عینک اهریمنسازی و شرانگاری مهاجران را بسیاری امروز بر چهره زدهاند کنار بگذاریم
انسانیتزدایی از مهاجران غیرقانونی
افغانستانیهای که تجربه سکونت در ایران دارند برداشت و تصور یکسانی از زندگی در ایران ندارند. لیکن برای بسیاری از آنها یادآوری شرایط زندگی در ایران یا گفتگو درباره آن احساسی از غم و خشم را در آنان را زنده میکند. برای بسیاری از ایرانیان بروز چنین احساساتی از سوی یک افغانستانی قابل فهم نیست و آن را به حساب قدرناشناسی میگذارند.
در طول دهههای گذشته در مقاطع مختلف موضوع پناهندگان افغانستانی در ایران در فضای سیاسی و رسانهای به صدر میآمد اما برای اولین بار امسال به یکی از موضوعات اصلی در انتخابات ریاست جمهوری بدل شد.
کاندیدایی از ساخت دیوار شرقی کشور به عنوان یکی از پنج اولویت خود نام برد. او رأی نیاورد اما نمیتوان آن را به حساب مخالفت افکار عمومی با این ایده دانست. واقعیت این است که دیگر کاندیداها هم هیچکدام علیه دیوار حرفی نزدند. احتمالاً برداشتشان از فضای اجتماعی این بود که اتخاد موضع سخت در برابر آنچه مهاجران غیرقانونی و غیرمجاز خوانده میشود در روز رایگیری به نفع آنها عمل خواهد کرد. با توجه به این جو عمومی حاکم بر کشور به نظر میرسد سختگیری درباره مهاجران افغانستانی در دولت جدید افزایش یابد گرچه در این روزهای پایانی دولت فعلی نیز دیپورت گسترده مهاجران در حال انجام است. قصدم در این مطلب نقد این وضعیت نیست. در این باره قبلاً بارها نوشتهام و قصد تکرار ندارم. فرضم این است که در نظام تصمیمگیری کشور درباره اتخاذ یک سیاست سختگیرانه اجماع صورت گرفته است. هدف این نوشته توجه دادن سیاستگذاران و مجریان به رعایت یک اصل بنیادی در اقدامات و سیاستها حتی در اجرای شدیدترین آنهاست؛ حفظ کرامت انسانی مهاجران. این پیشنهاد فقط یک توصیه اخلاقی نیست بلکه از منظر منافع ملی (که ظاهراً از اهداف اصلی این سختگیریهاست) نیز ضروری است.
افغانستانیهای که تجربه سکونت در ایران دارند برداشت و تصور یکسانی از زندگی در ایران ندارند. لیکن برای بسیاری از آنها یادآوری شرایط زندگی در ایران یا گفتگو درباره آن احساسی از غم و خشم را در آنان را زنده میکند. برای بسیاری از ایرانیان بروز چنین احساساتی از سوی یک افغانستانی قابل فهم نیست و آن را به حساب قدرناشناسی میگذارند. بسیاری از ایرانیان تصویری بسیار ساده از مهاجران ساکن ایران دارند و شناخت آنها از پیچیدگیهای زندگی افغانستانیها که گروه بسیار متنوعی هستند اندک است. آنها به مثابه رقیبانی دیده میشوند که از منابع ایرانیان استفاده میکنند اما کمتر به مصائب زندگی آنها چه در ایران و چه در افغانستان توجه شده است. کمتر پیش آمده زندگی در ایران از منظر یک افغانستانی مورد توجه قرار گیرد. یک بخش مهم از زندگی در ایران به عنوان یک «افغانی» مواجه شدن با اقسام مختلف تحقیر و توهین در زندگی روزمره است. میتوان مثالهای متعددی از اججاف در حق افغانستانیها و تضییع حقوق اولیه آنها آورد اما اینجا قصد دارم به یکی از مهمترین آنها بپردازم؛ فرایند اخراج «مهاجران غیرقانونی».
