چالش ازدواج با فرد خودشیفته
ویژگی خودشیفتهها
خودشیفتگی یا نارسیسیسم یکی از انواع اختلالات شخصیتی است که با عشق و خودشیفتگی بیش از اندازه فرد به خود شناسایی میشود. فروید روانشناس معروف آلمانی معتقد بود که افراد خودشیفته با این ویژگی متولد میشوند.او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد.

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ مبتلایان به این اختلال روانی معمولا افرادی خودمحور هستند که خود را مرکز جهان دانسته و گمان میکنند که هستی حول محور آنها میچرخد. افراد خودشیفته تمایل شدیدی دارند که در مرکز توجه قرار داشته باشند و مدائم دوست دارند مرکز توجه بوده و مدام مورد تحسین قرار بگیرند. آنها به صورت اغراقآمیزی درباره ویژگیهای مثبت و موفقیتهای خود صحبت میکنند و خود را بزرگتر و مهمتر از سایرین میدانند. آنها به شدت تمایل دارند کنترل و مدیریت امور را به دست بگیرند. به دلیل همین ویژگیهاست که نام این بیماری را به لاتین نارسیسیت گذاشتهاند. نامی که از یکی از افسانههای کهن یونانی گرفته شده است.
نارسیس پسر جوان و زیبارویی بود که با دیگران با حقارت رفتار می کرد و هیچ دختری هم نمیتوانست محبت او را به دست آورد تا اینکه یک روز طی ماجراهایی او کنار برکه آبی رفت و تصویر خود را دید. این آغاز عشق به تصویر منعکس شده در آب بود.
او بالاخره بیطاقت شد و خود را در برکه انداخت به این امدی که آن تصویر را بگیرد اما به این دلیل که شنا بلد نبود در آب غرق شد.
جالب آنکه بسیاری از افراد در مواجهه با متبلایان به خودشیفتگی گمان میکنند که آنها از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند درحالیکه در حقیقت اعتماد به نفس آنها کاذب بوده و برعکس آنها از عزت نفس پایین رنج میبرند. این بیماران برخلاف آۀنچه در ظاهر نشان میدهند، خود را دوست ندارند.
از آنجاییکه خودشیفتهها همه ویژگیهای خود را مثبت قلمداد کرده و خود را فاقد نقص و ایراد میدانند، بنابراین گمان نمیکنند که مبتلا یه یک اختلال روانی هستند در نتیجه برای کنترل و درمان بیماری خود هم اقدامی نمیکنند.
یکی دیگر از ویژگیهای افراد خودشیفته برقراری روابطی سطحی با سایرین است به این معنا که آنها تمایلی به شناخت و درک احساسات دیگران آنها قادر به برقراری روابط صمیمانه با دیگران نیستند . آنها بعد از اتمام هر رابطه به سرعت سراغ افراد جدید میروند. این افراد نگرشی ابزاری به سایرین داشته و از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. آنها از بازی با دیگران و سوءاستفاده از آنها احساس خجالت نمیکنند آنها خوذد را افرادی فوقالعاده میدانند و به همین دلیل انتقاد پذیرنیستند و نسبت به انتقاد خشم یا بیاعتنایی بروز میدهند. مطالعات انجام شده نشان میدهد که شیوع این اختلال در مردان بیش از زنان است.
برقراری ارتباط عاطفی با خودشیفتهها
اگر به فردی با با ویژگیهای رفتاری خودشیفتگی علاقهمند شدهاید در قدم اول آگاه باشید که برخی تحقیقات نشان داده است که افراد دارای اعتماد به نفس پایین و افرادی که خود را حقیر میدانند جذب افراد خودشیفته میشوند. زیرا بسیاری از افراد فاقد اعتماد به نفس و عزتنفس با برقراری رابطه با این دست از بیماران و ماندن در این نوع روابط تمایلات خود آزارگرانه خود را برآورده میکنند و به فرد خودشیفته هم اجازه میدهند که با تحقیر کردن مداوم آنها احساس برتری خود را تقویت کند.
