مأمنی برای روزنامهنگاران
قادر باستانی. پژوهشگر ارتباطات و رسانه
روزنامهنگاری کار سختی است. به یاد میآورم بهمن 68 وقتی وارد دانشگاه علامه شدم، دانشجویان روزنامهنگاری را جمع کرده بودند تا درباره این رشته و آینده شغلی آن صحبت کنند. استاد نازنین حسین قندی، با آن لبخند همیشگی، پشت تریبون رفت و گفت شما وارد شغلی میشوید که شاغلانش غالبا به سن بازنشستگی نمیرسند و زودتر میمیرند! او گفت کسی که میخواهد روزنامهنگار شود، باید عاشق باشد و خلاصه در این کار از پول خبری نیست؛ این کار زبان سرخ و سر نترس میخواهد. قندی، روزنامهنگار چیرهدستی بود. هنوز زنگ صدای او را که با چه عشق و علاقهای شغل روزنامهنگاری را معرفی کرد، در گوشم دارم. روزنامهنگاران، پیشقراولان پیشرفت و ترقی هستند. در انقلاب مشروطه، روزنامهنویسان نقش بزرگی در آگاهسازی مردم ایفا کردند و همیشه مورد غضب دستگاه استبدادی بودند. محمدعلیشاه وقتی مجلس را به توپ بست و اساس مشروطیت را به هم زد، روزنامهنگارانی همچون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملكالمتكلمین را به طرز فجیعی در باغشاه به قتل رساند؛ در تاریخ آمده این دو را به باغ بردند و پهلوی فواره نگه داشتند، دو دژخیم طناب به گردنشان انداختند و از دو سو کشیدند، خون از دهانشان آمد و در این زمان دژخیم سومی خنجر در دلهایشان فروکرد. سالهای بعد، روزنامهنگارانی مانند محمد مسعود و حسین فاطمی هم به غضب استبداد پهلوی گرفتار آمدند. روزنامهنگاران ایران دلیر بودند و سر نترسی داشتند. در انقلاب اعتصاب آنها در روزنامهها، رادیو و تلویزیون، نفس شاه را به شماره انداخت؛ اما انقلابیون بعد از پیروزی و استقرار، در رسانهها شروع به تسویه کردند. طولی نکشید که اغلب روزنامهها به محاق توقیف درآمدند و بسیاری از روزنامهنگاران، منزوی و خانهنشین شدند. آنها پناهی نداشتند. بعد از انقلاب، دانشگاهها تعطیل شد و در انقلاب فرهنگی، رشته روزنامهنگاری بهعنوان رشتهای طاغوتی برچیده شد و فقط در رشته علوم اجتماعی، گرایشی به نام ارتباطات گذاشتند. جنگ هشتساله که تمام شد، تلاش دکتر معتمدنژاد برای احیای رشته روزنامهنگاری به ثمر نشست. من سال 73 برای کار در روزنامه وارد یک تحریریه شدم. جوانان عاشق و مردان سپیدموی باتجربه، در کنار هم بعدازظهر تا پاسی از شب با علاقه روزنامهنگاری میکردند. پیروزی خاتمی در دوم خرداد، جان تازهای به روزنامهنگاری ایران داد. روزنامههای بزرگی سبز شد و تیراژشان سر به فلک کشید. ملت با ولع خاصی روزنامه میخریدند. نسل تازه روزنامهنگاران وارد عرصه شده بود. مهاجرانی، وزیر ارشاد، خودش روزنامهنگار بود و دلاوری همچون احمد بورقانی را معاون مطبوعاتی گذاشته بود که مثل شیر از قلمهای تازهجانگرفته حراست میکرد. بهتازگی کتاب خاطرات سال 77 آیتالله هاشمیرفسنجانی منتشر شده است. در این کتاب میتوانید تأثیر گسترده روزنامهها را به خوبی احساس کنید. قابل پیشبینی بود که برخورد با روزنامهها شروع شود و شد. توقیف روزنامه و برآمدن تحریریه دیگر ادامه داشت. هرچه جلوتر میرفت، تنش و برخورد بیشتر میشد. روزنامهنگاران نیاز به حامی داشتند. انجمن صنفی شروع به کار کرد؛ اما فضای سیاسی و پرتنش آن دوران و نبود احزاب قدرتمند، باعث شد انجمن صنفی درگیر سیاست شود و نتواند حمایت خوبی از روزنامهنگارانی که بیکار میشدند یا به هر نحوی آسیب میدیدند، داشته باشد. انجمن صنفی هم توقیف و تعطیل شد. فعالیت دوباره انجمن صنفی به اواسط دهه 90 کشید؛ اما این بار پختهتر و عاقلتر شروع به کار کرد. عباس عبدی، روزنامهنگار باتجربه و صاحبسبک، عنان کار را به دست گرفته بود و با هوشمندی و تلاش جمعی، توانست جایگاه سندیکای روزنامهنگاران را محکم کند و تا جایی که توانست، با متانت کار را پیش برد. اکنون برگزاری انتخابات هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، یک گام بلند و رو به جلو است؛ انجمنی که تلاش کرده در حد توان خودش به مسائل و مشکلات اهالی رسانه رسیدگی و شرایط ارتقای جایگاه حرفهای خبرنگاران و روزنامهنگاران را در وضعیت نابسامان امروز فراهم کند. روزنامهنگاران در جایگاهی قرار دارند که باید حقایق را برای مردم بازگو کنند و ناظر بر عملکرد قدرت باشند؛ پس احتمال دارد گفتهها و نوشتههایشان به مذاق اهالی دولتها خوش نیاید. در چنین شرایطی باید مأمنی داشته باشند که از حقوق مادی و معنویشان حمایت کند. انجمن صنفی روزنامهنگاران، یکی از همان معدود نهادهایی است که میتواند از حقوق خبرنگاران و روزنامهنگاران دفاع کند؛ نهادی که میتواند فضای گفتوگو را فراهم کند، بدبینیها را مرتفع کره و شرایط امنیت و استقلال روزنامهنگاران را به وجود آورد. یکی از آسیبهای انجمنهای صنفی روزنامهنگاران در سالهای گذشته، موضوع توسعه پایدار بوده است. هیچکدام از انجمنهای روزنامهنگاری در سالهای گذشته نتوانستهاند در زمانی طولانی به فعالیت خود ادامه دهند؛ هرکدام به دلایلی در کوتاهمدت تعطیل شدهاند، به محاق توقیف رفته یا عملکردشان بهگونهای بوده که به فراموشی سپرده شدهاند. در نتیجه، چنین انجمنهایی در کشور ما به قدمت نرسیدهاند و هرازگاهی جای خودشان را به انجمنی دیگر دادهاند. این موضوع با توجه به کاستیهای توسعه سیاسی در کشورمان، شاید قابل پیشبینی به نظر برسد؛ چراکه رسانهها با نقدها و نکتهسنجیهایشان مقابل قدرت قرار میگیرند و طبیعی است که دولتها و قدرتها، مانع بالندگی و رشد این نهادهای صنفی شوند. اکنون انجمن تهران در شرایطی انتخابات هیئتمدیره را برگزار میکند که روزنامهنگاران یک سال سخت را پشت سر گذاشتهاند و البته روزها و ماههای دشواری را پیشرو دارند. در چنین شرایطی، انجمن تهران میتواند یکی از بارقههای امید برای حمایت از اهالی قلم و سقفی برای روزنامهنگاران و خبرنگاران باشد. این کار ممکن نیست، مگر با مشارکت همه روزنامهنگاران و اهالی رسانه تا صداهایشان یکی شود و بتوانند مسائل و مشکلات خود را بازتاب بدهند. انجمن تهران میتواند بدون توجه به خط سیاسی اعضا، برایند منافع و مصالح جمعی روزنامهنگاران باشد، از حقوق اعضا دفاع کند، برای افزایش دانش حرفهای اعضا تلاش کند، در گفتوگو با نهاد قدرت شرایط مناسبتری برای فعالیت روزنامهها و روزنامهنگاران فراهم کند و نماینده روزنامهنگاران در اختلافاتشان با مدیران مسئول باشد. پیشرفت هر سازمان و نهادی وابسته به عوامل درونی آن نهاد است؛ پس اگر نهاد صنفی روزنامهنگاران با کاستیهایی روبهروست، بخشی از آن به ضعف درونی مجموعههای مرتبط با آن نهاد ازجمله میزان مشارکت اعضا، حضورشان در تصمیمگیریها، ساختار انجمن، مدیریت رسانهها، موضوع آموزش و مواردی از این دست برمیگردد. وظیفه رسانه، کشف حقیقت و بیان آن است و این مستلزم تأمین امنیت حرفهای و شغلی روزنامهنگاران است. امیدوارم انجمن روزنامهنگاران در دوره جدید بتواند در تحقق آن و نیز اصلاح نگاه مسئولان به کارکرد و نقش رسانه و تصحیح نگرش مدیران رانتی رسانههای غیرمستقل و وابسته، موفقیتهای بیشتری کسب کند.
روزنامهنگاری کار سختی است. به یاد میآورم بهمن 68 وقتی وارد دانشگاه علامه شدم، دانشجویان روزنامهنگاری را جمع کرده بودند تا درباره این رشته و آینده شغلی آن صحبت کنند. استاد نازنین حسین قندی، با آن لبخند همیشگی، پشت تریبون رفت و گفت شما وارد شغلی میشوید که شاغلانش غالبا به سن بازنشستگی نمیرسند و زودتر میمیرند! او گفت کسی که میخواهد روزنامهنگار شود، باید عاشق باشد و خلاصه در این کار از پول خبری نیست؛ این کار زبان سرخ و سر نترس میخواهد. قندی، روزنامهنگار چیرهدستی بود. هنوز زنگ صدای او را که با چه عشق و علاقهای شغل روزنامهنگاری را معرفی کرد، در گوشم دارم. روزنامهنگاران، پیشقراولان پیشرفت و ترقی هستند. در انقلاب مشروطه، روزنامهنویسان نقش بزرگی در آگاهسازی مردم ایفا کردند و همیشه مورد غضب دستگاه استبدادی بودند. محمدعلیشاه وقتی مجلس را به توپ بست و اساس مشروطیت را به هم زد، روزنامهنگارانی همچون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملكالمتكلمین را به طرز فجیعی در باغشاه به قتل رساند؛ در تاریخ آمده این دو را به باغ بردند و پهلوی فواره نگه داشتند، دو دژخیم طناب به گردنشان انداختند و از دو سو کشیدند، خون از دهانشان آمد و در این زمان دژخیم سومی خنجر در دلهایشان فروکرد. سالهای بعد، روزنامهنگارانی مانند محمد مسعود و حسین فاطمی هم به غضب استبداد پهلوی گرفتار آمدند. روزنامهنگاران ایران دلیر بودند و سر نترسی داشتند. در انقلاب اعتصاب آنها در روزنامهها، رادیو و تلویزیون، نفس شاه را به شماره انداخت؛ اما انقلابیون بعد از پیروزی و استقرار، در رسانهها شروع به تسویه کردند. طولی نکشید که اغلب روزنامهها به محاق توقیف درآمدند و بسیاری از روزنامهنگاران، منزوی و خانهنشین شدند. آنها پناهی نداشتند. بعد از انقلاب، دانشگاهها تعطیل شد و در انقلاب فرهنگی، رشته روزنامهنگاری بهعنوان رشتهای طاغوتی برچیده شد و فقط در رشته علوم اجتماعی، گرایشی به نام ارتباطات گذاشتند. جنگ هشتساله که تمام شد، تلاش دکتر معتمدنژاد برای احیای رشته روزنامهنگاری به ثمر نشست. من سال 73 برای کار در روزنامه وارد یک تحریریه شدم. جوانان عاشق و مردان سپیدموی باتجربه، در کنار هم بعدازظهر تا پاسی از شب با علاقه روزنامهنگاری میکردند. پیروزی خاتمی در دوم خرداد، جان تازهای به روزنامهنگاری ایران داد. روزنامههای بزرگی سبز شد و تیراژشان سر به فلک کشید. ملت با ولع خاصی روزنامه میخریدند. نسل تازه روزنامهنگاران وارد عرصه شده بود. مهاجرانی، وزیر ارشاد، خودش روزنامهنگار بود و دلاوری همچون احمد بورقانی را معاون مطبوعاتی گذاشته بود که مثل شیر از قلمهای تازهجانگرفته حراست میکرد. بهتازگی کتاب خاطرات سال 77 آیتالله هاشمیرفسنجانی منتشر شده است. در این کتاب میتوانید تأثیر گسترده روزنامهها را به خوبی احساس کنید. قابل پیشبینی بود که برخورد با روزنامهها شروع شود و شد. توقیف روزنامه و برآمدن تحریریه دیگر ادامه داشت. هرچه جلوتر میرفت، تنش و برخورد بیشتر میشد. روزنامهنگاران نیاز به حامی داشتند. انجمن صنفی شروع به کار کرد؛ اما فضای سیاسی و پرتنش آن دوران و نبود احزاب قدرتمند، باعث شد انجمن صنفی درگیر سیاست شود و نتواند حمایت خوبی از روزنامهنگارانی که بیکار میشدند یا به هر نحوی آسیب میدیدند، داشته باشد. انجمن صنفی هم توقیف و تعطیل شد. فعالیت دوباره انجمن صنفی به اواسط دهه 90 کشید؛ اما این بار پختهتر و عاقلتر