شده است. او در ادامه به این نکته اشاره میکند که رزیدنتها 4 سال سختی میکشند، برای گذراندن طرح به دورترین نقاط کشور میروند اما در نهایت با یک حقوق ناچیز باید زندگیشان را بگذرانند. این رفتار تحقیر نخبگان است. او ادامه میدهد: فوق تخصص گوارش میخواهد از ایران برود، فوق تخصص قلب میخواهد برود، جراح میخواد برود. چند سال پیش یکی از دوستان میگفت پزشک فوق تخصص جراحی قلب حاضر شده در استرالیا پزشک عمومی باشد اما در ایران نباشد.
او ادامه میدهد: دانشجویان و فارغ التحصیلان رشتههای فنی سالهاست به مهاجرت و ترک وطن تن دادهاند و عواقب آن را در این سالها میبینیم، حالا چه فرقی میکند در یک پرواز 13 نفر از دانشجویان دانشگاه شریف باشند یا این تعداد با چند پرواز مجزا بروند. مهم این است در یک کلاس درسی در ایتالیا 50 نفر ازدانشجویان نخبه ایرانی حضور دارند.
رشته های مادر متقاضی ندارند
یک بیمارستان برای اینکه بتواند خدمات مطلوب ارائه دهد حتما باید از متخصصین بیهوشی، داخلی، جراحی عمومی، زنان، طب اورژانس و اطفال بهره ببرد. انتخاب رشته و تکمیل ظرفیت امسال نشان میدهد برخی از رشتهها متقاضی ندارند. به عنوان مثال طب اورژانس تهران، اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی ایران 30 نفر، بیهوشی دانشگاه تبریز 15 نفر، داخلی اهواز 10 نفر و اطفال شهید بهشتی 20 نفر ظرفیت خالی داشت. از سوی دیگر طب اورژانس اصفهان فقط سه نفر رزیدنت سال سومی دارد، یعنی رزیدنت سال اول و سال دوم ندارد و مجبور شدهاند برای اینکه اورژانس بیمارستان مرجع از کار نیفتد، پزشک عمومی استخدام کنند تا کنار اساتید طب اورژانس کار کند. 5 سال دیگر چه اتفاقی برای این رشته میافتد؟ زمانی که اساتید بازنشسته شوند، چه میشود و چه کسانی قرار است اورژانس را بچرخانند؟ برگشتیم به دهه 80 که اورژانس را پزشکان عمومی اداره میکنند. واقعیت این است که طب اورژانس در حال تعطیلی است چون وظیفه پزشک طب اورژانس فقط ویزیت نیست و باید به دستیاران آموزش بدهد. اساتید این رشته میگویند ما وقت نمیکینم دانشجویان دوره عمومی را به خوبی آموزش بدهیم چون رزیدنت نداریم و حجم کار ما بالاست و فقط میتوانیم، ویزیت کنیم. رشتهای که سالها برایش زحمت کشیده شده تا به بلوغ برسد و گسترش پیدا کند دیگر ورودی ندارد.
برخوردهای سلیقه ای موجب انصراف میشود
برخوردهای سلیقهای هم در دوره دستیاری زیاد دیده میشود. جو سنگینی وجود دارد که عرصه را بر رزیدنت تنگ کرده است. مثلا یکی از دانشجوها درخواست کرده بود روز عروسیاش کشیک نباشد اما همان روز برای او کشیک گذاشتند و همین لجبازی باعث شد، انصراف بدهد. از این دست مسائل زیاد پیش میآید برای اینکه به پزشک ثابت کنند تو حق نداری حرف بزنی و نظر بدهی.
با اینکه مهاجرت در پزشکی دست اندازهای بیشتری از مهندسی دارد اما این برخوردها راهی جز مهاجرت یا انصراف باقی نمیگذارد.
خودکشی، راهی برای فرار
در یک سال گذشته 13 - 14 نفر از رزیدنتها خودکشی کردند. البته این تعداد، افراد فوت شدهای است که خبرش به ما رسیده، ممکن است ما از برخی مطلع نشده باشیم و چندین نفر هم نجات پیدا کرده باشند اما مسئله این است که وزارت بهداشت نه تنها آمار دقیق را اعلام نمیکند بلکه هیچ واکنشی هم به این خودکشیها نشان نمیدهد و سکوت اختیار کردهاند. فشار روانی رزیدنتها زیاد است و بر اساس همان تعهدی که دادهاند یا باید پول بدهند یا انصراف دادن غیرممکن است. این بنبست است. یک نفر که پول دارد با خیال راحت انصراف میدهد و بیرون میآید اما کسی که پول ندارد و نمیتواند به ضامنها هم بگوید مجبور است راه دیگری را انتخاب کند. باید فرآیندی تعریف شود تا در موارد ضروری رزیدنت بتواند انصراف داده و از پرداخت جریمه نیز معاف شود.