با این حال برخی افراد ناآشنا به ویژگیهای یک فرد خودشیفته ممکن است در قدم اول را فردی کارآمد و جذاب ببینند که میتوانند اشتیاق ما به احساس مهم بودن و احساس زندهبودن را اغنا کنند. اما بهتر است خیلی زود فریب این افراد را نخورید بهتر است بدانید که خودشیفتهها نمیتوانند نیازهای شما را برآورده کنند بنابراین اصلا به آنها خوشبین نباشید و برای آشنایی به ویژگیهای رفتاری آنها به رفتاری که با بقیه میکنند دقت کیند. مطلع باشید که خودشیفتهها نمیتوانند شما را ببینند و روابط متقابل برقرار کنند. آنها متوجه نیستند که شما هم مانند آنها از برقراری رابطه انتظاراتی دارید. به همین دلیل خودشیفتهها همواره به صورت حق به جانب عمل میکنند.
ازدواج با خودشیفتهها
ازدواج با فرد خودشیفته مانند ازدواج با هر فرد دارای اختلالای شخصیت دیگری میتواند زندگی را برای شما فرایند رنجآور کند. افراد مدت کمی بعد از ازدواج با فرد خودشیفته متوجه میشوند که طرف مقابل قادر نیست کسی جز خودش را دوست داشته باشد و معنای شراکت مفهومی یک طرفه از سوی فردی است که دارای همسری خودشیفته است. افراد مبتلا به خودشیفتگی حتی موفقیتهای طرف مقابل را هم به خودشان نسبت میدهند. همسران این افراد مدتی بعد از ازدواج احساس اعتماد به نفس خود را از دست میدهند.
فرد خودشیفته هرگز به سخنان همسر خود گوش نمیکند، درصورت بروز اختلاف هم سعی در رفع آن ندارد و هرگز هم
عذرخواهی نمیکند. او بهندرت احساسات طرف مقابل را در نظر می گیرد در شرایطی که در نظر گرفتن احساسات طرف مقابل برای او نفعی داشته باشد. او هیچ ارتباط متقابل ، همکاری و همدلی با همسرش برقرار نمیکند و طرف مقابل را به عنوان یک ابزار شخصی در نظر میگیرد.
یکی دیگر از مشکلات فرد مبتلا به خودشیفتگی در ازدواج آن است که او مقصر همه مشکلات مرتبط با رابطه را همسر یا پارتنر عاطفی خود میداند و به صورت مداوم او را سرزنش میکند تا جایی که به تدریج طرف مقابل هم به این نتیجه میرسد که باعث همه مشکلات خود اوست. فردی که با فرد خودشیفته ازدواج کرده به تدریجج احساس میکند که در نقطهای گیرافتاده و قادر به ترک آن نیست.
بسیاری از افرادی که با یک فرد مبتلا به اختلال خودشیفتگی ازدواج کردهاند به دنبال راهکاری برای حل مساله و عدم ترک رابطه هستند. آنها این سوال را میپرسند که آیا برای بهبود رابطه راهکاری وجود دارد؟ این سوال در حالی از سوی این افراد مطرح میشود که اکثر آنها کاملا به این نتیجه رسیدهاند که بهترین راهکار ترک کردن رابطه و انصراف از ازدواج با این فرد است.
بنابراین بهتر است علاج واقعه قبل از وقوع کنید یعنی پیش از ازدواج با فردی که نشانههای خودشیفتگی بروز میدهد حتما از یک مشاور راهنمایی بگیرید.
البته بیان این موضوع هم ضروری است که برخی متخصصان به افرادی که میخواهند به رابطه خود با فرد خودشیفته ادامه دهند توصیه میکنند که از نیاز این افراد به تایید و تحسین استفاده کنند به این معنا که با تحسین آنها و یادآوری اینکه در امری خاص بسیار خوب عمل میکنند به تدریج احساس واقعی ارزشمند بودن را در او ایجاد کنند.
متخصصان تاکید میکنند که وجود این اختلال دلیل بر بدذات بودن افراد نیست. بنابراین به همسرانی که میخواهند ازدواج خود را با فرد خودشیفته نگه دارند توصیه میکنند که به نکات مثبت موجود در همسر خودشیفته توجه کنند و در عین حال یاد بگیرند که خودشان را دوست داشته باشند و برای تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند.