محصورسازی میدانگاه تئاتر شهر و سه نشانی نادرست
تلاش برای محصورسازی تئاتر شهر، ماجرای تازهای نیست. این موضوع در سالهای گذشته بارها مطرح شده است و هر بار گروههای مختلفی که در این ماجرا ذینفع و ذینفوذند، در برابر محصورسازی تئاتر شهر و تبدیل این میدانگاه شهری به حیاط اختصاصی یک مجموعه فرهنگی، مواضع مختلف داشتهاند. هر بار که پروژه محصورسازی جدی شده-از جمله در سالهای 98 و 99- بر اثر تکثر دیدگاههای گروههای مؤثر، موضوع بیسرانجام مانده است. این بار گویا، در همسویی کامل وزارت ارشاد و شهرداری تهران و در سکوت و بیعملی شورای شهر، و با سیاست سکوت رسانهای و فقدان اطلاعرسانی، این اقدام کلید خورده است.
تلاش برای محصورسازی تئاتر شهر، ماجرای تازهای نیست. این موضوع در سالهای گذشته بارها مطرح شده است و هر بار گروههای مختلفی که در این ماجرا ذینفع و ذینفوذند، در برابر محصورسازی تئاتر شهر و تبدیل این میدانگاه شهری به حیاط اختصاصی یک مجموعه فرهنگی، مواضع مختلف داشتهاند. هر بار که پروژه محصورسازی جدی شده-از جمله در سالهای 98 و 99- بر اثر تکثر دیدگاههای گروههای مؤثر، موضوع بیسرانجام مانده است. این بار گویا، در همسویی کامل وزارت ارشاد و شهرداری تهران و در سکوت و بیعملی شورای شهر، و با سیاست سکوت رسانهای و فقدان اطلاعرسانی، این اقدام کلید خورده است.
پیشنهاد محصورسازی تئاتر شهر در دوران شورای پنجم هم مطرح بود؛ شهرداری منطقه 11 به همراه یکی از شرکتهای تابعه شهرداری اجرای چنین ایدهای را دنبال میکردند. آنچه دنبال میکردند این بود که دیوارنردهای اجرا شود و برای تئاتر شهر محوطهای اختصاصی ایجاد کند. شورای شهر با این کار مخالفت کرد و مانع اجرای آن شد. موضوع در آن زمان متوقف شد و تا پایان دوره شورای پنجم دیگر دنبال نشد. آن هم در شرایطی که معاونت هنری وزارت ارشاد اصرار به انجام این کار داشت و نیز مدیریت تئاتر شهر هم موضوع را دنبال میکرد.
چرا مسئله محصورسازی تئاتر شهر در افکار عمومی اهمیت پیدا کرد؟
مسئله محصورسازی تئاتر شهر، گرانیگاه و مرکز ثقل چند فاکتور شایان توجه است و برهمکنش این چند فاکتور، این موضوع نهچندان بزرگمقیاس (به لحاظ فیزیکی) را به موضوعی بزرگمقیاس در حوزه اجتماعی و با بروز و ظهور گسترده رسانهای تبدیل کرده است.
دایره تأثیرگذاری محصورسازی تئاتر شهر، منحصر و محدود به این بنا نیست، بلکه این اقدامی به معنای کاستن از عرصه عمومی شهری به نفع ایجاد یک حیاط اختصاصی، تفکیک بنای عمومی از شهر از طریق مرزگذاری، و جداسازی شهروندان و مرزبندی میان آنان است. از دیگر سو، موضوع ذینفعان متعدد دارد.
تئاتر شهر، مهمترین مرکز اجرای نمایش در سراسر کشور است و محل رفتوآمد روزانه اهالی تئاتر، و علاقهمندان به تئاتر. نکته دیگر اینکه بنای تئاتر شهر با معماری ارزشمند آن، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده و هر نوع مداخله در آن و پیرامون آن، حساسیتهای فعالین میراث فرهنگی و معماری را برانگیخته است.
اگر در نقشه یا عکس هوایی تهران، به محل قرارگیری ساختمان تئاتر شهر و میدانگاه آن دقت کنیم، پیداست که این بنا در تقاطع مهمترین و طولانیترین محورهای شمالی-جنوبی (محور ولیعصر) و شرقی-غربی (محور دماوند - انقلاب-آزادی) قرار دارد. این محل، میتوان گفت مرکزیترین نقطه شهر تهران است و محل تقاطع دو خیابان مهم این شهر.
