|

رحمان قهرمان‌پور، تحلیلگر در گفت‌و‌گو با «شبکه شرق»؛

حمله حماس به اسرائیل عادی‌سازی روابط ریاض با تل آویو را به تعویق انداخت اما منتفی نکرد

به نظر می‌رسد عمق نفوذ نیروهای حماس در بدنه دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل به اندازه‌ای زیاد بوده است که آنها نتوانسته‌اند به انچه در حال شکل گیری است( حمله نیروهای حماس) پی ببرند و برای خنثی سازی عملیاتی با این حجم و گستردگی برنامه ریزی کنند. بیشتر از آنکه گستردگی عملیات مورد توجه باشد غافلگیری آن در مرکز توجه است.

حمله حماس به اسرائیل عادی‌سازی روابط ریاض با تل آویو را به تعویق انداخت اما منتفی نکرد
خبرنگار: آمنه موسوی

 جنگ غزه وارد ششمین روز خود شده است و هنوز پاسخ به این سؤال که دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل چگونه نتوانستند درکی از حمله گسترده نیروهای حماس داشته باشند؟ اذهان بسیاری از تحلیلگران را به خود مشغول کرده است.

این بحث در کنار این موضوع که به نظر می‌رسد هیچ کشور و دولت خارجی نیز از حمله بامداد شنبه گذشته فلسطینیان با خبر نبوده‌اند بر پیچیدگی های ماجرا افزوده است هر چند که برخی از جنگ طلبان جهان درصدد هستند تا پای ایران را نیز به این غائله بکشانند.

با رحمان قهرمانپور، تحلیلگر و کارشناس مسائل بین‌الملل در این رابطه گفت‌وگویی انجام داده‌ایم و او در این گفت‌وگو تاکید می‌کند که :« غافلگیری دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و پوشش رسانه‌ای گسترده آن از همان ساعات نخست اجرای عملیات «طوفان الاقصی» از جمله مهم‌ترین نکاتی بود که باید به آن توجه داشت.»

او در مورد امکان درگیر شدن ایران در جنگ فعلی اسرائیل با حماس نیز می‌گوید:« شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند که نه ایران و نه اسرائیل به دنبال درگیری مستقیم یا یکدیگر نیستند.

طبیعتا اگر اسرائیل خواهان درگیری با ایران باشد با کل محور مقاومت در منطقه درگیر خواهد شد و درگیری از سطح فرودولتی به سطح دولتی و پس از آن صحنه یک جنگ تمام عیار خواهد بود اما به نظر می‌رسد به شدت و حدت جنگ نیابتی میان ایران و اسرائیل افزوده خواهد شد و این جنگ از جنگ کِشتی‌ها و هدف قرار دادن شهروندان و دانشمندان فراتر رود و موارد گسترده تری را در بر بگیرد.» از دیدگاه جنابعالی عدم اشراف اطلاعاتی اسرائیل به عملیات سری حماس چه تبعاتی برای دستگاه های امنیتی تل آویو به همراه خواهد داشت؟

به نظر می‌رسد عمق نفوذ نیروهای حماس در بدنه دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل به اندازه‌ای زیاد بوده است که آنها نتوانسته‌اند به انچه در حال شکل گیری است( حمله نیروهای حماس) پی ببرند و برای خنثی سازی عملیاتی با این حجم و گستردگی برنامه ریزی کنند. بیشتر از آنکه گستردگی عملیات مورد توجه باشد غافلگیری آن در مرکز توجه است.

از نظر جغرافیایی مناطقی که در آن عملیات موردنظر انجام گرفت محدود به مناطق جنوبی اسرائیل بود اما آنچه وجه تمایز عملیات «طوفان الاقصی» با عملیات های پیشین بود توجه به این نکته است که این عملیات با نفوذ در شهرک های یهودی نشین نوار غزه انجام شده است.

یعنی ورد نیروهای حماس به داخل خاک اسرائیل با این عملیات صورت گرفته است و البته همزمان شدن پرتاب موشک‌ها با ورود نیروهای حماس و البته گروگانگیرهای انجام شده که در مجموع به صورت یک پکیج،غافلگیری دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل را نشانه رفت.

موضوع بعدی که باید به آن توجه شود پوشش رسانه‌ای گسترده این عملیات بود که در ابعاد بسیار وسیعی انجام شد.

مثلا تصویر به آتش کشیده شدن تانک های اسرائیلی و یا گروگانگیری نظامیان اسرائیلی و به صورت کلی تک تک لحظاتی که نیروهای حماس در حال انجام عملیات طوفان الاقصی بودند در قالبی گسترده به نمایش کشیده شد. در تمامی این موارد سؤال و موضوع اصلی این است که چرا سیستم های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل نتوانسته بودند این حمله را پیش بینی کنند؟

این سؤال خیلی مهمی است که ما هنوز جواب دقیقی برای آن نداریم. حتما بعدها مشخص می‌شود که دلایل اصلی این کم توجهی چه بوده است اما مشخصا ما می‌توانیم به چند مورد اشاره کنیم. یکی از دلایل آن، این بود که اختلافات داخلی در اسرائیل از زمان روی کار آمدن دولت دست راستی نتانیاهو و حتی پیش از ان تشدید شده بود.

یعنی الان تقریبا 3 سال است که ما در اسرائیل شاهد بحران تشکیل یک کابینه با ثبات هستیم و می‌دانید که یک ائتلاف ضد نتانیاهویی هم شکل گرفته است.

این وضعیت موجب شده است که اسرائیل در طی 3 تا 4 سال اخیر درگیر اختلافات داخلی و شکاف های سیاسی باشد و معمولا در زمانهایی که شکاف های سیاسی وجود دارند دستگاه های اطلاعاتی تضعیف می‌شوند و بیشتر انرژی انها صرف این دَست از اختلافات می‌شود و یا در پاره‌ای از موارد شکاف های سیاسی به داخل نهادهای امنیتی هم سرایت می‌کند و کارامدی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

دومین علت به این موضوع برمیگردد که تصور می‌شد با توجه به اینکه غزه طی چند سال گذشته در محاصره اسرائیلی‌ها قرار داشته است لذا احتمال ورود تجهیزات پیشرفته نظامی به این منطقه بسیار کم است و یا حتی شاید شدنی نباشد.

مثلا این تصور وجود داشت در منطقه‌ای که امکان ورود کالایی مانند سیمان وجود ندارد چطور ممکن است که ورود موشک امکانپذیر باشد و برهمین اساس این امر بسیار دور از ذهن است بنابراین در حالت کلی برآورد نهادهای اطلاعاتی اسرائیل این بود که غزه از چنین توانی برخودار نیست و اگر بر فرض توانی در کار باشد که اسرائیلی‌ها آن را پیش بینی نکرده‌اند از این توان استفاده نخواهد کرد.

چرا؟ به این جهت که پس از درگیری های سالهای گذشته اسرائیل و حماس، کشور قطر برای میانجیگری وارد عمل شد و شاید برای اسرائیلی‌ها این ذهنیت وجود داشت که اگر مورد خاصی هم، وجود داشته باشد با هماهنگی قطری‌ها قابل رفع و رجوع است. لذا این عوامل موجب شد تا اسرائیلی‌ها نسبت به تهدیدی که از جانب حماس متوجه آنها بود غافل شوند .

کما اینکه در ارزیابی استراتژیک امنیت ملی اسرائیل هم در سالهای اخیر بیشتر بر تهدید ایران و حزب الله تمرکز شده بود تا تهدید حماس. یعنی تهدید حماس و توان عملیاتی حماس چندان جدی تلقی نمی‌شد.

**جنابعالی در صحبت هایتان به چند مورد در مورد دلایل عدم اشراف اطلاعاتی اسرائیل به حمله حماس اشاره کردید. در شرایط فعلی وضعیت این جنگ را به چه صورتی ارزیابی می‌کنید؟ آیا احتمال کشیده شدن این جنگ به کشورهای همسایه وجود دارد؟

همین حالا برخی از مخالفان جو بایدن در کنگره آمریکا حمله حماس را با آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی مرتبط می‌دانند و می‌گویند این حمله در نتیجه دستیابی ایران به پولهایش بوده است.

انها مدعی هستند که این پولها به صورت موشک بر سر اسرائیلی‌ها فرود آمده است. تجربه ما طی یک دهه گذشته نشان می‌دهد که معمولا چند روز بعد از شروع درگیری های حماس با اسرائیل، کشورهای مصر و قطر با میانجیگری وضعیت را به سمت یک اتش بس سوق داده‌اند اما اینبار آنچه موجب ایجاد تفاوتهایی در صحنه این جنگ شده است آن است که در تصاویر عملیاتی که از حمله حماس به جهان مخابره شده است به نوعی ارتش اسرائیل و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آن از جانب حماس تحقیر شده‌اند بنابراین به نظر می‌رسد اینبار اسرائیل به زودی آتش بس موقت را نپذیرد و خواهان تضمین های امنیتی بیشتر از سوی طرف های مورد مذاکره یعنی قطر و مصر به عنوان میانجیگران و حماس در جایگاه طرف دیگر این جریان باشد.

اما این موضوع به این معنا نیست که درگیری مذکور به منطقه سرایت کند چرا که شرایط حال حاضر منطقه بسیار متقاوت از سالهای گذشته است.

مثلا درگیری های سالهای اخیر اسرائیل با حزب الله بسیار محدودتر از گذشته بوده است. نه حزب الله تمایلی به گسترش این درگیری‌ها دارد و نه اسرائیل می‌خواهد وارد جنگ و درگیری تمام عیاری شود. ممکن است طرفین به صورت مقطعی تحرکاتی داشته باشند اما مانند سال 2006 و جنگ 33 روزه وارد جنگ تمام عیار نمی‌شوند.

مگر اینکه پاسخ اسرائیل به حملات حماس از انچه حماس پیش بینی می‌کرد فراتر رود و به نوعی حزب الله مجبور به ورود به این جنگ شود. علاوه براین در مورد گسترش این درگیری‌ها به ایران و عراق و یا سوریه یعنی فراتر از حزب الله، طبیعتا محور مقاومت تمایلی ندارد که دامنه این جنگ از اسرائیل و فلسطین فراتر رود و کل منطقه را در بر بگیرد چرا که در غیر اینصورت معادلات از کنترل و پیش بینی پذیری خارج می‌شود.

بنابراین معتقدم دامنه جنگ محدود خواهد بود اما زمان آن قدری بیشتر از درگیری های پیشین است و حتی ممکن است 10 یا 20 روز به طول بیانجامد.

**آیا این جنگ تأثیری بر روند عادی سازی روابط اسرائیل و سعودی باقی می‌گذارد؟ با اینکه به نظر می‌رسید که ریاض آماده آغاز روابط با تل اویو است اما بیانیه پادشاهی سعودی همزمان با تشدید حملات اسرائیل علیه غزه نشان داد که شاید هنوز راه درازی تا این روند باقی مانده است.

به نکته خوبی اشاره کردید . براساس اخبار رسانه‌ها به نظر می‌رسید دولت بایدن عزم خود را جزم کرده بود تا انتهای سال 2023 و ابتدای سال 2024 روند عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل نهایی شود تا بتواند از ان به عنوان یک آورده سیاست خارجی خود در انتخابات استفاده کند. طبیعتا این مسئله می‌توانست طبعات گسترده‌ای بر محور مقاومت و مسئله فلسطین داشته باشد.

پیش از این هم «یائیر لاپید» ( نخست‌وزیر پیشین اسرائیل و سیاستمدار اسرائیلی و روزنامه‌نگار سابق است که از ۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲ تا ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲ به‌عنوان چهاردهمین نخست‌وزیر اسرائیل فعالیت کرد.) و برخی دیگر از مقامات اسرائیلی گفته بودند مسئله صلح با فلسطینی‌ها منتفی شده است و به جای آن ما باید به عادی سازی فکر کنیم.

بنابراین این احتمال وجود داشت و همچنان نیز وجود دارد که در صورت عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل مسئله فلسطین بیش از وضعیت فعلی آن به حاشیه رانده شود و از کانون توجه کشورهای عربی و کشورهای منطقه خارج شود. بنابراین می‌توان گفت این حمله پاسخی به روند عادی سازی روابط میان ریاض و تل اویو بود.

اما آیا این حمله موجب توقف روند عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان شده است؟ از دیدگاه بنده خیر. هنوز عوامل و متغییرهایی که دلیل اصلی عادی سازی روابط بوده است به قوت خود باقی هستند و جنگ غزه هم فعلا به میزانی که موجب شود روند عادی سازی از دستور کار پادشاهای سعودی خارج شود نرسیده است.

به اعتقاد بنده بعد از یک آتش بس موقت و بعد از یک دوره زمانی یک یا دوماهه مجددا مسئله آغاز روابط عربستان و اسرائیل در دستور کار قرار می‌گیرد.

  با وجود رد حضور و کمکهای ایران در حملات حماس از سوی مقامات کشورمان و البته مقامات آمریکایی برخی به دنبال کشاندن پای ایران به این جنگ هستند. این امکان تا چه اندازه شدنی است؟ شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند که نه ایران و نه اسرائیل به دنبال درگیری مستقیم یا یکدیگر نیستند.

طبیعتا اگر اسرائیل خواهان درگیری با ایران باشد با کل محور مقاومت در منطقه درگیر خواهد شد. درگیری از سطح فرودولتی به سطح دولتی و پس از آن صحنه یک جنگ تمام عیار خواهد بود. اما آنچه در این روزها مشاهده می‌کنیم جنگ اسرائیل با یک گروه فرودولتی است .

یعنی حماس با اسرائیل. می‌خواهم بگویم اگر اسرائیل وارد جنگ با ایران شود آن جنگ در سطح متفاوتی و در سطح یک جنگ دو دولتی خواهد بود. طبیعتا کل منطقه را درگیر می‌کند. البته قطعا دولت های فرا منطقه‌ای مانند آمریکا نیز وارد این جنگ می‌شوند و در اینصورت امکان حضور چین هم وجود دارد.

بنابراین در شرایط فعلی امکان رویارویی مستقیم اسرائیل با ایران وجود ندارد اما در عین حال به نظر می‌رسد به شدت و حدت جنگ نیابتی میان ایران و اسرائیل افزوده خواهد شد و این جنگ از جنگ کِشتی‌ها و هدف قرار دادن شهروندان و دانشمندان فراتر رود و موارد گسترده تری را در بر بگیرد.

**شما سالها رفتار روسیه در حوزه های فرامرزی را تحلیل کرده‌اید. از همان نخستین روز آغاز این جنگ گفته می‌شود که نه ایران، نه حزب الله و نه هیچ یک از کشورهای منطقه‌ای بلکه روسیه از حملات حماس به اسرائیل حمایت نمی‌کند . این تحلیل را می‌پذیرید؟

این تحلیل‌ها چندان مورد اعتماد نیستند. ابتدا باید بپذیریم که حماس با قطر و ترکیه و پس از ان با ایران دارای روابط گرمی است و نه روسیه و از سوی دیگر نوع و شکل روابط روسیه با اسرائیل فراتر از آن است که مسکو بخواهد این کار را علیه تل آویو انجام دهد. باید بدانید که پوتین روابط نزدیک و شخصی با نتانیاهو دارد.

جدای از این موارد روسیه در شرایط فعلی از این توان استراتژیک برخودار نیست. تنها کافی است که در نظر داشته باشید که روسیه نیروهای حافظ صلحش را از ارمنستان، قرقیزستان و گرجستان فراخوانده و به جنگ اوکراین برده است. یعنی شواهد گویای آن است که روسیه در تأمین نیروی نظامی و تجهیزات در اوکراین با مشکلاتی مواجه است. دیداری که پوتین با رهبر کره شمالی داشت هم برای خرید تسلیحات بود.

بنابراین در چنین شرایطی روسیه دیگر توان انجام یک عملیات گسترده و تأمین و تجهیز و پشتیبانی این عملیات را ندارد.

این فرض چندان محکم نیست. اینکه گفته می‌شود روسیه در حال انتقام گیری از اسرائیل برای جنگ اوکراین است نیز چندان درست نیست. اسرائیل در برابر درخواست های مکرر اوکراین نسبت به برخوداری از گنبد اهنین در برابر آن مقاومت کرده است.

یعنی سعی کرده است به نوعی از درگیر شدن علیه روسیه اجتناب کند. علی رغم اینکه کشورهای اروپایی و آمریکا از اسرائیل خواسته‌اند که از اوکراین حمایت کند و تجهیزات نظامی را در خدمت این کشور قرار دهد اما اسرائیل تا کنون آن را نپذیرفته است و تنها گفته است به لحاظ انسانی حمایت می‌کنیم .