نان و آب دارد یا حال خوب، یا هر سه؟ مسئله این است!
نگاهی به گزارش راهنمای انتخاب رشته جابویژن
آزیتا تقوایی
پژوهشگر آینده پژوهی و مشاور توسعه کسب و کارهای استارتاپی
گزارش تابستان جابویژن که به طور خاص به بررسی شرایط بازار کار رشتههای مختلف تحصیلی در ایران پرداخته است، خیلی بهوقت و بجا منتشر شد. مردادماه ۱۴۰۳، یعنی درست زمانی که نتایج اولیه کنکور سراسری کارشناسی اعلام شده و دانشآموزانی که بهزودی قرار است در دانشگاهها و رشتههای مختلف دانشجو شوند، درصدد انتخاب رشته دانشگاهی هستند. انتخابی که به طور مستقیم بر نوع و ماهیت مسیر شغلی، خانوادگی و حتی رفتاری آنها اثرگذار خواهد بود.
در اولین نگاه به این گزارش که سرشار از نمودارها و جدولهای مفید و قابل تحلیلهای عمیق است، یک نمودار بیش از همه نظر خیلی از مخاطبان و بهویژه مخاطب پیگیر و جویای انتخاب رشته مناسب دانشگاهی را جلب میکند. (نمودار رابطه حقوق و رضایت کلی از رشته در میان رشتههای مختلف دانشگاهی).
رابطه وسوسهانگیز حقوق دریافتی و رشته دانشگاهی
ارتباط میان حقوق دریافتی و رضایت از رشته دانشگاهی میتواند پیچیده و چندبعدی باشد و به عوامل مختلفی بستگی دارد. در زیر چند مورد از این عوامل بررسی میشود:
۱. توقعات مالی: بسیاری از دانشجویان هنگام انتخاب رشته دانشگاهی، توقعات مالی خود از آینده شغلیشان را مد نظر قرار میدهند. اگر درآمد حاصل از شغلی که از آن رشته به دست میآید کمتر از انتظارات باشد، ممکن است رضایت کلی کاهش یابد.
۲. انگیزههای غیرمالی: بسیاری از افراد رشتههایی را انتخاب میکنند که به علایق شخصیشان مربوط میشود. در این موارد، حتی اگر حقوق دریافتی کمتر باشد، افراد ممکن است رضایت شغلی بیشتری داشته باشند. اما اگر رضایت شغلی صرفا به انگیزه مالی وابسته باشد، حقوق پایین میتواند نارضایتی به همراه داشته باشد.
۳. مقایسه با دیگران: افراد اغلب حقوق دریافتی خود را با همکاران یا افرادی که در رشتههای دیگر تحصیل کردهاند مقایسه میکنند. اگر افراد احساس کنند که با وجود تلاش و تحصیلات مشابه، درآمد کمتری نسبت به دیگران دارند، ممکن است احساس نارضایتی کنند.
۴. تعادل میان زندگی و کار: حقوق بالا ممکن است با استرس زیاد، ساعات کار طولانی یا عدم تعادل بین کار و زندگی همراه باشد. در این شرایط، حتی اگر درآمد فرد بالاتر از حد متوسط باشد، رضایت کلی ممکن است کاهش یابد.
۵. آینده شغلی و امنیت کاری: اگر رشتهای چشمانداز شغلی خوب و امنیت شغلی بالایی داشته باشد، ممکن است افراد با وجود حقوق کمتر، از آن راضی باشند؛ چراکه اطمینان از ثبات کاری میتواند بر رضایت اثر مثبت بگذارد.
در واقع ارتباط بین حقوق و رضایت از رشته دانشگاهی یک رابطه خطی و یکطرفه نیست و تحت تأثیر عوامل روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی متعددی قرار دارد.
درآمد بالا، انگیزه لازم و نه کافی انتخاب رشته دانشگاهی
درحالیکه درآمد بالا میتواند یکی از عوامل مهم در انتخاب رشته باشد، اما عوامل دیگری نیز وجود دارد که نقش کلیدی در موفقیت و رضایت شغلی ایفا میکنند. دلایلی وجود دارد که گویای این واقعیت هستند که چرا درآمد بالا نباید تنها انگیزه برای انتخاب رشته دانشگاهی باشد:
۱. علایق شخصی و انگیزههای درونی: یکی از مهمترین عوامل موفقیت و رضایت شغلی، علاقه به کاری است که انجام میدهید. اگر فردی رشتهای را صرفا به دلیل درآمد آن انتخاب کند و به محتوای آن رشته علاقه نداشته باشد، ممکن است به مرور زمان احساس نارضایتی کند. شورواشتیاق برای یادگیری و پیشرفت در یک رشته، موتور محرک تلاشهای فردی است و بدون آن، انگیزه فرد در درازمدت کاهش مییابد.
۲. میزان استرس و فشار کاری: برخی مشاغل پردرآمد به دلیل فشار کاری بالا، ساعتهای کاری طولانی و مسئولیتهای سنگین، ممکن است برای همه مناسب نباشند. اگر فردی صرفا به دلیل حقوق بالا رشتهای را انتخاب کند اما توانایی یا تمایل به مدیریت استرس و فشارهای مرتبط با آن را نداشته باشد، این وضعیت میتواند به فرسودگی شغلی و نارضایتی عمیق منجر شود.
۳. تناسب شخصیتی و مهارتی:
هر فرد دارای مهارتها و ویژگیهای شخصیتی خاصی است که ممکن است با برخی از مشاغل بهتر سازگار باشد. اگر رشتهای که به دلیل درآمد بالا انتخاب شده است، با تواناییها و استعدادهای فرد همخوانی نداشته باشد، احتمالا فرد در آن رشته موفق نخواهد بود و با چالشهای زیادی روبهرو میشود که میتواند انگیزه را کاهش دهد.
۴. معنای کار و احساس رضایت درونی: افراد معمولا به دنبال شغلی هستند که به آنها احساس معنا و هدف بدهد. اگر فرد در رشتهای کار کند که با ارزشها و اهداف زندگیاش همخوانی نداشته باشد، حتی با وجود حقوق بالا ممکن است دچار نارضایتی درونی شود. احساس اینکه کاری که انجام میدهید به جامعه یا خود شما ارزش میافزاید، مهمتر از پول میتواند رضایت شغلی را افزایش دهد.
۵. تعادل کار و زندگی: برخی مشاغل پردرآمد ممکن است نیازمند ساعتهای کاری طولانی و نداشتن تعادل میان کار و زندگی شخصی باشد. اگر فردی نتواند بین کار و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کند، حتی با درآمد بالا ممکن است از شغل خود ناراضی باشد. این مسئله میتواند به مشکلات جسمی و روانی منجر شود.
۶. امنیت شغلی: مشاغل پردرآمد همیشه با امنیت شغلی همراه نیست. برخی از این مشاغل ممکن است در معرض تغییرات اقتصادی، فناوری یا رقابت شدید باشد. اگر فرد به دنبال ثبات شغلی باشد، فقط تکیه بر حقوق بالا میتواند در بلندمدت برای او نگرانکننده باشد.
۷. فرصتهای رشد و پیشرفت حرفهای: رشتههایی که درآمد بالایی دارند ممکن است فرصتهای رشد حرفهای و توسعه فردی محدودتری فراهم کنند. اگر فرد به دنبال پیشرفت و یادگیری مداوم باشد، صرفا داشتن حقوق بالا ممکن است در درازمدت برای او انگیزه کافی ایجاد نکند.
۸. نارضایتی بلندمدت: درنهایت، اگر فردی رشتهای را فقط بهدلیل حقوق بالا انتخاب کند و علاقهای به آن نداشته باشد، ممکن است در بلندمدت دچار نارضایتی شغلی شود. این نارضایتی میتواند به کاهش عملکرد شغلی، فرسودگی و حتی تصمیم به تغییر شغل منجر شود.
