|

همکاری ایران و عربستان «گذار از الگوی تقابل – رقابت، به الگوی همکاری – رقابت»

‌‌توافق ۱۰ مارس ۲۰۲۳، احیای روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با عرستان سعودی، رویدادی آینده‌ساز در منطقه غرب آسیاست که ثبات منطقه‌ای و کاهش مداخلات منفیِ قدرت‌های خارجی را در پی خواهد داشت.

همکاری ایران و عربستان «گذار از الگوی تقابل – رقابت، به الگوی همکاری – رقابت»
سید محمد حسینی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی

‌‌توافق ۱۰ مارس ۲۰۲۳، احیای روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با عرستان سعودی، رویدادی آینده‌ساز در منطقه غرب آسیاست که ثبات منطقه‌ای و کاهش مداخلات منفیِ قدرت‌های خارجی را در پی خواهد داشت. این روابط در بلندمدت نیز هسته شکل‌گیری نظم منطقه‌ایِ درون‌زا خواهد بود. مروری بر تحولات سال‌های اخیر نشان می‌دهد ثبات و بی‌ثباتی در خاورمیانه تا حدود زیادی وابسته به کیفیت روابط ایران و عربستان بوده است. تنش در روابط ایران و عربستان همواره به محیط پیرامونی این دو کشور تسری پیدا کرده و زمینه را برای حضور و مداخله بیشتر قدرت‌های مداخله‌گر خارجی از قبیل آمریکا در منطقه فراهم کرده و می‌کند و این امر با مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تعارض کامل است. قدرت جمهوری اسلامی ایران اولا در گرو ثبات منطقه‌ای یا حداقلِ تنش، در منطقه است و ثانیا در گرو کاهش مداخلات قدرت‌های برون‌منطقه‌ای به‌خصوص آمریکا در غرب آسیا تعریف می‌شود. از سوی دیگر تجربیات تاریخی نشان می‌دهد تنش‌زدایی میان ایران و عربستان نیز موجب شکل‌گیری ثبات نسبی در منطقه شده است.

ریشه توافق ۱۰ مارس ایران و عربستان در چین را نیز باید مانند ادوار گذشته در «توازن قدرت منطقه‌ای» دنبال کرد. اما در توافق جدید، متغیر جدیدی در انگیزه همکاری دو کشور اضافه شده است و آن نیاز دو کشور به «ثبات منطقه‌ای» است. در واقع منافع مشترک و متقارب ایران و عربستان در ثبات منطقه‌ای، انگیزه آغاز روابط میان دو کشور را تشدید کرده است.

ثبات منطقه‌ای همواره هدف راهبردی ایران در منطقه بوده است، عربستان سعودی نیز ثبات منطقه‌ای را راهبرد خود قرار داده است. در گذشته پس از آنکه رویدادی موجب تغییر توازن قدرت در منطقه می‌شد، مانند حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ یا بهار عربی ۲۰۱۰، مجددا روابط فی‌مابین دو کشور به سمت تقابل و تنش می‌رفت، اما در توافق مارس ۲۰۲۳، انگیزه احیای روابط علاوه بر توازن قدرت در منطقه، نیاز هم‌زمان دو کشور به ثبات منطقه‌ای هم هست و این می‌تواند نوید روابطی پایدار میان ایران و عربستان در آینده را بدهد. نقطه قابل تأمل و مثبت در این توافق، مداخله مثبت چین به عنوان یک قدرت جهانی است که عمیقا خواهان ثبات منطقه‌ای در غرب آسیا و در سطح کلان‌تر، ثبات جهانی است. ایران و عربستان و چین در این توافق، مثلثی را شکل دادند که منافع آنها در موضوع ثبات منطقه غرب آسیا، متقارب و هماهنگ شده است. همچنین اعتماد عربستان به چین نشان می‌دهد سعودی‌ها «راهبرد تنوع‌بخشی در روابط با قدرت‌های بزرگ» را در عمل دنبال می‌کنند و در سیاست‌های منطقه‌ای به استقلال سیاسی رسیده‌اند. ثبات‌طلبی سه کشور ایران-عربستان و چین در منطقه آثار مهمی در ساختار قدرت منطقه‌ای دارد، به‌گونه‌ای که کفه ترازو را به سود ایران و علیه رژیم صهیونیستی و آمریکا تغییر می‌دهد.