شروع به کار کرد. عباس عبدی، روزنامهنگار باتجربه و صاحبسبک، عنان کار را به دست گرفته بود و با هوشمندی و تلاش جمعی، توانست جایگاه سندیکای روزنامهنگاران را محکم کند و تا جایی که توانست، با متانت کار را پیش برد. اکنون برگزاری انتخابات هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، یک گام بلند و رو به جلو است؛ انجمنی که تلاش کرده در حد توان خودش به مسائل و مشکلات اهالی رسانه رسیدگی و شرایط ارتقای جایگاه حرفهای خبرنگاران و روزنامهنگاران را در وضعیت نابسامان امروز فراهم کند. روزنامهنگاران در جایگاهی قرار دارند که باید حقایق را برای مردم بازگو کنند و ناظر بر عملکرد قدرت باشند؛ پس احتمال دارد گفتهها و نوشتههایشان به مذاق اهالی دولتها خوش نیاید. در چنین شرایطی باید مأمنی داشته باشند که از حقوق مادی و معنویشان حمایت کند. انجمن صنفی روزنامهنگاران، یکی از همان معدود نهادهایی است که میتواند از حقوق خبرنگاران و روزنامهنگاران دفاع کند؛ نهادی که میتواند فضای گفتوگو را فراهم کند، بدبینیها را مرتفع کره و شرایط امنیت و استقلال روزنامهنگاران را به وجود آورد. یکی از آسیبهای انجمنهای صنفی روزنامهنگاران در سالهای گذشته، موضوع توسعه پایدار بوده است. هیچکدام از انجمنهای روزنامهنگاری در سالهای گذشته نتوانستهاند در زمانی طولانی به فعالیت خود ادامه دهند؛ هرکدام به دلایلی در کوتاهمدت تعطیل شدهاند، به محاق توقیف رفته یا عملکردشان بهگونهای بوده که به فراموشی سپرده شدهاند. در نتیجه، چنین انجمنهایی در کشور ما به قدمت نرسیدهاند و هرازگاهی جای خودشان را به انجمنی دیگر دادهاند. این موضوع با توجه به کاستیهای توسعه سیاسی در کشورمان، شاید قابل پیشبینی به نظر برسد؛ چراکه رسانهها با نقدها و نکتهسنجیهایشان مقابل قدرت قرار میگیرند و طبیعی است که دولتها و قدرتها، مانع بالندگی و رشد این نهادهای صنفی شوند. اکنون انجمن تهران در شرایطی انتخابات هیئتمدیره را برگزار میکند که روزنامهنگاران یک سال سخت را پشت سر گذاشتهاند و البته روزها و ماههای دشواری را پیشرو دارند. در چنین شرایطی، انجمن تهران میتواند یکی از بارقههای امید برای حمایت از اهالی قلم و سقفی برای روزنامهنگاران و خبرنگاران باشد. این کار ممکن نیست، مگر با مشارکت همه روزنامهنگاران و اهالی رسانه تا صداهایشان یکی شود و بتوانند مسائل و مشکلات خود را بازتاب بدهند. انجمن تهران میتواند بدون توجه به خط سیاسی اعضا، برایند منافع و مصالح جمعی روزنامهنگاران باشد، از حقوق اعضا دفاع کند، برای افزایش دانش حرفهای اعضا تلاش کند، در گفتوگو با نهاد قدرت شرایط مناسبتری برای فعالیت روزنامهها و روزنامهنگاران فراهم کند و نماینده روزنامهنگاران در اختلافاتشان با مدیران مسئول باشد. پیشرفت هر سازمان و نهادی وابسته به عوامل درونی آن نهاد است؛ پس اگر نهاد صنفی روزنامهنگاران با کاستیهایی روبهروست، بخشی از آن به ضعف درونی مجموعههای مرتبط با آن نهاد ازجمله میزان مشارکت اعضا، حضورشان در تصمیمگیریها، ساختار انجمن، مدیریت رسانهها، موضوع آموزش و مواردی از این دست برمیگردد. وظیفه رسانه، کشف حقیقت و بیان آن است و این مستلزم تأمین امنیت حرفهای و شغلی روزنامهنگاران است. امیدوارم انجمن روزنامهنگاران در دوره جدید بتواند در تحقق آن و نیز اصلاح نگاه مسئولان به کارکرد و نقش رسانه و تصحیح نگرش مدیران رانتی رسانههای غیرمستقل و وابسته، موفقیتهای بیشتری کسب کند.