اثر اجتماعی شغل بر رضایت شغلی را نادیده نگیریم
یکی از موضوعات مهم در حوزههای روانشناسی شغلی و منابع انسانی، رابطه اثر اجتماعی شغل و رضایت از شغل است. رابطه این دو مفهوم را میشود از ابعاد زیر تحلیل کرد:
۱. احساس معنا و هدف در کار:
افرادی که شغلشان اثرات مثبتی بر جامعه میگذارد، احساس میکنند کارشان معنادار است. این احساس معنا و هدف یکی از عوامل کلیدی رضایت شغلی است. مشاغلی که به بهبود زندگی دیگران، حل مشکلات اجتماعی یا خدمت به جامعه کمک میکنند (مانند مشاغل در حوزههای آموزش، بهداشت و درمان، خدمات اجتماعی) اغلب موجب میشود افراد احساس کنند کارشان ارزشمند است و این به رضایت شغلی بالاتر منجر میشود.
۲. تأثیر بر عزتنفس: افرادی که میدانند کارشان تأثیر مثبتی در جهان دارد، احتمالا عزتنفس بالاتری تجربه میکنند. این احساس که فرد در جامعه نقش مؤثری ایفا میکند، به تقویت حس خودارزشمندی و رضایت درونی از کار کمک میکند.
۳. قدرت انگیزشی اثر اجتماعی: اثر اجتماعی شغل میتواند بهعنوان یک منبع انگیزشی قوی عمل کند. افرادی که شغلشان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به بهبود زندگی دیگران کمک میکند، اغلب انگیزه بیشتری برای انجام کار خود دارند؛ حتی اگر سایر عوامل (مانند حقوق) کمتر از حد ایدئال باشد.
۴. ارتباط با دیگران و شبکههای اجتماعی: شغلهایی که اثرات اجتماعی دارند، معمولا شامل تعاملات مثبت با دیگران هستند. این تعاملات و حس همکاری برای یک هدف بزرگتر، میتواند احساس تعلق به جامعه را تقویت کند و رضایت شغلی بیشتری ایجاد کند.
۵. چالشهای احساسی و خستگی شغلی: درعینحال، شغلهایی که اثر اجتماعی بالایی دارند، میتوانند از نظر احساسی بسیار چالشبرانگیز باشند. مثلا در حوزههای خدمات اجتماعی یا مراقبتهای بهداشتی، افراد ممکن است با مشکلات انسانی زیادی مواجه شوند که منجر به خستگی احساسی و کاهش رضایت شغلی شود؛ بهویژه اگر منابع کافی برای مقابله با این چالشها وجود نداشته باشد.
۶. تشویق اجتماعی و قدردانی: افرادی که در مشاغلی با اثر اجتماعی بالا فعالیت میکنند، معمولا از سوی جامعه یا اطرافیان تشویق و قدردانی میشوند. این بازخورد مثبت اجتماعی میتواند باعث افزایش رضایت شغلی شود.
حقوق بالای رشته با رضایت کم از شغل مرتبط است؟
در ربع بالا و سمت چپ نمودار رابطه حقوق دریافتی و رضایت کلی از رشته، رشتههایی را مشاهده میکنیم که اغلب مهندسی هستند و با وجود حقوق دریافتی بالایی که دارند، رضایت از آن رشتهها پایین است!
با بررسی عمیقتر ماهیت این رشتهها، چندین عامل را میتوان دلیل این امر دانست که در زیر به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
۱. استرس و فشار کاری زیاد: مشاغلی با درآمد بالا معمولا با سطوح بالایی از استرس و فشار کاری همراه هستند. وظایف سنگین، مسئولیتهای بزرگ و نیاز به انجام کار در بازههای زمانی محدود میتواند منجر به خستگی شغلی یا فرسودگی شغلی شود. این استرس مداوم ممکن است رضایت کلی از کار را کاهش دهد، حتی اگر حقوق بالایی دریافت شود.
۲. عدم تعادل کار و زندگی: مشاغل با درآمد بالا معمولا نیازمند ساعتهای کاری طولانی هستند. این مسئله ممکن است باعث ایجاد عدم تعادل بین کار و زندگی شخصی شود. نداشتن زمان کافی برای استراحت، خانواده و سرگرمیها میتواند کیفیت زندگی را کاهش دهد و در نتیجه رضایت شغلی را پایین بیاورد.
۳. کمبود معنا و هدف در کار: بعضی افراد به دنبال شغلی هستند که برایشان معنا داشته باشد و بتوانند حس کنند در حال انجام کاری مهم و ارزشمند هستند. اگرچه یک شغل ممکن است از لحاظ مالی پاداش خوبی داشته باشد، اگر فرد احساس کند که کار او بیمعناست یا ارتباطی با علایق و ارزشهای شخصیاش ندارد، ممکن است از شغل خود ناراضی باشد.
۴. روابط کاری ضعیف: حتی در مشاغل پردرآمد، روابط ضعیف بین همکاران یا مدیران میتواند بهشدت بر رضایت شغلی تأثیر منفی بگذارد. محیط کاری منفی، عدم حمایت از طرف مدیران، رقابت ناسالم یا عدم همکاری میتواند باعث ناراحتی و استرس شود.
۵. امنیت شغلی پایین: در برخی مشاغل پردرآمد، امنیت شغلی ممکن است کم باشد؛ بهویژه در صنایعی که رقابت شدید است یا موقعیتهای شغلی به عملکرد فرد وابسته است. این عدم اطمینان میتواند منجر به استرس و نگرانی مداوم شود.
۶. عدم رشد حرفهای و توسعه شخصی: اگر فرد احساس کند شغلش چالشهای جدیدی ندارد یا فرصتهای رشد حرفهای و توسعه شخصی در آن محدود است، حتی حقوق بالا هم نمیتواند باعث ایجاد رضایت شود. افراد اغلب به دنبال پیشرفت و یادگیری در کار خود هستند و اگر این نیاز برآورده نشود، رضایت آنها کاهش مییابد.
۷. فشارهای اخلاقی: برخی مشاغل پردرآمد ممکن است فرد را در موقعیتهایی قرار دهند که باید تصمیمات دشوار یا حتی غیراخلاقی بگیرد. این نوع فشارهای اخلاقی میتواند باعث نارضایتی درونی و کاهش رضایت شغلی شود.
۸. کارهای تکراری و یکنواخت: حتی در مشاغل با درآمد بالا، اگر وظایف شغلی تکراری و یکنواخت باشد، افراد ممکن است به مرور زمان دچار خستگی و بیحوصلگی شوند. نبود تنوع در کار و عدم احساس چالش میتواند رضایت شغلی را کاهش دهد.
سخن پایانی
اگرچه حقوق بالا میتواند برخی از جنبههای رضایت شغلی را افزایش دهد، اما بسیاری از عوامل غیرفیزیکی مانند تعادل بین کار و زندگی، احساس معنا در کار، امنیت شغلی و محیط کاری مناسب، تأثیر بیشتری بر رضایت کلی از شغل دارند. وقتی این نیازها برآورده نشود، حقوق بالا بهتنهایی نمیتواند به رضایت کامل فرد از شغل منجر شود.
همچنین در برخی از رشتههای تحصیلی، بهویژه رشتههای علوم پایه، نارضایتی فارغالتحصیلان در ایران ناشی از ترکیبی از عوامل شامل کمبود فرصتهای شغلی، حقوق پایین، بیثباتی شغلی و عدم ارتباط مؤثر بین دانشگاه و صنعت است. بهبود این وضعیت نیازمند اصلاحات عمیق در سیستم آموزشی، سیاستهای استخدامی و توسعه صنعت و تحقیق در کشور است.