با توجه به همراهی سنتی کشورهای حوزه خلیج فارس با عربستان، انتظار می‌رود، رژیم صهیونیستی و بازیگرانی که منفعت خود را در بی‌ثباتی منطقه‌ای می‌دانند، در اقلیت قرار بگیرند. در عین حال احیای روابط میان دو کشور را باید نقطه آغازی برای «ساختن آینده روابط دو کشور» دانست؛ چراکه عناصری که می‌توانند مجددا دو کشور را وارد تقابل و تنش کنند، وجود دارند. در رأس این عناصر انگیزه‌های رژیم صهیونیستی است که منافع راهبردی خود در منطقه را در ایجاد و تشدید دوقطبی امنیتی میان ایران و اعراب و افزایش تنش در روابط ایران با عربستان و دیگر بازیگران مؤثر منطقه‌ای می‌داند (نکته مهمی که وزیر دفاع عربستان در ملاقات با رهبر معظم انقلاب بر آن اشاره کرد).

اراده پادشاهی عربستان و نظام جمهوری اسلامی ایران برای آغاز روابط دیپلماتیک، نیازمند مراقبت و رصدِ عدم قطعیت‌هایی است که مانند شوک‌های راهبردی می‌توانند آتشِ تنش میان ایران و عربستان را مجدد شعله‌ور کنند. بر این اساس دستگاه دیپلماسی دو کشور وظیفه خطیری برای ساختنِ اصول روابط فی‌مابین در قالب گام‌های عملیاتی و سازنده دارند. تحکیم روابط ایران و عربستان نیازمند «اقدامات سازنده» برای بهبود تدریجی روابط، «اقدامات بیمه‌کننده» برای کنترل عدم قطعیت‌هایِ فاجعه‌آمیز و ارسال «علائم هشداردهنده» به تصمیم‌گیران سیاسی دو کشور است. به همین منظور سرمایه‌گذاری پیرامون بسترهای مشترک نظری و همکاری پیرامون منافع مشترک ایران و عربستان در سه سطح بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای حفظ و بهبود توافق ١٠ مارس ٢٠٢٣ است. در ادامه به بسترهای مشترک نظری و منافع مشترک ایران و عربستان می‌پردازیم:

تحولات پس از 7 اکتبر؛ صلح‌طلبی ایران و افزایش اعتماد عربستان

پیشبرد سیاست همسایگی از سوی ایران با همسایگان به‌ویژه با عربستان چه در گذشته و چه اکنون، با موانع سیستمیک، منطقه‌ای و ملی مواجه بوده است. یکی از موانع عمده؛ تعارضات ناخواسته میان نقش ایران در جبهه مقاومت و نقش ایران در پیشبرد سیاست همسایگی بوده است. سیاست منطقه‌ای ایران طی سال‌های گذشته با دو اتهام شامل تلاش برای ایجاد «هلال شیعی» و «صفویه‌گرایی» روبه‌رو بود. از سوی دیگر پدیده «ایران‌هراسی» همواره از سوی برخی از رسانه‌های معاند، ترویج می‌شده است. سوختِ این اتهامات و جریاناتِ خصمانه رسانه‌ای نیز حمایت ایران از جبهه مقاومت در منطقه بود. آنها حمایت ایران از گروه‌های مقاومت را مستند می‌کردند که ببینید « ایران به دنبال احیای امپراتوری صفویه است و مبارزه با اسرائیل تنها بهانه‌ای برای بسط جغرافیای استراتژیک ایران در مختصات دولت شیعه صفوی است».

