|

نسل‌کشی ارامنه صد و ده ساله شد

به روایت چند شاهد عینی

صدها زن و مرد ارمنی را با کودکانشان به‌حال زاری به‌ضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان بجلو می‌راندند. در میان مردها جوان دیده نمی‌شد چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط ( از ترس ملحق شدن به قشون روس) به‌قتل رسانده بودند." این تنها بخشی از روایت دهشتناک محمدعلی جمالزاده، نویسنده ایرانی است که در مسیر سفر به برلین در سال ۱۹۱۶ شاهد کوچ اجباری ارمنی‌ها و کشتار آنها بود.

به روایت چند شاهد عینی
مهسا مژدهی روزنامه‌نگار

به گزارش گروه رسانه ای شرق، شکست در جنگ‌های بالکان در سال ۱۹۱۳ که به امضای معاهده لندن انجامید و باعث شد تا عثمانی بخش‌های مهمی از قلمرو خود را ببازد، آغازی بر گسترش خشونت‌ها علیه ارمنی‌ها بود. ملی‌گرایان ترک شک نداشتند شکست آنها ناشی از خیانت و خنجری بوده است که ارمنی‌ها بر پشت آنها فرو کردند. کمی بعد با آغاز جنگ اول جهانی، ایده حمایت این گروه از شهروندان از روسیه، دشمن قسم خورده عثمانی، آنقدر جدی گرفته می‌شد که ترکان جوان با حمایت حزب اتحاد و ترقی، به جان شهروندان ارمنی افتادند.

غروب روز ۲۴ آوریل نزدیک به ۳۵۰ نفر از ارمنی‌ها که اغلب سیاستمدار، روزنامه‌نگار، روشنفکر و حتی بانکدار بودند، بازداشت شدند. بیشتر این افراد به سرعت کشته شدند و تعداد معدودی که خوش‌شانس‌تر بودند، به تبعید و زندان رفتند. یکی از خوش‌شانس‌ها، آهنگ سازی مشهور با نام کومیتاس بود. تبعید سه ماهه این چهره شناخته شده، باعث شد تا او ۲۰ سال بعد را تا روز آخر عمر در سکوت و بهت و در بیمارستان‌های روانپزشکی به سر ببرد. این اقدامات آغازی برای یک نسل‌کشی بود که بیش از یک سال به طول انجامید. بعد از دستگیری گروه اولیه که اغلب مردان صاحب‌نفوذ ارمنی بودند، سراغ اموال و املاکشان رفته و آنها را تصرف کردند. برخی از پژوهشگران این اتفاق را یکی  از بزرگ‌ترین موارد انتقال سرمایه می‌دانند. بعدها و براساس فرمانی به تاریخ ۱۰ ژوئن ۱۹۱۵، دست ارمنی‌ها از تمامی امور اقتصادی کوتاه شد. تبعید ارمنی‌ها از روز ۲۳ ماه می یعنی کمتر از یک ماه بعد از دستگیری اولیه و قتل نخستین گروه از بازداشت‌شدگان رخ داد. اغلب آنها که از نواحی شرقی قلمرو عثمانی و استانبول و... رانده شده بودند، به سمت صحرای سوریه هدایت شدند. دیگران اگر آنقدر خوش شانس بودند که جان سالم به در ببرند، به لبنان، عراق و فلسطین رسیدند.

 

شاهدان ایرانی جنایت

شناخته‌شده‌ترین راوی جنایت علیه ارمنی‌ها، محمدعلی جمالزاده نویسنده است که در سال ۱۹۱۶، از بغداد و حلب به سمت استانبول راه افتاده بود. او در خاطرات خود می‌گوید: از همان منزل اول با گروه‌های زیاد از ارمنی‌ها مواجه شدیم که به صورت عجیبی که باورکردنی نیست و ژاندارم‌های مسلح و سوار تُرک آن‌ها را پیاده به جانب مرگ و هلاک می‌راندند. ابتدا موجب نهایت تعجب ما گردید ولی کم‌کم عادت کردیم که حتی دیگر نگاه هم نمی‌کردیم و الحق که نگاه کردن هم نداشت. جمالزاده در بخش دیگری ماجرا را اینطور نقل می‌کند: اگر کسی از آن اسیران از فرط خستگی و ناتوانی یا برای قضای حاجب به‌عقب می‌ماند. برای ابد به‌عقب مانده بود و ناله و زاری کسانش بی‌ثمر بود و از این‌رو فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را می‌دیدیم که در کنار جاده افتاده‌اند و مرده‌اند یا در حال جان دادن و نزع بودند.

نوشته‌های جمالزاده جزئیات دیگری هم دارد که نشان از گرسنگی شدید ارمنی‌هایی که به اجبار خانه‌هایشان را ترک گفته بودند و دست‌درازی سربازان عثمانی به زنان می‌شود.

محتشم‌السلطنه، سیاستمدار کارکشته ایرانی که ظاهرا در آن سال‌ در قلمرو عثمانی حضور داشته در تلگرافی به وزارت خارجه ایران به رقم یکصد هزار ارمنی مقتول در استان ایغدیر و دیگر نواحی آناتولی اشاره دارد که به دست عثمانی‌ها قلع و قمع شدند.

یحیی دولت‌آبادی نویسنده که یکی دیگر از شاهدان ایرانی نسل‌کشی است در کتاب حیات یحیی، اوضاع را اینطور روایت می‌کند: این جمعیت در صحراهای اطراف شط فرات از حلب تا آنات متفرق شدند. بعضی تلف شده و بعضی با حالت بسیار بد در خارج از آبادی‌ها در خرابه‌ها یا در زیر درختان و در سایهٔ چادرهای مندرس، زندگانی می‌نمایند. دختران آن‌ها به بهای بخس دادوستد می‌شوند. اطفال آن‌ها اغلب به گدایی برای یک لقمه نان به عابرین زحمت می‌دهند. او ادامه می‌دهد: ارمنی‌های آواره شده شاید زیاده از دویست هزار نفر بوده باشند. هر جا قافله ما ایست می‌کرد مخصوصاً در نزدیک آبادی‌ها اطفال کوچک دختر و پسر این قوم اطراف ما جمع می‌شدند برای گرفتن لقمه نان و دیده می‌شد که بعضی از آن‌ها در همان حال هجوم آوردن برای گرفتن نان غش کرده برزمین می‌افتادند و بعضی از آن‌ها می‌مردند.

 

دیگر شاهدان

برخی از شاهدان فاجعه افراد شناخته شده مستقر در قلمرو عثمانی و برخی دیگر از میان ارمنی‌ها و کارمندان ساده خارجی بودند. مثلا مردی به نام اشپیکر که از نامش می‌توان حدس زد آلمانی بوده در روز ۲۷ جولای ۱۹۱۵ در نامه‌ای به کنسولگری آلمان تاکید می‌کند: تمامی ساکنان بسنیه که شامل حدودا هزار و ۸۰۰ زن و کودک و تعداد اندکی مرد می‌شوند از این منطقه اخراج شده و ظاهراً به سمت اورفه حرکت داده شده‌اند. در گوکسو... همگی آنان را لخت کرده و پس از قتل‌عام، اجساد آن‌ها به رودخانه پرتاب شد.

ویلهام لیتن که کنسول آلمان است، در جاده بین دیرالزور و طیبنی، ناحیه‌ای که این روزها در خاک سوریه قرار گرفته، شاهد تصاویری هولناک است. او می‌نویسد: در ساعت دو صبح در سمت راست جاده مردی ملبس را می‌بینم که اعضای تناسلی‌اش بریده شده. او ساعت دو و هفت دقیقه با جسد پوسیده مرد دیگری روبه رو می‌شود و بنا بر یادداشت‌هایش یک دقیقه بعد با جنازه مردی که دهانش دریده شده مواجه می‌شود. او از دیدن جنازه زنان تکه تکه شده و کاردآجین شده حرف می‌زند.

گاربیس هاکوپیان یکی از بازماندگان نسل‌کشی بعدها در خاطراتش که مجبور شده به دلیل طول عمرش بارها آنها را تعریف کند، می‌گوید سگ‌های ولگرد پدرش را که از گرسنگی جان داده بود تکه تکه کرده‌اند. گاربیس تاکید می‌کند: پدرم همه غذایی را که توانسته بود فراهم کند به من داد. او خودش را قربانی کرد تا من زنده بمانم.

روت پارملی پرستار آمریکایی ساکن در عثمانی می‌نویسد: من تنها پرستار شهر خارپرت بودم و در مراحل آغاز قتل‌عام شاهد دستگیری روشن‌فکران ارمنی شهر بودم. در تاریخ یک می ۱۹۱۵ گروهی از ارمنی‌ها که شامل بازرگانان، کشیش، استادان دانشگاه و غیره بودند، دستگیر شدند. هر چند تعداد کمی از مردان با نفوذ ارمنی شبانه از شهر گریخته بودند. آنان را در زندان خارپرت که سلول‌های تنگ آن بزرگ‌تر از یک صندوقچه نبود انداخته بودند. آنان تحت شکنجه و فشار روانی و جسمی قرار داشتند.

همچنین هنری مورگنتاو سفیر ایالات متحده در عثمانی می‌نویسد: هیچ شکی باقی نمانده است که هدف دولت، نابودی نژاد ارمنی به‌عنوان یک نژاد است. روش‌های استفاده‌شده بسیار بی‌رحمانه و وحشیانه بوده‌اند. او این روایت را در سال ۱۹۱۸ در کتاب خود منتشر کرده که نشان از وقایع سال ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ دارد.

وینستون چرچیل بعدها وقتی از روایات آگاه شد،‌ آن را یک کشتار جمعی ننگین خواند.

 

نسل‌کشی به روایت روزنامه‌ها

اولین خبر منتشر شده در نیویورک تایمز در مورد کشتار ارمنی‌ها تنها دو روز بعد از آغاز فاجعه منتشر شده است. نویسنده این متن تقریبا کوتاه نامشخص است اما بر اساس این گزارش مرگ ارمنی‌های وان را تهدید کرده و در مدت دو روز ۸۰۰ ارمنی در روستاهای شرق عثمانی شلاق خورده‌اند. در واقع این نیویورک‌تایمز است که اغلب این جنایت‌ها را در زمان وقوع مستند کرده.

این روزنامه در روز چهارم اکتبر همان سال نتیجه تحقیقات را به طور مختصر اینگونه عنوان کرد: کمیته جنایات علیه ارامنه، متشکل از آمریکایی‌های برجسته که هفته‌هاست وضعیت ارامنه در ترکیه را بررسی می‌کند، دیروز گزارشی مفصل از تحقیقات خود منتشر کرد. در این گزارش آمده است که از نظر بی‌رحمی و وحشت، هیچ چیز در هزار سال گذشته با آزار و اذیت کنونی مردم ارمنی توسط ترک‌ها قابل مقایسه نیست. این روزنامه در گزارشی که در اواخر سال ۱۹۱۵ منتشر کرده، تعداد ارمنی‌های کشته شده در بین ماه‌های آوریل تا دسامبر را حدودا یک میلیون نفر ارزیابی کرده است.

روزنامه آتلانتا کانستیتوشن هم البته چهار روز بعد از آغاز دستگیری ارمنی‌ها، ماجرا را خبری کرده و از ایالت متحده خواسته تا برای نجات آنها آستین بالا بزند. این درخواست از سوی سفیر سابق بریتانیا در آمریکا مطرح شده.

یک ماه و پنج روز طول می‌کشد تا تایمز هم جنایت را خبری کند. 

تورنتو ورلد که نشریه‌ای کانادایی است، روز ۲۹ سپتامبر می‌نویسد جنایت وحشتناک علیه ارمنی‌ها در حال افزایش است. دولت عثمانی قصد دارد تا مسیحیان را در قلمرو خود ریشه‌کن کند.

اولین بار تعداد یک و نیم میلیون نفر کشته از سوی نشریه ل پتیت پاریسین در سال ۱۹۱۹ مطرح شده است. 

می‌توان گفت رسانه‌های غربی بین سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۹، از وقایعی که در قلمرو عثمانی بر سر ارمنی‌ها می‌آمد با عبارت‌هایی چون"تلاش برای نابودی یک نژاد"،‌ "قتل‌عام سیستماتیک" و "مرگ در صحرا" یاد کرده‌اند.

 

جغرافیای یک نسل‌کشی

خشونت علیه ارمنی‌ها اغلب در شرق قلمرو عثمانی شدت فراوانی داشت. اِرزروم، دیاربکر، آدانا، حلب، وان، سیواس، ترابوزان و معمورة العزیز و خارپرت بیش از هر نقطه دیگری در خطر بودند. در مقابل در شهری چون آنکارا یا ازمیر، اوضاع برای معدود ارمنی‌های ساکن در این نواحی به دلیل مقاومت فرمانداران کمی بهتر بود.

گفته می‌شود در ارزروم تنها در ماه ژوئن سال ۱۹۱۵، چهل هزار ارمنی از خانه‌های خود رانده و به سمت دیرالزور رفتند. اجساد بسیاری از افراد این گروه که به دست نظامیان کشته شدند به رود فرات انداخته شد. برخی پژوهش‌ها می‌گویند بیش از ۹۹ درصد از ارمنی‌های ارزروم در مسیر جان خود را از دست دادند.

در راس این جنایت‌ها پای چهره‌ای فرهنگی با نام طلعت پاشا در میان است که وزیرکشور و رهبر کمیته اتحاد و ترقی بود. او ارمنی‌ها را تروریست خوانده و مجوز قتل و بی‌خانمان کردنشان را صادر کرد. اسنادی به دست آمده که طلعت پاشا به دنبال تسویه حساب داخلی با اقلیت‌ها بوده است. پیشبینی فاجعه تقریبا از زمستان سال ۲۰۱۴ ممکن بود. در همان زمان ۱۲۰ هزار ارمنی راهی ایران یا روسیه شدند و جان خود را نجات دادند. اما در بهار ۱۹۱۵؛ دیگر جایی برای فرار وجود نداشت.

رهبران ترکان جوان هرگز زیر بار جنایت نرفتند و تعداد کشته‌شدگان را بسیار کم دانستند. این درحالیست که طبق گزارش‌های منتشر شده در نشریات خارجی آنها از سال ۱۹۰۸ خود را برای چنین اقداماتی آماده کرده بودند. برخی کشتارهای پراکنده در سال‌های پیش از ۱۹۰۰ هم خبر از آن می‌داد که ماجرا ابعاد دیرینه‌تری دارد. بعد از شکست در جنگ جهانی اول، وزارت کشور ترکیه تعداد کشته شدگان را ۸۰۰ هزار نفر دانست که دستکم ۷۰۰ هزار نفر کمتر از تعداد رسمی کشته شدگان است. 

آتاتورک هم زمانی که قدرت را در ترکیه به دست گرفت، از سرزنش آمران جنایات سرباز نزد. با این حال ترکیه طی دهه‌ها با هر گروه و کشوری که کشته شدن یک میلیون و ۵۰۰ هزار ارمنی را نسل‌کشی بداند سر جنگ داشته است. البته اردوغان رئیس‌جمهور فعلی ترکیه در برخی از اظهارنظرهایش بابت وقایع سال ۲۰۱۵ ابراز تاسف کرده است. با اینحال او کمترین تمایلی نسبت به اینکه وقایع را یک نسل کشی سیستماتیک بداند، از خود نشان نداده است.