|

واکنش جامعه به توافق ایران و عربستان مثبت بوده/ مردم می‌دانند گره‌های معیشتی با سیاست و دیپلماسی باز می شود

هر چند تبدیل خصومت به رقابت میان ایران و سعودی خبر خوبی است اما این تصور که دو رقیب بزرگ منطقه‌ای به صِرف قبله مشترک به دو دوست تبدیل خواهند شد خامی است چرا که اختلافات از اشتراکات بیشتر است اما هر دو به این عقلانیت رسیدند که از پس هم برنمی‌آیند و بهتر است در حالت ترک مخاصمه باشند.

واکنش جامعه به توافق ایران و عربستان مثبت بوده/ مردم می‌دانند گره‌های معیشتی با سیاست و دیپلماسی باز می شود

به گزارش شبکه شرق، از بعد از ظهر جمعه ۱۹ اسفند که خبر توافق ایران با عربستان سعودی به میانجی‌گری پکن اعلام شده فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داخلی کمی تغییر کرده و از بیم و نومیدی هفته‌های اخیر - برخاسته از افزایش هر روزۀ قیمت ارز و طلا و احساس بی‌دولتی-  اندکی کاسته شده و بامزه این که تا قبل از کاهش نسبی اعلام می‌شد بازار غیر رسمی را به رسمیت نمی‌شناسند و قیمت، همان است که در بازار جدید مبادله‌ای تعیین می‌شود اما در دو روز اخیر (‌۲۰ و ۲۱ اسفند ۱۴۰۱) شاهد تیترهایی در رسانه‌های دولتی و رسمی دربارۀ کاهش قیمت ارز در قیاس با همان قیمت غیر رسمی هستیم یعنی اعدادی که موهوم و غیر واقعی می‌خواندند مبنای استدلال شده است.

واکنش جامعه به توافق با سعودی‌ها البته مثبت بوده چرا که مردم دریافته‌اند اقتصاد و معیشت آنان نه به طرح‌های خیالی و توهّمی که به سیاست و دیپلماسی وابسته است و هر گاه امید رخت برمی‌بندد کثیری درصدد تبدیل دارایی‌های خود به طلا و ارز برمی‌آیند و همین به التهابات دامن می‌زند و هر وقت روزنۀ امیدی گشوده می‌شود این عطش و بالطبع و بالتبع تقاضا کمی فرومی‌کاهد.

با تأکید بر خرسندی از هر توافق منفعت‌محور و هر سیاست وهم‌گریز و مبتنی بر واقعیت می‌توان نکاتی را دربارۀ این توافق یادآور شد:

۱. در صدر مطلب به تیترهای رسانه های رسمی اشاره شد. حیف است که از تیتر روزنامۀ کیهان در ۱۵ دی ۱۳۹۴ و  پس از حمله به سفارت عربستان در اعتراض به اعدام شیخ نمر و در دولت روحانی و در آغاز اجرای برجام یاد و با تیتر هفت سال بعد در ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ و در پی توافق در دولت ابراهیم رییسی و در فضای مبهم احیای برجام مقایسه و اشاره نشود.

۷ سال قبل و ۱۵ دی ۱۳۹۴ کیهان تیتر زد: ننگ رابطه با آل سعود از دامان ایران اسلامی پاک شد و روز شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ این تیتر بر صفحه اول آن نشست: توافق ایران و عربستان، ضربه کاری به آمریکا و رژیم "صهیونیستی". تفاوت این دو طی ۷ سال تنها در این نیست که به جای ایران اسلامی از ایران و به جای آل سعود از عربستان استفاده شده است. تفاوت دیگر در این است که ۷ سال قبل قیمت کیهان ۵۰۰ تومان بود و حالا با همه حمایت‌ها ۵۰۰۰ تومان است. چرا که قیمت دلار هم ۱۰ برابر شده و از ۳۷۰۰ تومان روز حمله به سفارت عربستان به بالای ۴۰ هزار تومان در روز توافق رسیده بود!