مجموعه کنش‌های اجتناب‌ناپذیر و ضروری ایران در جبهه مقاومت و تبلیغات منفی علیه سیاست منطقه‌ای ایران باعث شده بود سیاست همسایگی ایران نیز از سوی برخی از همسایگان «باورپذیر» نباشد و تعاملات ایران در رابطه همسایگان حمل بر چیزهایی دیگر از قبیل فرار از تنگنای تحریم، تلاش برای نفوذ و حتی مداخله در امور داخلی تفسیر شود. از آنجا که «اعتمادسازی» مرحله نهایی و میوه سیاست همسایگی است؛ اتهامات مذکور علیه سیاست منطقه‌ای ایران به فرایندِ اعتمادسازی ضربه مستقیم وارد می‌‌کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز در قالب سیاست اعلانی تلاش می‌کرد بین کارکردِ ایران در جبهه مقاومت با کارکردِ ایران در رابطه با همسایگان تفکیک قائل شود، بلکه آنها را مقوم یکدیگر نشان دهد. دیپلماسی ایران استدلال می‌کرد توان دفاعی ایران بازدارندگی و در جهت حفظ ثبات منطقه و مقابله با رژیم صهیونیستی است. ایران تلاش می‌کرد، نشان دهد در قبال آمریکا و اسرائیل منطقی رئالیستی دارد، اما نسبت به همسایگان منطقی ایدئالیستی را دنبال می‌کند.

فعال‌شدن تعارض جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی پس از ٧ اکتبر و مجموعه برخوردهایی که میان ایران و رژیم صهیونیستی به وجود آمد، وجوه مثبت فراوانی داشت. یکی از وجوه مثبت آن باورپذیریِ کشورهای همسایه از استراتژی دفاعی ایران در ابعاد نظامی بود.

منطق بازدارندگی حاکم بر عملیاتِ وعده صادق یک و دو و نیز دیپلماسی هوشمندانه دستگاه دیپلماسی کشور در یک هم‌افزایی دقیق؛ این پیام را به کشورهای همسایه و منطقه داد که قدرت نظامی ایران حتی در مقابل آمریکا و اسرائیل (با وجود همه وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی در ترور رهبران جبهه مقاومت) بازدارنده و دفاعی است. ایران ابتدا به دنبال جنگ نبوده و تنها از حاکمیت ملی خود جانانه دفاع می‌کند. این صحنه پیش‌روی کشورهای همسایه و منطقه قرار گرفت و نشان داد که جمهوری اسلامی ایران چگونه از سوی صهیونیست‌ها تهدید نظامی شد و ایران چگونه متناسب به این تهدیدها پاسخ داد. محکومیت حمله اسرائیل به ایران از سوی کشورهای عربی به‌ویژه عربستان و مصر و اذعان دولت ترکیه مبنی بر اینکه ایران در قبال تجاوز اسرائیل به سرزمین‌هایش خویشتن‌داری کرده است و حق پاسخ دارد؛ علامت مهمی از باورپذیری کشورهای همسایه و عربی از دفاعی‌بودن توان نظامی ایران است که به‌شدت پیشبرد سیاست همسایگی را تسهیل می‌کند.

بنابراین نحوه مواجهه ایران با آمریکا و رژیم صهیونیستی به کشورهای همسایه اثبات کرد که:

 ایران آغازگر جنگ علیه کشورهای منطقه نخواهد بود و استراتژی نظامی‌اش بازدارندگی و دفاعی است.

  ایران داوطلبانه در جهت حفظ امنیت جمعی منطقه و منافع عمومی امت اسلامی وارد عمل می‌شود.

  تعارضی میان کنش نظامی ایران در جبهه مقاومت با سیاست همسایگی ایران نیست بلکه این‌ دو با یکدیگر هم‌افزا هستند.

  ایران در قبال قدرت‌های مداخله‌گر دارای منطق رئالیستی است و در قبال کشورهای مسلمان و همسایه منطق ایدئالیستی دارد.

  هلال شیعی؛ صفویه‌گرایی و ایران‌هراسی، افسانه‌های رسانه‌های غربی هستند و پا در واقعیت ندارند.

