ایران- انگلیس؛ ایران- ولز
آیا واکنشهای توییتری به تیم ملی ایران پس از پیروزی در برابر ولز تغییر کرد؟
باخت تیم ملی به انگلستان در چارچوب رقابتهای جام جهانی، یکی از دردناکترین شکستهای تیم ملی بود؛ نه فقط از آن جهت که ایران در این بازی شش گل خورد، بلکه به این دلیل که در جامعه فضایی حاکم شده بود که برخی از مردم از شکست تیم ملی ابراز خوشحالی کردند.
محمد رهبری، هادی صفری- باخت تیم ملی به انگلستان در چارچوب رقابتهای جام جهانی، یکی از دردناکترین شکستهای تیم ملی بود؛ نه فقط از آن جهت که ایران در این بازی شش گل خورد، بلکه به این دلیل که در جامعه فضایی حاکم شده بود که برخی از مردم از شکست تیم ملی ابراز خوشحالی کردند. این در حالی بود که بازیکنان تیم ملی در ابتدای بازی با انگلستان، مچبند سیاه بر دست داشتند، سرود ملی نخواندند و سعی کردند تا با اقداماتی ناراحتی و نارضایتی خود از اتفاقات این روزها را نشان دهند.
اما پس از پیروزی تیم ملی در برابر ولز، بهنظر میرسید که شرایط کمی تغییر کرده بود و در شبکههای اجتماعی همراهی بیشتری با تیم ملی دیده میشد. آیا واقعا فضا تغییر کرده و همراهیها با تیم ملی بیشتر شده و یا آن که مشاهدات صورتگرفته، محدود و موردی بوده است؟
برای مقایسه واکنشهای توییتری به بازی تیم ملی با انگلیس و بازی تیم ملی با ولز، بررسی شبکه بازنشرهای توییتهای مربوط به این دو بازی میتواند مفید باشد. گراف زیر، که شامل 37103 کاربر است، شبکه بازنشرهای توییتهای مربوط به بازی ایران و انگلستان را نشان میدهد. بر این اساس، بیش از 70 درصد از کل شبکه را کاربران روزمرهنویس، طرفداران پاپ کرهای (کیپاپ)، مخالفان جمهوری اسلامی و براندازان تشکیل میدهند. از سوی دیگر، حدود 30 درصد از شبکه به کاربران انقلابی، اصولگرا، میانهرو و اصلاحطلب اختصاص دارد که این گروه از شکست تیم ملی ابراز ناراحتی کرده است.
با این حال، بررسی دقیقتر دادهها نشان میدهد که در سمت مخالفان جمهوری اسلامی و روزمرهنویسها، همه توییتها بیانگر شادمانی از باخت تیم ملی نیستند و توییتهای تحلیلی یا طنز نیز دیده میشوند. البته در این سمت بیشتر توییتها بر علیه تیم ملی بوده است. برای بررسی دقیقتر این موضوع مناسب است ابتدا گراف بازی ایران و ولز را نیز بررسی کنیم.
تعداد کاربرانی که پس از پیروزی تیم ملی در برابر ولز واکنش نشان دادهاند، بیشتر از بازی ایران و انگلیس است و در گراف زیر 44425 کاربر حضور دارند. در این گراف نیز نسبتها و درصدها تقریباً مشابه گراف قبل است و حدود 72 درصد از کاربران را مخالفان جمهوری اسلامی و حدود 28 را نیز کاربران انقلابی، اصولگرا، میانهرو و اصلاحطلب تشکیل دادهاند. بر اساس یافتهها، به نظر میرسد که حدس اولیه راجع به تفاوت رویکرد کاربران توییتر به دوبازی تیم ملی، اشتباه بوده است و کاربران در هر دو بازی رویکرد و جهتگیری مشابهی داشتهاند. اما نگاهی جزئیتر به توییتها نشان میدهد که گرایش سیاسی کاربران لزوماً جهتگیری آنها به موضوع فوتبال را نشان نداده است.
بهعنوان مثال به این سه توییت، از سه کاربر مختلف با گرایشهای سیاسی و جهتگیریهای متفاوت نگاه کنید:
محتوای هر سه توییت اشاره شده، شبیه به یکدیگر است؛ نویسنده هر سه توییت با معترضان همدلی داشته، منتقد حکومت بوده اما بابت پیروزی تیم ملی شادمان است. با این حال جایگاه هر یک از این کاربران در گراف مربوط به بازی ایران-ولز در جای متفاوتی است. امری که نشان میدهد هر یک از این کاربران عمدتاً از سمت شبکه دنبالکنندگانش ریتوییت شده و محتوای توییتش لزوماً باعث نشده تا کاربران دیگری که او را دنبال نمیکنند، این توییتها را ریتوییت کنند. بهعبارت بهتر، در موضوع فوتبال هم منطق سیاسی و شبکه دنبالکنندگان افراد بر محتوای توییتها سایه انداخته است. بههمین جهت نمیتوان بر اساس سهم هر گروه سیاسی از شبکه ریتوییتها بهطور دقیق نتیجه گرفت که آن گروه چقدر منتقد یا حامی تیم ملی بوده است اما بهطور حدودی میتوان در این رابطه صحبت کرد.
با توجه به رویکردهای کلی هر جریان نسبت به تیم ملی میتوان حدس زد که موافقان و مخالفان تیم ملی در هر بازی چه سهمی از شبکه را داشتهاند. بدیهی است که گروهی که در آن تلویزیون ایراناینترنشنال یکی از مؤثرترین کاربران بوده، مخالف تیم ملی بوده است و گروهی که کاربران میانهرو و اصلاحطلب یا کاربران اصولگرا و انقلابی حضور داشتهاند نیز از تیم ملی حمایت شده است. آنچه مبهم است راجع به کاربران روزمرهنویس است که احتمالا رویکردهای متفاوتی نسبت به تیم ملی داشتهاند. اگر کاربران روزمرهنویس را از این میان حذف کنیم، تفاوت کاربران بر اساس گرایش سیاسیشان در دو بازی، حدود 2-3 درصد است. امری که نشان میدهد واکنشها به تیم ملی در 2 بازی چندان متفاوت نبوده است و تنها تفاوت آن این بوده که در میان کاربران مخالف جمهوری اسلامی، صداهای محدودی نیز در دفاع از تیم ملی شنیده شده است.