۲. این که بین دو کشور شاخص اسلامی که بر پرچم خود نشان الله دارند چین کمونیست وساطت کند در نوع خود قابل توجه است. اگر عراق یا عمان میانجی می شدند داستان متفاوت بود اما چینی وساطت کرده که هیچ نسبتی با اسلام ندارد و به سرکوب مسلمانان خود متهم است و دنبال جای پایی در خاورمیانه می گردد. از این رو می توان حدس زد در همکاری با سعودی ها یا جمهوری اسلامی شرط تنش زدایی گذاشته بودند. چرا که دوست نداشتند موشکی یا پهپادی بر سفرۀ مشترک آنان با سعودی‌ها بنشیند. هر چند ایران همواره دخالت مستقیم در عملیات یمنی ها را تکذیب کرده اما خشم از سعودی چنان بود که روزی انتقام گرفته شود و حالا چین ابتدا منطقه را آرام کرده تا بعد سرمایه گذاری کند.

۳. رابطۀ بن سلمان با جو بایدن مانند رییس جمهوری پیشین آمریکا نزدیک نیست و تهران به درستی تشخیص داده که چنانچه در آبان ۱۴۰۳ یک جمهوری خواه کاخ سفید را در اختیار بگیرد امکان توافق با سعودی ها دشوار خواهد شد و شاید در آن زمان بن سلمان بر جای پدر نشسته باشد. از این رو ایران قدر فرصت را دانسته و از این حیث سنت شکنی کرده ایم چون استاد فرصت سوزی هستیم!

۴. نواصول گرایان در حالی از اصلاح طلبان خواسته اند مذاکره کردن را از آنان یاد بگیرند که اولا دبیر شورای عالی امنیت ملی که در دولت حسن روحانی منصوب شد و عضو دولت اصلاحات بوده و نسبتی با ابراهیم رییسی و حلقۀ پایداری ندارد مذاکره کرده است و ثانیا در متن توافق آمده که طرفین خواستار بازگشت به دو قرارداد ۱۳۷۷ و ۱۳۸۰ و هر دو در دولت اصلاحات و دومی هم زمان با مجلس ششم منعقد شدند و اولی دربارۀ همکاری های اقتصادی و فنی و ورزشی است و دومی امنیتی.

۵. این توافق نشان داد دیپلماسی بر پایۀ شعار و آرزو پیش نمی رود و مبتنی بر منافع است و البته هر چه قدرت یا پایگاه اجتماعی بیشتر باشد دست مذاکره کننده بازتر خواهد بود. همان گونه که واحد مبادله در اقتصاد پول است در سیاست هم واحد مبادله قدرت است و بر این مبنا اگر از قدرت موشکی و نظامی ایران بهره ای برای کسب منفعت در این مذاکرات گرفته شده باشد مثبت است.

۶. این توافق نشان دهندۀ آن است که طرفین دریافتند هیچ یک بر دیگری پیروز نخواهند شد و از سر ناچاری توافق کردند نه آن که رقابت را فروگذارند. تا بوده ایران و عربستان با هم رقابت داشته‌اند. روزگاری که هنوز دولت پادشاهی سعودی تشکیل نشده بود ذبل رقابت ایران و عثمانی و بعد از آن بر سر نفت و البته تشیع و تسنن و بعد از انقلاب ضد سلطنتی هم روشن بود که حکومت سلطنتی سعودی چرا نگران بود و به جز مقاطع کوتاهی در دوره‌های خاتمی و هاشمی رفسنجانی و به خاطر روابط این دو با ملک عبدالله در مقام ولیعهد و پادشاه رو به بهبود گذاشت و در باقی دوران‌ها سرد و خصومت‌آمیز بوده است. این تصور که ایران و عربستان رقابت را فروگذارند خامی است اما می توان از دشمنی یا ابراز علنی آن فروکاست و این به خاطر رقابت‌های متعدد است ولی همین که علنا به هم فحش ندهند یک دستاورد است.

۷. سیاست فن واقعیت‌هاست و واقعیت این است که شرکت نفتی آرامکو با درآمد ۱۶۱ میلیارد دلاری باعث شگفتی شده و توییت جوانانی چون امیر حسین ثابتی برای ما درآمد نمی‌شود. چند روز دیگر سالگرد ملی کردن صنعت نفت ایران به همت دکتر محمد مصدق است تا بر سر این سفره بنشینیم و دریغ است ما با تحریم‌ها محروم باشیم و عربستان در یک سال ۱۶۱ میلیارد دلار درآمد داشته باشد ولی ما به جایی برسیم که به فروش اسباب و اثاثیه خانه روی آوریم.

۸. دقیقا معلوم نشد دولت و مجلس کجای این توافق بودند. روزگاری مرد شماره ۲ ایران رییس مجلس شورای اسلامی بود و حالا نه تنها مجلس که دولت هم عملا در حاشیه است و جامعه احساس می‌کند قادر به تصمیم نیستند و در این فضا باید نقش دریابان شمخانی را ستود که فراتر از این دو و پشت‌گرم به حمایت رهبری تکلیف را روشن کرد. البته قابل پیش‌بینی است که ابراهیم رییسی به حساب سیاست بهبود روابط با همسایگان بگذارد اما از یاد نبرده‌ایم که هنوز دولت او تشکیل نشده بود که علی شمخانی در مرداد ۱۴۰۰ از پیوستن به پیمان شانگهای خبر داد و این یعنی ایران خواست تاجیکستان در پایان حمایت از حزب اسلامی کبیری دست کم به صورت علنی را پذیرفته است.

۹. برای مردمی که شعار محاکمۀ گروگان‌های آمریکایی و در نهایت آزادی آنها بدون محاکمه را دیده یا شنیده بودند، همچنین شعار جنگ جنگ تا پیروزی و بعد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به یاد داشتند این توافق محتمل بود اما اگر در دهۀ اول می‌شد به حساب کم تجربگی و هیجان‌زدگی گذاشت بعد از ۴۴ سال جای شگفتی داشت و مشخص نیست چرا برخی بازگشت به فضای شعاری و هیجانی را انقلابی‌گری می‌دانند در حالی که هر دوره اقتضای خاص خود را دارد.

۱۰. مهم‌ترین دستاورد این توافق دور شدن احتمال بی‌عقلی نظامی از طرف اسراییل در مناقشه با ایران است. سعودی‌ها هم دریافتند نزدیکی بیشتر با اسراییل برای آنها خطرناک خواهد بود. این توافق در روزهایی انجام شده که اسراییل درگیر اختلافات داخلی است.

۱۱. هر چند تبدیل خصومت به رقابت میان ایران و سعودی خبر خوبی است اما این تصور که دو رقیب بزرگ منطقه‌ای به صِرف قبله مشترک به دو دوست تبدیل خواهند شد خامی است چرا که اختلافات از اشتراکات بیشتر است اما هر دو به این عقلانیت رسیدند که از پس هم برنمی‌آیند و بهتر است در حالت ترک مخاصمه باشند. بنا بر این بهتر آن است که پیوندهای خود را با کشورهای حوزۀ تمدنی نوروز توسعه دهیم.

۱۲. اصول‌گرایان رادیکال که در آرزوی برافراشتن پرچم سبز در خاک سعودی بودند نباید نومید شوند اما باید بدانند آرزوهای خود را با هزینۀ مردم دنبال نکنند چون اکثریت مردم چنین نمایندگی‌یی به آنان نداده‌اند.

۱۳. درست است که تجدید رابطه با بریتانیا پس از طرح قطع رابطه در مجلس در سال ۶۷ هم خارج از اراده مجلس صورت پذیرفت ولی برای خیلی‌ها این سؤال پیش آمده که مجلس در این ساختار واقعا چه نقشی دارد؟ شاید بهتر بود دست‌کم به شکل صوری مجلس هم بر توافق صحه می‌گذاشت.

۱۴. به نظر نمی‌رسد آمریکا با اصل این توافق مخالف باشد چون می‌داند ایران و عربستان از دشمنی دست برمی‌دارند ولی متحد هم نخواهند شد. نفع آمریکا البته در ورود چین به خاورمیانه نیست اما در کنترل اسراییل هست و این که خاطرشان آسوده شود دست به کار غافل‌گیرکننده نزند.

۱۵. چینی‌ها با چراغ خاموش حرکت می‌کنند و بی‌هیاهو به دنبال پی‌گیری پروژه‌های خود هستند. از این رو بعید است به همین مرحله بسنده کنند و می‌توان حدس زد ابتکارات و تحرکات دیگر هم در پیش باشد.

منبع: عصر ایران