خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمیرفسنجانی| دوازدهم اردیبهشت
نوربخش از تأثیر نامطلوب مشاجرات سیاسی بر وضع اقتصادی گزارش داد/ وردینژاد از بعضی مطالب که در روزنامه ایران درج شده، شرمنده بود
خاطرات سال ۱۳۷۹ هاشمی رفسنجانی روایت دست اول از سالی پرالتهاب و پرحادثه است. هاشمیرفسنجانی در روز دوازدهم اردیبهشت به دیدارهای سیاسی خود اشاره کردهاست. او از گزارش رئیس بانک مرکزی در مورد تاثیر مشاجرات سیاسی بر فضای اقتصادی نوشته و همچنان به ماجرای کنفرانس برلین پرداختهاست. متن کامل خاطرات هاشمی رفسنجانی را میخوانید.
آقای [علی] لاریجانی [رئیس سازمان صداوسیما] آمد. در مورد انتخابات، مطبوعات و کنفرانس برلین و ... صحبت شد. مصاحبهای با مجله «پیام حوزه»، دربارۀ وضع خود و حوزه [علمیه قم]، قبل از مبارزات و ایام مبارزات نمودم که ناتمام ماند. آشیخ حسن صانعی [رئیس بنیاد پانزده خرداد] آمد. نظر داد که انتخابات تهران، لازم است باطل شود؛ چون خلاف قانون زیادی بوده و گفت، چپها از خطبه جمعه ناراحتاند و سر و صداها از ترس است. خاطرات جالبی هم از دوره کار با امام نقل کرد؛ منجمله اینکه یک بار اعلامیهای علیه امام از سوی گروهی به نام «مصلحین حوزه» پخش شد و نسخهای هم در خانه امام چسبانده بودند. خواستیم پاره کنیم، امام گفتند بگذارید بماند؛ این نشان زنده و مؤثر بودن من است.
عصر [آقای حسین کمالی] وزیرکار [و امور اجتماعی]، به همراه کارگران نمونه آمد و از کمکهای من به کارگران قدردانی کرد؛ آقای [علیرضا] محجوب [دبیرکل خانه کارگر] نیز و من هم صحبت تشویقآمیز کردم و هدایایی داده شد.
آقای [فریدون] وردینژاد [مدیرعامل سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)] آمد. از بعضی مطالب که در روزنامه ایران درج شده، شرمنده بود و گفت، او مدیرمسئول نیست. از فشاری که روی او از سوی دادگاه [مطبوعات] و [سازمان] بازرسیکل [کشور] میآید، نگران بود. امروز بازرسیکل او را به خاطر ضعف گزارش از کنفرانس برلین، احضار کرده بود. گفت، سران چپ از اقدامات اخیر و سرکوب مطبوعات و تضعیف آنها نگراناند و از خطبه شما بیشتر ناراحتاند. خواست بداند حقیقت جریان چیست؟ گفتم، نگرانی از انحراف انقلاب است که مشترک بین مسئولان بالاست و برای مهار جریان منحرف است و من هم همه مطالب را نمیدانم.
آقای [محسن] نوربخش [رئیس بانک مرکزی] آمد. گزارش وضع اقتصاد کشور را داد و از تأثیر نامطلوب مشاجرات سیاسی بر وضع اقتصادی و سیاست خارجی اظهار نگرانی نمود و از من خواستکه نقش وزنه تعادلی گذشته را حفظ کنم. گفت، سران دوم خردادی اکنون متوجه شدهاند که در مورد شما اشتباه کردهاند و میخواهند جبران کنند و پیشنهادشان این است که ریاست مجلس را بپذیرم و به آرامش کشور کمک کنم. گفتم، مایل به رفتن به مجلس نیستم. قول نمیدهم، ولی از همین جا کمک میکنم. گفت، آنها حاضرند عملاً اشتباهات را جبران کنند. گفت، آقای خاتمی هم مضطرب است و تعادل ندارد.