|

منطقه و توازن قدیم و جدید

توازن و جنگ فرسایشی با شدت کم یا جنگ در سایه که بین ایران و اسرائیل در دو، سه دهه اخیر برقرار بوده، در پی اقدام اسرائیل علیه حزب‌الله با تهدید فروپاشی مواجه شده است. اسرائیل بعد از حمله حماس در 15 مهر ممکن است از این معادله و رعایت قواعد بازی مربوط به آن عدول کرده باشد.

کوروش احمدی دیپلمات پیشین

توازن و جنگ فرسایشی با شدت کم یا جنگ در سایه که بین ایران و اسرائیل در دو، سه دهه اخیر برقرار بوده، در پی اقدام اسرائیل علیه حزب‌الله با تهدید فروپاشی مواجه شده است. اسرائیل بعد از حمله حماس در 15 مهر ممکن است از این معادله و رعایت قواعد بازی مربوط به آن عدول کرده باشد. اقدامات عملی اخیر برای تضعیف حزب‌الله و حوثی‌ها و صحبت از «نظم جدید منطقه‌ای» و پیام مداخله‌جویانه نتانیاهو درباره مسائل داخلی ایران می‌تواند انعکاس بیرونی چنین سیاست جدیدی باشد. این در حالی است که ایران و حزب‌الله در یک سال گذشته نشان داده‌اند که مایل به عدول از شرایط موجود و نادیده‌گرفتن قواعد بازی مربوطه نیستند. اسرائیل با حمله گسترده علیه اصلی‌ترین رکن محور مقاومت که در پی جنایات گسترده علیه مردم نوار غزه در حال انجام است، بازدارندگی نامتقارن ایران از طریق محور مقاومت را با تهدیدی جدی مواجه کرده است.

در مقابل، برای ایران نیز چاره‌ای جز انجام عملیات مؤثر «وعده صادق 2» باقی نماند که با موفقیت بیشتری در مقایسه با عملیات «وعده صادق 1» انجام شد. این عملیات نیز اگرچه در حکم نقض قواعد بازی بود، اما هدف ایران با توجه به عملکرد یک سال اخیرش عدول از جنگ فرسایشی به جنگ تمام‌عیار نبوده و تنها تلاشی برای واداشتن طرف مقابل به رعایت قواعد بازی بوده است. با این حال، باید توجه داشت که نظر به دقیق‌نبودن قواعد بازی در جنگ سایه‌ها همیشه امکان اشتباه محاسبه و سوء‌تفسیر وجود دارد که بسیار خطرناک است. هر اقدامی همیشه ممکن است به واکنشی غیرمنتظره و مجموعه‌ای از اقدامات زنجیروار منجر شود و به جای حفظ یا اعاده توازن قبلی موجب ایجاد توازن جدید و ناخواسته‌ای شود. همچنین متناسب با عملکرد محتاطانه ایران، حزب‌الله نیز در یک سال گذشته بسیار محتاط و در محدوده قواعد بازی جنگ سایه‌ها عمل کرد. با وجود احتراز مستمر حزب‌الله از جنگ تمام‌عیار، اما روشن نیست که خویشتن‌داری‌ حزب‌الله در دو، سه هفته اخیر نیز عامدانه بوده یا بر اثر ضربات اخیر تا مدتی قادر به واکنش گسترده نخواهد بود. به هر حال، میل ایران و حزب‌الله به خودداری از گسترش جنگ، تنها در‌صورتی‌که اسرائیل نیز قصد ادامه در چارچوب قواعد بازی و توازن سابق را داشته باشد، عملی خواهد بود.

اکنون محتمل است که اسرائیل استراتژی جدیدی اتخاذ کرده و قصد تحمیل یک توازن جدید یا تحمیل یک جنگ تمام‌عیار به ایران را داشته باشد، بنابراین از این پس چهار گزینه می‌تواند محتمل باشد: 1- واکنش محدود اسرائیل به «وعده صادق 2» و توقف حملات گسترده علیه حزب‌الله به نحوی که احیای توازن و قواعد بازی مربوطه ممکن شود. 2- خویشتن‌داری ایران در قبال واکنش گسترده اسرائیل به «وعده صادق 2». 3- درگیر‌شدن ایران و اسرائیل در یک جنگ تمام‌عیار و دامنه‌دار. 4- شکل‌گیری توازن جدیدی بین دو کشور و در سطح منطقه. تحقق گزینه چهارم ممکن است زمان‌بر باشد و تا تثبیت آن، دو کشور و منطقه با عدم قطعیت‌ها و آسیب‌پذیری‌های گسترده‌ مواجه شوند.

در این مقطع برخلاف مقاطع قبلی فاکتورهای جدیدی نیز وارد معادله شده‌اند. در‌حالی‌که مقامات آمریکایی و اروپایی در پی «وعده صادق 1»، اسرائیل را به خویشتن‌داری و واکنش محدود دعوت می‌کردند، این‌بار نه‌تنها سخنی از خویشتن‌داری از جانب آنها نیست، بلکه سخن از «حق اسرائیل به واکنش متناسب» است. آنها همچنین جنایات اسرائیل در لبنان را نیز «اقدام متناسب» توصیف می‌کنند. دیگر کشورها به شمول روسیه و چین نیز اگرچه همچنان درباره نسل‌کشی و پاک‌سازی نژادی و جنایات جنگی اسرائیل در غزه انتقاداتی مطرح می‌کنند و این موضوع همچنان در دستور کار سازمان‌های بین‌المللی و دیوان لاهه قرار دارد، اما اکثرا درباره اقدامات اسرائیل علیه حزب‌الله و ایران سکوت تأییدآمیزی پیشه کرده‌اند. متأسفانه شاهد واکنشی از سوی کشورهای عربی و اسلامی نیز نیستیم. جای تأسف است که برخی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس به‌تازگی به وزیر خارجه ایران گفته‌اند که در درگیری بین ایران و اسرائیل بی‌طرف‌اند. این در حالی است که در این بی‌طرفی نیز جای تردید وجود دارد. ظاهرا ابتکار «دفاع هوایی خاورمیانه» (MEAD) که در ژوئن 2022 از سوی وزیر دفاع وقت اسرائیل اعلام شد و گفته می‌شود که علاوه بر اسرائیل، اردن، عربستان، امارات و مصر نیز تحت فرماندهی آمریکا در آن مشارکت دارند، بر دشواری کار برای ایران افزوده است.

روشن است که در چنین شرایطی، درگیرشدن در یک جنگ تمام‌عیار با اسرائیل و متحدانش طبعا با عقل سلیم جور در‌نمی‌آید. اگر‌چه سیاست اخیر ایران مبنی بر خویشتن‌داری سیاست درستی است، اما نقطه ضعف این سیاست فقدان هرگونه پیوست دیپلماتیک و فقدان بی‌سابقه هرگونه تلاش دیپلماتیک از سوی کشورها و مراجع بین‌المللی برای خروج از این بحران بزرگ است. کشور ما دارای امکانات خوب دفاعی برای بازدارندگی در برابر برخی از همسایگان طماع است. این امکانات را ما برای این منظور باید حفظ کنیم. به طور کلی کشورهای متوسط نیروی نظامی خود را برای بازدارندگی و دفاع در برابر کشورهای متوسط سامان می‌دهند. طبعا این کشورها هیچ وقت قرار نیست با یک ابر‌قدرت که ممکن است تنها بودجه نظامی‌اش دو یا چند برابر کل تولید ناخالص داخلی‌شان باشد، وارد درگیری نظامی شوند.