|

مسئولیت رئیس قوه در عدالت فرایندی

نشست رئیس محترم قوه قضائیه با برخی فعالان سیاسی، در ابتدای ریاستش، می‌توانست امیدبخش باشد؛ البته در‌صورتی‌که نظام‌مند می‌بود و آثاری عینی در بر می‌داشت که نشست‌ها ادامه نیافت.

نشست رئیس محترم قوه قضائیه با برخی فعالان سیاسی، در ابتدای ریاستش، می‌توانست امیدبخش باشد؛ البته در‌صورتی‌که نظام‌مند می‌بود و آثاری عینی در بر می‌داشت که نشست‌ها ادامه نیافت. در این یادداشت می‌خواهم بگویم که این‌گونه نشست‌ها باید دائمی، دوره‌ای، نظام‌مند و پیگیرانه باشد تا بخشی از عدالت فرایندی محقق شود. در همین راستا، ایجاد «عرصه عمومی قضائی»، شفافیت در رسیدگی، علنی‌بودن دادگاه‌ها و تشکیل هیئت‌های تحقیق ‌و تفحص تنها راه تجربه‌شده، متمدنانه و انسانی است که حوزه مدیریتی شما را نیز اصلاح می‌کند و به شما «قدرت پاک» می‌بخشد.

از الهه محمدی، نیلوفر حامدی، منصوره سگوند تا خودکشی‌ها‌‌ و مرگ‌های مرموز. از تیراندازی‌های مشکوک تا چشم‌هایی که نابینا شده است...؛ خبرها و شایعات، راست و دروغ، گوناگون است و پی‌درپی. مسئولیت انسانی ما ایجاب می‌کند که نسبت به چنین خبرهایی حساس و مطالبه‌گر باشیم. اینکه مدتی طولانی خبرنگاری را در ابهام و بازداشت نگه داریم، چه کمکی به امنیت کشور می‌کند؟ اینکه از بدیهیات است که هیچ کمکی نمی‌کند؛ بلکه آثار جبران‌ناپذیری بر فضای عمومی دارد. اگر فردی به استناد جرمی دستگیر شده است که باید رسیدگی قضائی و فوری انجام شود. اگر هم نه که این شبهه را پیش می‌آورد که کشف جرم پیشینی نبوده و در جریان بازداشت «کشف جرم» صورت می‌گیرد. راه‌حل اصلی هیئت‌های تحقیق و تفحص و برگزاری علنی دادگاه‌هاست. این خبرها که در فضای مجازی شهرآشوبی و غوغاگری می‌کند، آثار مخرب خود را بر جامعه ایرانی خواهد گذاشت: هم حق افرادی پایمال می‌شود، هم اعتماد عمومی را از میان می‌برد، هم آتش عقده‌ها و کینه‌ها را برمی‌افروزد و هم چهره نظام را در ایران و جهان بیش‌از‌پیش تخریب می‌کند. هر خبر‌ یا شایعه‌ای از بی‌عدالتی می‌تواند سرافکندگی و حقارت ملی را در پی داشته باشد. راه‌حل اصلی در رخدادهایی مانند مرحومه منصوره سگوند و خبرنگاران بازداشتی شفافیت فرایندهای رسیدگی و به‌ویژه تشکیل هیئت‌های تحقیق و تفحص است. این هیئت‌ها رقیب شما نیستند؛ بلکه رفیق شما در اعتمادسازی عمومی‌اند. اعتماد و اطمینانی که از چنین هیئت‌هایی پدید می‌آید، ضرورتی انکارناپذیر در عصر انفجار رسانه‌های اجتماعی‌ است. این از بدیهیات حکمرانی‌ است.

هیئت‌های تحقیق و تفحص یک روش اعتمادساز است. چنین رویکردهای مدنی با حضور افراد معتمد جریان‌های سیاسی کشور حتی می‌تواند در مواردی گروه‌های تروریستی را مانند «مجاهدین» که در جریان‌های داخلی نفوذ کرده باشند، افشا کند؛ کما‌اینکه در گذشته افرادی از همین سازمان توانسته بودند در بدنه یک گروه دانشجویی داخلی نفوذ کنند و سپس از کمپ اشرف یا از محافل آنان در اروپا سر در‌آوردند. شاید هیچ چیز مانند گروه‌های معتمد تحقیق و تفحص نتواند به پالایش فضای سیاسی کشور از نفوذ گروهک‌ها کمک کند. این، برای تربیت سیاسی نسل جوان بسیار ضروری است؛ اما متأسفانه رویکردی که در پیش داریم، بیش از هر چیز برای این گروهک‌ها هوادار می‌سازد. بدیهی است که تحقیق و تفحص «همه» را راضی نمی‌کند. اولیای الهی نیز «همه» را راضی نکرده‌اند؛ اما می‌تواند بخش‌های خاکستری را قانع کند و مهم‌تر از آن عوامل دستگاه شما را از خطا بازدارد.

در شگفتم که تا چه حد فاصله ذهنی میان مسئولان و بخش مهمی از جامعه مدنی وجود دارد. اینها از اصول ابتدایی حکمرانی انسانی است. نمی‌توان با خودرویی معیوب و دودزا در شهر رانندگی کرد و به آثار و پیامدهای آلودگی که ایجاد می‌کند و آسیبی که به جان و مال مردم وارد می‌شود، بی‌توجه بود. به همین‌ سان نمی‌توان با ماشینی معیوب از دستگاه اداری، سیاسی و قضائی به عرصه حکمرانی وارد شد و زندگی مردمان را تخریب کرد. نمی‌توان چشم بربست و بی‌خیال از فضای عمومی جهانی و دلبسته به فضای محدود گروهی خویش قضاوت کرد و حکم راند. برخی در فضای روستایی-ییلاقی خویش سرخوش‌اند و متأسفانه نمی‌دانند که چگونه خنجر یأس و ناامیدی بر پیکر جامعه ایران وارد می‌کنند. متأسفانه برای برخی، «نظام» یعنی حلقه‌ای بسته از قوم و قبیله و باند و جناحی که به آن تعلق دارند. به همین افراد دلخوش‌اند و بس.

اینکه دروغی منتشر شود و فضاسازی رسانه‌ای آن همه عناصر حکومت را درگیر کند و چند روز بعد برملا شود و ما صرفا به این بسنده کنیم که دروغگویان افشا شده‌اند، کافی نیست. اینکه خانواده یک فرد‌ که در جریان اغتشاشات و حواشی آن «سکته» کرده است، در راستای منویات نظام مصاحبه کند، مسئله‌ای را حل نمی‌کند. متأسفانه گاهی تصور می‌شود که با یک مصاحبه مشکل اعتماد حل شده و دروغ‌بودن یک تهمت برملا شده و ما دیگر مسئولیتی نداریم. حال آنکه درمان چنین دردهایی، پیشینی است، نه پسینی. باید فرایندهای عمومی رسیدگی به جرم و جنایت از طریق هیئت‌های تفحص با حضور هیئت منصفه، وکیل و فرایندهای آیین دادرسی انجام شود تا فضای عمومی ایمن شود. اگر چنین شد، آن‌گاه است که «کید معاندان» کارگر نمی‌افتد و مصاحبه‌های موافقان هم مؤثر خواهد بود.

اما سخن اصلی با رئیس محترم قوه قضائیه است. او نمی‌تواند به این بسنده کند که قاضی و از‌جمله قاضی دادگاه انقلاب یا امور امنیتی مستقل است و نمی‌تواند کاری کند. او مسئول رویه‌های سالم و به‌کارگیری ابزارهایی برای عدالت فرایندی است. یکی از این ابزارها کسب خبر و نشست دائمی با نمایندگانی از فعالان سیاسی-رسانه‌ای و پیگیری مطالبات عمومی از زبان آنان است. شما هیچ‌گاه نمی‌توانید در محاصره اطرافیان و کارمندان خود باشید و عدالت را محقق کنید. رسیدگی‌ها نه‌فقط در فضای بسته اداری-قضائی بلکه باید در فضای عمومی انجام گیرد. این، یک روش تجربه‌شده بشری و متمدنانه است. فضای عمومی، هم عدالت را مطمئن‌تر می‌کند، هم اعتماد عمومی را برمی‌انگیزد، هم حوزه مدیریتی شما را اصلاح می‌کند. «عرصه عمومی» را دست‌کم نگیرید، در آن اندیشه کنید که یک ابزار مدیریتی مهم برای خود شما و برای اصلاح قوه است. یک ابزار مهم است که شما و قوه را از تسخیر افراطیون ایمنی می‌بخشد؛ خواهشمندم در این عبارات دقت کنید. «عرصه عمومی» موضوع مهمی برای اندیشه‌ورزی فیلسوفان و اندیشمندان حوزه مدیریت و سیاست بوده است. نشست و برخاست هدفمند (و نه «شوآف» رسانه‌ای) ابزار مهمی برای تقویت خودتان و برای تحقق عدالت فرایندی است. متأسفانه این مهم در حد شعار باقی مانده و به نشست‌هایی اندک و گاهی نمایشی محدود شده است. فراموش نکرده‌ایم نقش رسانه‌ها در افشای فجایع کهریزک و اصلاح روندهای حکومت و قضاوت و امنیت تا چه اندازه مؤثر بود. فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، نخبگان و خبرگان کارکرد مهمی در نظام‌های سیاسی دارند. بسیاری از آنان از زندگی شخصی خویش گذر کرده‌اند. شما با تعامل مستمر با آنان می‌توانید هم به اصلاح دستگاه خویش بپردازید و هم با شفاف‌سازی‌ها ذهن و دل آنان را به خود معطوف کنید؛ ضرر نمی‌کنید. آنان هریک بخش‌هایی از جامعه را نمایندگی می‌کنند. این ازجمله مسئولیت‌های اجتماعی و مدنی شما نیز هست. قرار است بر دل‌های مردمان حکومت کنید و پایدار باشید؛ قرار نیست تنها دلخوش به تأییدات بخشی از مردم باشید. حکومت بیش و پیش از هر چیز متعلق به همگان است. این چه انحرافی‌ است که در برخی پیش آمده است و ملت را در شمار اندکی خلاصه کرده و مسئولان را مجبور می‌کنند که با آنان همراه، هم‌رأی و هم‌آوا باشند. این هم‌آوایی به «هم‌آواری» منجر می‌شود.

جامعه نیاز به قدرت‌های متکثر دارد. این قدرت‌ها فقط در دولت و حکومت خلاصه نمی‌شود. خبرنگاران یک رکن قدرت عمومی‌اند. فعالان سیاسی، اصحاب علم و اندیشه و دانشگاه و حوزه نیز به همچنان. اینان باید بتوانند «قدرت اجتماعی» تولید کنند و شما با نشست و برخاست دائمی با اینها با تعامل و اثربخشی و اثرپذیری از آنان در «تولید قدرت اجتماعی» آنان سهیم می‌شوید. تولیدِ قدرتِ سازمان‌دهی‌شده اجتماعی از سوی اینان برای همه ما و شما مفید است و جامعه را زنده و پویا نگه می‌دارد. «فرد» به خودی خود تنهاست و نمی‌تواند به اصلاح امور بپردازد. او باید بتواند با دیگران متحد شود، به گروه تبدیل شود تا قدرت اجتماعی تولید شود و تا بتواند به اصلاح بپردازد. کشوری که در آن «قدرت اجتماعی» تولید نشود، در معرض خطر نفوذ و ظلم و ناکارآمدی‌ است؛ بنابراین مسئولیت اجتماعی و مدنی شما به این است که این تعاملات را دامنه‌دار و سامان‌مند کنید تا «قدرت اجتماعی» تقویت شود و تا جامعه و خودتان تقویت شوید.

ظلم می‌تواند اشکال گوناگون داشته باشد. گاه ماهیتی سیاسی، گاه اداری و گاهی هم نمودی دستگاهی دارد. عدالت فرایندی روی به همه این امور دارد. این نوشته صرفا معطوف به شماری از این ابزارها یعنی تعامل دائمی شما با جامعه و نمایندگان جامعه مدنی و تشکیل هیئت‌های تفحص است. این، مهم‌تر از ملاقات حضوری شما در تظلم‌خواهی‌های انفرادی برای یک پرونده خاص است. از قضا تأثیرگذاری چنین ملاقات‌های انفرادی در عدالت فرایندی بسیار اندک است. کار مهم‌تر رسیدگی به عرصه عمومی به معنای حرفه‌ای آن است. اینها ابزارهای مدرن حکومت و سیاست و قضاوت است.