سه نشانی نادرست
در میان مطالبی که در توجیه حصارکشی تئاتر شهر گفته میشود، ما با سه نشانی نادرست مواجهیم. به عبارتی در اینجا سه مغالطه مطرح میشود؛
نخستین نشانی نادرستی که داده میشود، خلط دو مفهوم حریم و حصار است. در تشریح این اقدام، مکررا از مفهوم حریم استفاده میشود. میدانیم که وزارت میراث فرهنگی (در گذشته سازمان میراث فرهنگی) برای بناهای تاریخی که در فهرست میراث به ثبت میرسند، تعیین حریم میکند. این امر در همه جای دنیا رایج است، ولی ابتدا باید ببینیم حریم به چه معناست؟ آیا تعیین حریم به معنای ایجاد حصار و دیوار است؟ آیا اگر یک اثر ملی تعیین حریم شد، باید بر مرز حریم دیوار و حصار احداث کرد؟ واقعیت این است که تعیین حریم، هرگز به معنای احداث دیوار یا حصار نبوده است. تعیین حریم و مرز آن، به معنای تعیین یک مرز نامحسوس پیرامون اثر است که لایههای حفاظتی را مشخص میکند. در قانون حمایت از مرمت و احیای بافتهای تاریخی-فرهنگی، در بند ث ماده یک در تعریف حریم چنین آمده است: «نواحی اطراف یک اثر فرهنگی، تاریخی، طبیعی ملی یا جهانی که همراه با ضوابط و مقررات قانونی با هدف محافظت مؤثر از آن اثر و حمایتهای قانونی به عنوان لایههای حفاظتی (منظری، ساختاری، عملکردی) بر روی نقشه، مشخص میشود».
چنانکه در این عبارات آمده است، حریم بر روی نقشه مشخص میشود. بنابراین، ترکیبی با عنوان «اجرای حریم» که مستمرا توسط دستاندرکاران محصورسازی تئاتر شهر مطرح میشود، در حالت خوشبینانه، از روی ناآگاهی است. و متأسفانه این تعبیر غلط و مغالطهآمیز، به برخی رسانههای منتقد این اقدام نیز راه یافته است.
به طور خلاصه باید گفت مرز حریم یک مرز نامحسوس است، و تعیین حریم به این معنا نیست که روی خط حریم دیوار یا حصار ساخته شود. وقتی بناهای تاریخی تعیین حریم میشوند، روی خط حریم دیوار و حصار نمیکشند. بنابرین ترکیب «اجرای حریم» درباره آثار ملی، ترکیبی مجعول و بیمعناست و افرادی در توجیه این طرح دانسته یا ندانسته میگویند که این حصارکشی، اجرای حریم بنای تئاتر شهر است. دانسته یا ندانسته، توجه نمیکنند که تعیین حریم مترادف با اجرای دیوار و حصار نیست. بنابراین این سخن که وزارت میراث فرهنگی حریم این بنا را تعیین کرده و طرح در دست اقدام، طرح اجرای حریم است، عبارتی از اساس بیمعناست.
و اما دومین نشانی نادرست چیست؟ گفته میشود که در طراحی اولیه تئاتر شهر، این ساختمان همچون بنای تالار وحدت یا موزه سینما محصور بوده است.
این سخن صحیح است؛ بیش از پنج دهه قبل، چنین حصاری پیرامون بنای تئاتر شهر پیشبینی شده بود. این سخن اگرچه صحیح است، اما در مقام استدلال و یا توجیه محصورسازی امروزین این مجموعه، نشانی نادرست دیگری است. محوطه پیرامون تئاتر شهر و چهارراه ولیعصر به تدریج و طی چند دهه اخیر به یک عرصه همگانی شهری پراهمیت و دارای ظرفیتهای گسترده تبدیل شده است. حتی میتوان گفت در آن زمان هنوز موضوع فضای عمومی شهری به شکل امروزی وارد ادبیات شهری ما نشده بود. به تدریج در اطراف آن محل کافهها شکل میگیرد، مراکز فرهنگی و هنری بنا میشود. تعداد دانشکدهها و مؤسساتی که در حوزه فرهنگی و هنری فعال هستند، افزایش مییابد و تعداد دانشجویان رشتههای مربوط به هنر و رشتههای مرتبط با موضوعات فرهنگی بیشتر میشود و آنجا کارکردهای دیگری پیدا میکند. یعنی کمکم به یک عرصه عمومی و فضای باز شهری تبدیل میشود. نمیتوان صورتمسئله امروز و کارکرد امروزی این فضا را نادیده گرفت. همسانانگاری کارکرد امروزین محوطه پیرامون تئاتر شهر و کارکرد این محوطه در پنج دهه قبل، بیانگر فقدان درک نسبت به مفهوم فضای عمومی شهری و تحولات آن است.
سومین نشانی نادرست به گمان من مهمترین موضوع است. عمده توجیهاتی که برای اجرای طرح محصورسازی مطرح میشود، موضوع آسیبهای اجتماعی را دستاویز قرار میدهد. گفته میشود در پیرامون تئاتر شهر، وضعیت اجتماعی نامناسب است. محل تجمع معتادین شده، آنجا رفتارهایی مشاهده میشود که در شأن این بنا نیست و گاهی به بنا آسیب میزند. زمانی که در شورای شهر تهران عضویت داشتم، همین مسائل مطرح میشد. در چند مقطع زمانی مختلف به بازدید مجموعه تئاتر شهر رفتم. واقعا آن میزان از رهاشدگی فضا حیرتانگیز بود. گویی قرار بود رهاشدگی فضا، به یاری مجموعه توجیهات مربوط به ضرورت محصورسازی تئاتر شهر بیاید و آن را تقویت کند.
مایه شگفتی است که کسانی که مطرح میکنند اینجا باید به دلیل آسیبهای اجتماعی محصور شود، دانسته یا ندانسته توجه ندارند که این فضای شهری عمومی همگانی نیاز به برنامه و مدیریت بهرهبرداری دارد. اگر در کنار یک بنای ارزشمند با آن کاربری پراهمیت فرهنگی، فضا را به کل به حال خودش رها کنید، انتظار دارید چه اتفاقی بیفتد؟ چگونه میتوان پذیرفت دستاندرکاران، هرگز به برنامه مدیریت و بهرهبرداری از این محوطه نیندیشیده باشند؟
چرا در دوران پاندمی کرونا، مدیران تئاتر از بیرونقی و حتی ورشکستی آن صحبت میکردند، اما از میدانگاه تئاتر شهر به عنوان یک ظرفیت اجرای نمایش در فضای باز سخن نگفتند؟
برنامهریزی مدیریت و بهرهبرداری از فضاهای عمومی شهری، امری است که در همه شهرهای توسعهیافته مورد توجه است و مدیریت شهری برای نحوه بهرهبرداری از یک فضای عمومی برنامهریزی میکند.
اگر چنین شود، بافت اجتماعی آن فضا به تدریج تناسب بیشتری با مجموعه تئاتر شهر خواهد یافت. اگر آن فضا رونق داشته باشد سطح ایمنی و امنیت در آنجا ارتقا خواهد یافت. رها کردن آن میدانگاه اساسا پرسشبرانگیز است. چطور ممکن است که آن فضای عمومی با آن کیفیت و ویژگیها در آن نقطه شهر که به تعبیری قلب فرهنگی شهر تهران است، به طور کلی رها شود و بعد بیایند بگویند که اینجا باید دیوارکشی شود؟ میزان رهاشدگی این مجموعه به حدی است که کسانی میتوانستهاند به جدارههای ساختمان آسیب وارد کرده یا حتی عناصری از آن را سرقت کنند. این امر بیش از اینکه ضرورت محصورسازی را نشان دهد، در حالت خوشبینانه، نشاندهنده ناتوانی در مدیریت مجموعه است.
چه کسی مسئولیت میپذیرد؟
علیرغم اطلاعرسانی وسیع برای روز کلنگزنی حصار تئاتر شهر، همچنان روشن نیست مسئولیت این اقدام را چه کسی پذیرفته است. وزارت ارشاد و شهرداری تهران، هر یک کجای این ماجرا هستند؟
آیا کلنگزنی توسط وزیر ارشاد به این معناست که این طرح، طرح وزارت ارشاد است؟ یا ایشان به صورت نمادین در مراسم کلنگزنی حضور پیدا کردهاند؟ مسئولیت تهیه طرح بر عهده چه کسی است؟ خانم طراحی که در روز کلنگزنی و رونمایی از طرح، بالاخره از ایشان هم رونمایی شد، از چه کسی و کدام نهاد و سازمان دستور کار گرفته است و کارفرمایش چه کسی است؟ حقالزحمه ترسیم نردهها توسط نرمافزارهای معماری را از چه کسی دریافت کرده است؟ اینها مواردی است که پاسخ آن را نمیدانیم. نمیدانیم که بالاخره چه کسی مسئولیت آن را پذیرفته است؟ و چه طرح و نقشهای برای این محدوده از شهر در سر دارند. بر اساس برخی شنیدهها، این اقدام محدود به حصارکشی نیست و مداخلههای بیشتری در دستور کار است.
وزارت ارشاد و شهرداری باید پاسخ دهند با چه منطقی و با کدام مجوز میخواهند بخشی از عرصه عمومی شهر را به حیاط اختصاصی تبدیل کنند؟ موضوع شورای شهر تهران در این میان چیست؟ چرا شورای شهر در برابر این موضوع اعلام نظر و موضع نمیکند؟ نکته اینجاست که یک روز پس از مراسم کلنگزنی، شورای شهر، خانم طراح و تعدادی از مدیران و کارشناسان را دعوت کرده است تا طرح را برای اعضا و کارشناسان شورا ارائه و معرفی کنند. گویی درجه محرمانگی و طبقهبندی این طرح در حدی بوده که تا پیش از مراسم کلنگزنی، اعضای شورای شهر تهران نیز نمیتوانستهاند از آن باخبر شوند.