|

بررسی ضرورت استفاده از همه ایرانیان در مناصب مدیریتی بر حسب نیاز به افزایش کارآمدی منابع انسانی در گفت‌وگوی «شرق» با کارشناسان

راهی که باید گشوده شود

دو نماینده مجلس از احتمال ارائه فهرست کابینه دولت چهاردهم به مجلس شورای اسلامی تا آخر هفته خبر دادند. علیرضا سلیمی و احمد نادری، از اعضای هیئت‌رئیسه مجلس، در گفت‌وگوهایی اعلام کرده‌اند ‌احتمال دارد رئیس‌جمهور اسامی وزرای مدنظرش را تا روزهای پایانی هفته به مجلس ارسال کند. این در حالی است که درباره نحوه چینش کابینه چهاردهم بحث و موضوعات متعددی در فضای سیاسی و کارشناسی مطرح است که یکی از مهم‌ترین آنها ناظر بر حضور شایستگان صرف نظر از قومیت و باور دینی آنان در رده «وزارت» دولت جدید است؛ اتفاقی که با وجود شعارها و وعده‌های رؤسای جمهور قبلی، تاکنون بر زمین مانده است.

راهی که باید گشوده شود

عبدالرحمن فتح‌الهی: دو نماینده مجلس از احتمال ارائه فهرست کابینه دولت چهاردهم به مجلس شورای اسلامی تا آخر هفته خبر دادند. علیرضا سلیمی و احمد نادری، از اعضای هیئت‌رئیسه مجلس، در گفت‌وگوهایی اعلام کرده‌اند ‌احتمال دارد رئیس‌جمهور اسامی وزرای مدنظرش را تا روزهای پایانی هفته به مجلس ارسال کند. این در حالی است که درباره نحوه چینش کابینه چهاردهم بحث و موضوعات متعددی در فضای سیاسی و کارشناسی مطرح است که یکی از مهم‌ترین آنها ناظر بر حضور شایستگان صرف نظر از قومیت و باور دینی آنان در رده «وزارت» دولت جدید است؛ اتفاقی که با وجود شعارها و وعده‌های رؤسای جمهور قبلی، تاکنون بر زمین مانده است. اگر با انتخاب یک نماینده ادوار اهل سنت (محمدرئوف قادری) در شورای راهبری دولت چهاردهم، بارقه امیدی برای شکسته‌شدن این تابو پدیدار شده است، اما بسیاری هنوز در این رابطه شک و تردیدهای فراوانی دارند. با وجود این و طبق اصل‌ صد‌و‌سی‌و‌سوم قانون اساسی، «وزرا‌ توسط رئیس‌‌جمهور تعیین‌ و برای‌ گرفتن‌ رأی‌ اعتماد به‌ مجلس‌ معرفی‌ می‌‌شوند. با تغییر مجلس‌، گرفتن‌ رأی‌ اعتماد جدید برای‌ وزرا‌ لازم‌ نیست‌. تعداد وزیران‌ و حدود اختیارات‌ هریک‌ از آنان‌ را قانون‌ معین‌ می‌‌کند». اصل مذکور به‌هیچ‌وجه بر قید «مذهب» برای انتخاب وزرا از سوی رئیس‌جمهور منتخب تأکیدی ندارد. حال باید دید ‌مسعود پزشکیان‌ اولین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران خواهد بود که در کابینه خود طلسم شکنی می‌کند یا خیر؟! پاسخ به این پرسش، محور گفت‌وگوهایی با احسان هوشمند‌ پژوهشگر ارشد اقوام، جلال محمودزاده نماینده ادوار و رئیس فراکسیون اهل سنت مجالس هشتم، دهم و یازدهم و نیز محمدقسیم عثمانی، نماینده فعلی مجلس دوازدهم و عضو فراکسیون اهل سنت است.

در گفت‌وگوی «شرق» با احسان هوشمند عنوان شد:

استفاده  از همه ظرفیت‌ها در کابینه چهاردهم منشأ  اثرات مثبت خواهد بود

شرق: احسان هوشمند در گپ‌وگفتی که با «شرق» دارد، ذیل یک بازخوانی تاریخی از روند به‌کارگیری ظرفیت‌های مختلف سیاسی و مذهبی در بدنه مدیریتی کشور بر این باور است که «در دولت پزشکیان تلاش‌ها بر این است که از نخبگان اهل سنت در رده وزارت استفاده شود». البته این پژوهشگر حوزه اقوام درباره موفقیت رئیس‌جمهور جدید در این باره شک و تردیدهایی دارد و یادآور می‌شود که «برای توفیق در به‌کارگیری اهل سنت در کابینه چهاردهم ملزومات، پیش‌شرط‌ها و زمینه‌های اولیه‌ای وجود دارد» که به زعمش «تا به اکنون رعایت نشده است». مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

 به دنبال شعارهای مسعود پزشکیان درخصوص استفاده از همه ظرفیت‌ها در بدنه وزارتی دولت چهاردهم و حضور محمدرئوف قادری در شورای راهبری بارقه‌های امیدی شکل گرفت که شاید برای اولین بار یک اهل سنت در قامت وزیر در ساختار جمهوری اسلامی ایران حضور یابد. آن‌گونه که مطرح است گویا دو کاندیدای اهل سنت هم در فهرست پیشنهادهای کابینه جدید وجود دارد. حال شما به‌عنوان یک پژوهشگر ارشد حوزه اقوام و مذاهب آیا معتقدید که مسعود پزشکیان می‌تواند این مسیر را باز کند؟

اتفاقا در راستای همین نکته پایانی شما از همان سال‌های ابتدایی انقلاب ما شاهد حضور چهره‌هایی از مناطق مختلف و شهرها و تیره‌ها و اقوام مختلف در قامت رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزیر و... بوده‌ایم. در این میان هم‌وطنان کُرد، لر، بختیاری، آذری، عرب، خوزستانی و... هم حضور داشتند. اگر مشخصا روی کردها تمرکز کنیم در این بین می‌توان به آقای زنگنه به عنوان یک وزیر کُرد اشاره کرد که طولانی‌ترین سابقه وزارت بعد از انقلاب را دارد که ۹ دوره در کابینه‌های مختلف حضور پیدا کرده است؛ کمااینکه عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت آقای خاتمی بود. آقای عزیزی در شورای نگهبان حضور داشتند. در هیئت رئیسه مجلس آقای مصری از کرمانشاه بودند، ایشان دوره‌ای هم وزیر بودند و...؛ بنابراین اگر بخواهیم فقط لیستی از چهره‌های کُرد در پست‌های مختلف تهیه کنیم، اسامی زیادی وجود دارد.

