فارن پالیسی:
چرا چین در ماجرای اخیر، ایران را به اسرائیل ترجیح داد؟
در ماجرای تقابل اخیر ایران و اسرائیل، چین طرف تهران را گرفته اما به نظر می رسد که پکن در تلاش برای تنشزدایی از وضعیت موجود و در عین حال، طعنه زدن به آمریکاست.
به گزارش شبکه شرق، دیپلماتهای چینی پشت درهای بسته تلاش می کنند همتایان اسرائیلیشان را قانع کنند که اظهارات علنی دولت چین، نشاندهنده منویات قلبی پکن درباره لزوم مجازات دولت اسرائیل بابت اقداماتی که انجام داده است، نیست و پکن همچنان خواهان حفظ روابط دوجانبه است.
«جیمز پالمر» در «فارن پالیسی» نوشت: «در ماجرای تقابل اخیر ایران و اسرائیل، چین طرف تهران را گرفته اما به نظر می رسد که پکن در تلاش برای تنشزدایی از وضعیت موجود و در عین حال، طعنه زدن به آمریکاست.
رسانههای چینی در اولین گزارشهای خود از حمله غیرمنتظره ایران به اسرائیل، در تبعیت از خط خبری رسانه های ایرانی گفتند که حملات موشکی و پهپادی ایران اهداف نظامی در خاک اسرائیل را نابود کرده است. اما زمانی که مشخص شد این موضوع صحت ندارد، خبرهای مذکور و این ادعا که ایران برای تنش زدایی تلاش میکند حذف شدند. در عوض رسانه های چینی این خط خبری را در پیش گرفتند که حمله اخیر «نمادین» بوده است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «چین دارای روابط گستردهای با ایران است و تماس بلافاصله وزیر امور خارجه چین با تهران بعد از حمله و تمجید از اقدام متقابل ایران نشان می دهد که پکن علاقه ای برای دست شستن از این روابط ندارد. روابط با تهران یکی از ستونهای اصلی اهداف پکن در خاورمیانه است. این اهداف شامل حفظ جریان نفت، ادعای پایبندی به اصول اخلاقی در مقایسه با آمریکا، ایجاد روابط با رهبران اقتدارگرا و امتناع از گرفتاریهای پرهزینه است.
به گفته یون سون، تحلیلگر مسائل منطقه این استراتژی وضعیت متناقضی را ایجاد میکند. چین احتمالا ترجیح دهد که ایالات متحده همچنان یک تضمین کننده امنیت خاورمیانه باقی بماند، هرچند که مکررا و به صورت علنی از این نقش انتقاد میکند. ائتلافی که برای دفع حملات ایران تشکیل شد نشان داد که ساختارهای ایجاد شده توسط ایالات متحده تا چه اندازه قدرتمند هستند و اردن و عربستان در دفع حملات موشکی و پهپادی ایران هر کدام در حال ایفای نقش خویش بودند.
با توجه به نقش اساسیای که موشکها در برنامههای چین برای هرگونه جنگ احتمالی با تایوان دارند، این اقدامات ممکن است ارتش چین را نگران کرده باشد. (تایوان نیز از نزدیک منازعه ایران و اسرائیل را رصد میکند). تسویههای درون سازمانی ارتش چین به دلیل مسائلی نظیر فساد و مسائل لجستیکی در بخش راکتی اتفاق افتاده است و نشان میدهد که پکن نیز ممکن است در یک جنگ تهاجمی با ناکامیهای مشابهی مواجه شود.
این جنگ تا حدودی موجب تضعیف اعتباری شده که چین در سال گذشته از طریق دیپلماسی موفق خود و کمک به شکل گیری یک توافق مصالحه بین ایران و عربستان اندوخته و وانگ یی، وزیر امور خارجه چین آن را موجب ایجاد «موجی از مصالحه» خوانده بود. در ابتدا به نظر میرسید که جنگ اسرائیل و حماس در حال کمک به نزدیک تر کردن دولت های رقیب به یکدیگر است، اما حملات اخیر ایران نشان داد که شکاف بین این کشورها تا چه حد عمیق است.
هرچند چین به دنبال حفظ روابط خود تقریبا با تمام طرف ها در خاورمیانه است، اما وضعیت موجود آسیبهایی جدی بر روابط چین با تلآویو وارد ساخته است. دیپلماتهای چینی پشت درهای بسته تلاش میکنند همتایان اسرائیلی شان را قانع کنند که اظهارات علنی دولت چین نشاندهنده منویات قلبی پکن درباره لزوم مجازات دولت اسرائیل بابت اقداماتی که انجام داده است نیست و پکن همچنان خواهان حفظ روابط دوجانبه است.
اسرائیل در سالهای اخیرُ علاقمند به گسترش روابط با چین بوده است. بنیامین نتانیاهو روابط دو دولت را «ازدواجی در بهشت» توصیف کرده و اسرائیل را یک «شریک کوچکتر بینقص» برای چین خوانده بود. شرکتهای فناوری اسرائیلی زمانی تمایل زیادی برای حضور در بازارهای چین داشتند. نزدیکی اسرائیل به چین حتی پیشتر موجب ایجاد نگرانیهای امنیتی برای ایالات متحده شده بود.
در سال 2010 زمانی که چین سیاست سرکوب جمعی اقلیت مسلمان سین کیانگ را در پیش گرفت، پرسنل امنیتی دولت اسرائیل را برای ارائه آموزشهای لازم به دانشجویان دانشگاه امنیت دولتی خلق به کار گرفت. چین همچنین در استفاده از هوش مصنوعی برای شناسایی به اصطلاح پیکارجویان پیشرو بوده است. اکنون اسرائیل در حال استفاده از این فن آوری برای انجام حملات مستقیم در غزه است. در همین حال، شرکای چین در خاورمیانه نیز مشکلی با سیاست سرکوب دسته جمعی مسلمانان در سین کیانگ نداشتند.
اما خودداری چین از محکوم کردن حمله هفتم اکتبر حماس بدان معنا بود که اسرائیل احتمالا در آینده موضع سختگیرانه تری در قبال انتقال فن آوری و قراردادهای تجاری اتخاذ خواهد کرد. اتکای چینی ها بر نگاه همتایان ایرانی شان در فهم تحولات منطقه ممکن است یک مشکل درازمدت برای پکن ایجاد کند. (زمانی که من در دهه 2010 در چین بودم، از مشاهده اینکه چگونه مقامهای چینی روایت مقامهای ایرانی درباره تحولات جنبش سبز را می پذیرفتند متعجب بودم.)
هرچند چین دارای اساتید دانشگاهی فراوانی با تخصص در امور خاورمیانه است، اما گوش شنوا برای شنیدن تحلیلهای آنها در دوران ریاست جمهوری شی جینپینگ به حدی کاهش یافته که برخی از آنها با پیدا کردن موقعیت های شغلی در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از این کشور مهاجرت کردهاند. در نهایت نگرانیهای ایران درباره نفوذ سیآیای و تهاجم فرهنگی غرب با نگرانیهای خود حزب کمونیست چین در این زمینه همخوانی دارد و موجب تقویت این نگرانیها میشود.»