برای بسیاری افغانستانیها تلخترین لحظههای زندگی در ایران در مواجه با پلیس رقم خورده است. طرحهایی که برای دستگیری و اخراج مهاجران غیرقانونی انجام میشود معمولاً با رفتار توهین آمیز و بعضاً خشن ماموران همراه است. مهاجران افغانستانی (اعم از مهاجران دارای مدارک اقامت و افراد فاقد آن) عموماً یا خودشان چنین خاطرهای از گرفتار شدن در طرحهای موسوم به «افغانی بگیر» دارند یا بستگان نزدیکی دارند که به شکل تحقیرآمیزی دستگیر شده و قربانی خشونت کلامی یا حتی فیزیکی شدهاند. برای یک افغانستانی حتی اگر مدارک شناسایی داشته باشد مواجه شدن با ماموران در این طرحها یک اضطراب دائمی است زیرا نتیجه آن هیچگاه قطعی و از قبل تعیین شده نیست. تصمیم یک مأمور میتواند یک زندگی را دگرگون کند. اردوگاه ترسناکترین مکان در ذهن یک افغانستانی ساکن ایران است. برای فهم موقعیت یک افغانستانی در ایران یک مسئله را باید همواره به یاد داشت: افغانستانی در ایران بیپناه است. موقعیت اجتماعی ضعیف مهاجران خصوصاً اگر حضورشان در ایران غیرقانونی باشد آنها را به شدت در برابر رفتار ماموران دولتی آسیبپذیر میکند. طبعاً همه ماموران پلیس رفتار یکسانی با مهاجران ندارند.
متاسفانه در سالهای اخیر نادیده گرفتن کرامت انسانی افغانستانیها به عامل کنترل مهاجرت بدل شده است. برخی به تشخیص خود بدرفتاری را به عنوان ابزار ممانعت از مهاجرت بیشتر یا ترغیب مهاجران به بازگشت به کشورشان بکار میگیرند. نتیجه این اقدامات خشم و کینهای است که در دل افغانستانیها کاشته میشود. امروز مدام از ضرورت قانونمند شدن حضور مهاجران صحبت می شود اما در کنار آن باید به قانونمند شدن رفتار با مهاجران هم توجه کرد. به اعتقاد من گام اول در این مسیر اصلاح رفتار پلیس و تاکید بر لزوم برخورد حرفهای و حفظ شأن انسانی مهاجران تحت هر شرایط است. جامعه ایران هرچقدر هم که به پناهندگان خدمات انسان دوستانه ارائه کند رفتار سلیقهای و غیرحرفهای یک فرد همه تاثیرات آن را بر باد میدهد و ذهنیت عمومی جامعه افغانستان نسبت به ایران را به مسیر دیگری هدایت میکند. در حال حاضر فرایند دیپورت در ایران سلیقهای و با احکام جمعی اجرا میشوند. در این فرایند حتی افراد دارای مدرک اقامت یا کودکان ممکن است از کشور اخراج شوند. شیوه معقولتر، بررسی وضعیت هر فرد و تشخیص قاضی برای بازگرداندن او به افغانستان با اطمینان از به بیخطر بودن آن است. فرایند اخراج مهاجران بدون مدرک میتواند با حفظ کرامت انسانی و در فرایندی قانونمند صورت گیرد. رییس جمهور منتخب بر شنیده شدن صدای بیصدایان تاکید کرده است. اگر عینک اهریمنسازی و شرانگاری مهاجران را بسیاری امروز بر چهره زدهاند کنار بگذاریم و به واقعیتهای زندگی این جمعیت در ایران بنگریم خواهیم دید آنها از جمله گروههایی اصلی در این کشورند که به اجرای «حق و عدالت» نیاز دارند. تقاضای من به عنوان یک شهروند از دولت جدید این است: شأن انسانها را رعایت کنید حتی اگر تصمیم گرفتهاید دیوار بکشید و اخراج کنید.