نگاه از درون به تحولات سیاست خارجی ایران در سال جدید در گفتوگو با رامین مهمانپرست
اجتناب از جنگ سیاست مشترک تهران و واشنگتن
از شامگاه دوشنبه، فضای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا وارد مرحلهای جدید و بهغایت حساس شده است؛ مرحلهای که در آن، ابهام ناشی از دوگانه «جنگ» و «مذاکره»، بهعنوان دو قطب تقابلی و دو سناریوی موازی و متداخل، تا حدودی رنگ باخته است و اکنون کفه تعامل و دیپلماسی سنگینتر از تنش و درگیری شده است. اعلام رسمی گفتوگوهای مستقیم از سوی دونالد ترامپ در کاخ سفید و تأیید دیدار غیرمستقیم با مقامات آمریکایی از سوی عباس عراقچی، بهوضوح گویای آن است که مسقط در روز شنبه نهفقط میزبان یک مذاکره، بلکه صحنه آزمونی سرنوشتساز برای دیپلماسی تهران، واشنگتن و حتی منطقه خاورمیانه خواهد بود.


عبدالرحمن فتحالهی: از شامگاه دوشنبه، فضای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا وارد مرحلهای جدید و بهغایت حساس شده است؛ مرحلهای که در آن، ابهام ناشی از دوگانه «جنگ» و «مذاکره»، بهعنوان دو قطب تقابلی و دو سناریوی موازی و متداخل، تا حدودی رنگ باخته است و اکنون کفه تعامل و دیپلماسی سنگینتر از تنش و درگیری شده است. اعلام رسمی گفتوگوهای مستقیم از سوی دونالد ترامپ در کاخ سفید و تأیید دیدار غیرمستقیم با مقامات آمریکایی از سوی عباس عراقچی، بهوضوح گویای آن است که مسقط در روز شنبه نهفقط میزبان یک مذاکره، بلکه صحنه آزمونی سرنوشتساز برای دیپلماسی تهران، واشنگتن و حتی منطقه خاورمیانه خواهد بود. دراینمیان عنصر زمان نقشی تعیینکننده دارد. هرگونه گفتوگوی دیپلماتیک، آنهم میان دو کشوری که سابقهای مملو از بیاعتمادی، تحریم، تهدید و تقابل دارند، نیازمند صبر است.
البته باید همزمان معترف بود که وقت بسیار کوتاه است. بنابراین این احتمال وجود دارد که شاید شرایط فعلی، چه در سطح داخلی و چه در حوزه بینالمللی، اجازه چنین فرصتی را ندهد؛ چون جولان پارامترهای متعدد، ضربالاجلهایی را بر پیکر گفتوگوهای روز شنبه تحمیل کرده است. بنابراین آنچه در عمان آغاز میشود، درواقع بیش از آنکه «آغاز» باشد، فرصتی برای بازسازی دیپلماسی تخریبشده در سالهای اخیر است؛ دیپلماسیای که برجام در سال ۲۰۱۵ نماد موفقیت آن بود، اما خروج آمریکا از آن توسط دونالد ترامپ، توازن را بهکلی بر هم زد. اکنون، مسقط سمبل امیدی شکننده شده است؛ امیدی که نه بر پایه خوشبینی، بلکه براساس واقعگرایی شکل گرفته است؛ اینکه نه جنگ راهحل است، نه ادامه وضعیت موجود قابل دوام. از اینرو، آنچه در روزهای آتی رخ خواهد داد، صرفا یک مذاکره دیپلماتیک نیست، بلکه محکی برای اراده سیاسی طرفین، ظرفیت نهادهای تصمیمساز و نیز بلوغ راهبردی سیاسی طرفین است. مسقط ممکن است زمینهساز «تنشزدایی هوشمندانه» باشد، اگر و تنها اگر گفتوگو از سطح «شعار» به سطح «عمل» برسد. همانگونه که عراقچی گفته، فعلا توپ در زمین واشنگتن است، پس باید دید هفته آتی آبستن چه حوداثی خواهد بود. در پیوست آنچه گفته شد و برای بررسی بین خطوط این تحولات به گفتوگویی با رامین مهمانپرست، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه، نشستهایم تا یک ارزیابی دقیق از روند اتفاقات با تمرکز بر مذاکرات بین تهران و واشنگتن داشته باشیم. لازم به یادآوری است که این گفتوگو پیش از انتشار اخبار شامگاه دوشنبه برای آغاز گفتوگوهای تهران و واشنگتن به میزبانی عمان انجام شده است.
کدام کشورها به دنبال جنگ ایران و آمریکا نیستند؟
در ابتدای این نشست، رامین مهمانپرست با ارجاع به سپهر فکری دونالد ترامپ و کارنامه او در قبال اروپا، ناتو، جنگ اوکراین و دیگر مسائل منطقهای و فرامنطقهای، بر این باور است که اولویت اصلی رئیسجمهور آمریکا، دستیابی به نوعی توافق برای جلوگیری از درگیری و مدیریت شرایط با کمترین هزینه ممکن است تا از این طریق به اهداف کلان خود برسد. با چنین برداشتی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه بر گزاره «نه به درگیری و جنگ» تأکید میکند و معتقد است یکی از بازیگران جدی که هیچگاه به دنبال گزینه نظامی نبوده، جمهوری اسلامی ایران است؛ کشوری که همواره در سیاستهای رسمی و اعلامی خود، صلح، ثبات و امنیت منطقهای را دنبال کرده است. به گفته این دیپلمات کشورمان، حتی ایالات متحده آمریکا نیز در شرایط کنونی متمایل به برقراری امنیت در خاورمیانه و پیگیری گزینه اجتناب از جنگ است. از این منظر، به باور مهمانپرست، «پرهیز از جنگ» میتواند بهعنوان یکی از نقاط مشترک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده تلقی شود؛ تا جایی که ممکن است به یکی از محورهای اصلی هرگونه مذاکره احتمالی در روزها یا هفتههای پیشرو تبدیل شود. افزون بر تهران و واشنگتن، از دیدگاه مهمانپرست، اروپاییها نیز به دلایل مختلف، گزینه مطلوب خود را تحقق صلح، ثبات و امنیت در خاورمیانه میدانند. اساسا از منظر اروپاییها، هرگونه درگیری، بیثباتی یا ناامنی در شاهراه حیاتی انتقال انرژی جهان یعنی خاورمیانه، در تضاد کامل با منافع و اهداف راهبردی آنهاست. غیر از ایران، آمریکا و اروپا، کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین و عمان نیز به دلیل برنامهریزیهای اقتصادی، تجاری و راهبردهای بلندمدت خود، وقوع هرگونه درگیری را تهدیدی علیه منافعشان تلقی میکنند.
سه جریان جنگطلب
مهمانپرست در ادامه، تمرکز خود را بر معادلات سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی خاورمیانه قرار میدهد و بر این باور است که برخلاف ایران، آمریکا، اروپا و کشورهای عربی منطقه که صلح و ثبات را همراستا با اهداف خود میدانند، سه جریان مشخص در تلاش برای فعالسازی گزینه جنگ میان تهران و واشنگتن هستند که جریان نخست، به تندروهای اسرائیل بازمیگردد که چهره محوری آن بنیامین نتانیاهو است. به گفته سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه، موجودیت اسرائیل و بقای جریان تندرو در گرو تنش، درگیری و ناامنی است؛ بهویژه اگر بتوانند پای آمریکا را بهطور مستقیم به درگیری با ایران بکشانند.
جریان دوم، از منظر این تحلیلگر ارشد سیاست خارجی، معاندان و مخالفان جمهوری اسلامی ایراناند؛ کسانی که بر این باورند که با شعلهورشدن درگیری میان ایران و آمریکا، فضایی برای بازگشت آنان به قدرت فراهم خواهد شد. به همین دلیل، این جریان در پی تشدید اصطکاک بین تهران و واشنگتن است. جریان سوم، تندروهای داخلی هستند که از دیدگاه مهمانپرست، بر این باورند که با تداوم تنش میان ایران و آمریکا، منافع سیاسی و جناحیشان تأمین خواهد شد. با این صورتبندی از سه جریان جنگطلب، مهمانپرست تأکید میکند که «جریانات مذکور تمام تلاش خود را به کار خواهند بست که درگیری و تنش بین ایران و آمریکا روی دهد، اما حاکمیت سیاسی در ایران، آمریکا و اروپا اساسا جنگ را نافی اهداف و برنامههای خود میدانند». با این حال سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه هشدار میدهد که «اگر کسی بخواهد ضربهای به منافع ایران وارد کند، قطعا تهران ناگزیر از پاسخ متقابل خواهد بود».
چه زمانی جنگ روی میدهد؟
رامین مهمانپرست در ادامه نشست «شرق» و در پاسخ به این سؤال که چه زمانی جنگ بین ایران و ایالات متحده روی میدهد؟ موضوع را از زاویهای دیگر واکاوی میکند و معتقد است «هر زمان آمریکا کشوری را در وضعیت ضعف ببیند، یعنی کشوری که برگ برندهای در اختیار ندارد و بهاصطلاح در موقعیتی آسیبپذیر قرار گرفته، آن کشور میتواند به گزینهای مناسب برای آغاز جنگ تبدیل شود». او در توضیح و تأیید این دیدگاه خود، به نحوه برخورد دونالد ترامپ با ولودیمیر زلنسکی در کاخ سفید اشاره میکند؛ جایی که ترامپ خطاب به رئیسجمهور اوکراین گفته بود «شما هیچ برگ برندهای ندارید و باید تسلیم شوید». از همینرو، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه یادآور میشود که «اگر زمانی فرا برسد که آمریکا تصور کند ایران به نقطهای از ضعف و آسیبپذیری رسیده و دیگر هیچ برگ برندهای در برابر ایالات متحده ندارد، بدون تردید مسیر را به شکلی طراحی خواهند کرد که یا ایران تسلیم خواستههای آنها شود، یا گزینه جنگ را به کشور تحمیل کنند».
بر همین مبنا و از منظر این تحلیلگر، «تنها زمانی میتوان از صلح، ثبات و امنیت سخن گفت که کشوری از توان دفاعی بالایی برخوردار باشد و بتواند برگهای برنده خود را حفظ کند». با چنین ارزیابیای، مهمانپرست معتقد است «اگر کشوری از قدرت بازدارندگی برخوردار باشد و بتواند هزینههایی سنگین را به هرگونه تعرض احتمالی تحمیل کند، بازیگران مقابل در پیگیری سناریوی جنگ و درگیری با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد». در پرتو همین تحلیل است که سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه اذعان دارد: «اگر ایران توان دفاعی و بازدارندگی لازم را نداشت و نمیتوانست هزینههای جدی را در منطقه و جهان به کشورها تحمیل کند، بدون شک سالها پیش گزینه جنگ به آن تحمیل میشد».
ایران باید متناسب با شرایط جدید در منطقه پس از هفتم اکتبر عمل کند
ادامه گفتوگو با «شرق» به اقتضائات جدید در منطقه خاورمیانه پس از جنگ اوکراین و بهویژه عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ بازمیگردد که رامین مهمانپرست در این رابطه اذعان دارد «اگرچه شرایط کنونی منطقه غرب آسیا پس از هفتم اکتبر کاملا متفاوت شده است و باید متناسب با فضای جدید عمل کرد»، اما در عین حال به یک اشتباه محاسباتی از سوی اسرائیل و آمریکا اشاره میکند؛ او معتقد است: «اگر تلآویو به واشنگتن اینطور القا کند که محور مقاومت در سوریه، لبنان و فلسطین دچار آسیب و ضعف شده و این به معنای ناتوانی ایران است و بنابراین میتوانند گزینه جنگ با ایران را کلید بزنند، این بزرگترین اشتباه محاسباتی آنها خواهد بود». سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه، مؤید گفته خود را در مورد یمن میداند؛ کشوری که بهرغم وضعیت اقتصادی و معیشتی نامناسب، همچنان توان بازیگری خود را حفظ کرده است. او ادامه میدهد: «آمریکا و اسرائیل تصور میکردند با پیادهسازی مدلها و سناریوهای فلسطین، لبنان و سوریه میتوانند برخورد جدی با یمنیها داشته باشند، اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاد». به گفته این دیپلمات کشورمان، «اگر آمریکا و اسرائیل در غزه، لبنان یا سوریه توانستند رهبران جریان مقاومت را هدف قرار دهند، به دلیل سالها حضور و نفوذ امنیتی و جاسوسی بوده است، اما چنین نفوذی در یمن وجود ندارد و این سطح از دسترسی به اطلاعات و دادههای مهم امنیتی در یمن برای آمریکا و اسرائیل مطرح نیست. بنابراین، علیرغم آغاز عملیات نظامی و بمبارانهای مکرر در دوره ترامپ، تاکنون نتوانستهاند یمنیها را به عقبنشینی وادار کنند».
البته در کنار نکات یادشده، مهمانپرست این نکته را هم یادآور میشود که «اگر کشوری به دنبال رفاه، توسعه، بهبود وضعیت معیشتی، رشد اقتصادی و ارتقای مناسبات تجاری است، نباید هزینههای جنگ را بیشتر کند و نباید هزینههای بیش از حدی را برای مسائل نظامی صرف کند. همچنین نباید زیرساختهای خود را از دست بدهد». به همین دلیل وی متذکر میشود: «ایران به دنبال جنگ نیست و هیچ فرد و هیچ جریانی نباید از جنگ استقبال کند». بااینحال، مهمانپرست تفاوتی جدی بین «جنگ» و «دفاع» قائل است و تأکید میکند: «اگر آمریکاییها به دنبال حداکثر خواستههای خود و تحمیل دو گزینه تسلیم یا جنگ باشند، قطعا ایران آن را نخواهد پذیرفت». با این وجود، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه نکته مهمی را هم پیش میکشد و میگوید: «اگر آمریکاییها واقعا به دنبال مذاکرات مشخص در حوزه هستهای باشند و بخواهند به این تضمین برسند که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست، این موضوع میتواند قابل بحث و مذاکره باشد».
مذاکره غیرمستقیم، انتخاب هوشمندانه تهران
در کنار نکات یادشده، رامین مهمانپرست ادامه گفتوگو را به موضوع مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا اختصاص میدهد و باور دارد «آنچه تاکنون از سوی ایران صورت گرفته، کاملا هوشمندانه و قابل دفاع است». البته به گفته او، «در شرایطی که تنش بین دو طرف اوج گرفته، اقدام ترامپ برای ارسال نامه و پاسخ متقابل ایران نشاندهنده آن است که تهران و واشنگتن، با وجود عدم برقراری روابط دیپلماتیک مستقیم، به دنبال انجام مذاکرات هستند که یک گام رو به جلو است».
در این بین، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه، با وجود تأکید آمریکاییها بر مذاکرات مستقیم، انتخاب ایران برای پیگیری مذاکرات به صورت غیرمستقیم را هوشمندانه ارزیابی کرده و معتقد است: «ابتدا باید یک ارزیابی دقیق از خواستهها، مطالبات، انتظارات و پیششرطهای آمریکا انجام شود و اگر در نهایت به این نتیجه برسیم که ایالات متحده به دنبال یک چارچوب غیرمنطقی است، دلیلی برای ادامه مذاکرات وجود ندارد. به همین دلیل، اقدام ایران در عدم ورود به مذاکرات مستقیم با ترامپ و انتخاب مسیر مذاکرات غیرمستقیم برای ارزیابی شرایط و تعیین چارچوبها برای شکلگیری مذاکرات، قابل دفاع است». البته مهمانپرست، علیرغم آنکه اعتقاد دارد میتوان سطحی از تشابه فضای کنونی با روزهای آخر دولت دهم برای پیگیری مذاکرات محرمانه عمان که به مذاکرات برجامی در دولت روحانی ختم شد، مشاهده کرد، در عین حال تأکید میکند که «شرایط کنونی در سال ۱۴۰۴ متفاوت از سالهای ابتدایی دهه ۹۰ شمسی است».
مشکلات اقتصادی و نارضایتی عمومی پاشنه آشیل توان نظامی خواهد بود
در بخش دیگری از نشست «شرق»، رامین مهمانپرست اگرچه از توان نظامی و دفاعی بهعنوان یک عامل بازدارنده راهبردی برای کشور یاد میکند، اما در تکمیل گفته خود معتقد است باید قدرت اقتصادی و معیشتی نیز مکمل این توان بازدارندگی باشد؛ در غیر این صورت، اگر شاهد ناتوانی و ضعف در حوزه اقتصادی و معیشتی و نارضایتی عمومی باشیم، آنگاه پاشنه آشیل توان نظامی خواهد شد. بنابراین، یکی دیگر از برگهای برنده ایران باید مسئله اقتصادی، تجاری و رضایت عمومی باشد. به گفته سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه، اکنون اولویت در کشور باید تمرکز بر مسائل اقتصادی و معیشتی باشد.