برنامههای توسعه؛ آمال و آرزوهایی برای اجرا نشدن
روزنامه اعتماد در گفتوگو با دو کارشناس علت عدم تحقق برنامههای توسعه در ایران را بررسی کرده است.
به گزارش شبکه شرق، روزنامه اعتماد به بهانه انتشار لایحه برنامه هفتم توسعه درباره علت ناکامیهای این سندها در ایران با دو اقتصاددان گفتوگو کرده است.
بخشهای مهم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید:
وحید شقاقی شهری، اقتصاددان:
سوال جدی که پس از این سالها مطرح میشود این است که چرا آسیبشناسی بنیادی در مورد عدم اجرای برنامههای گذشته صورت نگرفته است و عملکرد برنامههای گذشته با اهداف فاصله زیادی دارند و برای تدوین برنامه هفتم چه درسی از آسیبشناسی برنامههای گذشته آموختهایم؟
تدوینکنندگان برنامه هفتم چه نکاتی را از عدم توفیق برنامههای گذشته به دست آوردهاند که در برنامه هفتم آن را گنجاندهاند؟ برای تحقق این اهداف بزرگی که در برنامه هفتم آمده چه راهبردها و سیاستهایی را مد نظر قرار دادهاند و آیا برای ابرچالشها و چالشهایی که کشور در حال حاضر با آنها مواجه است برنامهای در نظر گرفتهاند؟
ایران امروز منابع کافی برای دستیابی به برنامههای توسعهای را ندارد
پیمان مولوی، دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران:
دستیابی به برنامههای توسعهای تنها در اقتصادی نرمال، شدنی است
برنامههای 5 ساله در ایران پس از تحریمها به یک دفتر انشا برای آمال و آرزوها تبدیل شدند که بر اساس منابع و واقعیات نبودند.
متاسفانه از سال 2010 میلادی به بعد و از زمانی که تحریمها بر اقتصاد ایران شدت گرفت دیگر هیچکدام از برنامههای توسعهای محقق نشدند و متاسفانه امروز زمانی که سند چشمانداز 1404 را مطالعه میکنید، میبینید که با وجود این برنامهها ذرهای به این سند نزدیک نشدهایم و ایران تا 2 سال آینده نه تنها کشور اول منطقه نیست بلکه به لحاظ تولید ناخالص داخلی کشور چهارم میشود، از نظر آزادی اقتصادی در ته جدول قرار گرفتهایم، به لحاظ درآمد سرانه جزو کشورهای هشتم در منطقه هستیم و تنها کشورهایی نظیر افغانستان و پاکستان و تاجیکستان و چند کشور دیگر از ما عقبتر هستند و درآمد سرانه در کشورهای حاشیه خلیجفارس هم بالاتر از ما است.
ایران امروز منابع کافی برای دستیابی به این برنامههای توسعهای را ندارد هر چند بسیاری از کشورهای دیگر هم هستند که این منابع را ندارند اما با تغییر سیاستهای شکستخورده قبلی خود و بهبود شرایط سعی بر اجرای این برنامهها دارند مانند ویتنام، چین، عراق، ترکیه، امارات، سریلانکا و سایر کشورهایی که توانستهاند
در یک خانواده متشنج که همواره جنگ و دعواست فرزند آن خانواده انشای خوبی هم نمیتواند بنویسد. این مساله همانند همین برنامههای پنجساله است که حتی انشای خوبی هم ندارند و بیشتر آمال و آرزوهایی هستند که با عنوان برنامههای توسعهای نوشته میشوند این در حالی است که این برنامهها باید مبتنی بر واقعیات کشور باشند.
دلیل اینکه اقتصاد در ایران اولویت ندارد برنامههایی هم که نوشته میشوند اولویت ندارند و در خروجی آن هم رفاه اتفاق نمیافتد.
امروز ما شاهد یک بینظمی و آنارشیسم اقتصادی پس از تحریمها در اقتصاد ایران هستیم که اقتصاد را ذینفعانه کرده و در چنین اقتصادی برنامهریزی کردن کار بسیار سختی میشود زیرا این ذینفعان هستند که در اقتصاد برنامهریزی میکنند و اتفاقا ذینفعان به منافع خودشان میرسند و با تورم بالا و قیمتهای صعودی و انحصار سود میبرند این در حالی است که در برنامههایی که قبلا نوشته شده بود دیدگاهها متفاوتتر بودند.
زمانی هم که این برنامهها به نقطه شکست میرسند در فرآیند مدیریت ریسک بررسی نمیشوند که چرا این فرآیند شکست خورده و باز طراحی هم نمیشوند و همین مسیر ادامه پیدا میکند.