آخرین تصمیم مجلس برای افزایش تعطیلی آخر هفته/ شنبهها تعطیل میشود؟
مصوبه مجلس برای تعطیلی آخر هفته با واکنشهای مختلفی همراه بوده و کارشناسان نظرات موافق و مخالف خود را مطرح کردهاند.
به گزارش شبکه شرق، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: به نظر میرسد که آخرین جمعبندی کمیسیون و امضایی که دوستان کردند بر مبنای تعطیلات روز شنبه است و احتمالا گزارش کمیسیون به عنوان تعطیلات روز شنبه به هیات و برای صحن ارسال خواهد شد.
علیاصغر عنابستانی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، درخصوص آخرین تصمیمات پیرامون لایحه اصلاح قانون خدمات کشوری که به طرح تعطیلات دو روزه آخر هفته مشهور است، گفت: کمیسیون در حال بررسی است، بنده از بحث استفتاء و استعلام اطلاع ندارم، اما کمیسیون اجتماعی به عنوان کمیسیون تخصصی در حال بررسی است و یک جلسه هم با اتاق بازرگانی و بخش خصوصی برگزار شد و نظرات مختلف شنیده شد.
او ادامه داد: به نظر میرسد که آخرین جمعبندیای کمیسیون و امضایی که دوستان کردند، بر مبنای تعطیلات روز شنبه است و احتمالا گزارش کمیسیون به عنوان تعطیلات روز شنبه به هیات و برای صحن ارسال خواهد شد.
نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که «در صورت تصویب این لایحه و اجرای آن، آیا کارگران و بخش خصوصی هم مشمول آن خواهند شد؟»، عنوان کرد: ببینید ما براساس لایحه دولت درحال اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری هستیم وقتی این قانون را اصلاح میکنیم یعنی داریم روی ساختار دولت صحبت میکنیم؛ البته در دولت ما نظام کارگری هم داریم، یعنی بخشی از کارگرها، کارمندان دولت هستند که قرارداد کارگری دارند، این دسته از کارگران در این مساله جزو دولت محسوب میشوند. اما قاعدهاش این است که وقتی دولت در یک روز مشخصی تعطیل میشود، بخش خصوصی هم خودش را وفق میدهد و تعطیلی اعمال خواهد شد.
عنابستانی در پاسخ به این سوال که «بانکها از اجرای قانون مستثنی خواهند شد؟»، تصریح کرد: در متن لایحهای که در کمیسیون مصوب شده دستگاههای امدادرسان که ضرورت دارد خدمات ارایه دهند فعال هستند که میتواند بخشی از شعب منتخب بانکها هم جزو اینها باشد. ما در متن آوردیم که دستگاههای امدادرسان که فعالیتشان ضروری است مثل آتش نشانی و اورژانس و شعب منتخب بانکها هم میتوانند مشمول این متن باشند.
او در رابطه با این سوال که «آیا ساعت کاری بانکها ۴۰ ساعته میشود یا بیشتر؟»، تاکید کرد: وقتی قانون اصلاح شود دیگر نظام اداری ۴۰ ساعت کار در هفته میشود و آن وقت اگر کسی بیش از این یعنی در روز تعطیل شده (شنبه یا پنجشنبه) کار کند باید اضافه کار و حق شیفت و این موارد را به نیروی خود بپردازد و ساعت برای همه ۴۰ ساعت خواهد بود.
ابعاد مختلف مصوبه اخیر مجلس برای افزایش تعطیلی آخر هفته
مصوبه مجلس برای تعطیلات آخر هفته با واکنشهای مختلفی همراه بوده و کارشناسان نظرات موافق و مخالف خود را مطرح کردهاند ولی آنچه تا حدودی در این موضوع مغفول مانده ابعاد فرهنگی و اجتماعی است.
هر چند افزایش تعطیلات هفتگی به دو روز با استدلالهای فرهنگی و اجتماعی از قبیل قوام خانواده و فرصتهای با هم بودگی خانوادهها همراه بود، اما در تعیین روز تعطیلی استدلالهای ارائه شده صرفاً استدلالهایی اقتصادی بوده، ابعاد، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی مغفول ماند.
با رصد و مرور تعداد بالایی از گزارشهای رسانهای در چهارماهه اخیر در بیش از ۱۰۰ گزارش متوجه میشویم، اضافه شدن روز شنبه به تعطیلات توسط جریانی است که به واسطه حضور در ساختارهای رسمی و قدرت رسانهای بیشترین پوشش رسانهای را یافته و مورد حمایت قرار گرفته است در مقابل درباره تعطیلی روز پنج شنبه مطالب چندانی طرح نشده است.
با توجه به اهمیت بعد زمان در زیست و سبک زندگی متأسفانه این زاویه بررسی مورد غفلتی عجیب قرار گرفته است. به صورت کلی محل نزاع و گفتوگوها را میتوان در دو سطح بیان کرد:
یکم) ضرورت یا عدم ضرورت افزایش تعطیلات هفتگی و کاهش ساعات اداری؛
دوم) گزینش ایام تعطیلی: «پنج شنبه. جمعه» و «جمعه. شنبه».
این گزارش، با بررسی صحنه موجود و ارائه ادله موافقان و مخالفان تلاش خواهد کرد تا تحلیلی اجمالی از سطح اول ارائه داده، پیرامون سطح دوم گفتوگوها را امتداد داده و شرایط گفت وگوی بیشتر را مهیا سازد.
ادله موافقین افزایش تعطیلات (طرح شده توسط مجلس و دولت)
نهادینه سازی فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی و کرامت انسانی؛
ارج نهادن به سرمایههای انسانی و اجتماعی؛
توجه به استحکام خانواده و ایجاد تعادل بین کار و زندگی افراد در نظام اداری؛
توجه به اثربخشی و کارآیی در فرایندها و روشهای اداری به منظور تسریع و تسهیل در ارائه خدمات کشور و خدمات رسانی برتر؛
ارتقای بهرهوری نیروی کار؛
تأثیرگذاری بر حوزه گردشگری کاهش آلودگی هوا...
ادله مخالفان افزایش تعطیلات (توسط بخشهای خصوصی (خدماتی، تولیدی…)
کاهش راندمان کاری به وضعیتی بدتر از آنچه اینک نظام اداری و کاری گرفتار آن است؛
طولانی شدن فرایندهای اداری به علت افزایش تعطیلات و بین التعطیلیها که کشور را در یک وضعیت بلاتکلیفی قرار ی دهد و درنهایت به افزایش نارضایتیهای مردم از دستگاههای دولتی و حاکمیتی منجر خواهد شد؛
زیان عمده شغلهای آزاد و غیر دولتی اداری که زیانهای اقتصادی کلانی را در پی خواهد داشت؛
تحت تأثیر قرار گرفتن کارگران موقت و کاهش امکان کاریابی آنها جهت تأمین حداقل درآمد و پیامدهای منفی گسترده آن برای جامعه؛
بالا رفتن هزینههای کارفرمایی و تولید با افزایش تعطیلات و بلاتکلیفیهای ناشی از آن
دلایل موافقان تعطیلی شنبه توسط بخشهای تجاری و بازرگانی
تقریباً میتوان گفت که تمام دلایل موافقان تعطیلی شنبه به یک دلیل بازگشت دارند این دلیل اقتصادی و مرتبط با تجارت بینالمللی ایران با جهان بوده استهماهنگ شدن با الگوی جهانی؛
افزایش زمان برای فرایندهای تجاری و مبادلات با بازارهای جهانی و منطقهای؛
افزایش زمان برای مراودات بانکی و گمرکی؛
توسعه اقتصاد گردشگری؛
بینالمللی شدن بازارها از جمله بازار سرمایه و بورس؛
کاهش هزینههای مبادله و زیان اقتصادی تعطیلات؛
مبادله پذیر کردن بیشتر خدمات؛
کاهش انزوای بینالمللی؛
افزایش بهرهوری و فراهم سازی زمینههای پیشرفت به واسطه ارتباط مؤثرتر در آینده پیش رو با دنیا؛
افزایش روزهای کاری مشترک با دنیا «از سه روز در هفته» به «چهار روز در هفته»؛
انتقال یک پیام مهم به دنیا که ایران به دنبال افزایش تعاملات و همکاری با دیگر کشورها برای تقویت روابط اقتصادی خود است.
