جنگ دولت و قالیباف شروع شد
روزنامه دولت در پاسخ به «مهدی محمدی» مشاور راهبردی قالیباف، که در نوشتهای، انتقاداتی را متوجه دولت رئیسی کرد، مطلبی منتشر کرد.
به گزارش شبکه شرق، فرض غلط آقای محمدی و همفکرانشان این بود که میتوانند با مشارکتی مشابه سال ۱۳۹۸ پیروز قطعی این انتخابات باشند و خود را چنار و باقی را پاجوش درنظر گرفتند و با همین پیشفرض، حاضر به پاسخگویی و تشریح برنامههای خود برای مجلس آتی نبودند و ابهام زدایی از برخی حواشی و سؤالات افکارعمومی را جهت شفاف سازی و بالابردن مشارکت لازم نمیدانستند! دقیقاًَ این همان خطایی بود که برخی از نمایندگان حاضر در مجلس نیز مرتکب شدند.
روزنامه ایران در پاسخ به «مهدی محمدی» مشاور راهبردی قالیباف، که در نوشتهای، انتقاداتی را متوجه دولت رئیسی کرد، مطلبی منتشر کرد.
این روزنامه در پاسخ به مشاور قالیباف نوشت:
«فردی مورد سرزنش اطرافیانش قرار گرفت که ظاهر آراسته و در شأن عنوانش ندارد. شروع به انکار کرد و آیینهای مقابلش گذاشتند که خود آگاه شود، اما، چون با حقیقت مواجه شد، به جای پذیرش، با مشت آیینه را شکست و شروع به ناسزای به دیگران کرد که چرا با من سر دشمنی دارید و دستانم نیز زخم برداشت!
هر ناظر منصفی این ماجرا را ببیند و بشنود میگوید، اگر آن فرد، در همان اولین نگاه به جای شکستن آیینه، ظاهر خود را پاک و آراسته میکرد، مسأله حل میشد و هیچ نیازی به آن همه زخم برداشتن و رنج کشیدن نبود. این همان معنی و مصداق شعر حکیم نظامی گنجوی است که میگوید: «خود شکن آیینه شکستن خطاست»
آقای مهدی محمدی، مشاور راهبردی رئیس مجلس در مطلبی در صفحه شخصی خود در شبکههای اجتماعی نکات و مطالبی را در رابطه با علل و عوامل ناکامی جریان سیاسی متبوع خود، مطرح کرده است که گمان میرود، مصداق همان آیینه شکستن باشد.
ایشان در بند اول مطالب خود با متهم کردن دولت به کمکاری و سپس اشاره به تخریبهای مجلس و رئیس آن اینطور نتیجه میگیرد که پایین آمدن مشارکت مردم محصول این گزاره است، حال آنکه نمیگوید، نقش وی و جریان سیاسی او که ۴سال قدرت بلامنازع مجلس یازدهم بودند، در این مشارکت کجاست؟
نکته بعد اینکه میانگین مشارکت مجلس در دوره قبل و زمان دولت آقای روحانی حدود ۴۲ درصد بوده و امسال ۴۱ درصد شده است، ولیکن چرا با وجود این، جریان سیاسی مورد حمایت آقای محمدی با نهایت ۱ الی ۲درصد کاهش مشارکت در کشور و تهران، در اکثر حوزههای انتخابیه به ویژه تهران بزرگ، توفیق مشخصی نداشتهاند و مورد اقبال مردم قرار نگرفتهاند؟
خطای راهبردی جناب مشاور و برخی همفکران ایشان آنجاست که با فرض برخی موارد، حکم صادر کردند. برای مثال فشار بیسابقه به دولت و وزارت کشور برای عزل و حذف رئیس ستاد انتخابات، صرفاً به دلیل ابلاغ بخشنامهای قانونی و ایجاد شبهه در اذهان و رقبای نمایندگان که مجلسیان میخواهند مجریان انتخابات در جهت خواست آنها تلاش کنند، آنهم تنها چندماه مانده به تاریخ برگزاری رقابت مجلس و بستن لیستی سهمیهای و پرحرف و حدیث بدون اقناع عمومی به تنهایی برای هر شکستی کافی است؛ لیستی که تا شب ماقبل انتخابات در حال ریزش و انشقاق بود.
دیگر فرض غلط آقای محمدی و همفکرانشان این بود که میتوانند با مشارکتی مشابه سال ۱۳۹۸ پیروز قطعی این انتخابات باشند و خود را چنار و باقی را پاجوش درنظر گرفتند و با همین پیشفرض، حاضر به پاسخگویی و تشریح برنامههای خود برای مجلس آتی نبودند و ابهام زدایی از برخی حواشی و سؤالات افکارعمومی را جهت شفاف سازی و بالابردن مشارکت لازم نمیدانستند!
دقیقاًَ این همان خطایی بود که برخی از نمایندگان حاضر در مجلس نیز مرتکب شدند و حاضر به پاسخگویی و ارائه کارنامه شفاف از خدمات ۴ساله خود نشدند و تلاشی برای ارائه برنامههایشان نداشتند و همین امر منجر به تعویض قریب به دوسوم نمایندگان مجلس از سوی مردم شد.
از سویی، کسی خدمات و زحمات مجلس یازدهم را نفی نمیکند و الحق بیش از مجلس دهم برای حل مشکلات کوشیدند، اما لاینحل ماندن پروندههای مهمی که روی میز هیأت رئیسه مجلس بود و طفره رفتنهای سیاسی و گروکشیهای جناحی آنهم پیش چشم رأی دهندگان و حملات سلبی به سؤال کنندگان و القای فضای اختلاف بین قوا در لایههای پیدا و پنهان جریان رسانهای نزدیک به مجلس که موجب اعتراض و نقد برخی نمایندگان هم واقع شد، نه تنها رأی اقشار مختلف را به سبد لیست مورد حمایت جناب مشاور راهبردی نریخت، بلکه با مشورتهای اشتباه و خرج کردن بیش از حد از نشان افتخار «مجلس انقلابی» به جای ایجاد ارزش افزوده برای این تعریف ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی که برآیند زحمات و خدمات جریانات مختلف مجلس بود، با کم کاری و بیتحرکی و برخی رفتارهای خارج از شأن مجلس انقلابی و سهمخواهیهای خارج از قواعد شایستهسالارانه، این فرصت را قدر ندانسته و آن را تبدیل به تراژدی ریزش بیش از ۸۱۷ هزار رأی محمدباقر قالیباف کرد و وی را از نفر اول تهران در سال ۹۸ به رتبه چهارم در سال ۱۴۰۲ تنزل داد.
آقای محمدی در انتها مانند برخی از تئوریسینهای محافل جریانات سیاسی خاص، به صورت مبهم و کنایهآمیز از پروژه حذف افراد مهم سخن میگوید و مشابه فیلمهای پایان باز سعی میکند با ایجاد حس تعلیق در مخاطب، ذهن او را درگیر موضوع کند، این در حالی است که او نیز نیک میداند، آرای مردم آیینه تمام قد عملکرد جریانات و افراد است و با آیینه شکستن و حذف صورت مسأله، مشکلات و اشتباهات عمیق، حل و جبران نمیشود.»