الگوی مطلوب در روابط ایران و عربستان عبارت است از:

١) -گذار از الگوی تقابل – رقابت، به الگوی همکاری - رقابت: سابقه همکاری دو کشور در مسائل منطقه‌ای امکان تحقق الگوی همکاری – رقابت را فراهم می‌کند. دو کشور در مقاطع مختلفی با یکدیگر همکاری داشته‌اند؛ سال‌های تنش‌زدایی متعاقب حمله صدام به کویت ١٩٩١ - ٢٠٠٣ و همچنین سال‌های همکاری پس از جنگ 33روزه ٢٠٠٦- ٢٠١٠

٢)- الگوی روابط همسایگی با عربستان از الگوی روابط با همسایگان غربی، شرقی و شمالی متفاوت است. الگوی روابط ایران با عربستان بیشتر تابع منطق رئالیستی بوده است. این الگو با روابط همسایگی ایران با روسیه، ترکیه، عراق و افغانستان و پاکستان متفاوت است.

٣)- حل بسیاری از مسائل ایران در منطقه در گرو تنش‌زدایی ایران با عربستان است: حل مسائل ایران و عربستان زمینه‌ساز حل مسائل ایران با بحرین و جهان عرب است. حتی برخی از تنش‌های روابط ایران با غرب نیز به این روابط بستگی دارد. نقش عربستان در خروج آمریکا از برجام نمونه‌ای از این واقعیت است.

٤)- تنوع‌بخشی روابط عربستان با سایر قدرت‌های بزرگ به‌منظور کاهش وابستگی به آمریکا: پس از بهار عربی شاهد عزم ریاض برای کاهش وابستگی امنیتی به آمریکا و آغاز سیاست تنوع‌سازی مبتنی بر گسترش روابط با اتحادیه اروپا، روسیه و چین بوده‌ایم. در سطح منطقه‌ای نیز این رویکرد برای جمهوری اسلامی ایران فرصت است.

٥)- سیاست خارجی عربستان از «اقتصاد برای امنیت» در حال گذار پارادایمیک به «امنیت برای اقتصاد» است. رویکردهای سیاست خارجی عربستان در قبال آمریکا و سایر قدرت‌های بزرگ، توافق احتمالی با یمن و نوسازی سیاسی و اجتماعی در عربستان را باید در ذیل همین شیفت پارادایمیک تبیین کرد.

٦)- عزم و اندیشه‌های محمد بن سلمان در این شیفت پارادایمیک بسیار تعیین‌کننده است.

توصیه‌های راهبردی:

١) اهمیت ثبات خلیج فارس برای کشورهای منطقه، زمینه‌ای برای چانه‌زنی ایران با عربستان به‌منظور دورکردن جنگ از منطقه است، زیرا آتش جنگ احتمالی اسرائیل و آمریکا علیه ایران قابل تسری (ارادی و غیرارادی) به منطقه و کشورهای حاشیه خلیج فارس خواهد بود.

٢) ایران و عربستان می‌توانند بر سر ایجاد یک مجموعه امنیتی در خلیج‌ فارس به توافق راهبردی برسند و هسته اولیه نظم منطقه‌ای درونی در خلیج‌فارس را بنیان نهند. بزرگ‌ترین چالش امنیتی جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های آینده، دوقطبی‌سازی امنیتی پس از پیشبرد روند عادی‌سازی اعراب و اسرائیل خواهد بود.

٣) همکاری راهبردی ایران و عربستان در محیط سیاسی عراق، لبنان و سوریه می‌تواند بسیاری از گره‌های امنیتی و سیاسی موجود در این کشورها را حل‌وفصل کند و بر ثبات منطقه‌ای بیفزاید.

۴) همکاری ایران و عربستان در سازمان‌های مهم بین‌المللی و منطقه‌ای به‌ویژه در اوپک (OPEC)، سازمان همکاری اسلامی (OIC)، بانک توسعه اسلامی ( IDB) در جهت منافع دو کشور و منطقه و جهان اسلام.

۵) فعال‌کردن نهادهای بین‌المللی و سازمان همکاری‌ اسلامی و اتحادیه عرب به‌منظور مقابله سیاسی جهان اسلام با توسعه‌طلبی و جنایات رژیم صهیونیستی و دفاع عملی از حقوق فلسطینیان.