بررسی ادله موافقین تعطیلی شنبه
۱) عموم این استدلالها توسط افراد و مجموعههای خصوصی مرتبط با مباحث تجاری و بازرگانی تولید شده، به شکلهای مختلف در فضای عمومی و و نخبگانی منتشر شدهاند.
۲) صرفاً بعد اقتصادی این تصمیم را مورد لحاظ قرار داده است که نقطه کانونی همه استدلالها «افزایش زمان هماهنگ با تعطیلات جهانی برای بالارفتن مبادلات اقتصادی» است؛
۳) اینکه بسیاری از ساعات اداری جمهوری اسلامی ایران با ساعات اداری کشورهای جهان متفاوت است و اگر عدم هم زمانی ساعات اداری مشکل لاینحل باشد باید اینک هم گرفتار چنین ضایعهای باشیم؛
۴) با توجه به مراودات تجاری برخط و نیز استفاده از ارزهای دیجیتال که ارتباط چندانی با ساعات یا ایام تعطیلی ندارد، استدلال کنندگان گویا به هیچ عنوان راه حلهای موجود را مورد بررسی و دقت قرار ندادهاند؛
۵) به راههای جایگزین که سالها مورد استفاده است نپرداختهاند و استدلالهایی که بر اساس آن بتوان با اضافه شدن یک روز تعطیلی به حجم گستردهای از تغییرات کیفی در حوزه اقتصادی با پیچیدگیهای زیاد آن رسید، ارائه ندادهاند؛
ادله موافقان تعطیلی پنجشنبه
در مقابل این جریان گسترده تولید محتوا معدود افرادی بودهاند که در مخالفت با تعطیلی روز شنبه، استدلالهایی آوردهاند که در ذیل به آنها اشاره میشود.
عدم ارتباط طیف گستردهای از دستگاههای دولتی با ارتباطات و تبادلات اقتصادی بینالمللی؛
چند تقویمی بودن (قمری، شمسی) تقویم کشور و مشکل اضافه شدن تقویم میلادی در مناسبتهای مختلف مذهبی ملی و جهانی؛
مناسکی و فرهنگی بودن روز پنج شنبه و انجام فرایض دینی و زیارت اهل قبور و.... در این روز؛
منع شرعی مشابهت با یهود در فرض تعطیلی روز شنبه؛
داشتن آثار منفی مالی برای دولت؛
داشتن آثار منفی مالی برای واحدهای تولیدی؛
افزایش روزهای بین تعطیلی و ایجاد سردرگمی در مناسبتهای مختلف در طول سال؛
نیمه تعطیل بودن پنج شنبهها در حال حاضر و تداوم اثر آن حتی در صورت تعطیلی شنبه.
بررسی ادله موافقان تعطیلی پنجشنبه
۱) بیشینه ادله این جریان در پاسخ به ادله جریان سابق است. بیشتر از آنکه به ادله تعطیلی پنج شنبه بپردازند، ادله تعطیلی شنبه را نقض کرده یا پاسخ دادهاند؛
۲) علاوه بر این نسبت به برخی ابعاد اجتماعی سیاسی تعطیلی نیز توجه نمودهاند؛
۳) به صورت اندماجی و ارتکازی نسبت به مفهوم زمان و آثار و تبعات آن اشاراتی داشتهاند.
چگونگی پیشبرد اقدامات و مباحث توسط موافقان تعطیلی روز شنبه
جریان پیش برنده تعطیلی روز شنبه تلاش کرده از دو مسیر اهداف خود را پیش ببرد:
۱) به صورت ایجابی و با استفاده از تکنیکهای رسانهای و گفتمان سازی استدلالهای خود را در افکار عمومی و میان نخبگان سیاسی و اقتصادی بگستراند؛
۲) پاسخهایی برای برخی از استدلالهای مخالفین فراهم کرده و در معرض دید عموم قرار دهد.
این بخش از فعالیت البته به جهت نبود جریانهای اثرگذار مخالف از سهولت بیشتری برخوردار بوده است. میتوان مدعی شد که در حال حاضر جریان خاصی در برابر حجم گسترده جریان موافق تعطیلی روز شنبه در فضای کشور شکل نگرفته است. این جریان به خوبی توانسته با مسکوت گذاشتن برخی مخالفتهای ایجاد شده از یک سوی و مواجهه با برخی مخالفتهایی که با ذائقه عمومی سازگاری ندارد فضای عمومی و نخبگانی را به نفع جریان و تفکر خود همراه سازد.
برخی جهتگیریهای ایجابی و سلبی این جریان را با ملاحظههایی که میتوان نسبت به آن داشت، در جدول زیر فراهم آوردهایم:
چگونگی پیشبرد اقدامات و مباحث توسط مخالفان تعطیلی روز شنبه
تقریباً هیچ طرح و توجهی در این زمینه در حوزه رسانه و افکار عمومی وجود ندارد و معدود مخالفتها در فضای رسانهای بوده که به علت حجم و نوع پوشش، خیلی دیده نمیشوند.
*بخش دوم: گزارش تحلیلی
توجه به مباحث کیفی از قبیل، زمان دورههای، زمانی، تعطیلات مناسبات و… حتی در لایههای نخبگانی بسیار کمسوست. احتمالاً این کم سو بودگی در لایههای سیاستگذاری و مدیریتی کمتر از لایههای عمومی و اجتماعی نیست. کم توجهی یا بی توجهی به اثرات تکوینی، ایام زمانها تعطیلات و.... را میتوان یکی از مهمترین علل چنین وضعیتی دانست؛ وضعیتی که در آن تنها اندکی از نوشتار گفتار و یا رفتارهای گزارش شده حاوی مباحث مبنایی و نظری است بیشینه گفتوگو در سطوح روئین شکل گرفته است.
مباحثی که این روزها پیرامون افزایش تعطیلات ایام هفته به دو روز»، و دوگانه تعطیلی پنج شنبه جمعه» یا «تعطیلی جمعه - شنبه» در گرفته است نشان میدهد تحلیلهای اندکی که ارائه شده، نهایتاً پیرامون مباحث اقتصادی و پیامدهای مادی پدیدههای این چنینی بوده و فضای عمومی و حتی نخبگی مذکور با التفات به این سطح از تحلیل اقدام به سیاست گذاری و یا مدیریت کردهاند. به نظر میرسد ضرورت ایجاد فضایی برای گفت وگوهای نخبگانی در تمامی لایههای آن جهت التفات به امتدادهای چنین پدیدههایی، مسلّم است.
به دیگر سخن ضروری است تا در این زمینه فضای تحلیلی توسط بزرگان حوزوی و دانشگاهی باز شود و امکان گفت و گوهای جدی و رسیدن به تصمیمات بهتر فراهم شود در این متن تلاش شده است تا در حد وسع، برخی ابعاد تحلیلی ممکن و اثرگذار اولیه مورد گفتوگو قرار گیرد تا به تصمیمگیری سیاست گذاران و مدیران یاری رساند:
سادهنمایی مساله یا بزرگ نمایی راهحل تعطیلی شنبه، راه درستی نیست
در مورد مشکلات تجاری که در مورد آن سخن گفته میشود و به عدم همپوشانی تعطیلات با کشورهای دیگر و به تبع کاهش زمان مراودات رسمی و معاملات بینالمللی نسبت داده میشود باید دقت صورت گیرد میزان مراودات اقتصادی ما با یک صد کشوری که در این تعطیلات قرار میگیرند در نسبت با مراودات تجاری ما با سایر کشورها بیش از ۸۰ کشوری که چنین مشکلی با آنها نداریم، تنها بخش کوچکی از عدم توجه دقیق به مسأله است.
وانگهی برخی از مشکلات مذکور در عالم، تجارت ارتباط وثیقی با تعطیلات ندارند و علتهای دیگری در وقوع این مشکلات وجود دارد که با فرض عدم تعطیلی این ایام نیز رفع نخواهند شد. در واقع علل متعدد و اصلی مشکلات مذکور، به عدم همپوشانی تعطیلات فروکاسته شده و پیچیدگیهای دیگر موضوع و علل آن، مورد غفلت واقع میشود.
ایده کاهش و یا رفع مشکلات با کاهش یک روزه تعطیلات یک بزرگ نمایی از اثرگذاری چنین اتفاقی در حل مشکل یا معضل مذکور است موضوعات تجاری در عالم اقتصاد، موضوعاتی چند بعدی و پیچیده هستند که یک وضعیت خاص را رقم میزنند.
ما بارها با این ادبیات موضوعات مختلف را با وعدههای عجیب و غریب مصوب کردهایم اما نتیجه با وعدهها بسیار متفاوت بوده است و تقریباً دلیل اصلی ساده سازی موضوعات، برای مصوب کردن راه حلهای دم دستی آنها است واقعیت، بیرونی یک وضعیت بسیار پیچیده و مبتنی بر متغیرهای متعدد و نوع روابط خاصی است که میان آنها حاکم است و از آنچه در تصورات سیاست گذاران و مدیران میگذرد، فاصله زیادی دارد در مورد موضوع تعطیلات به نظر میرسد باید به صورت چند جانبه و با در نظر گرفتن ابعاد مسأله ابتدا میزان اثرگذاری راه حل ارائه شده یعنی جایگزینی تعطیلی شنبه به جای پنج شنبه گفتوگو نمود.
افزون بر ساده سازی مسأله و بزرگ نمایی از راه حل ارائه شده، گویا سیاست گذاران و قانون نویسان، به هیچ راه حل دیگری برای رفع این مشکلات نیندیشیده اند. آیا راه حلهای دیگری برای حل این مشکل وجود ندارند و امکان مدیریت این مشکل از راههای دیگر وجود ندارد؟ به عبارتی دیگر سابقه و تجربه بیش از ۷۰ تا ۸۰ سال مراودات بینالمللی این امکان را برای ما فراهم نکرده است که بتوانیم این مشکل کمبود روزهای کاری در مراودات بینالمللی خود را به گونهای دیگر حل کنیم؟
ما باید متوجه باشیم در حال حاضر تدبیر امور در سطوح مختلف از وضعیتهای فردی تا وضعیت جهانی به سمت فضای مجازی رفته و بسیاری از مشکلات ناشی از فاصلههای زمانی و مکانی را برطرف کرده است. حتی پیش بینی این است که مبتنی بر هوش مصنوعی بسیاری از مشکلات ناشی از نیاز به حضور مستقیم نیروی انسانی نیز در ارتباطات و مبادلات کاهش پیدا خواهد کرد. ورود رمزارزها به مبادلات رسمی جهانی نیز جدی بودن مشکل پیش گفته را با سوال جدی تری مواجه میکند.
گو اینکه مبادلات مجازی، بینا بانکی معاملات دیجیتال و رمزارزها، خود مانع بروز مشکل مبادلات بوده و یا پاسخی به بزرگی چنین مشکلی هستند.
این مشکل به علت چرخش زمین و تغییر زمان روزانه میان کشورها یک مشکل عمومی است. به عبارتی نظم شب و روز دو نیم کره و فاصله زمانی میان کشورها را نمیتوان با تعطیل کردن درست کرد. وقتی چندین ساعت اختلاف زمانی میان کشورهای غیر همسایه و دور برای تنظیم زمانهای اداری برای همه کشورها متصور است اضافه یا کم شدن تعطیلات اثری بر مراودات تعداد زیادی از کشورها نمیتواند داشته باشد.
از سوی دیگر در نظام حکمرانی نگرش نسبت به پدیدههایی که ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند، باید متناسب با پیچیدگی آنها باشد. گاهی به رغم مشکلات در یکی از ابعاد فواید و پیامدهای مثبت فراوان در یکی دیگر از ابعاد وجود دارد که بدون تسلط بر این سود و زیانها در ابعاد مختلف تصمیم گیریها از حکمت کافی برخوردار نخواهند بود.
در صورتی که ما مشکل تجاری را واقعاً وابسته به تعطیل بودن روز پنج شنبه بدانیم و راه حل دیگری نیز برای این مشکل نداشته باشیم آیا برای تصمیم گیری کفایت میکند؟ مضرات اجتماعی و سیاسی عدم تعطیلی روز پنج شنبه که بسیاری از مناسک ملی و مذهبی و مناسبات اجتماعی ایرانیان در آن مستقر شده است و نیز به صورت سنتی و تاریخی این روز، نیمه تعطیل است و تعطیلی روز شنبه که به صورت تاریخی یوم الشروع فعالیتهای ایرانیان بوده است، اولویت پیدا نمیکند؟
به نظر میرسد به صورت تاریخی سیاست گذاران و قانون نویسان، ما نهاد اجتماع و حتی گاهی نهاد سیاست را فدای نهاد اقتصاد میکنند. در صورتی که اگر یکی از مناسبات، اجتماعی یا مناسک اجتماعی دچار تزلزل شود، باید پرسید ضربات جبران ناپذیر بر پیکره جامعه را با چه هزینههای اقتصادی میتوان رفع کرده یا کاهش داد؟
مسأله دیگری که در اینجا محل بحث میتواند باشد، عام البلوا بودن مشکل تجارت برای عموم مردم یا مناسبات اجتماعی آنهاست در صورتی که حاکمیت توانایی ساماندهی به مراودات تجاری خود را داشته باشد که تاکنون نشان داده چنین تواناییای را ضمن تعطیل بودن پنج شنبههای پایتخت داشته است چه سهمی از طبقات اجتماعی، درگیر چنین مسألهای هستند و از میان تجار درگیر این مسأله به صورت واقعی چه درصدی از ایشان با همین ایام کاری موجود یا فضاهای جبرانی دیگر مشکل آنها حل نمیشود تا ناچار شویم مناسبات اجتماعی عامالبلوای تمامی ایرانیان را دچار دگرگونی و تحیر کنیم؟
توجه به تضعیف قدرت و توان فرهنگی و اجتماعی جامعه برای کشوری مانند ما یک مسأله بسیار حیاتی است، چراکه اساساً جامعه بدون این توان فرهنگی و اجتماعی امکان حرکتهای ایجابی که در راستای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باشد را از دست خواهد داد.
به نظر میرسد تجربه کاهش توان فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در تثبیت ساعات رسمی اداری و حذف عملی و البته تدریجی تنظیم ساعات اوقات شرعی با قانون کاهش ساعات کاری و افزایش تعطیلات و به شکل خاص تعطیلی روز شنبه در حال تکرار شدن است.
تقریباً میتوان مدعی شد، در شاخههای مختلف علوم انسانی و اسلامی که در حوزهها و دانشگاهها رایج است، «زمان» یکی از مهمترین و عمیقترین ابعاد حیات اجتماعی جوامع را تشکیل میدهد نوع و تفاوتی که در فهم زمان، در یک جامعه و برای یک جامعه وجود دارد به عنوان یک عامل محیط بر شناختها و ارادهها دامنه گسترده و عمیقی از امور و تنظیمات را معنادار منظم و قابل اجرا میکند.
این زمان است که امکان فهم انسانی از رابطه فرد، جامعه و تاریخ را با خود دیگر انسانها محیطهای جغرافیایی و فرهنگی جوامع مختلف جهان بشری و تاریخ بشری را ممکن و یکی از مهمترین محورهای نظامات تحولات آنهاست زمان نه تنها نشان دهنده هستی گذشته ماست، بلکه نشان دهنده هستی جامعه و تاریخ ما و از همه مهمتر نسبت با کل بشریت است و کلیه امور انسانی تقریباً در نسبتگیری با یکی از این موقعیتها معنای خود را پیدا میکنند. در واقع «زمان» یک بعد ذاتی هستیِ زندگی انسانی است و جدا کردن «زمان» از فهم، انسان عمل انسانی در افراد جوامع و تاریخ غیر ممکن است.
