|

قدرت‌طلبی؛ ریشه رفتار دولتی‌ها برای توجیه واکنش‌های متفاوشان در دولت قبل

عباس عبدی نوشت: پس از دو سال معطلی، کار به جایی رسیده که پس از شش بار اعلام آزاد شدن منابع مالی ایران در کره‌جنوبی با یک میلیارد کمتر از رقم واقعی پذیرفته‌اید که در ازای آزادی چند زندانی دوتابعتی این پول‌ها در حسابی در قطر و برای خرید برخی کالاهای بشردوستانه مثل مواد غذایی و دارویی واریز شود، ریشه این رفتار فقط یک چیز است؛ قدرت‌طلبی، قدرت‌طلبی و قدرت‌طلبی.

قدرت‌طلبی؛ ریشه رفتار دولتی‌ها برای توجیه واکنش‌های متفاوشان در دولت قبل

به گزارش شبکه شرق، عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «تنها معیار قدرت‌طلبی» نوشت: هفته گذشته فیلمی از معاون اول ریاست‌جمهوری منتشر شد و ایشان درصدد توضیح این نکته بود که چگونه ایالات‌متحده مانع از روابط تجاری و مبادلات عادی ایران با سایر کشورها می‌شود. توضیح می‌دادند در مواردی که حتی توافقات نهایی هم انجام شده بود، آنان سنگ‌اندازی می‌کردند و مانع توافق می‌شدند. نه یک بار که چند بار و در کوتاه‌ترین زمان این اتفاق رخ داده است. این سخنان طبعا به این خاطر گفته می‌شد که تصویری از واقعیت و موضوعاتی که دولت با آن دست و پنجه نرم می‌کند، ارایه شود.

پرسشی که با دیدن این فیلم برای هر مخاطب بی‌طرفی به میان می‌آید این است که از این موارد در دولت پیش نیز گفته می‌شد و رقبای داخلی آن دولت که همه در این دولت جمع شده‌اند کمابیش آنها را مسخره می‌کردند و درنهایت نیز موضوع تحریم‌ها را امری جزیی می‌دانستند که حداکثر فقط ۲۰درصد بر مشکلات داخلی اثر دارد. پس چرا پس از دو سال کار باید به این واقعیت آشکار رسید؟

آیا همه ما باید دست‌مان را به یک آهن داغ بزنیم تا بدانیم سوزاننده است یا نه؟ کافی است به تجربه دیگران احترام بگذاریم. هزینه این کارآموزی و تجربه‌اندوزی و بی‌توجهی به تجربیات روشن دیگران از جیب چه کسی پرداخت می‌شود؟ آیا باید به زمین سفت بخوریم تا متوجه واقعیت شویم؟

یا آن مقام دیگر دولتی که قاطعانه نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی را بی‌مورد و حتی حرف مفت می‌دانست، اکنون که متولی جایی شده که نیازمند ارایه گزارش از جذب سرمایه‌گذاری خارجی است مدعی چنان سرمایه‌گذاری‌های خارجی می‌شود که شنونده شاخ در می‌آورد که گوینده یا عدد نمی‌داند یا دلار یا سرمایه‌گذاری خارجی. 

پرسش این است که چرا این جماعت که در گذشته برجام را با همه آن ویژگی‌هایش محکوم می‌کردند، برجامی که ترامپ یکی از نتایج آن یعنی انتقال بالای صد میلیارد دلار به ایران را به عنوان نتیجه منفی برای امریکا محکوم می‌کرد، ولی اکنون پس از دو سال معطلی، کار به جایی رسیده که پس از شش بار اعلام آزاد شدن منابع مالی ایران در کره جنوبی با یک میلیارد کمتر از رقم واقعی پذیرفته‌اید که در ازای آزادی چند زندانی دوتابعیتی این پول‌ها در حسابی در قطر و برای خرید برخی کالاهای بشردوستانه مثل مواد غذایی و دارویی واریز شود و این اتفاق را دستاورد مهمی معرفی می‌کنید؟ آیا واقعیت این اندازه نسبی است که فقط باید در ارتباط با قدرت و منافع خودتان تعریف شود و اگر کسان دیگری گفتند پذیرفتنی نیست؟

ریشه این رفتار فقط یک چیز است؛ قدرت‌طلبی، قدرت‌طلبی و قدرت‌طلبی. در واقع این مجموعه با شاقول منافع و قدرت‌طلبی است که حقایق را می‌سنجد. حقیقت و واقعیت در عینیت خود نزد آنان واجد هیچ اعتباری نیستند.

آنچه حقیقت را تعریف می‌کند، کیفیت آن در ارتباط با قدرت‌طلبی این مجموعه است. اگر یک بار دیگر به وعده‌ها و ادعاها و نقدهای این گروه در سال‌های گذشته پرداخته شود، روشن می‌شود که هیچ گفتاری از آنان نیست که در پرتو قدرت‌طلبی بیان نشده باشد.

نقد آنان و سخنان سلبی و ایجابی آنان همه و همه معطوف یا بازتابی از قدرت‌طلبی آنان است. حتی در رقابت میان خودشان هم همین وضعیت را شاهدیم. هنگامی که خودشان نیز با یکدیگر درگیر می‌شوند، استدلال‌ها و اظهارنظرات‌شان نیز بیگانه از حقیقت ولی ناظر به قدرت‌طلبی است.

با این افراد نمی‌توان هیچ نوع گفت‌وگوی سازنده‌ای داشت، زیرا یا باید در خدمت قدرت‌طلبی آنان در آمد یا تو را محکوم می‌کنند. حتی معانی و مصادیق فساد و رانت و بی‌عدالتی و عدالت را نیز در همین چارچوب به کار می‌برند. کاری را که دیگران کنند و فساد می‌نامند، برای خودشان مجاز است.

سیاستی را که دولت قبل یا هر دولت دیگر اجرا کند، محکوم است، و اگر خودشان انجام دهند، عین صواب و پسندیده است. اگر دولت قبل قیمت کالایی را اضافه می‌کرد، فوری به فکر مردم می‌افتادند و وا اسلاما سر می‌دادند. چند برابر آن را الان انجام دهند، همه آنان تاییدش می‌کنند.

در سیاست خارجی هر کاری دیگران می‌کردند، خفت و خوار کردن کشور بود، و اگر خودشان بدترین توافق‌ها را انجام دهند، حکمت و عزت و اقتدار نامیده می‌شود. در جریان جنگ جمل کسی که نسبت به وجود صحابه پیامبر در جبهه مقابل در حقانیت جنگ شک کرده بود؛ علی به او گفت که حق را به فرد نمی‌شناسند، بلکه فرد را به حق می‌شناسند. این جماعت اصولا خود حق پندارند.

یکی می‌گفت که آنان معیارهای دوگانه دارند. گفتم اتفاقا اینها بیش از دیگران تک معیار هستند، فقط معیارشان خودشان هستند. این بدترین ویژگی نزد یک گروه و قبیله سیاسی است که جز گمراهی برای خودشان و زیان‌باری برای جامعه نتیجه دیگری ندارند.

 

منبع: اعتماد آنلاین
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها