|

بازخوانی 4 دوره متفاوت از زندگی صادق محصولی؛

چهره هفته | مرد لابی‌ها

احتمالا روز 26 آبان 1402 روز خاصی نباشد اما می‌توان پیشنهاد داد این روز را به عنوان روز «جبهه پایداری» نامگذاری کنند. دلیل این نامگذاری هم می‌تواند صحبت‌های پر از حاشیه و نکته صادق محصولی دبیر جبهه پایداری باشد.

چهره هفته | مرد لابی‌ها

 

احتمالا روز 26 آبان 1402 روز خاصی نباشد اما می‌توان پیشنهاد داد این روز را به عنوان روز «جبهه پایداری» نامگذاری کنند. دلیل این نامگذاری هم می‌تواند صحبت‌های پر از حاشیه و نکته صادق محصولی دبیر جبهه پایداری باشد. مردی که هر دو سال یک‌ بار و در آستانه یک انتخابات (ریاست‌جمهوری یا مجلس) طلوع می‌کند و با پایان هر انتخابات هم چونان کسی که مأموریتش به پایان رسیده از چشم‌ها دور می‌شود. بازگشت صادق محصولی به عرصه سیاست ایران این بار در روز 26 آبان 1402 رقم خورد. روزی که محصولی نشان داد چرا او را پدرخوانده پایداری می‌دانند. او بعد از مدت‌ها به صحنه آمد و با یک سخنرانی آتشین نشان داد که در برای پایداری بر همان پاشنه‌ای می‌چرخد که روز اول این تشکیلات بر اساس آن بنا شده بود. محصولی گذر ایام و به طور خاص از سال 1384 به این سو همواره در عرصه سیاست ایران اگر هم نقشی ایفا نکرده اما در زمانه انتخابات یکی از چهره‌هایی بوده که نام او را می‌توان با اطمینان به زبان آورد. چهره‌ای که اصلاح‌طلبان دوران او در وزارت کشور در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 را هرگز از یاد نمی‌برند و اصولگرایان هم رویه او در به هم زدن بازی‌های سیاسی، تشکیل شوراهای مزین به نام «وحدت» و سهم‌گیری از لیست‌ها را. هر چه که بوده صادق محصولی از همان روزهای ابتدایی نشستن محمود احمدی‌نژاد بر تخت دولت نهم چونان سایه‌ای که گاهی روشنی هم از خود بروز می‌داده بر مدار سیاست ایران حرکت کرده است. حرکتی که از روز 26 آبان 1402 دوباره آغاز شد و محصولی را به چهره هفته تبدیل کرد.

صادق محصولی در مجمع عمومی جبهه پایداری حرف آخر این تشکل را همان اول زد و با اشاره به این مسئله که «نباید از برچسب‌هایی مثل خالص‌سازی بترسیم»، گفت: «چون افرادی که این حرف‌ را می‌زنند، دچار تناقض هستند و امروز تکرار این واژه، اسم رمز حمله به شایسته‌سالاری شده است.» او در همین مجمع انتقادی صریح هم از دولت رئیسی کرد و گفت: «دولت ضعف‌هایی هم دارد. اصلی‌ترینش این است که برخی افراد حاضر در دولت، مثل خود رئیس‌جمهوری در فکر و عمل، تحولگرا نیستند ولی همچنان در دولت حضور دارند. از دولت انتظار داریم و مطالبه می‌کنیم هرچه سریع‌تر نیروهای کارآمد انقلابی را جایگزین چنین افرادی کند و اسیر شانتاژهایی چون اتهام خالص‌سازی نشود.» او حتی در این صحبت‌ها چهره‌ای مظلوم هم برای جبهه پایداری ساخت و گفت: «جبهه پایداری در مقابل ده‌ها روزنامه و تارنمای جریان مقابل حتی یک روزنامه هم ندارد چون از هیچ رانتی برخوردار نیست.»

اما قرار نبود در شرایطی که همه سپهر سیاست در ایران در اختیار اصولگرایان است و احتمالا روزگار به این زودی‌ها هم برای آنها تغییر نخواهد کرد، صادق محصولی جمله‌هایی به زبان بیاورد و خیلی راحت کسی به او توجه نکند. محصولی در حالی درباره «خالص‌سازی» حرف می‌زد و آن را «برچسب»ی برای جبهه پایداری می‌دانست که از قضا تشکیل این جبهه در ابتدای دهه 1390 با کلیدواژه «خالص‌سازی» اتفاق افتاده بود. هر چند که او به حافظه جمعی فراموش‌کار افکار عمومی در ایران اعتماد کرده بود اما خود نیز فراموش کرده بود که چندان بین جریان‌های سیاسی در ایران محبوب نیست و اظهارنظری این‌چنینی ممکن است با سخت‌ترین واکنش‌ها روبه‌رو شود. همین گونه هم شد و سیل انتقادات به محصولی آن هم به طور عمده از ناحیه اصولگرایان آغاز شد.

محصولی که همین هفته گذشته به عنوان دبیر جبهه پایداری ابقا شده بود، در روز 7 آذر به طور جدی از سوی سخنگوی این جبهه مورد حمایت قرار گرفت. مجید متقی‌فر در این روز مدعی شد که «محصولی از زمان دولت احمدی‌نژاد یک دینار کار اقتصادی نکرده» و در پاسخ به این سؤال که منابع جبهه پایداری از کجا تأمین می‌شود، گفت: «منابعی نداریم(!) ما از جیب خودمان می‌گذاریم. خرجی هم نداریم. شورای مرکزی تدبیر می‌کند از شهرستان‌ها هم که کار جزئی آنجا انجام می‌دهند. ما منابعی نداریم. کمک‌های مردمی هست البته اعلام نمی‌کنیم که شما بیایید به ما کمک دهید مثلا همایشی برگزار می‌شود هزینه‌اش را بین خودمان تقسیم می‌کنیم و هر کس بنا به استطاعتش.» او در بخشی دیگر از صحبت‌هایش هم درباره محصولی گفت: «خرج‌های عمده را هم ایشان داده است همچنین وی خیریه هم دارد و سه الی چهار هزار نفر را در عید کارت هدیه دویست هزار تومانی و سیصد هزار تومانی می‌دهد. ما که نمیاییم این‌ها را تبلیغ کنیم.» اما این پایان ماجرا نبود. از همان لحظه دومینوی مصاحبه‌ها درباره دبیر جبهه پایداری شروع به ریختن کرد. دوباره ماجرای ثروت صادق محصولی بعد از سال‌ها نقل محافل شده بود و حالا باید پاسخ‌های زیادی درباره آن داده می‌شد.

بهروز نعمتی، نماینده ادوار مجلس، درباره محصولی گفت: «به نظر می‌رسد با شائبه‌هایی که درباره ثروت محصولی و حمایت‌های مالی او از جبهه پایداری مطرح است، این جبهه تلاش دارد که این موضوع را با طرح مباحثی علیه دیگر چهره‌های سیاسی کمرنگ کنند و به نوعی به تطهیر محصولی روی آورده است.» نادر قاضی پور، نماینده ادوار ارومیه، هم حسابی از خجالت همشهری خود در آمد و گفت: «حنای محصولی و تیمش دیگر رنگی ندارد. این اشخاص در زمان آقای احمدی نژاد وزیر و مسئول شدند و امکانات نظام به دستشان افتاد اما افراد خوبی برای اسلام، نظام، رهبری و خانواده شهدا به خصوص پابرهنگان و کارگران و کشاورزان نشدند.» محمد مهاجری هم به گذشته او اشاره کرد: «اگر واقعا حذف شخصیتی مثل شهید باکری و تبدیل شدن به قارون از طرف آقای محصولی به معنی شایسته‌سالاری است که این شایسته‌سالاری ارزانی آقای محصولی و مبارک وی باشد.» اما ضربه کاری که در نهایت به شکایت محصولی هم منتهی شد را منصور حقیقت‌پور و عبدالرضا داوری زدند.

حقیقت‌پور که زمانی استاندار اردبیل بوده درباره محصولی و ثروت او گفت: «وقتی استاندار اردبیل بودم، صادق محصولی خیلی فشار می‌آورد که پرونده «سوآپ نفت» را برایش جمع کنم ... «سواپ» رانت خیلی بزرگی بود که باعث ثروتمند شدن او شد ... محصولی وقتی به تهران آمد، یک خانه ۷۰ متری در سلسبیل اجاره کرد .. او در جماران، کامرانیه و فرمانیه برج سازی کرده؛ یک برج هم روبه‌روی دریاچه چیتگر دارد.» عبدالرضا داوری مشاور سابق محمود احمدی‌نژاد هم از زاویه‌ای دیگر درباره محصولی نوشت: «محصولی فرمانده سپاه منطقه ۵ کشور در شمال غرب بوده و بعد هم که در زمان استانداری احمدی‌نژاد به مباحث نفتی ورود پیدا می‌کند که میلیاردر می‌شود تا جایی که سال ۸۲ احمدی‌نژاد به پشتوانه ثروت محصولی توانست به ریاست جمهوری برسد.» همه این حرف‌ها صادق محصولی را به چهره و پدیده هفته تبدیل کرد. پدیده‌ای که بازخوانی زندگی او نشان از روزهایی عجیب و پر حادثه در سیاست ایران دارد.

 

باجناق علی‌اکبر ولایتی

شاید آغاز بررسی دوره‌های زندگی صادق محصولی از نسبت او با علی‌اکبر ولایتی عجیب به نظر برسد. اما او نه تنها باجناق ولایتی بود که به همراه پرویز فتاح (رئیس کنونی ستاد فرمان امام) در سال 1384 رئیس و معاون ستاد انتخاباتی ولایتی در ارومیه بودند. هر چند که او در آن روزها چندان شناخته شده نبود اما سابقه‌ای طولانی در استان آذربایجان غربی داشت. محصولی تحصیل خود در دانشگاه علم و صنعت را قبل از انقلاب آغاز کرد و در سال 1365 فارغ‌التحصیل شد. هر چند او در روزهای بعد از انقلاب به ایفای نقش در شهر ارومیه پرداخت. محصولی مسئول اعزام دانشجویان علم و صنعت به استان آذربایجان غربی در سال 1358، فرماندار ارومیه و معاون سیاسی استانداری آذربایجان شرقی در سال 58 و 59، فرمانده سپاه منطقه 5 کشور در سال‌های 59 تا 60 و مسئول بازرسی ستاد مشترک سپاه از سال 60 تا 62 در تهران بود. او در سال‌های 65 تا 68 فرمانده تیپ ویژه پاسداران در غرب کشور بود و این تیپ را به لشگر ارتقا داد. اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطره روز 4 مرداد 1367 خود از عملیات مرصاد درباره این دوره می‌نویسد: «ساعت سه بامداد، [آقای صادق محصولی] فرمانده لشکر 6 پاسداران که نیروهایش در مقابل منافقین قرار گرفته‌اند، با نگرانی آمد و گفت چون منافقین با مردم در جاده مخلوط شده، امکان برخورد قاطع نیست و نیروهای اعزامی سردرگم و دلسرد می‌شوند. از من خواست که محل اقامتم را عوض کنم. با تلخی او را جواب کردم و گفتم بروند جدی‌تر برخورد کنند.»

در همین سال‌هاست که پرویز فتاح به عنوان جانشین و محمود احمدی‌نژاد به عنوان مسئول مهندسی لشگر مشغول به کار بودند. او در سال های 68 تا 70 مشاور سردار ذوالقدر، رئیس ستاد مشترک سپاه، بود اما بعد از آن بنا به دلایلی از سپاه استعفا داد و مشغول کار اقتصادی شد. آنچه درباره ثروت محصولی گفته می‌شود به سال‌های بعد از 1370 باز می‌گردد. روزگاری که او مشغول کار ساخت‌وساز و حضور در صنعت نفت شد و توانست صاحب ثروت شود. محصولی بعد از دهه 1370 در عرصه سیاسی کشور نمود چندانی نداشت تا رسیدن به انتخابات خرداد 1384 و ریاست ستاد باجناق خویش در آذربایجان غربی. اما مسیر او به سوی دیگری بود.

 

وزیر پیشنهادی ناشناخته نفت

محمود احمدی‌تژاد با هزاران امید در جبهه اصولگرایی در مرداد 1384 جانشین سیدمحمد خاتمی شد. اما او در همان ابتدای راه نتوانست رأی اعتماد 4 وزیر را از مجلس هفتم بگیرد. یکی از وزرایی که موفق نشد رأی اعتماد مجلس را به دست بیاورد، علی سعیدلو وزیر پیشنهادی نفت بود. پس از رأی اعتماد ندادن مجلس به نخستین گزینه پیشنهادی احمدی‌نژاد، او صادق محصولی را به مجلس معرفی کرد. مردی که در همان روزها نقل اصلی محافل کشور بود. مردی که هیچ ربطی به نفت نداشت اما تقریبا ناشناخته بود و کسی نمی‌دانست احمدی‌نژاد او را از کجا به عنوان وزیر یکی از مهم‌ترین وزارتخانه‌های دولت معرفی کرده است. اما این ناآگاهی چندان طولانی نشد و ماجرای ثروت صادق محصولی به میان آمد. به قدری ناشناخته بودن، ثروت‌مند بودن و ناکارآمد بودن در نفت مهم بود که دقیقا قبل از جلسه رأی اعتماد محصولی از حضور در مجلس انصراف داد. محصولی در نامه خود به احمدی‌نژاد نوشته بود: «...ترجیح می‌دهم با توجه به اهمیت وزارت نفت و در جهت تقویت انقلاب و دولت اسلامی، فردی با کسب آرای بالاتر از مجلس محترم این مسئولیت بزرگ را پذیرا شود.»

بعد از این انصراف بود که تازه احمدی‌نژاد از آشنایی خود با محصولی گفت: «ایشان ورودی سال 56 دانشگاه علم و صنعت است، در کوران انقلاب با ایشان آشنا شدیم ... با اتفاقاتی که در تصمیم‌گیری‌های کشور رخ داد، بخشی از نیروهای انقلاب ترجیح دادند که پس از جنگ، عرصه‌ مدیریت کشور را کنار بگذارند و در جایی دیگر خدمت کنند. ایشان وقتی وارد بخش خصوصی هم شد، فرد موفقی بود. یک انسان توانمند ورزیده و پایبند به موازین انقلاب، بسیار باهوش و توانمند است. روزی که من از ایشان خواستم به دولت بیایند ایشان امتناع کرد و در نهایت به استخاره متوسل شد که جواب منفی داد.»

البته این امتناع چندان طولانی نشد و کمتر از چند ماه بعد صادق محصولی به عنوان مشاور احمدی‌نژاد به دولت نهم بازگشت. محصولی در پاسخ به اینکه مشاور احمدی‌نژاد در چه اموری است، گفته بود «مشاور عام» است! او در مدتی که به عنوان مشاور خدمت کرد، پیام احمدی‌نژاد را به امیر امارات رساند، بعد از انحلال سازمان برنامه و بودجه در تدوین بودجه همراهی کرد، عضو «هیئت امنای مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» و «شورای سیاست‌گذاری و نظارت بر انتشار آثار و اندیشه‌های رئیس‌جمهور» شد و از طرف دولت با عنوان «طیف حامیان دولت» عضو جبهه‌ متحد اصولگرایان شد.

صادق محصولی نقشی کلیدی هم در ماجرای عزل و نصب‌ها در دولت نهم بازی کرد. او در اردیبهشت 1387 پیش‌بینی‌ کرده بود که مصطفی پورمحمدی از وزارت کشور کنار گذاشته خواهد شد و در تیر همان سال به طور قطع گفته بود: «گزینه تصدی وزارت کشور نیستم.» او حتی اشاره کرده بود که «مشاور عزل و نصب‌ها» نیست. اما به ناگاه در آبان 1387 سرپرست وزارت کشور و وزیر پیشنهادی برای این پست شد.

 

سپاه ارومیه، برادران باکری و محصولی

محمد مهاجری در متن انتقادی خود درباره صادق محصولی به روزهای ابتدایی دهه 60 و درگیری صادق محصولی با برادران باکری اشاره می‌کند. داستان پرتلاطمی که اولین بار در زمان اعلام صادق محصولی به عنوان وزیر پیشنهادی کشور از سوی محمود احمدی‌نژاد در آبان 1387 مطرح شد. رئیس دولت نهم ابتدا مصطفی پورمحمدی را به عنوان وزیر کشور به مجلس معرفی کرد اما در ادامه پورمحمدی را کنار گذاشت و به قامت علی کردان ردای وزارت کشور پوشاند. با استیضاح کردان به خاطر ماجرای مدرک جعلی پست وزارت کشور در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دهم در خرداد 1388 بدون وزیر مانده بود که احمدی‌نژاد تصمیم گرفت یکی از رفقای شفیق و همراهش را به وزارت کشور بفرستد. صادق محصولی در یک ماراتن سخت و نفس‌گیر و در حالی که تنها نصف به علاوه یک رأی اعتماد مجلس را به دست آورد وزیر کشور شد و انتخابات پر از حادثه ریاست‌جمهوری را در سال 1388 برگزار کرد. انتخاباتی که هنوز حرف‌های بسیاری درباره آن زده می‌شود. اما در همان روزهایی که بحث درباره معرفی محصولی به عنوان وزیر پیشنهادی کشور در مجلس داغ بود، فاطمه چهل امیرانی همسر شهید حمید باکری نامه‌ای سرگشاده منتشر کرد و در آن درباره تنش‌های بین محصولی و شهید حمید باکری سخن گفت. امیرانی در نامه خود نوشته بود: «بهتر است به سال 59 و به شرایط سیاسی- اجتماعی آن روز آذربایجان غربی برگردیم که با وجود فعالیت گروهک‌های ضدانقلاب، یک منطقه ناامن بود و به شهادت خیلی‌ها از جمله شهید صیادشیرازی، باکری‌ها از افرادی بودند که با تلاش شبانه‌روزی سعی در ابقای انقلاب اسلامی داشتند. حمید در تمامی درگیری‌ها از جمله مسئله بانه و سنندج و مهاباد حضوری فعال داشت و فرمانده عملیات سپاه بود تا اینکه از طرف عده‌ای محدود متهم به منحرف بودن شد. عده‌ای از افرادی که این اتهامات را وارد می‌کردند، هم اکنون در دولت نهم در مصدر امور هستند، از جمله جناب آقای صادق محصولی که بعد به سمت فرماندار ارومیه و مسئول منطقه 5 سپاه منصوب شدند. با جوسازی و ایراد اتهامات این قبیل افراد شهید حمید بعد از بازگشت از جبهه آبادان در اسفندماه سال 59 مجبور به استعفا شد. ظاهراً همین مسائل و اتهامات برای شهید مهدی باکری هم مطرح بود ... این افراد مرتب این دو برادر را رصد می‌کردند تا اینکه مسئولیتی به آنها سپرده نشود تا آنجا که در عملیات رمضان گفته بودند چون حمید سپاهی نیست، حق ندارد مسئولیتی در عملیات موصوف داشته باشد و حمید به توصیه آقامهدی با تحقیر فراوان دوباره به عضویت سپاه درآمد. بنا به اظهار شهید کاظمی و سردار محسن رضایی به آنها فشار می‌آمد و توصیه می‌شد که مهدی و حمید را حذف کنند. تا اینکه آقای محصولی وقتی مسئولیت سپاه منطقه 5 را عهده‌دار شدند حکم عزل آقا مهدی را از فرماندهی لشگر عاشورا صادر کردند. حمید می‌گفت حتی کمک‌های مردمی را به لشگر عاشورا نمی‌فرستادند صرفاً به دلیل اینکه باکری‌ها آنجا هستند.»

محصولی که به گواه همسر شهید حمید باکری، شهید مهدی باکری را از فرماندهی لشگر عاشورا برکنار کرده بود، سه سال بعد در گفت‌وگویی درباره این نامه گفت: «این حرف‌ها که مطرح است بر می‌گردد به تفکر سیاسی همسر سابق شهید حمید باکری. وگرنه اختلافی بین من و برادران باکری وجود نداشت.» البته محصولی در همین گفت‌وگو به ماجرای مجوز دادن به حمید باکری برای حضور در لشگر عاشورا هم اشاره می‌کند: «حمید آقای باکری آمد پیش من که عنوان فرماندهی منطقه پنج را داشتم. او به من گفت: رفته‌ام پیش آقا مهدی باکری و او به من گفته باید برای حضور در لشگر از شما اجازه بگیرم. در جوابش گفتم: هیچ مشکلی نیست. فقط از برای اینکه فردا روزی که معلوم نیست کدام یک از ما شهید شود و کدام یک زنده بمانیم و در آینده دچار مشکل سوء استفاده التقاطی‌ها نشویم فقط شما لطفی کن و نظرات خودتان را مکتوب بکن که اگر اتفاقی افتاد ما متهم به چیزی نشویم. آقا حمید گفت: خوبه، و نوشت: اینجانب حمید باکری اعلام می‌کنم که هرگونه ارتباط سیاسی، عقیدتی، معنوی، فرهنگی و ... خود با سپاه سابق تصفیه شده ارومیه را نفی می‌کنم و آنها را منحرف و ضد روحانی و ضد ولایت می‌دانم و در پایان هم امضاء کرد و آن نوشته هم در پرونده پرسنلیایشان قرار گرفت.» ماجرای این نامه خود داستانی است که شاید بتوان نوع متفاوتی از روایت محصولی را در فیلم «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازی‌فر تماشا کرد.

 

ثروت محصولی چقدر بود؟

ماجراهای ثروت محصولی هم از آن داستان‌هایی است که گویا هرگز در ایران تمام نمی‌شود. 12 آذر 1387 مهدی کوچک‌زاده، نماینده وقت مجلس، درباره محصولی گفته بود: «من از خود آقای محصولی در این خصوص ]دارایی[ سؤال کردم و وی گفت که هفت و هشت میلیارد تومان دارایی دارد.» 27 اردیبهشت 1388 حسین نقاشی که آن زمان فعال سیاسی دانشجویی بود درباره ثروت محصولی گفت: «آمارها از طرف خود اصولگرایان مبنی بر این است که درآمد ایشان حدود 160 میلیارد تومان است و باید پرسید چطور یک نفر می‌تواند در حالی که استاندار آذربایجان غربی بوده است تا این اندازه درآمد داشته باشد.» البته این حرف‌ها ادامه داشت تا اینکه در سال 1390 علیرضا زاکانی، شهردار امروز تهران، که به نمایندگی از ائتلاف اصولگرایان با قاسم روانبخش به نمایندگی از جبهه پایداری مناظره می‌کرد با اشاره به ثروت محصولی گفت: «آقای صادق محصولی که اعلام می‌کند، خمس بنده ۴۵۰ میلیون تومان است کارش با ما معلوم است که خمس ما تنها ۴۵۰ هزار تومان است.»

بعدها عبدالرضا داوری آمار دیگری درباره ثروت محصولی اعلام کرد. او نوشته بود: «سیدمحمدصادق محصولی، معروف به صادق محصولی، باجناق علی اکبر ولایتی است و طی سال‌های 72 تا 76 که محمود احمدی‌نژاد استاندار اردبیل بود، ریاست سازمان همیاری‌های استانداری اردبیل را برعهده داشت. میلیاردر شدن محصولی از زمان واگذاری امتیاز سواپ نفت به او در پروژه سواپ مشتقات نفتی از مرز بیله‌سوار اردبیل و تحویل در نخجوان از پالایشگاه تبریز با حمایت احمدی‌نژاد، کلید خورد. ... برخی منابع، سود سالیانه صادق محصولی از محل سواپ نفت به نخجوان را حدود 15 میلیون دلار در سال برآورد کرده‌اند ... برخی سایتهای «اصولگرا» در سال 84، درآمد سالانه صادق محصولی را پس از کسر نیازها و مخارجش رقمی بالغ بر 2.5 میلیون دلار ذکرکردند ... ️با این حال صادق محصولی هنگامی که برای تصدی وزارت، توسط احمدی‌نژاد به مجلس معرفی شد ثروت خود را 180 میلیون دلار از محل ساخت‌وساز مسکن اعلام کرد.» در این میان روح‌الله حسینیان، از چهره‌های شاخص جبهه پایداری، جالب‌ترین اظهارنظر را درباره ثروت محصولی داشت. او معتقد بود: «اصولگرایان باید یک نفر پولدار داشته باشند که از آنها حمایت کند تا بتوانند رأی بیاورند».

 

از وزارت رفاه تا جبهه پایداری

صادق محصولی که در انتهای دولت نهم یکی از جنجالی ترین انتخابات‌های تاریخ ایران را به عنوان وزیر کشور و در کنار کامران دانشجو به عنوان رئیس ستاد انتخابات کشور برگزار کرد، در دولت دهم دیگر جایی به عنوان وزیر کشور و حتی نقش وزارت دیگری در کابینه نداشت. اما دوران حضور نادعلی الفت‌پور در وزارت رفاه و تأمین اجتماعی زیاد نبود و بعد از دو ماه صادق محصولی به عنوان وزیر به ترکیب کابینه احمدی‌نژاد برگشت. محصولی در 23 آبان 1388 با 149 رأی موافق دوباره وزیر شد؛ البته این بار در وزارتی تازه.

او قرار بود طرح هدفمندسازی یارانه‌ها را در این پست اجرا کند. اما حضور او در این پست بعد از یکسال و نیم به پایان رسید. چرا که دو وزارتخانه رفاه و کار با هم ادغام شدند و احمدی‌نژاد وزیری تازه برای وزارتخانه جدید در نظر گرفته بود. محصولی درباره جدایی از دولت دهم روایت دیگری هم داشت: «آقای احمدی‌نژاد از دوستان صمیمی من هستند و دلیل آن که دو سال آخر ریاست‌جمهوری‌شان با ایشان نبودم، چرخش کامل مواضع‌شان نسبت به سال 84 بود، به گونه‌ای که ادامه کار برایم میسر نبود.» این پایان کار محصولی در دولت و آغاز به کار جبهه پایداری بود. مسیری که با دوری از احمدی‌نژاد و نزدیک شدن به محمدتقی مصباح یزدی آغاز شده بود.

با راه‌اندازی جبهه پایداری یکی از بزرگ‌ترین حرف‌ها این بود که مسئول این جبهه صادق محصولی است. او شاخص اصلی گفتمان این جبهه را ولایت معرفی کرد. برخی معتقد بودند که محصولی به طور مستمر ـ با توجه به ثروتی که دارد ـ جبهه پایداری را مورد حمایت مالی خود قرار داده است. البته این مطلب از سوی روانبخش ـ یکی از اعضای جبهه پایداری ـ تکذیب شد.

در سال‌های بعدی و با اتمام کار محمود احمدی‌نژاد در دولت، صادق محصولی به عنوان منتقد دولت در کنار جبهه پایداری از هر فرصتی برای نقد دولت حسن روحانی استفاده کردند. به عنوان مثال او در 27 اردیبهشت 92 با اشاره به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76، رأی نیاوردن ناطق نوری را «خواست خدا» دانسته بود: «در سال 76 تمام اصول‌گرایان از آقای ناطق‌نوری حمایت می‌کردند اما بعدا مشخص شد که ایشان قصد داشتند به نام گفتمان انقلاب‌اسلامی و اصول‌گرایی، همان سیاست‌های آقای هاشمی را پیاده کنند و این ضربه‌ بزرگی به جریان اصول‌گرایی محسوب می‌شد.» محصولی یکی از افرادی بود که در همایش «دلواپسیم» هم حضور داشت.

پیش از این نیز لقب «پدرخوانده» به محصولی الصاق شده بود؛ چراکه در زمان بستن لیست اصولگرایان و همین طور یارکشی برای انتخابات هیئت رئیسه مجلس، همه راه‌های تعامل با پایداری ختم به او می‌شد. حالا محصولی پس از سال‌ها همچنان به دنبال یارکشی است و در نبود رقیب جدی ترجیح می‌دهد که شمشیر را برای اصولگرایان از رو ببندد. هر چه که باشد باید دید، این بار و در انتخابات مجلس دوازدهم چه سهمی به پایداری و دبیر آن خواهد رسید.