با این مقدمه کوتاه اگر قرار است در رابطه با یک اقدام «زمانی در یک جامعه تصمیمی گرفته شود باید التفات جدی به اهمیت و عمق رابطهای که میان امورات مختلف یک جامعه و در مواردی سرنوشت فرهنگی و اجتماعی آن جامعه، در نسبتگیری با فهم و معنای زمان پیدا میشود، داشت.
لازم است در ابتدا آن را موضوعی مهم و اساسی دانست و آنگاه به شکل انضمامی به عنوان یکی از مهمترین متغیرها در تنظیم و تغییر امورات مختلف یک جامعه مورد لحاظ قرار داد. پایین آوردن سطح مسأله «زمان» در تصمیمات مهمی که قرار است در رابطه با آن گرفته شود عملاً عمق فاجعه را بالا خواهد برد.
زمان امکان و ضرورتهای رفتاری اخلاقی و عقلانی در سیر و مسیر حرکت و رشد افراد و جوامع را ممکن و معنادار میکند. این «زمان» است که در بازههای مختلف امر مشترک اجتماعی و تاریخی را نشان میدهد و امکان اندیشیدن، تدبیر کردن و عمل کردن برای حفظ ساختن قاعده مند کردن و تنظیم کردن را میسر میکند زمانهایی که اکنون آنها را به منزله زمان تقویمی شناسیم، در گذشته مراحلی از مراسم اعیاد و آئینهای همگانی تحول افراد و جوامع و شناخت آنها بودهاند.
همانگونه که هم اکنون نیز زمانهای تقویمی ما زمانهایی برای شناخت موقعیت و تحول در مسیر خاص هستند… در واقع زمانهای تقویمی ضمن قاعدهمندی فعالیتهای جمعی، بیانگر آهنگ تکرار آنها نیز هستند تکرار زمانی، درواقع تضمین حفظ قاعده یا قواعدی است که زمان خاص برای آن تنظیم شده است. همان طور که گفته شد بسیاری از تغییرات یا اساساً اصل و ماهیت زمانی دارند و یا زمان یکی از مهمترین متغیرها در شکل دهی به آن تغییرات است فهم انسان از زمان در زندگی مبتنی بر ایجاد و تکرار دورههای زمانی است.
این دورههای زمانی در شکلهای متفاوت خود معناهای مختلفی به زندگی میدهند یا امکان فهم و زیست معناهای مختلفی را در اختیار جوامع و افراد قرار میدهند برخی از این دورههای زمانی و منطق و چارچوب معنادهی به آنها، شامل موارد ذیل هستند:
چرخههای تکراری شب و روز هفته (قمری) ماه شمسی و قمری فصل (شمسی) و سال (شمسی و قمری)، مهمترین چرخههای تکراری در فهم زمانی جامعه ما هستند که از گردش زمین به دور خورشید یا ماه به دور زمین به وجود میآیند. به غیر از شبانه روز که کوتاهترین چرخه زمانی طبیعی برای ایجاد حلقههای تکرار در زندگی انسانی و اجتماعی بوده است، ظاهراً از گذشتههای دور تا سده اخیر جامعه ایرانی چرخههای تکراری برای تنظیم فعالیتهای خود در امور مختلف اجتماعی را عموماً از حرکت ماه و هفته را که از گامهای چهارگانه حرکت ماه است میگرفته است.
تقریباً از یک سده قبل، تقویم هجری شمسی به عنوان یک تقویم رسمی از طریق، حکومت به فهم دورههای زمانی جامعه ایرانی افزوده میشود و جامعه ایرانی از این تاریخ دارای دو تقویم قمری و شمسی در تنظیم امورات مختلف خود میشود. عموم کشورها دارای یک تقویم رسمی و برخی دارای یک تقویم رسمی و یک تقویم دینی و فرهنگی هستند و ایران یکی از کشورهای دارای دو تقویم رسمی (شمسی) و مذهبی (قمری) است.
در حال حاضر تقریباً تمام کشورهای دنیا، یک تقویم رسمی میلادی برای کار ادارات دولتی و امور اقتصادی دارند، ایران یکی از چهار کشوری است که تقویم رسمی اش غیر از تقویم میلادی است. در برخی کشورها در کنار این تقویم میلادی رسمی دولتی) یک تقویم نیمه رسمی و مذهبی نیز وجود دارد که بر اساس آن، امورات دینی و فرهنگی شأن تنظیم میشود با توجه به این نگرش نسبت به زمان نکات زیر قابل تأمل خواهد بود:
۱) نکته اول: انتخاب تقویم برای یک کشور یک مسأله بسیار مهم است چراکه بر اساس این تقویمها بسیاری از امور تنظیم میشوند. شاید در نگاه اول این وضعیت، تقویمی مسألهای ساده یا معمولی به نظر آید. اما وقتی تنظیمات امور یک کشور از یک تقویم به تقویمی دیگر تغییر میکند در عمل و به مرور زمان حجم و و گستره بسیار زیادی از امور، از یک نظم به نظمی دیگر منتقل میشوند و با این، انتقال به شکل متفاوتی درک میشوند.
به عبارتی معناهای زمانی و دورههای زمانی یک جامعه با تغییر تقویم به مرور زمان تغییر میکند تقویمها عموماً ۱) یک مبنای نجومی؛ ۲) یک تاریخ شروع و از همه مهمتر ۳) یک منطق و چارچوب توجیه و تفسیرکننده فرهنگی دارند که مبتنی بر آن، تنظیمهای مختلف زمانی معناهای متفاوتی را از گردش ایام در امور مختلف شکل میدهند و امکان گسترش آنها را میسر میکند.
لذا با تغییر منطق فهم دورههای زمانی در تقویمها عملاً و به مرور، زمان منطق و چارچوب معنادهی فرهنگی یک جامعه نسبت به، زمان تغییر میکند و سپس نسبت با طیفی گسترده از امور این نسبت تغییر پیدا میکند.
۲) نکته دوم: در ایران و در اغلب کشورها تا پیش از چند سده اخیر دولتها و جوامع عموماً از تقویمهای قمری برای فهم زمان و دورههای زمانی استفاده میکردند با شکلگیری نظم و دولتهای مدرن ایجاد بازههای زمانی ثابت و فهم گردش زمانی بر اساس آنها یکی از ویژگیهای فهم و تدبیر زمان شد چراکه برای نظم، مدرن خارج کردن فهم کیفی از مفهوم زمان و تبدیل زمان به یک امر کمی محاسبه پذیر قابل مبادله برای شکل دهی به نوع خاصی از زندگی مادی و برنامهریزی متناسب با آن حیاتی است.
در واقع در نظم مدرن، کمّی و کالایی شدن زمان مانند بسیاری از معانی و امور دیگر، لازمه شکل گیری و توسعه مادی یک جامعه است نظم مدرن در طرح جهانی سازی خود که به دنبال ایجاد یک واحد جهانی با منطق زندگی مدرن است سعی کرده در این حوزه نیز نظمها و معانی زمانی متفاوتی که در نظم بخشی به فرهنگها و جوامع مختلف وجود داشته است را به نظام معنایی خود نزدیک و سپس در خود حل نماید تا بتواند بیشترین بهره را با کمترین چالش در مبادلات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جهانی به دست آورد.
متأسفانه در این زمینه نظام جهانی سرمایه توانسته است تقریباً تمام تقویمهای رسمی کشورهای جهان به جز چند کشور انگشت شمار را با خود همراه سازد.
۳) نکته سوم: در دوران معاصر به میزانی که جامعه به نهادها و سازمانهای رسمی در پیشبرد امور خود وابسته است، به همین میزان به منطق نظم زمانی آنها در معنابخشی به زندگی وابسته است. متأسفانه در نظمهای مدرن، تقریباً حیات زندگی اجتماعی به سازمانها و نهادهای مختلف از تولد تا مرگ وابسته هستند و عملاً فهم زمانی این سازمانها و نهادها، با تمامی ابعاد زندگی انسانی در حوزههای مختلف مرتبط شده و معنای خود را بر آنها غلبه میدهند.
با توجه به ارتباط و وابستگی زیاد میان این سازمانها و نهادها در امور مختلف عموماً هماهنگیهای مختلفی میان آنها در ابعاد مختلف وجود دارد و یا به مرور زمان شکل میگیرند یک بخش مهم از هماهنگیها هماهنگی زمانی میان آنهاست. این هماهنگی زمانی عملاً باعث غلبه فهم زمانی این سازمانها به سایر عرصههای غیررسمی شده و با توجه به پشتوانه حقوقی و قانونی که سازمانها و نهادهای رسمی دارند، عملاً امکان فهمهای غیر از زمان و معناهایی که آنها در خود جای دادهاند رسمی را از حوزههای فرهنگی و اجتماعی غیر رسمی میگیرند و آنها را به شدت تضعیف میکنند به عبارتی در زمانه ما منطق و ملاکهای زمانی که سازمانها و نهادهای رسمی با آن کار میکنند.
عملاً و به مرور زمان به منطق عمل فرهنگی و اجتماعی قاطبه جامعه تبدیل میشود و بر این، اساس طیف گستردهای از معناهای فرهنگی و اجتماعی از جامعه حذف میشود و طیفی گسترده و دیگر از معناهای فرهنگی و اجتماعی را وارد جامعه میکنند نتیجه این وقایع، تغییرات گسترده فرهنگی و اجتماعی به شکل مبنایی است که خود را در نحوه زیست جامعه، نمایان میسازد.
۴) نکته چهارم: این که تصور ،شود میتوان به راحتی تلفیقی از چند تقویم را در یک فرهنگ رسمیت بخشید که این تقویمها در هماهنگی با همدیگر میتوانند یک نظام معنایی را شکل دهند تقریبا غیر ممکن است. اولین چالش میان منطق این تقویمهاست که در امتدادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رخ مینماید تصمیمگیری جهت اتخاذ موضع نسبت به این چالشها و دگربودگیها تفوّق یک تقویم بر تقویم دیگر را نشان میدهد سنجش سود و زیان انتخاب در این جا نظام اولویت ما را تحت تأثیر قرار داده و گزینش یکی از این دو را بر ما تحمیل میکند.
منطقی که اینک فراروی ما نهاده شده و در گزینش روز تعطیلی خود را بر ما تحمیل کرده است در دیگر دوگانهها و چندگانههای سیاستی و عملیاتی نیز حاکم شده و تفوّق تقویم وارداتی را نتیجه خواهد داد. منطق تفوّق و سیطره تقویمی بر تقویم دیگر میتواند در چالشها و تعارضها تا بدان جا پیش رود که تقویمی را از صحنه حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردمان و حاکمان حذف نماید. اتفاقی که نمونههای بارز آن بدون هیچ تأملی فراروی ما قرار دارد.
جامعه ایرانی در حال حاضر دارای دو تقویم رسمی شمسی و قمری در کنار یکدیگر است و هم اکنون هم به علت سیطره نظمهای سازمانی و مدرن بر زندگی و حیات اجتماعی جامعه مبتنی بر تقویم شمسی چالشها و مشکلات زیادی را در رابطه با برنامه ریزیهای ناشی از تقویم قمری و تقویمهای مذهبی روزانه به وجود آورده است.
عملاً آن چیزی که از عمق فاجعه کاسته قدرت نظام معنایی دینی و رسوخ عمیق آن در فرهنگ دینی جامعه بوده که تاکنون توانسته به شکلهای مختلف حوزههای معنایی ناشی از تنظیمهای زمانی قمری را حفظ کند به رغم این تفوّق تاریخی و باطنی، همچنان شاهد تعارضهایی از جنس چند پاره سازی اجتماعی هستیم.
حال اگر قرار باشد در کنار این دو، تقویم بخشی از تقویم میلادی نیز وارد زیست اقتصادی سیاسی اجتماعی ما شود، تعارضها در یک مضربی چندین برابر خواهد شد به مرور زمان فشارهای انضمامی ناشی از ورود به نظم معنای زمانی مدرن، در هر دو تقویم زمانی شمسی و قمری بیشتر خواهد شد و میتوان پیش بینی کرد که هر دو تقویم شمسی و قمری در این مناسبات، پای پس کشیده و بیشتر نیز تقویم قمری عقب رانده خواهد شد به روشنی پیداست که نظم بخشی به حیات فرهنگی هر جامعهای اگر به تقویمی سپرده شود مناسبات حاکم بر آن جامعه در لایههای گوناگون بینش، منش، کشش، هنجار، کنش، فنآوری اجتماعی و حتی فنآوری مادی و نمادهایش را دگرگون ساخته و یا دچار تحول نسبی خواهد نمود.
۵) نکته پنجم: با تغییر در لایههای فرهنگ و زیست اجتماعی سیاسی و اقتصادی، شاهد هزینههایی از قبیل: اضافه شدن بی نظمیهای جدید سردرگمیهای بیشتر فزونی فشارهای روانی و اجتماعی، افزایش خستگیهای فرهنگی و اجتماعی رخ نمودن چالشها و درگیریهای معنایی فرهنگی و اجتماعی جدید خواهیم بود. با توجه به تغییرات در سطوح مختلف میتوان به دیرپا و پایدار بودن تغییرات حاصل از چنین اتفاقی، حکم کرد.
حال سوال این است که آیا اضافه شدن یک روز به مبادلات تجاری ارزش این حجم از مشکلات برای آحاد یک کشور را دارد عملاً این دست از تغییرات عموماً برای برخی از اقشار خوب خواهد بود و یا شاید در کوتاه مدت دستآوردهای اقتصادی برای جامعه داشته باشد اما به مرور زمان و نفوذ منطق فهم زمانی مدرن در نظم معنایی ایرانی اسلامی و فشار بینالمللی که به فشارهای موجود اضافه خواهد شد، شاهد به هم ریختگی معنایی در زندگی آحاد جامعه ایرانی اسلامی خواهیم بود که وضعیتهای آنومیک بیشتر و وسیعتری را برای جامعه به ارمغان خواهد آورد.
اگر در عمل این امکان وجود میداشت که فرهنگ تاریخی جامعه ایرانی از منطق و نظم معنایی تاریخی خود خارج شود و نظم معنایی مدرن را بپذیرد میتوان گفت ورود به نظم معنای مدرن و پذیرش تقویمی جهان مدرن به نفع عموم جامعه حداقل در بخش زندگی دنیایی خواهد بود اما به علت عمق و تاریخی که این فرهنگ دارد، عملاً چنین تصوری یا نتیجهای در حد غیر ممکن است و نتیجه عملی، حاصل به نفع جامعه ایرانی و اسلامی نخواهد بود. جامعه ایرانی ضمن استفاده از دست آوردهای تمدن، مدرن به دنبال ساختن دنیا و نظام معنایی خویش، مطابق سوابق فرهنگی و تاریخی خود است.
۶) نکته ششم: علاوه بر اینکه نسبت به تعطیلی روز شنبه در مقابل روز پنج شنبه موارد فوق قابل ذکر بود، در مورد اصل افزودن تعطیلی نیز میتوان با یک نگرش اجتماعی نسبت به آن موضع گرفت با پذیرش تقویم جهانی مدرن، با توجه به فرهنگ کار و بازدهی اندک کاری جامعه ایرانی که بخش زیادی از علل آن تاریخی فرهنگی و اجتماعی است و به راحتی و به سرعت تغییرات زیادی نخواهد کرد اضافه کردن ۵۲ روز به تعطیلات احتمالاً برای اقتصاد و این مرحله از رشد اقتصادی کشور مفید نخواهد بود و وضعیت کار در ایران را نامناسبتر و هزینههای زیادی را بر دولت و اقشار مختلفی از جامعه تحمیل خواهد کرد.
نوع فهم و زیست زمان علاوه بر اینکه به صورت مستقیم در تنظیم امور مادی و دنیایی انسانها و جوامع، حضور و ظهور دارد، بر ساختن انسان و جامعه هم تأثیر بنیادینی دارد. به عبارتی زمانها در عین اینکه حیات دنیوی را برای جوامع فراهم مینمایند، به طور هم زمان در حال ساختن انسانهای خاص با شاخصهای انسانی مختلف هستند.
به عبارتی فهم و زیست زمان را میتوان با فهم برنامهریزی و سلوک انسانها برای تنظیم امور مختلف و رسیدن به اهداف خاص، مشابه و احتمالاً برابر دانست. رابطه نزدیکی میان قواعد تنظیم زمانی با محتوایی که در این تنظیمات پیگیری میشوند و اهدافی که باید به آنها نزدیک شد وجود دارد که پیش فرض تمام این موارد فهم خاصی از انسان، ارزیابی از وضعیت موجود زندگی و زندگی انسانی مطلوب و چگونگی حرکت در مسیر خاص برای رسیدن از وضعیت موجود به مطلوب است.
به واقع فهم زمان و چگونگی تنظیم، آن تقوای یک فرد یا جامعه و تمدن را نشان میدهد و مبتنی بر متن صریح دینی، مهمترین و تنهاترین ملاک مشخص کردن و ارزیابی کردن افراد و جوامع است. به عبارتی صریحتر تغییر در فهم و زیست زمان یک جامعه تغییر در تقوای آن جامعه است که تغییر در تقوای یک جامعه سعادت و شقاوت آن جامعه را مشخص خواهد کرد. در فهم و زبان دینی زمانها فرصتهایی برای امتحان و تربیت نفس هستند که انسان در آنها و به وسیله آنها، میتواند سلوک یا حرکت سازنده خود را جلو ببرد.
به عبارت دیگر این دورههای زمانی با منطق معنایی و نظم بخشی خود، به زندگی و مسیر زندگی در جهت خاصی کمک میکنند و با تغییر در منطق فهم آنها با گذشت زمان بخش زیادی از سلوک معنوی و فرهنگی را با خود میبرند و با رفتن و حذف این سلوکها بخشهای زیادی از معناهای دینی و فرهنگی نیز از تجربه فردی و اجتماعی جامعه حذف میشوند و سلوکها و معناهایی که تطابق بیشتری با نظم زمانی جدید دارند، جایگزین میشوند و تقوایی متفاوت را برای افراد و جامعه به وجود میآورند.
۱) نکته اول: هویت شیعه ،ایرانی عدل محور حکومت پناه حکمت گرا و متدین است علاوه بر گرایش ایرانیان به دین معنویت و تقویمهای مناسبتی مرتبط در این موارد گرایش ایرانیان به اهل بیت علیهم السلام وابسته به ویژگیهایی است که از ایشان سراغ داشتهاند.
جمع حکمت و معنویت فردی اجتماعی و حکومتی در شخصیت امیر بیان علیه السلام، حماسه عرفانی امام حسین علیه السلام معرفت مناجات و شخصیت انسانی و اجتماعی امام سجاد علیه السلام دانش گسترده صادقین قامت تمدنی امام هشتم علیه السلام و مظلومیت قهرمانانه امامان اهل بیت علیهم السلام و در نهایت فکر ناب و قریب به واقعیت مهدویت بخش مهمی از ویژگیهای جذاب برای شیعیان ایرانی است که در طول تاریخ، سرشت معنوی و تاریخی با ویژگیهایی که از این الگوها گرفتهاند خاصی را برای آنها رقم زده است به شکلی که ایرانیان خود را با دیانت و محبت اهل بیت علیهم السلام میشناسند و میخواهند.
باید توجه داشت شکل گیری این هویت که قوام بخش حیات ایرانی اسلامی جامعه ایرانی است، به راحتی به دست نیامده و ما حصل صدها سال تلاش و تجربه و هزینه دادن بوده است. در واقع سنتهای فرهنگی که قوام بخش هویتی یک جامعه باشند، سرمایه بسیار بزرگی هستند که گذشتگان زندگی خود را خرج آن کردهاند؛ و ما در تداوم این سنت، باید با حفظ اصول و قواعد اساسی آن به بالندگی آن کمک کنیم منطقی نیست اینک با تغییراتی که این قوام و قواعد را از بین برده و جامعه را دچار انواع به هم ریختگیها و ناهنجاریهای بنیاد برافکن میکند همراهی کنیم.
ضمن اینکه بخش عمده و مهمی از این سنت تاریخی و ظرفیتهایی که در آن فعال شده است، ناشی از فهم زمان و دورههای زمانی معنوی و زیست خاصی است که جامعه ایرانی در طول زمان پیدا کرده و با آن تقوا و سلوک خود را شکل داده است. به عبارتی اساس شکل گیری یک سنت فرهنگی قدیم در جامعه ایرانی با حضور و سلوک جامعه ایرانی در رویدادهای معنوی و دینی بوده است.
منطق فهم و زیست دینی در زمان و دینی فهم کردن زمان و، زندگی، به شدت وابسته به منطق و چارچوب زمانیای است که در جامعه در قالب رویدادهای معنوی و دینی و دورههای زمانی تحول درونی مستقر شده است. جامعه ایرانی این تقویم را مبتنی بر تصویب یک قانون و یا یک تصمیم مقطعی به دست نیاورده است و برای رسیدن به این تقویم معنوی، صدها سال تلاش کرده و هزینههای زیادی داده است. لذا ساده سازی تقویم فرهنگی یک ملت به مجموعه از اعداد ارقام و نامها در یک سال، نامه که میتوان به راحتی و سریع آنها را تغییر داد و یا جایگزین نمود، بدترین نوع فهم نسبت به تقویم فرهنگی است.
تقویم را اساساً از این نظر تقویم گفتهاند که اندازه، تناسب، تعدیل و ترکیبهای یک جامعه و ارزیابی آنها را نشان میدهد و باعث قوام جامعه میشود انسانها در دو جا اقامت پیدا میکنند، یک جا، همان مکان و محلی است که یک قوم و ملت در آن ساکن میشوند و دیگری زمانی است که یک ملت یا قوم در آن ساکن میشوند. این دو در واقع مهمترین محلهای اقامت یک جامعه هستند که با زیست و سرنوشت آنها گره خورده است.
تغییر دادن تقویم در واقع تغییر دادن منطق فهم و زیست زمانی و خارج کردن جامعه از یک سری از دورههای زمانی به دورههای زمانی جدید است و با تغییر این دورههای زمانی تنظیمات معنوی و انسان سازی جامعه نیز تغییر خواهد کرد.
۲) نکته دوم: عموم دورههای زمانی با یک استراحت تعطیلی یا تشویقی تمام و بعد از آن دوره جدید تکرار میشود. تقریباً این تعطیلات یا تشویقهای خاص هستند که نشان میدهند دوره تمام شده و چرخه جدید دوره بعد از این تعطیلی یا تشویقی آغاز خواهد شد حتی این تعطیلات و تشویقها هستند که منطق دوره زمانی را نشان میدهند و شاخصها و متغیرهای ارزیابی را در اختیار جامعه قرار میدهند. شاخصهایی که نشان دهنده میزان موفقیت فرد یا افراد در آن دوره زمانی است.