او در ادامه میگوید: خبر میرسد که مادر باردار خودکشی کرده است. رتبه یک دوره تخصص، رزیدنت رادیولوژی در پاویون بیمارستان امام خمینی تهران اقدام به خودکشی کرد و فوت شد یا مادر باردار در کرمانشاه این اتفاق برایش افتاد. این یک قسمت قضیه است. در این داستان اقدام به خودکشیها لحاظ نمیشود و کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، آسیب میبینند و ممکن است تا آخر عمر زندگی نباتی پیدا کنند. این موارد اعلام رسمی نمیشوند و به گوش ما هم نمیرسد.
کارزاری برای حمایت از رزیدنتها
اوایل مرداد ماه امسال با انتشار خبرتکان دهنده خودکشی یکی از رزیدنتهای اطفال دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در هفته های آخر بارداری کارزاری با عنوان « آقای رئیس جمهور رزیدنتها را نجات دهید» توسط پزشکان جوان ایجاد شد. در نامهای خطاب به رئیسجمهور مشکلات دستیاران، خودکشی آنها و همچنین یک سری از راهکارها بیان شد و به امضا 6 هزار و 300 نفر رسید و علاوه بر ثبت دبیرخانه ریاست جمهوری، در مراسم روز پزشک به صورت مستقیم تحویل رئیس جمهور شد و هنوز به این نامه هم پاسخی داده نشده است.
بیتوجهی وزارت بهداشت به نامه انجمن روانشناسی
با بالا رفتن آمار خودکشیها انجمن روانشناسان ایران بیانیهای خطاب به وزارت بهداشت نوشت. انجمن روانشناسان در این بیانیه شیوع بالای خودکشی میان دستیاران را گوشزد و نسبت به افزایش آن اعلام خطر کرد.
دکتر سید وحید شریعت، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران و یکی از امضا کنندگان نامه، در مورد شیوع بالای خودکشی دستیاران در گفتوگویی با «شبکه شرق» میگوید: بر اساس شواهد موجود و مطالعهای که انجام شده در سالهای اخیر شاهد خودکشی تعداد زیادی از دستیاران بودیم بنابراین نامهای خطاب به وزارت بهداشت نوشتیم که تا این لحظه هیچ واکنش، خبر و تماسی از سمت وزارت بهداشت نداشتیم.
او در ادامه میگوید: ما صرفا میتوانیم گمانهزنی کنیم و دلیل قطعی در این رابطه نداریم چراکه هنوز پژوهشی انجام نشده اما میتوان گفت رزیدنتها شرایط زندگی و کاری مطلوبی ندارند، تمام وقت کار میکنند و عملا حقوقی دریافت نمیکنند. استخدام نمیشوند، بیمه ندارند و کمک هزینهای که دریافت میکنند از حقوق یک کارگر هم پایینتر است.
دکتر وحید شریعت در پاسخ به این سوال که مهمترین عوامل خودکشی رزیدنتها چیست، میگوید: یکی از عوامل میتواند شرایط اقتصادی باشد . عوامل دیگر مربوط میشود به شرایط کاری؛ کار دشوار است و ساعات کار تعریف شده نیست و بر اساس نیاز مراکز است. باید یک حداقل برای استراحت بین کشیکها و حداکثر برای تعداد کشیکها تعریف کنیم تا دستیاران در آن زمانها مجبور به کار نباشند. چنین راهکاری در زمان فرسودگی میتواند کمک کننده باشد.
او همچنین میگوید: شرایطی که باعث شده همه به فکر مهاجرت باشند، همان شرایط باعث ایجاد حس ناامیدی میشود. زمانی که یک جوان شرایط پیش رویش را میبیند، آیندهای که درخشان نیست، تعرفه و شرایط طرح و کار را بررسی میکند نه تنها امیدوارکننده نیست بلکه یک دورنمای ناراحت کننده در نظرش مجسم میشود در حال بدشان تاثیر میگذارد.
راهکارهایی برای آسیب کمتر
انجمن علمی روانشناسان اما برای بهتر شدن شرایط رزیدنتها پیشنهادهایی هم ارائه کرده است. به گفته وحید شریعت راهکارهای پیشنهاد شده جنبههای مختلف زندگی رزیدنتها را در بر میگیرد ازجمله شرایط زندگی، بیمه، پرداختی، ساعات کار منطقی و شرایط محیط کار. او همچنین عنوان میکند که شرایط خوبی در محیطهای کاری رزیدنتها وجود ندارد و دستیاران باید به خدمات سلامت روان دسترسی داشته باشند. امکان غربالگری داشته باشند و مهم است که به صورت ناشناس نتایج غربالگری خود را دریافت کنند.