|

الهه کولایی، نماینده پیشین مجلس:

نیروی انتظامی وظایف فرهنگی را به نهادهای فرهنگی واگذار کند

نماینده پیشین مجلس گفت: نیروی انتظامی نیز که در طرح امنیت اخلاقی، توهین و تحقیر زنان را موجب شده است، باید وظایف فرهنگی را به نهادهای مربوط واگذار کند و خود به تامین امنیت همه‌جانبۀ همه شهروندان و به‌ویژه زنان بپردازد.

نیروی انتظامی وظایف فرهنگی را به نهادهای فرهنگی واگذار کند

به گزارش ایرنا، «الهه کولایی» معتقد است زنان مانند مردان خواستار آزادی‌های قانونی و احترام به شأن انسانی و نگاه غیرجنسیتی به خود هستند که وعده داده شده بود برخلاف نظام‌های سوسیالیستی و سرمایه‌داری، در نظام اسلامی تحقق خواهد یافت.

جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس، رویکرد متفاوتی در موضوع زنان داشته که هرچند در مواردی مورد انتقاد بوده اما در عین حال زنان کشور در ۴ دهه گذشته، موفقیت‌های پرشماری نیز در عرصه‌های مختلف علمی، اجتماعی، هنری، اقتصادی و. . داشته‌اند. با این وجود همچنان زنان مطالبات برآورده نشده‌ای دارند که کم‌توجهی به آن‌ها از یک سو باعث نارضایتی جامعه زنان و از سوی دیگر بهانه تخطئه نظام از سوی رسانه‌های مخالف و خارج نشینان می‌شود.

در این شرایط، نقد و بررسی وضعیت زنان ایرانی و آسیب‌شناسی مدیریت مسائل زنان، از نگاه خود آن‌ها که در میدان‌های واقعی و مبارزه با مشکلات حضور دارند، برداشتی منطقی به دست می‌دهد و از مسئولان سطوح مختلف نظام هم انتظار می‌رود به این مطالبات و راه‌حل‌ها توجه کرده و آن‌ها را در دستور کار خود قرار دهند.
دفتر پژوهش ایرنا در این راستا، به گفت‌وگو با نخبگان زن و زنان موفق پرداخته و به تبیین روایت واقعی از زنان ایران، بیان مطالبات آنان و تجارب آن‌ها در رویارویی با مشکلات می‌پردازد.

در نخستین گام به سراغ الهه کولایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و نماینده پیشین مجلس رفته‌ایم.

 

نقش زنان در اعتراضات کنونی چه تفاوتی با گذشته دارد؟

مانند چهار دهه گذشته، زنان همچنان نقشی تاثیرگذار در تحولات ایران دارند. آنان همواره در کشور حضوری تعیین‌کننده داشته‌اند. پس از انقلاب اسلامی زنان در عرصه‌های آموزشی رشد و پیشرفتی چشمگیر داشته‌اند. ولی این افزایش حضور در دیگر عرصه‌های اجتماعی، از جمله اقتصاد و سیاست همراه نشد. با اینکه در سال‌های گذشته در مورد حقوق انسانی زنان زیاد نوشته و گفته شده، ولی سیاست‌های واقعی و عملی کمتری بر این اساس شکل گرفته است.

در واقع افزایش آگاهی‌ها و انتظارهای زنان در دهه‌های اخیر، نه تنها با پاسخی مناسب در اقتصاد و سیاست و حتی در جامعه و فرهنگ همراه نشد، بلکه در سال‌های اخیر بدون توجه به تحولات عمیق و گسترده در جامعه ایران، برنامه‌ریزی منظم و پایدار برای بازگرداندن زنان به خانه‌ها، به صورت همه‌جانبه گسترش یافت. تلاشی گسترده برای خانه‌نشین کردن زنان اجرا شده که شعارهای بسیاری برخلاف آن مطرح شده بود. اوج این تلاش در طرح اخیر جوانی جمعیت بازتاب یافته که در پاسخ به بحران کاهش جمعیت و چشم‌اندازهای نگران‌کننده‌ای که نتیجۀ سیاست‌ها و برنامه‌های نادرست در حوزه‌های مختلف اجتماعی بوده است، زنان به گونه‌ای ابزاری برای تولید مثل هدف قرار گرفتند. بی‌آنکه به شأن و جایگاه انسانی و حقوق اولیه اساسی آنان توجه شود.

نتیجه این رویکرد نادرست، گسترش نارضایتی زنان، به ویژه زنان جوان بوده است. توهین و تحقیر پایدار زنان در شکل فعالیت بخشی از نیروی انتظامی که باید امنیت زنان را در برابر متعرضان تامین می‌کرد، بر دامنۀ نارضایتی‌های آنان و خانواده‌هایشان افزوده است. هنوز جامعه از شوک مصاحبۀ تلویزیونی سپیدۀ رشنو خارج نشده بود، که خبر مرگ دردناک ژینا امینی، به اتهام بدحجابی منتشر شد. این بار نه فقط زنان، که مردان نیز به اعتراض برخاسته‌اند. اعتراض به نادیده گرفته شدن کرامت انسانی انسان‌ها و به‌ویژه زنان. ولی متاسفانه به جای بررسی ابعاد مساله و به جای برخورد با خاطیان، سرکوب متعرضان هدف قرار گرفته است.

 

برخی معتقدند زنان در جامعه ما مسائل مختلف انباشته دارند، آیا این ادعا درست است؟

همان گونه که اشاره کردم، زنان در فرازهای مختلف تحولات ایران حضوری موثر داشته‌اند. آنان مانند مردان خواستار برخورداری از حقوق قانونی خود هستند که در قانون اساسی هم آمده است. آنان حضوری تعیین‌کننده در پای صندوق‌های رای هم داشته‌اند. اما نمایندگانی که به هر ترتیب به مجلس راه یافتند، از تامین خواسته‌های آنان بازمانده‌اند. البته این موضوع در دوره‌های مختلف مجلس تفاوت داشته است. با این حال نه نهادهای مدنی و نه احزاب سیاسی، نتوانسته‌اند خواسته‌های آنان را به گونه‌ای رضایت‌بخش برآورده کنند. بیکاری، فقر و آسیب‌های اجتماعی زنان را به ستوه آورده است. آنان حجاب اجباری را پذیرفتند تا بتوانند به حضور خود در عرصۀ عمومی ادامه دهند. ولی مانند همه جامعه‌ها در دورۀ جهانی‌شدن، جامعه ایران هم بسیار تحول یافته است. شکاف نسلی در ایران به یک واقعیت غیرقابل چشم‌پوشی تبدیل شده که در مورد مسایل زنان بسیار جدی‌تر و موثرتر شده است. اینک انتظارها و خواسته‌های انباشته شده، سرباز کرده است.

 

چه راهکارهایی برای مدیریت بهتر مسائل زنان در جامعه پیشنهاد می‌کنید؟

زنان مانند مردان خواستار اجرای قانون، مبارزه با رانت و فساد، داشتن شرایط زندگی انسانی و برخورداری عادلانه از همۀ مواهب کشور هستند. آنان به عنوان مادر، همسر و فرزند برای تحقق آرمان‌های انقلاب بسیار تلاش کرده‌اند. زنان خواستار فرصت‌های برابر با مردان هستند تا از توانایی‌ها و استعدادهایی که خداوند در اختیارشان نهاده، برای خود و دیگران بهره ببرند. زنان خواستار حضوری انسانی و برابر در جامعه هستند. آنان تبعیض جنسیتی و نگاه ابزاری را نمی‌پذیرند. آنان مانند مردان خواستار آزادی‌های قانونی و احترام به شأن انسانی و نگاه غیرجنسیتی به خود هستند که وعده داده شده بود برخلاف نظام‌های سوسیالیستی و سرمایه‌داری، در نظام اسلامی تحقق خواهد یافت. هرچند آنان خواستار رفع همۀ اشکال تبعیض هستند، ولی در جهت‌گیری‌های کلی در مسیر تحکیم حاکمیت ملت حرکت می‌کنند، تا بتوانند از همه حقوق مادی و معنوی شهروندان ایرانی بهره‌مند شوند.

در میان حدود ۵۰ کشور اسلامی در جهان، فقط در کشور ایران قانون حجاب اجباری وجود دارد که در طول چهار دهۀ گذشته ناکارآمدی و آسیب‌زا بودن آن اثبات شده است. زنان ایرانی باید مانند همۀ کشورهای اسلامی دیگر از حق انتخاب آزاد پوشش خود برخوردار شوند. بر همین اساس نیروی انتظامی نیز که در طرح امنیت اخلاقی، توهین و تحقیر زنان را موجب شده است، باید وظایف فرهنگی را به نهادهای مربوط واگذار کند و خود به تامین امنیت همه‌جانبۀ همه شهروندان و به‌ویژه زنان بپردازد.

 

مسائل امروز زنان کشور، چه میزان نیازهای واقعی آن‌هاست؟

 

مسائل امروز زنان ایرانی برآمده از نیازهای واقعی انسانی آنان است. سخنرانی‌ها، پیام‌ها و تبلیغات رهبران بلندپایۀ کشور و نیز الگوهای متعالی دینی، زنان ایرانی را در دهه‌های اخیر، تا حدودی از حقوقشان آگاه ساخته است. اینک الگوهای اجتماعی و فرهنگی فقط به وسیلۀ حکومت‌ها ساخته نمی‌شود. زنان مانند مردان، این مجال را دارند که با دستاوردها و پیشرفت‌های جوامع دیگر آشنا شوند. ضعف شدید یا ناتوانی الگوسازی در داخل، نقش و نفوذ عوامل بیرونی را شدت بخشیده است.

کشورهایی که بیشترین فرصت‌های برابر را برای زنان ایجاد کرده‌اند، از پیشرفت و رفاه بیشتری هم برخوردار شده‌اند. مردم ایران نیز با برخورداری از انقلاب ارتباطات، این دستاوردها را می‌بینند. اینک تصویر ذهنی مردم ایران با آنچه حکومت، به‌ویژه در صدا و سیمای خود ارائه می‌کند، بسیار متفاوت است.
باید این دگرگونی‌ها را دید و به شمار آورد، انکار آن راهگشا نیست. دیدگاه‌ها، انتظارها و مطالبات همه مردم ایران تحول یافته است. نمی‌توان با انکار واقعیت‌ها کشور را از بحران‌ها خارج کرد.
بی‌تردید رسانه‌های بین‌المللی و کشورهایی که منابع مالی آن‌ها را تامین می‌کنند، در پی بهره‌برداری از شرایط کنونی برای تامین منافع خود هستند. این وظیفۀ حکومت است که اعتماد مردم را بازسازی کند. صدای آنان را بشنود و به خواسته مردم تن دهد تا ابزار نفوذ را کم اثر کند.

راه‌های و شیوه‌های بیان مطالبات باید چگونه باشد؟ آرامش و رضایت زنان چه نقشی در آرامش جامعه دارد؟

حکومت‌ها در کشورهای پیشرفته می‌کوشند خواسته‌های مردم را به دقت در نظر بگیرند تا بتوانند پاسخ لازم را به آن بدهند. برای دستیابی به این هدف، احزاب سیاسی و نهادهای مدنی و نیز رسانه‌ها نقشی مهم دارند. آن‌ها می‌توانند به شیوه‌های مختلف خواسته‌ها و نیازهای مردم را به تصمیم‌گیرندگان منتقل کنند. در این زمینه تجربه اصلاحات در شوروی و چین قابل توجه است. رهبران شوروی بر انکار واقعیت‌ها اصرار کردند و نظام کمونیستی را به نابودی کشاندند.

ولی رهبران چین کمونیست با درک تحولات داخلی و خارجی و ضرورت دادن پاسخ مناسب به این دگرگونی‌ها، شرایط متفاوتی را برای این کشور ایجاد کردند. آنان در میدان تیان آن من دانشجویان را سرکوب کردند، ولی با سیاست‌های اقتصادی عمل‌گرایانه و مبارزه شدید با فساد، توانستند چین را به یک قدرت اقتصادی بزرگ تبدیل کنند. هیچ حکومتی نتوانسته با سرکوب مردم، فساد گسترده و رانت و رویاگرایی در سیاست خارجی، رضایت مردم را به‌دست آورد.

زنان، مایۀ حیات و بقای همه جوامع هستند. احترام به زنان احترام به مقام انسانیت است. به‌ویژه در کشور ما که آموزه‌های دینی نفوذی تعیین‌کننده دارد، بر نقش و جایگاه زنان در روند رفاه و سعادت جامعه بسیار تاکید شده است. نه‌تنها در اندیشه‌های دینی بلکه در میراث ارزشمند تمدن و فرهنگ ایرانی، احترام به زنان وشان و جایگاه انسانی آنان مورد تاکید ویژه بوده است.
از سوی دیگر تجربه‌های پرشمار کشورهای پیشرفت نشان می‌دهد، رشد و پیشرفت همه جوامع در گرو تامین حقوق انسانی زنان و بهره‌گیری از توانایی‌ها و استعدادهای آنان برای اجرای برنامه‌های توسعه بوده است. امروز تمرکز بر توسعه انسانی، کانون اصلی تلاش‌های همه کشورها برای خروج از عقب‌ماندگی و دستیابی به شرایط قابل قبول برای همه مردم، به‌ویژه زنان است اما بسیاری زنان نخبۀ ایرانی با داشتن دانش و مهارت بالای علمی و آموزشی – مانند مردان – در جست‌وجوی شرایط بهتر، کشور را ترک می‌کنند. این شرایط نشان می‌دهد بازنگری جدی در سیاست‌ها و مدیریت مسائل گوناگون در کشور ضرورتی است که باید هرچه زودتر پذیرفته شود.