بنابراین تعطیلات حاکی از نظام ارزشی خاص و نیز محکی از یک نظام ارزشی خاصی است که نباید با آن ساده انگارانه برخورد کرد با توجه به نظام ارزشی حاکم بر یک تعطیلات و جایگاه خاص آن در اثرگذاری بر قوام فرهنگی باید نسبت به آن حساسیت داشته و نسبت به جا به جایی آن دقت نمود. هرگونه جا به جایی که منجر به خروج جامعه از تنظیمات معمول شود سبب به هم ریختن منطق زمانی زیست اجتماعی و سلوک معنوی فرد یا افراد خواهد شد.
تبعات این به هم ریختگی و خروج از تنظیمات گاهی در حد فروپاشی یک نهاد یا فنآوری اجتماعی است توجه به این سیستم تغییرات است که اهمیت و تبعات جابه جایی تعطیلات را نشان میدهد. این تغییر در واقع تغییر تنظیمات زندگی کل جامعه در منطق و چارچوب فهم زمان و زیست زمان است و کل فرهنگ و جامعه را در گستره زیاد و البته به مرور زمان تغییر خواهد داد تغییری که موازنه سود زیان افزایش یک روز به مبادلات اقتصادی یا فروپاشی منطق زیست اجتماعی در یک بخش را دگرگون خواهد کرد.
۳) نکته سوم: بهترین تغییرات در مواقع لزوم تغییراتی هستند که به بالندگی سرمایههای مختلف فرهنگی و اجتماعی کمک کنند. این مهم زمانی اتفاق میافتد که تغییرات در هماهنگی با منطق تنظیمات قبلی باشد. به عبارتی دورههای زمانی وقتی در هماهنگی با دورههای دیگر فهم و درک شوند همدیگر را تقویت و باعث تقویت بنیه ،فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی سیاسی، امنیتی و... کشور میشوند و به جامعه در پیش برد و سرعت پیشبرد اهداف منتخب کمک میکنند.
اما اگر این دورهها در منطق تنظیمات خود با یکدیگر در تضاد یا تخالف باشند به مرور زمان باعث استهلاک بنیههای مختلف جامعه و تضعیف کشور میشوند در حقیقت هرگونه تغییر بنیادی در بخشی از فهم منطق زمانی در یک جامعه، کل فهم زمانی جامعه را دچار تغییر و ناهماهنگی کرده و عوارض بسیار زیادی را با خود به همراه میآورد ما در گذشته با آوردن تقویم شمسی و قمری به عنوان دو تقویم همزمان در تقویم رسمی کشور و تنظیم دورههای زمانی زیست عمومی جامعه بر اساس منطق آنها سعی کردیم یک تقویم ملی-مذهبی مبتنی بر هویت جامعه ایرانی شکل بدهیم و در کنار آن به اقتضائات دولت مدرن در دوران جدید در مراودات رسمی پاسخ بدهیم.
اینکه آیا این کار به چه میزان موفق و یا ناموفق بوده است یا در چه مواردی یاریگر و در چه مواردی مخرب بوده محل بحث این متن نیست بلکه محل بحث این است که این نوع تقویم گذاری مبتنی بر منطق فهم درونی جامعه ایرانی و سوابق خود بوده و اجازه شکلگیری منطق فهم، زمانی از منطقی خارج از تاریخ و سنت قوام گرفته در جامعه ایرانی را نداده است.
اما اضافه شدن تعطیلات شنبه میتواند سرآغازی برای تغییر این رویه و ورود منطقی خارج از تجربه زیسته جامعه ایرانی (تقویم میلادی) باشد و عملاً امکان تضعیف استقلال فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… را در لایههای عمیق و پنهان جامعه فراهم کند.
تاکنون منطق فهم و درک عمومی جامعه ما از تعطیلات در اغلب موارد فهم و منطقی قدسی (دینی) بوده است. این قدسیت را حتی میتوان در بسیاری از تعطیلات ملی نیز مشاهده کرد. گزینش تعطیلی شنبه به جای پنج شنبهها که با منطقی صرفاً اقتصادی در مقابل منطق اجتماعی - دینی صورت میگیرد حتی بر نظام مفهومی تعطیلات جمعه نیز اثرگذار خواهد بود.
با این گزینش منطق جدیدی وارد فهم تعطیلی و معانی آن در جامعه میشود که اساساً اقتصادی بوده و مبتنی بر روزهای کاری در منطق نظام سرمایه داری جهانی است. به عبارتی تعطیلات هفتگی روز جمعه که در قبل دورههای زمانی هفتگی در حوزههای کاری مذهبی و ملی را به عنوان یک روز تنظیم میکرد با اضافه شدن شنبه و منطق اقتصادی و نظام اقتصادی سرمایه داری جهانی به آن عملاً حوزههای ملی و مذهبی این تعطیلات را از جامعه خواهد گرفت و دوره زمانی هفتگی را از منطق قبلی خارج و وارد منطق اقتصادی خواهد کرد به مرور زمان تعطیلات آخر هفته فقط کاری و در نسبت با تعطیلات تقویم میلادی فهم خواهد شد.
شاید این در حال حاضر دور به نظر برسد اما در ادامه نشان خواهیم داد که با توجه به تجربه قبلی و با گذشت زمان این تغییر کاملاً جدی و ممکن است.
۴) نکته چهارم: آنچه تاکنون جامعه را به حرکت واداشته و پیش برده و وقایع مهم و اساسی تاریخ ما را رقم زده، سنت تاریخی و فرهنگی جامعه بوده است. فهم تاریخی از ماهیت انقلاب اسلامی و جایگاه تلقی و فهم از دورههای زمانی و تعطیلات در تدارک، مقدمات فعالیتها و جهت گیریها نمونه خوبی برای این موضوع است.
تقریباً میتوان گفت که اگر یک سنت تاریخی در رابطه با زمان و دورههای زمانی مذهبی در جامعه ایران (عاشورا و تاسوعا، روزهای جمعه، چهلمها و....) وجود نمیداشت که مبتنی بر آنها جامعه حرکتهای متوالی خود را معنادار و فعال، کند امکان انقلاب در این گستره و عمق میان مردم از دور افتادهترین روستاها تا کلان شهرهای ایران ممکن نبود علاوه بر آن ارتباط زمان با عالم قدس مبتنی بر این دورههای زمانی قدسیت خاصی را به ایام و روزهای انقلاب و انقلابیون میداده است که تقریباً میتوان گفت یکی از وجوه کاملاً متمایز این انقلاب با سایر انقلابها بوده است. این منطق فهم و زیست زمانی در جامعه ایرانی به نوعی پشتیبان تداوم این انقلاب تاکنون نیز بوده است.
مداخله در منطق درونی نظمهای زمانی و معانی همراه آنها در یک جامعه تاریخی، باعث تخریب یا تضعیف توان بالای سنت تاریخی در پیشبرد امور خواهد شد و عملاً امکانهای رشد پایدار و بلندمدت و حل ریشهای مسائل را از جامعه خواهد گرفت.
نظمهای کاری نوع دیگری از نظمها در زندگی انسانی هستند که انسان بر اساس آنها به دنبال تأمین مایحتاج ضروری زندگی انسانی خود است. به علت اجتماعی بودن زندگی انسانها و تقسیم کاری که میان آحاد جامعه وجود دارد، افراد برای تأمین ما یحتاج، زندگی بالاجبار بخشی از عمر و زمان بندی زندگی خود را صرف انجام امور اقتصادی کرده و ضمن بردوش گرفتن بخشی از مسئولیتها تداوم و کیفیت زندگی خود را تضمین و احتمالاً در این مسیر پیشرفت میکنند.
عموماً در جهان ماقبل مدرن این زمان کاری هماهنگی بسیار بالایی با دو نظم طبیعت و نظم بیولوژیک بدن انسانی داشت و افراد مبتنی بر نظمهای طبیعی و بیولوژیکی در زمانهای خاص و به میزان، معین زمان خود را صرف این بخش از زندگی میکردند، ولی با تغییر نظمهای زندگی به سمت زندگیهای شهری و تغییر کارها به کارهای صنعتی اداری و خدماتی و منطق سرمایه داری حاکم بر آنها نظمهای کاری به منزله نظمهای جدید، زمانی وارد زندگی انسانها شدند.
مثلاً بخشهایی از جامعه که زمان کاری خود را بر اساس گردش خورشید در ایام سال کم و زیاد میکردند در نظم مدرن مجبور بودند در کل ایام سال زمانهای ثابتی را صرف کارهای عموماً ثابتی کنند و گردشهای زمانی مبتنی بر ساعات مشخص کاری را تعریف کنند؛ گردشی که عملاً توجهی به نظمهای بیولوژیکی و طبیعی برای زیست انسانی ندارند و در جهت منطق اقتصادی و افزایش سود، به وجود آمدهاند.
این عدم هماهنگی نتایج منفی و عوارض گستردهای را در حوزههای مختلف زیستی و فرهنگی، بر جامعه و انسان وارد میکند که عموماً در فهم بسیاری از مشکلات محاسبه نمیشوند.
با تشکیل دولت مدرن در ایران زمان کار در جامعه ما نیز دچار گسستگی در فهم و زیست مردم شد که تا پیش از شکل گیری دولت، مدرن زمانهای فرهنگی و معنوی، کاری طبیعی و بیولوژیکی جامعه در ذیل نظم فرهنگ دینی فهم و زیست میشدند ولی با آمدن دولت مدرن میان نظم، دینی طبیعی و بیولوژیکی با نظم کاری فاصله افتاد و افراد جامعه براساس دو نظم زمانهای روزانه خود را تنظیم میکردند.
در ابتدای تغییر دورههای زمانی کاری، ساعتهایی در ایران مرسوم شد که در عمل دوگونه زمان با آنها تنظیم میشد ۱) ساعت رسمی ۲) ساعتی که فرهنگی طبیعی و بیولوژیک بود و بر اساس فاصله با ظهر شرعی فهم میشد.
بخش زیادی از جامعه هنوز زمان را به شکل فرهنگی خود تنظیم میکردند و چون مجبور بودند با زمان رسمی اداری دولت نیز خود را هماهنگ کنند، از دو زمان برای نظم بخشی به زمان کاری استفاده میکردند. به مرور زمان و گذشت یک سده فهم زمان فرهنگی از تنظیم زمان کاری و روزمره جامعه ایرانی بسیار کم رنگ شد و زمان رسمی مدرن جای آن را گرفت با کم رنگ شدن جدی این فهم فرهنگی از زمان، بسیاری از شیوههای زیست و سبکهای زندگی مراسم و مناسک، باورها، ارزشها هنجارها و رفتارها، از زندگی افراد و جامعه بیرون رفتند و تنظیمات زندگی بر اساس آنها از بین رفتند و جایگزینهای تازه ای در زیست و سبک زندگی پیدا کردند.
به عبارت سادهتر با یک تغییر در فهم زمان و منطق فهم زمان در بخشی از امورات یک جامعه، به مرور گستره وسیعی از عناصر فرهنگی و بالتبع گستره وسیعی از زیست فرهنگی مردم و معناهای همراه با آنها، از زندگی افراد و جامعه بیرون رفتند و اکنون شبحی مبهم و کم رنگ از آنها در زیست ما باقی مانده است.
شاید کسانی که ابتدا این تغییر در فهم و زیست زمان کار را دنبال میکردند فقط از لوازم و ضرورت این فهم از زمان کار برای شکل گیری دولت مدرن سخن میگفتند و توجهی به این حجم از اثرات ناخواسته فرهنگی و طبیعی و بیولوژیکی آن نداشتند، ولی به وضوح پس از گذشت حدود یک سده میتوان حجم گستردهای از عوارض این تصمیم را نشان داد.
در گذشته زمان به صورت روزانه، فرهنگی، دینی طبیعی و بیولوژیک فهم میشده اوقات خواب و بیداری، نمازهای واجب اوقات کار، اوقات زندگی زناشویی اوقات مستحبات اوقات استراحت اوقات نظافت اوقات بهداشت و استحمام اوقات پخت و پز، اوقات خورد و خوراک و.... در چرخهها یا دورههایی روزانه نظم و سبکهای خاصی از زیست را به وجود میآوردند و در یک هماهنگی به زندگی ما روح و معنا میبخشیدهاند ولی با یک تغییر در فهم و زیست زمان کاری ما بقی اوقات روزانه نظم پیشین خود را از دست داده و میان انواع فهم زمانی در زندگی ناهماهنگی به وجود آوردهاند.
درواقع یک شبانه روز دورههای رفت و برگشت انسان و خانواده و جامعه را میان روز و شبهای متوالی تنظیم کردهاند که در آن معنای خاصی از رشد و تربیت معنا پیدا میکند و با این تغییر در بخشی از فهم زمان شبانه روز، کلیه فهم فرهنگی ما در صرف زمان و رشد و تربیت انسانی دچار ناهماهنگی شده است و بسیاری از مشکلات در حوزههای تربیتی، خانواده، کار، تغذیه، استراحت و… ناشی از این ناهماهنگیها در فهم زمان با سایر منطقهای زمانی است.
اگر در آن زمان که در ابتدای این تصمیم قرار داشتیم طوری این نیاز و ضرورت را تنظیم میکردیم که این ناهماهنگی حداقلی باشد و در منطق پایه هماهنگی حفظ میشد به احتمال زیاد ما تصویر دیگری از زیست اجتماعی و فرهنگی را در حال حاضر در حوزههای مختلف شاهد بودیم. البته اکنون هم میتوان به این مهم پرداخت و از عوارض و نتایج زیاد آن کاست اما به علت گذشت زمان این تغییر دیگر به راحتی که در ابتدا ممکن بود، ممکن نیست و نیاز به یکی دو دهه زمان دارد تا بتواند این نظم عادت شده را تغییر دهد.
اتفاق فرارو بی شباهت به این اتفاقات نیست. اگر در همین ابتدا تصمیم مناسبی گرفته نشود در آینده باید شاهد حذف طیف وسیعی از سنتهای فرهنگی و ملی و جایگزینی آن با سنتهای غربی باشیم که عملاً جامعه را در حوزه زمانی دچار به هم ریختگی بیشتر خواهد کرد و هزینههای زندگی و درک زندگی در این جامعه را بالا برده فرسایش روحی و روانی و بالتبع عملی جامعه را رقم خواهیم زد.
تصمیمگیری در رابطه با تعطیلات یک موضوع بسیار مهم و پیچیده است علاوه بر کشف میزان اثرگذاری تعطیلات بر مراوادات اقتصادی که نقطه کانونی استدلال مدافعان تعطیلی روز شنبه است فهم تعطیلات به فهم، زمان، فهم دورههای زمانی و اثرات و نتایجی که اینها بر ابعاد مختلف زندگی آحاد جامعه دارند مرتبط است. بیراه نیست اگر بگوییم فهم تعطیلات، فهم یک امر تاریخی، تمدنی، دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، جغرافیایی.... و تنظیمات آنهاست.
به طور کلی بهتر است در هر کشور تعیین تعداد و ساماندهی تعطیلات بر اساس منطق فرهنگی و اولویتهای نظام سیاسی آن کشور بوده با یک آگاهی چند جانبه به این حوزه تصمیم گیری ورود پیدا کرد. اولویت یافتن منافع اقتصادی ناشی از مبادلات تجاری که در جای خود مهم هستند نباید به گونهای تدبیر شود که عوارض بسیار گستردهای را در کل زیست آحاد جامعه به همراه بیاورد بهبود یافتن وضعیت اقتصادی به علت مشکلات تاریخی و ساختاری گذشته و حال آن موضوعی پیچیده است.
باید در این زمینه نیز متناسب با پشتوانهها و سنتهای فرهنگی و تاریخی، به دنبال راه حلهای پایدار و مناسب گشت و از بخشی دیدن یا سادهسازی حل طیف گستردهای از مشکلات اقتصادی با یک تغییر ناهماهنگ با یک فرهنگ و تاریخ احتراز کرد.