فرمانده نیروی زمینی و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم کُرد هستند...

دقیقا. کمااینکه اکنون استانداران کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی هم کُردزبان هستند. همچنان که استان‌های غیرکرد مانند مازندران هم استاندار کرد داشته‌اند. ازاین‌رو در دوره جمهوری اسلامی هیچ‌گاه «قوم» و «زبان»، پارامتری برای محدودیت افراد در پست‌ها و مناصب مختلف نبوده است؛ همان‌طورکه سایر اقوام ایرانی هم در پست‌های مختلف و در عالی‌ترین رده‌های لشکری و کشوری حضور داشته‌اند. پس اقوام کشور در چرخش نیروهای سیاسی توانستند به مراتب بالایی دست پیدا کنند. اما در یک نگاه آسیب‌شناسانه باید اذعان کرد که چرخش نخبگان سیاسی در سال‌های پس از انقلاب به معنای یک چرخش کارشناسی‌شده، منطقی، عقلانی و در عین حال متوازن نبوده است که در آن چرخش قاعده‌مند، کارشناسان و افراد مجرب به پست‌ها دست پیدا ‌کنند. یعنی مقامات ارشد و وزرا لزوما بهترین و باتجربه‌ترین و مناسب‌ترین گزینه‌ها برای تصدی موقعیت‌های عالی مدیریتی نبودند. متأسفانه در این رابطه بیشتر ملاک‌های سیاسی، جناحی و حزبی و ایدئولوژیک مطرح بوده و در این میان حضور افراد از هر تبار و طایفه و قومی لزوما به معنای شایستگی، توانایی، تخصص، مهارت و تجربه نبوده است. کمااینکه در دولت سیزدهم فردی مانند آقای عبدالملکی که کُرد هستند، در قامت وزیر در کابینه حضور پیدا می‌کنند، اما نتیجه عملکرد او غیرقابل دفاع است. بنابراین چرخش مدیران کشور یک چرخش تخصصی و کارشناسی‌شده نیست و بر اساس وابستگی‌های سیاسی صورت می‌گیرد.

با توجه به نکاتی که عنوان شد روی همان خلط مبحث بین قرائت‌های «قوم‌گرایانه» با خوانش‌های «مذهبی» متمرکز شویم که طی سال‌های پس از انقلاب ذیل آن سعی شده هر دو را به مثابه یکدیگر در نظر بگیرند؟

در این باره توضیح می‌دهم. اما ابتدا دقت کنیم که در ابتدای انقلاب شاهد آن بودیم که استانداران اهل سنت هم توانستند خدمت کنند. هم استاندار اول سیستان و بلوچستان آقای غلامرضا دانش‌نارویی و هم استاندار اول کردستان (آقای یونسی)، استاندار دوم کردستان (آقای شکیبا)، استاندار سوم کردستان (آقای شاه‌اویسی) و استاندار چهارم کردستان (آقای مهرآسا) هم سنی‌مذهب بودند. مضافا باید یادآور شد که اساسا قبل از انقلاب هم شاهد آن بودیم که اهل سنت، هم فرماندهان ارشد لشکری و هم مسئولان عالی‌رتبه کشوری تا مقام وزارت بودند. اما موضوع اصلی اینجاست که در تمام این سال‌های بعد از انقلاب سعی شده است حضور کردها یا بلوچ‌ها و دیگر اقوام را مترادف و مساوی با حضور اهل سنت در نظر بگیرند. به سخن دیگر مدیران و استاندارانی که کرد بوده‌اند و بومی هم بوده‌اند، اما سنی‌مذهب نبوده‌اند.

حالا که موضوع قبل و بعد از انقلاب شد، مشخصا از کجا و چه مقطعی ریل تغییر کرد؟

این نیاز به یک بازخوانی تاریخی دارد. در همان یک سال‌ اول بعد از انقلاب و اتفاقات کردستان و درگیری‌های خونینی که شکل گرفت، عملا با پایان استانداری آقای مهرآسا به عنوان استاندار چهارم کردستان که هم‌زمان می‌شود با آغاز جنگ ایران و عراق، مشخصا از سال ۱۳۵۹ به نظر می‌رسد که سیستم سیاسی به تدریج به سمت تغییر در ساختار کلان مدیریتی کشور گرایش پیدا می‌کند. با آغاز جنگ، این روند شدت می‌گیرد و باقی‌مانده نیروهایی که عمدتا از دوره پهلوی در ساختار مدیریتی حضور داشتند، بازنشسته می‌شوند و کنار می‌روند. بعد از آن فرایندی شکل می‌گیرد که محدودیت‌هایی درخصوص به‌کارگیری‌ها ایجاد می‌شود .

با آغاز به کار دولت اصلاحات در سال ۷۶ نگاه، قدری تغییر می‌کند و اتفاقا عبدالله نوری که دوباره به وزارت کشور بازمی‌گردد، مصوبه عدم استفاده از اهل سنت برای فرمانداری‌های مناطق مرزی را با پیگیری‌های آقای دکتر رمضان‌زاده، استاندار وقت استان کردستان لغو می‌کند و برای اولین بار یک اهل سنت به عنوان فرماندار در استان کردستان و شهر دیواندره یعنی مرحوم آقای باباخاص انتخاب می‌شوند. بعد از این برهه است که به تدریج چهره‌های اهل سنت دوباره به بدنه میانی مدیریتی کشور بازمی‌گردند و این روند تا دولت آقای روحانی به جایی می‌رسد که حدود ۸۰ درصد از فرمانداران شهرهای مرزی در مناطق کردنشین به نیروهای اهل سنت اختصاص پیدا می‌کند و در این بین بیشتر رؤسای ادارات از آموزش و پرورش تا جهاد کشاورزی، ارشاد و... از میان نیروهای اهل سنت انتخاب می‌شوند به گونه‌ای که در شهرهای مرزی بیش از ۹۰ درصد مدیران بومی و در شهرهای سنی‌مذهب، مدیران مختلف نیز از میان اهل سنت انتخاب شده‌اند که البته لازم به ذکر است که در دوره آقای روحانی در استان کردستان اتفاقات بهتری روی داد و شاهد حضور اهل سنت در مقامات ارشدتر بودیم مانند مدیر جهاد کشاورزی، ریاست دانشگاه علوم پزشکی کردستان و مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی که از بین نیروهای اهل سنت انتخاب می‌شوند.

اینها علاوه بر معاونان استاندار و دیگر مدیران ارشد استانی است که از اهل سنت استفاده شد. در ادامه، این روند استفاده از اهل سنت در دولت روحانی یک نمود کم‌رنگ‌ در سطح سفیر داشت و دو اهل سنت از کردستان و سیستان‌و‌بلوچستان به‌عنوان سفیر انتخاب می‌شوند. مضافا در بین نیروهای ستادی کابینه و حتی معاونان وزرا از اهل سنت هم استفاده ‌شد که در دولت سیزدهم این روند افول کرد.

و‌ با دولت چهاردهم چه روندی را متصورید؟

با توجه به‌ روندی که از ابتدای انقلاب تاکنون و در دولت‌های مختلف تبیین شد، آقای دکتر پزشکیان سعی دارد تجربه متفاوتی را از دولت‌های قبلی برای استفاده از نیروهای اهل سنت در کابینه داشته باشد و این دولت تلاش می‌کند ‌برای اولین بار اهل سنت را در رده وزارت به کار گیرد. اما نکته اینجاست که برخی پژوهشگران و فعالان قوم‌گرا در راستای سؤال شما، به دنبال آن هستند که محدودیت به‌کارگیری اهل سنت را با روایت قوم‌گرایانه در بحث قومی مطرح و توجیه کنند. این بحث در عین حال‌ که واقع‌بینانه نیست، می‌تواند به یک خطای سیاسی و مدیریتی منجر شود و بدون شک این خطای سیاسی روی عملکرد کابینه اثر خود را خواهد داشت. بنابراین وقتی سعی می‌کنند استفاده از اقوام را به‌مثابه حضور اهل سنت در نظر بگیرند، فردا رؤسای جمهور و کابینه ادعا می‌کنند ‌از‌ نخبگان و شایستگان کردستانی و بلوچستانی در دولت استفاده شده است و این‌گونه عنوان می‌کنند که از کردهای قروه، بیجار، شاهین‌دژ‌ یا مناطق سیستان‌و‌بلوچستان چهره‌هایی را برای وزارت انتخاب کرده‌اند، اما حقیقت آن است که این کردها و بلوچ‌ها، شیعه‌مذهب هستند و اینجاست که شاهد یک خطای راهبردی خواهیم بود؛ چون همان‌طورکه قبلا گفتم و تکرار می‌کنم، متأسفانه برخی فعالان قوم‌گرا سعی می‌کنند دو مقوله کاملا جدا یعنی «اقوام و زبان» را به‌مثابه «مذهب» در نظر بگیرند. هرچند ‌این فعالان قوم‌گرا در سال‌های گذشته به خطای خود اذعان داشته‌اند، اما متأسفانه کماکان به همین اشتباه‌شان ادامه می‌دهند و همچنان بر راه خطای طی‌شده اصرار می‌ورزند. در‌حالی‌که موضوع کاملا روشن و تفکیک‌شده است. چالش و بحث اصلی تمام این سال‌ها، استفاده از «اهل سنت» در رده‌های کلان مانند وزارت است، نه استفاده از نیروهای اقوام و تیره‌های مختلف.

در قوه مجریه، مقننه، قضائیه و حتی سایر نهادهای حاکمیتی، اهل سنت حضور چشمگیری ندارد. این در حالی است که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان مبنای اصلی حکمرانی در کشور، از همه مذاهب، حتی پیروان ادیان آسمانی مانند هم‌وطنان زرتشتی و مسیحی هم می‌توانند در ساختار کلان مدیریتی کشور حضور پیدا کنند و قانون اساسی صرفا برای دو مقام «رهبری» و «ریاست‌جمهوری» محدودیت قائل شده است و برای سایر رده‌های مدیریت کشور هیچ‌گونه محدودیت مذهبی، دینی و نظایر آن وجود ندارد. لذا قانون اساسی به اهل سنت اجازه می‌دهد‌ وزیر بشود و در هر رده کلان دیگری در هر نقطه از کشور به فعالیت بپردازد.

در سایه آنچه عنوان کردید، چرا تا‌کنون این موضوع در بدنه مدیریتی کلان کشور، آسیب‌شناسی نشده است؟

دلایل متعددی دارد. در عین حال سؤالات بسیار زیادی هم وجود دارد که پاسخ تک‌تک این پرسش‌ها می‌تواند بخشی از این آسیب‌شناسی را که به آن اشاره کردید، روشن‌تر کند. متأسفانه ما تاکنون آسیب‌شناسی‌ای در‌این‌باره نداشته‌ایم که چرا نمی‌توان با وجود اشاره صریح و مستقیم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از همه آحاد جامعه در رده‌های کلان مدیریتی کشور استفاده کرد؟‌ واقعا در حوزه عمومی کمتر به این مسئله پرداخته شده است که چرا برخی ارکان و نهادهای مدیریتی یا کانون‌های مؤثر احیانا بنا بر برخی روایت‌های منتشر‌شده مقاومت می‌کنند؟! آیا با آنها رایزنی جدی شده است؟ تعامل سازنده‌ای را پی گرفته‌اند؟ آیا آسیب‌شناسی این وضعیت در اختیار آنها قرار گرفته است؟ آیا مطالعات، هزینه‌ها، خسارت‌ها و تهدیدهای ناشی از تداوم فضای موجود در عدم استفاده از نخبگان بخش های مختلف اطلاع‌رسانی شده است؟ آیا پژوهش‌هایی را که نشان می‌دهد روند محدودیت به‌کارگیری آنها در رده‌های کلان مدیریتی چه آسیب‌هایی به کشور می‌زند، در اختیار این نهادهای مؤثر قرار داده‌اند؟‌ آیا جلسات مشترک میان این نخبگان و مراجع به صورت مستمر برگزار شده است؟ آیا دولت‌های پیشین در این زمینه برنامه‌هایی تدوین کرده بودند؟ آیا دولت آقای پزشکیان چنین برنامه‌ای را طلب می‌کند؟

وقتی در میان اهل سنت کسانی هستند که برای جمهوری اسلامی ایران فداکاری کرده‌اند و از جان خود گذشته‌اند‌ یا برادران، خواهران، پدران، مادران، فرزندان و بیشتر اعضای خانواده خود را از دست داده‌اند، چرا نباید از این افراد در سیستم و ساختار مدیریت کلان کشور استفاده کرد؟ البته در کنار پاسخ به این پرسش‌ها و انبوهی از پرسش‌های دیگر، من معتقدم همین گفت‌وگوی ‌‌«شرق» درباره ضرورت به‌کارگیری اهل سنت در کابینه چهاردهم می‌تواند یک فتح باب باشد که اجازه داده شود در مورد مسائل حساس مانند به‌کارگیری اهل سنت با رویکردی سنجیده و حساب‌شده بحث شود.

ببینید، در سطح سفرا، دو سفیر اهل سنت داشتیم. باید کارنامه آنها بررسی شود و مشخص کنند آیا این دو سفیر اهل سنت در مقامی که داشتند خدمت کرده‌اند؟ اگر خدمت کرده‌اند، آیا می‌توان آن را به سایر رده‌های کلان مدیریتی مانند وزارت تسری داد؟ من قبل‌تر عنوان کردم در استان کردستان شاهد بودیم که رئیس دانشگاه علوم پزشکی، رئیس جهاد کشاورزی و‌... از بدنه اهل سنت بودند و این افراد تجارب مدیریتی خوبی کسب کرده‌اند و می‌توان از این افراد در مسئولیت‌ها و رده‌های بالاتر، حتی در سطح وزارت، استفاده کرد.

در استان سیستان‌و‌بلوچستان نیز اهل سنت در قالب معاون استاندار و فرمانداران ایفای نقش کرده‌اند. پس به‌کارگیری اهل سنت کُرد، بلوچ و دیگر اهل سنت از همه اقوام ایران می‌تواند با یک بررسی دقیق، جامع و واقع‌بینانه و با استفاده از تجارب پیشین، به تبیین یک روند درست منجر شود که برای اولین بار از اهل سنت در رده‌هایی مانند وزارت استفاده کرد تا اهل سنت هم منشأ خدمات مثبت بیشتری برای ایران باشند. فراموش نکنیم‌ بسیاری از بدنه کارشناسی اهل سنت کشور، هم دارای دانش، تخصص و سواد بالای آکادمیک هستند و هم ‌تجارب مفید و ارزنده‌‌ مدیریتی دارند.  من خبر دارم که همین الان در وزارت راه، مسکن و شهرسازی، در وزارت صمت و در وزارت جهاد کشاورزی، نیروهای اهل سنتی حضور دارند که با دانش و تجربه خود توانسته‌اند منشأ اتفاقات مثبتی باشند.

طبیعتا به‌کارگیری آنها در رده‌های بالاتر می‌تواند اتفاقات بهتر و جدی‌تری را برای کل کشور رقم بزند. اتفاقا به‌کارگیری اهل سنت در لایه‌های مختلف قدرت، باعث می‌شود ‌بیش از گذشته نگاه به درون کشور بازگردد و در عین حال برای حل‌وفصل مشکلات، چالش‌ها و بحران‌های کشور شاهد یک چرخش معقول، متوازن و کارشناسی‌شده از نخبگان باشیم. البته باید نگاهی هم به نخبگان زرتشتی و ارمنی‌های مسیحی و آشوری‌های مسیحی و مندایی و کلیمی هم داشت و در‌باره استفاده از آنان هم اندیشید.

 سؤال اصلی اینجاست که آیا مسعود پزشکیان می‌تواند این راه را باز کند؟

اگر احسان هوشمند به جای آقای ظریف یا آقای مسعود پزشکیان بود، به شکل مشخص چه روندی را برای به‌کارگیری اهل سنت در کابینه اتخاذ می‌کرد؟

آقای پزشکیان یا آقای ظریف می‌توانستند با تعیین یک کمیته از نیروهایی که نزدیک به دولت هستند، آنها را مأمور به رایزنی و بررسی درباره ضرورت به‌کارگیری اهل سنت در کابینه چهاردهم کنند و آنها را موظف به گفت‌وگو، رایزنی، تعامل، تبیین و روشنگری درباره این مسئله با کانون‌ها و نهادهای مؤثر در این زمینه کنند و هم‌زمان چالش‌ها، محدودیت‌ها، حساسیت‌ها و خطوط قرمز را بررسی کنند. در کنارش هم می‌توانستند دلایل، آسیب‌شناسی‌ها و اهداف را ترسیم کنند و اصطلاحا با یک دست پر، زمینه تعامل برای به‌کارگیری آنها را در کابینه چهاردهم فراهم کنند. متأسفانه من معتقدم که این مقدمات رخ نداده است. فرض کنیم اکنون طبق اخبار آقای پزشکیان یک یا دو نفر یا چند نفر از اهل سنت را برای وزارتخانه‌های کابینه خود و بدون در نظر گرفتن حساسیت‌ها، خطوط قرمز و تعاملات لازم به مجلس معرفی کند و حتی فرض را هم بر این بگذاریم که مجلس به اینها رأی اعتماد بدهد، قطعا وزارتخانه‌ای که به دست این افراد سپرده می‌شود، با چالش‌ها و موانع بسیاری همراه خواهد بود.

به چه دلیل چنین باوری دارید؟

چون انتخاب یک وزیر به این معنا نیست که یک نفر در یک وزارتخانه به کار گرفته شود و آن وزارتخانه را بچرخاند. در یک لایه عمیق‌تر به این معناست که اجازه داده شود که همه در یک چرخش متوازن و کارشناسی‌شده، فرصت حضور برابر برای رده‌های کلان مدیریتی کشور را پیدا کنند و در یک لایه عمیق‌تر به این معناست که چرخش نخبگان از برخی قید‌ها خارج شده و این چرخش نخبگان بر‌اساس شایستگی، تخصص، دانش، تجربه و توان مدیریتی و مصالح ملی است. اما همه اینهایی که به آن اشاره کردم، منوط به مقدماتی است که قبل‌تر عنوان شد.

بله، بدون طی‌شدن تمام این مقدمات، رئیس‌جمهور این اختیار را دارد که یک اهل سنت را برای کابینه خود انتخاب کند و چه‌بسا مجلس هم به او رأی اعتماد بدهد، اما باور من بر این است که در فرایند عملی و کاری وزارتخانه مشکلات و محدودیت‌هایی پیش خواهد آمد که به‌مثابه یک تجربه شکست‌خورده برای سال‌ها و حتی دهه‌ها دیگر هیچ رئیس‌جمهور منتخبی جرئت چنین ریسکی را نداشته باشد. اما اگر این کار با منطق، مطالعه، کار کارشناسی‌شده و با در نظر گرفتن خطوط قرمز، حساسیت‌ها و مصالح و منافع کشور همراه باشد و هم‌زمان رایزنی، تعامل و روشنگری لازم صورت گرفته باشد، من تصور می‌کنم که امکان به‌کارگیری اهل سنت در کابینه چهاردهم وجود دارد. اما از آنجایی که چون آن مقدمات وجود ندارد، فعلا تا به این لحظه که با شما گفت‌وگو می‌کنم، تصورم این نیست که آقای پزشکیان بتواند از اهل سنت در کابینه خود استفاده کند یا حداقلش آن است که استفاده از وزیر اهل سنت برای آقای پزشکیان کار ساده‌ای نخواهد بود و احتمالا در حد معاونان وزرا و دیگر مسئولیت‌ها از اهل سنت استفاده کند.

از نظر من سناریوی منطقی این است که وقتی برای اولین بار که سعی می‌شود از اهل سنت در بدنه مدیریت کلان و وزارت استفاده شود، باید وزارتخانه‌های تخصصی مانند وزارت صمت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت بهداشت، وزارت راه و مسکن و شهرسازی و نظایر آن به اهل سنت سپرده شود که وزارتخانه‌هایی هستند که حساسیت‌های کمتری روی آنهاست.

دراین‌باره تأکید می‌کنم باید روی افراد شایسته تمرکز شود، بدون آنکه سوگیری سیاسی داشته باشد. اما متأسفانه اکنون دعوای میان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی باعث شده است که از معرفی افراد شایسته دریغ شود. وقتی یک فرد متخصص وجود دارد که می‌تواند در وزارتخانه منشأ اثر مثبت شود، باید بدون در نظر گرفتن اینکه چه وابستگی سیاسی اصلاح‌طلب یا اصولگرایی دارد، از آن استفاده کرد؛ چرا؟! چون آزمون اول است. قطعا نباید اینها را وارد دعواهای جناحی و حزبی کرد. این را صراحتا به شما و روزنامه «شرق» می‌گویم و امیدوارم که بدون هیچ‌گونه سانسوری منتشر شود. متأسفانه اکنون افرادی که در سطح رسانه‌ای در حال برجسته‌کردن خود یا افراد نزدیک به خود هستند که انتخاب این افراد به‌عنوان وزیر به دلیل کارنامه، سابقه و تجارب پیشین آنها که گاهی نماینده مجلس هم بودند یا مسئولیت‌های دیگری داشتند و اتفاقا کارنامه موفقی هم ندارند، صرفا به یک تجربه ناخوشایند برای به‌کارگیری اهل سنت منجر خواهد شد. کسانی هم که سعی می‌کنند با روایت قوم‌گرایانه و افراط‌گری قومی موضوع اهل سنت را طرح کنند و کارزار سیاسی در‌این‌باره راه بیندازند، نه‌تنها کمکی به به‌کارگیری نیروهای اهل سنت نمی‌کنند بلکه خود به «مسئله» و «مانعی» برای به‌کارگیری اهل سنت در میان وزرا بدل می‌شوند. به آقای پزشکیان هم توصیه می‌کنم با تشکیل یک کمیته کارشناسی راه تعامل در‌این‌باره را بگشاید و به فوریت برای به‌کارگیری نیروهای متخصص و کارشناس و با‌تجربه و آزمون پس‌داده در کابینه اقدام کند.

------------------
 

در گفت‌وگوی «شرق» با رئیس فراکسیون اهل سنت مجالس هشتم، دهم و یازدهم عنوان شد

وفاق ملی در گرو حضور همه ایرانیان در کابینه

شرق: جلال محمودزاده در گفت‌وگو با «شرق» بر این باور است که «اگر آقای پزشکیان در دولت خود از ظرفیت اهل سنت استفاده کند و مجلس شورای اسلامی و سایر نهادها هم در این خصوص چراغ سبز نشان دهند و با کابینه چهاردهم برای حضور اهل سنت همراهی کنند، قطعا یک وفاق ملی شکل خواهد گرفت و یک شور و شوق و نشاط سیاسی را به دنبال خواهد داشت». از طرف دیگر رئیس فراکسیون اهل سنت مجالس هشتم، دهم و یازدهم باور دارد که «با حضور اهل سنت در مقام وزارت میزان کارآمدی کابینه چهاردهم ارتقا پیدا خواهد کرد و هم‌زمان با تقویت اعتماد جامعه اهل سنت، بر میزان مشارکت در انتخابات بعدی افزوده خواهد شد». آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل گپ‌وگفت با این نماینده ادوار مجلس است.

 جناب محمودزاده به عنوان رئیس فراکسیون اهل سنت مجالس هشتم، دهم و یازدهم امیدی به تحقق وعده مسعود پزشکیان درباره حضور همه ایرانیان در رده وزارت کابینه چهاردهم دارید؟ چون برخی معتقدند اکنون بیش از هر زمان دیگری به تحقق این وعده نزدیک شده‌ایم، خاصه آنکه در شورای راهبردی با حضور محمدرئوف قادری به عنوان تنها نماینده اهل سنت در این شورا اکنون گمانه‌زنی‌ها درباره حضور اهل سنت در کابینه چهاردهم تقویت شده است؟

ابتدا به ساکن درخصوص آقای قادری این را بگویم که اگرچه ایشان در ستاد اصلی آقای دکتر مسعود پزشکیان حضور جدی و فعالی داشتند، اما در میان اعضای ۳۰نفره شورای راهبری حتی یک اهل سنت دیده نشد که در نهایت ما نمایندگان اهل سنت به این موضوع اعتراض کردیم و همین مسئله باعث شد که آقای محمدرئوف قادری به عنوان یک اهل سنت در شورای راهبری دولت چهاردهم حضور پیدا کند. درخصوص آقای دکتر پزشکیان هم این را بگویم که من بشخصه ۱۲ سال با ایشان در مجلس شورای اسلامی کار کردم و ایشان را از نزدیک و به خوبی می‌شناسم، ضمن اینکه آقای دکتر پزشکیان اهل مهاباد هستند و با جامعه اهل سنت هم بزرگ شده‌اند و اهل سنت را به خوبی می‌شناسند. طبق همین شناخت و نزدیکی ایشان با جامعه اهل سنت و شعار ایشان درباره ایران برای همه ایرانیان و شکل‌گیری کابینه وفاق ملی و همچنین استفاده از ظرفیت همه اقوام و مذاهب کشور باعث شد جامعه اهل سنت هم به وی اعتماد کند. اما برخلاف این اعتماد به نظر من آقای دکتر پزشکیان نتوانست جواب مثبتی به جامعه اهل سنت بدهد.

چطور؟

چون آقای دکتر پزشکیان تا اکنون نزدیک به هفت مورد حکم برای معاونت در نهاد ریاست‌جمهوری صادر کرده‌ است اما هیچ کدام از این موارد درخصوص یک اهل سنت نبوده و از نیروهای اهل سنت در جایگاه معاونان خود استفاده نکرده است. وقتی آقای ظریف، معاون راهبردی می‌شود، آقای حاجی‌میرزایی، رئیس دفتر آقای پزشکیان شده‌اند، سرپرست نهاد ریاست‌جمهوری به آقای قائم‌پناه سپرده شده و مشاورت عالی به آقای طیب‌نیا رسیده است؛ معاون اولی هم با آقای عارف است و معاون پارلمانی ریاست‌جمهوری هم به آقای دبیری رسید، دیگر جایی برای اهل سنت نمی‌ماند. من برای همه اینها احترام قائلم اما سؤال من از خود آقای پزشکیان این است که آیا نمی‌شد یک اهل سنت را در نهاد ریاست‌جمهوری و برای یکی از معاونان خود انتخاب کند؟! حتی بحث‌هایی مطرح بود و تلاش‌هایی شد که ریاست سازمان برنامه و بودجه به یک اهل سنت سپرده شود که در نهایت آقای پورمحمدی برای این سمت انتخاب شد. لذا در بحث کابینه هم در همین مصاحبه با «شرق» و براساس شنیده‌ها و اخبار و اطلاعاتی که دارم هرچند دو نامزد اهل سنت برای وزارتخانه‌های کابینه چهاردهم مطرح شده‌اند، اما بسیار بعید می‌دانم که این دو نامزد بتوانند به عنوان وزیر به کابینه چهاردهم راه پیدا کنند . این در حالی است که من آقای دکتر پزشکیان را می‌شناسم و با زندگی، سابقه و اعتقادات او آشنا هستم. اگر واقعا جامعه اهل سنت از او هم ناامید شود، دیگر برای انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری، جامعه اهل سنت امیدی در جهت حضور و مشارکت نخواهد داشت. شما در جریان هستید که برخی مناطق اهل سنت توجه خاصی به انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم نداشتند، اما برخی از دوستان اهل سنت و چهره‌های نزدیک به آقای پزشکیان به مناطق اهل سنت سفر کردند و تلاش داشتند حضور و مشارکت بیشتری در انتخابات داشته باشند. خود آقای پزشکیان هم شعارها و وعده‌هایی برای استفاده از ظرفیت همه ایرانیان در بدنه کابینه چهاردهم مطرح کرد و جامعه اهل سنت هم امیدوار شد که در دولت جدید سهمی خواهد داشت.

 خلط مبحث بین موضوع قومیت‌گرایی و مقوله مذهب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا تلاش شده نگاه قومیت‌گرا جای قرائت مذهبی را بگیرد؟

این مسائل چیز تازه‌ای نیست و در همه دولت‌های پیشین هم از کردها و دیگر اقوام استفاده شده است. اما موضوع اصلی و دغدغه و انتظار و مطالبه جدی جامعه اهل سنت به‌کارگیری افراد نخبه از اهل سنت است. در دولت آقای روحانی تنها دو سفیر اهل سنت به کار گرفته شد و در دولت آقای خاتمی با وجودتمام شعارها هیچ‌گاه از اهل سنت در رده وزرا و معاونان وزرا استفاده نشد و این مسئله تا زمان آقای پزشکیان ادامه پیدا کرده است. آقای پزشکیان فردی بودند که متولد مهاباد بودند و با جامعه اهل سنت بزرگ شدند. واقعا اهل سنت به ایشان اعتماد کرد و جامعه اهل سنت هم واقعا این مطالبه و خواست بیش از ۴۰ساله را دارند که از ظرفیت آنها برای رشد و شکوفایی و توسعه و اعتلای ایران استفاده شود. ما هم می‌خواهیم به کشور خدمت کنیم. ما نخبگان بسیار زیادی در بدنه کارشناسی و رده‌های میانی از جامعه اهل سنت داریم، اما آیا این بدنه نخبه نمی‌تواند به رده‌های کلان مدیریتی راه پیدا کند و حتی معاون اول رئیس‌جمهور شود؟! واقعا جامعه اهل سنت می‌تواند به دولت آقای پزشکیان کمک کند و کارنامه دولت چهاردهم موفق‌تر از دیگر دولت‌های قبل باشد. چون اگر شما یک بررسی آماری داشته باشید هر زمان که مسئولیتی به اهل سنت سپرده شده است همواره موفق‌ بوده‌اند. شما مشخصا به موضوع بانک‌ها نگاه کنید. در هر قسمتی که مدیران بانکی به اهل سنت سپرده شده است، میزان موفقیت به شدت بالا بوده و در عین حال آمار اختلاس، فساد و تخلف مالی کاهش پیدا کرده و این بر حسب آمار است. ما یک ظرفیت بکر و دست‌نخورده در ایران داریم که واقعا می‌تواند کمک بسیار شایانی به دولت چهاردهم بکند، ولی تا اکنون از این ظرفیت استفاده نشده است.

 نگاه بدبینانه‌ای درخصوص احتمال به‌کارگیری بدنه اهل سنت در دولت آقای پزشکیان داشتید. مسئله صرفا به آقای پزشکیان بازمی‌گردد؟

متأسفانه موضوع این است که یک قانون نانوشته در ساختار مدیریتی و ساختار سیاسی کشور وجود دارد که از ظرفیت اهل سنت در رده‌های کلان مدیریتی کشور استفاده نمی‌شود و این درست برخلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که اهل سنت می‌تواند حتی وزیر و معاون اول شود. چون طبق قانون اساسی ایران، اهل سنت فقط نمی‌تواند رهبر یا رئیس‌جمهور باشد، اما برای دیگر پست‌ها هیچ قید مذهبی وجود ندارد. بنابراین ما از نظر قانونی مشکلی نداریم.

و متصورید که این راه با آقای پزشکیان باز شود؟

قطعا نمی‌توانم در این خصوص نظر بدهم. ما به آقای پزشکیان امید داشتیم که این تابو شکسته شود و هنوز همین امید را داریم و امید ما به طور کامل از دست نرفته است. چون هنوز کابینه به مجلس شورای اسلامی معرفی نشده است و در ضمن، معاونان وزرا هم معرفی نشده‌اند. ولی من این نکته مهم را متذکر می‌شوم که اگر خدای ناکرده اعتماد و امید اهل سنت به دولت آقای پزشکیان هم از دست برود، دیگر بسیار بعید است که بتوان این امید ازدست‌رفته را احیا کرد. در حالی که اگر آقای پزشکیان در دولت خود از ظرفیت اهل سنت استفاده کند و مجلس شورای اسلامی و سایر نهادها هم در این خصوص چراغ سبز نشان دهند و با کابینه چهاردهم برای حضور اهل سنت همراهی کنند، قطعا یک وفاق ملی شکل خواهد گرفت و یک شور و شوق و نشاط سیاسی را به دنبال خواهد داشت. از طرف دیگر میزان کارآمدی کابینه چهاردهم ارتقا پیدا خواهد کرد و هم‌زمان با تقویت اعتماد جامعه اهل سنت، بر میزان مشارکت در انتخابات بعدی افزوده خواهد شد.

سمت و سوی انتقاد و آسیب‌شناسی شما را هم به سمت مجلس بچرخانیم. جناب محمودزاده، شما به عنوان رئیس فراکسیون اهل سنت مجالس هشتم، دهم و یازدهم امیدی دارید که مجلس دوازدهم بتواند همراهی لازم را داشته باشد؟

ببینید فراکسیون اهل سنت در مجلس یازدهم که من ریاست فراکسیون را بر عهده داشتم، ۱۶ نفر بود و خوشبختانه اکنون تعداد اعضای فراکسیون اهل سنت مجلس دوازدهم ۲۲ نفر شده است. ضمن اینکه هر کدام از این ۲۲ نفر عضو فراکسیون اهل سنت مجلس دوازدهم در کمیسیون‌های مختلف حضور دارند که می‌توانند از ظرفیت و توان لابیگری خود برای رأی اعتماد مجلس به یکی از نامزدهای اهل سنت دولت پزشکیان استفاده کنند. در عین حال خود فراکسیون اهل سنت مجلس دوازدهم می‌تواند ظرفیت مناسبی برای لابیگری دولت آقای پزشکیان در چهار سال پیش‌رو باشد. لذا اگر واقعا آقای پزشکیان بتواند یک وزیر اهل سنت داشته باشد دلیل مضاعفی خواهد بود که اعضای فراکسیون اهل سنت مجلس دوازدهم درخصوص تصویب بودجه سالانه، همراهی با لوایح دولت، تصویب اسناد بالادستی و اصلاح برخی برنامه‌ها با دولت همراهی جدی‌تری داشته باشد و همین مسئله باعث کاهش اختلافات دولت و مجلس و همراهی پررنگ‌تر بهارستان از پاستور خواهد شد.

 

 

----------------
در گفت‌وگوی «شرق» با محمد‌قسیم عثمانی مطرح شد

شایسته گزینی در کابینه، برگ برنده دولت

شرق: محمدقسیم عثمانی، نماینده مجلس دوازدهم و عضو فراکسیون اهل سنت این مجلس، در گفت‌وگویی که با «شرق» درباره موضوع لزوم به‌کارگیری نیروهای اهل سنت در کابینه چهاردهم دارد، بر این باور است‌ «‌حضور یک اهل سنت در مقام وزیر، ضمن نمایش چهره توسعه‌یافته از جمهوری اسلامی ایران، باعث همبستگی، وفاق ملی و تقویت امید سیاسی در جامعه اهل سنت و کل کشور خواهد شد و این به نفع نظام است». متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

 جناب عثمانی، به‌عنوان عضو فراکسیون اهل سنت مجلس دوازدهم، چه برآوردی از روند به‌کارگیری اهل سنت در کابینه چهاردهم دارید؟ آیا حضور یک اهل سنت در شورای راهبری دولت پزشکیان می‌توانست به معنای انتخاب یک اهل سنت در قامت وزیر باشد؟

من چنین تصوری ندارم.

به چه دلیل؟

چون انتخاب یک اهل سنت به‌عنوان یکی از چندین عضو شورای راهبری دولت چهاردهم نمی‌توانست به تنهایی موضوع به‌کارگیری اهل سنت در رده وزارت را عملیاتی کند. اساسا نمی‌توان این انتظار را داشت که یک اهل سنت به تنهایی بتواند در شورای راهبری دولت چهاردهم مطالبات جامعه اهل سنت ایران را محقق کند و این دور از انتظار است که تصور کنیم آقای قادری به تنهایی می‌توانست شرایط را به سمتی پیش ببرد که یک وزیر اهل سنت در کابینه چهاردهم داشته باشیم. اما به هر حال باید بپذیریم که نفس حضور یک اهل سنت در این شورا‌، نقطه آغازی است برای دیده‌شدن درست جایگاه اهل سنت در رده‌های مدیریت کلان کشور و ایجاد ‌فرصتی برابر برای چرخش نخبگان.

پیرو این توضیحات شما، آقای پزشکیان می‌تواند وزیر اهل سنتی در دولت خود داشته باشد؟

ببینید، ما باید واقعیت‌ها را در نظر بگیریم و واقعیت این است که آقای دکتر پزشکیان برای معرفی وزیر اهل سنت با محدودیت‌هایی دست‌به‌گریبان است. هرچند ‌در این گفت‌وگو با روزنامه «شرق» نمی‌توان به طور جامع به این محدودیت‌ها پرداخت و شاید هم درست نباشد که مستقیما عنوان شود پزشکیان برای معرفی وزیر اهل سنت با چه محدودیت‌هایی دست‌به‌گریبان است و جایز نباشد به آن ورود کرد؛ چون حساسیت‌ها را پررنگ می‌کند. از این‌رو، خیلی به مصلحت نیست موضوع چندان باز شود. بااین‌حال، من معتقدم‌ در یک نگاه آسیب‌شناسانه، اگر دولت آقای پزشکیان تأکیدی روی حضور اهل سنت در کابینه چهاردهم داشت، به جای تمرکز و صرف انرژی برای حضور اهل سنت در مقام «وزیر»، ایشان می‌توانست یکی از معاونان و جایگاه‌های ستادی ریاست‌جمهوری را به اهل سنت بسپارد.

به چه دلیل چنین باوری دارید؟

چون انتخاب یک اهل سنت به‌عنوان یکی از معاونان رئیس‌جمهور نیازی به رأی اعتماد مجلس ندارد. اگر ما می‌خواهیم یک وزیر اهل سنت داشته باشیم، لازمه آن رأی اعتماد مجلس است.

با این اوصاف از شما به‌عنوان نماینده مجلس دوازدهم می‌پرسم که آیا قوه مقننه با این شعار و وعده دولت پزشکیان همراهی نخواهد کرد؟

من شخصا معتقدم‌ مجلس دوازدهم همراهی نخواهد کرد. اینجاست که من دوباره به نکته قبلی خودم بازمی‌گردم و بر این باورم که اگر آقای دکتر پزشکیان توانسته‌ مجوزی برای به‌کارگیری اهل سنت در کابینه چهاردهم بگیرد، می‌بایست ایشان از نیروهای اهل سنت در جایگاه یکی از معاونان خود استفاده می‌کرد، نه در قالب وزیر و اتفاقا‌ اینجا باید اشاره کنم که شاید، تأکید دارم شاید، معرفی یک وزیر اهل سنت توسط آقای پزشکیان، صرفا یک رفع تکلیف باشد و عنوان کنند که من وزیر اهل سنت را بنا بر وعده و شعار خود معرفی کردم، اما مجلس شورای اسلامی و نمایندگان به آن رأی اعتماد ندادند. این در حالی است که انتخاب یک اهل سنت برای معاونان ریاست‌جمهوری نیازی به رأی اعتماد نداشت.

من سال‌هاست ‌‌آقای دکتر پزشکیان را از نزدیک می‌شناسم و با روحیه، اندیشه و نگاه توسعه‌گرای ایشان آشنایی کافی ‌دارم. واقعا ایشان قلبا می‌خواهد که از نیروهای اهل سنت در مقام های ملی بهره ببرد، اما باید این را هم بپذیریم که برای رسیدن به این منظور و توفیق در به‌کارگیری اهل سنت، آن‌هم در جایگاه وزارت، باید پیش‌زمینه‌ها و ملزومات آن فراهم شود و تعاملات و گفت‌وگوهای لازم در این زمینه صورت گیرد و چراغ سبز این نهادها را برای به‌کارگیری اهل سنت در قامت وزیر‌ از قبل کسب کرد. بنابراین شاید ایشان این اجازه را نداشته باشد، اما قلبا آقای دکتر پزشکیان دوست دارند ‌وزیر اهل سنت در کابینه خود داشته باشند. من واقعا ایشان را می‌شناسم و می‌دانم که ‌دکتر پزشکیان در جریان رقابت‌های انتخاباتی واقعا شعار به‌کارگیری اهل سنت را با هدف کسب رأی جامعه اهل سنت ایران مطرح نکرد؛ ایشان معتقد به به‌کارگیری اهل سنت در دولت خود هستند. اساسا آقای ‌پزشکیان به چیزی که اعتقاد نداشته باشد ورود نمی‌کند و از آن سخن نمی‌گوید. حتی در جریان رقابت‌های انتخاباتی، من شخصا چند پیشنهاد به ایشان دادم که سبد رأیشان پرتر شود، اما ‌به من می‌گفتند اگر من این وعده‌ها و شعارها را بدهم و نتوانم آنها را عملیاتی کنم، چه جوابی در مقابل مردم دارم؟! بنابراین واقعا آقای دکتر پزشکیان شعار به‌کارگیری اهل سنت را با هدف رأی‌آوری مطرح نکرد. آقای‌ پزشکیان حتی شعارهای رأی‌آوری که نمی‌توانست آنها را محقق ‌و عملیاتی کند نیز مطرح نمی‌کرد. پس اگر در انتخابات موضوع به‌کارگیری اهل سنت را مطرح کرده، به آن باور داشته و تصورشان بر این است که می‌تواند اهل سنت را در کابینه خود داشته باشد. حال باید دید‌ در مرحله عمل چنین اجازه‌ای به او ‌داده خواهد شد یا خیر. لذا‌ شاید انتظار عموم اهل سنت ایران بر این باشد که شعار آقای دکتر پزشکیان برای به‌کارگیری اهل سنت در رده وزارت باید عملیاتی شود، اما من بشخصه و با توجه به اشرافی که به برخی مسائل و اخبار دارم، این انتظار را چندان نزدیک به واقعیت نمی‌دانم.

چرا چنین باوری دارید؟

اگر بخواهیم صرفا روی تلاش‌های دولت پزشکیان برای حضور اهل سنت در کابینه چهاردهم تمرکز کنیم، به نظر من مسئله و موضوع مذهب به شکل درستی تبیین و تعریف نشد.

از چه بابت؟

از این بابت که وقتی گفته می‌شود اگر فردی شیعه باشد امتیاز ندارد و اگر فردی سنی باشد برای وزارت امتیاز دارد، طبیعتا باعث می‌شود ‌یک افراط و تفریط و دوقطبی به وجود آید.

پس شما انتقادتان به مواضع و نوع بیان محمدجواد ظریف است؟

مسئله فراتر از این حرف‌هاست؛ چون جامعه اهل سنت انتظار دارد مسئله مذهب به درستی تبیین شود.

اگر شما به جای ظریف بودید، موضوع را چگونه تبیین می‌کردید؟

من به‌عنوان یک نماینده جامعه اهل سنت ایران در مجلس شورای اسلامی این انتظار را ندارم که صرفا به خاطر مذهب اهل سنت به من امتیاز بدهند. انتظار بحق و درست اهل سنت این است که اگر فردی شایستگی، توان، دانش، تخصص و تجربه حضور در یک وزارتخانه را دارد، به دلیل مذهب جلوی حضور او گرفته نشود و مسیر رشد و توسعه و پیشرفت او که در واقع مسیر رشد کل کشور است، مسدود نشود. به بیان دیگر اگر من شایسته حضور در یک پست و مقام هستم، من را به دلیل مذهبم کنار نگذارند، نه اینکه برعکس، به خاطر مذهب به فردی میدان داده شود.

اصلا نباید قید مذهب را به‌عنوان یک پارامتر در تعیین شایستگی یا عدم شایستگی افراد برای حضور در مناسب و پست‌ها لحاظ کرد. اساسا مقوله مذهب در حوزه مدیریتی یک عامل حاشیه‌ای است. پس من اگر انتقادی به گفته‌های آقای ظریف دارم، این است که آن نوع بیان اگرچه با هدف درستی مطرح شد، اما به شکل درستی تبیین نشد و حساسیت‌ها درباره مذهب اهل سنت را بیشتر کرد. من واقعا مخالف این هستم که تصور شود به خاطر اهل سنت بودنم به من پست و مقام داده شود. تمام خواسته و انتظارات اهل سنت این است که اگر یک فرد اهل سنت دارای دانش، تخصص و توان و تجربه است، فقط به دلیل مذهب اهل سنت، جلوی او گرفته نشود. باید یک فرصت برابر برای حضور همه نیروهای کشور از همه اقوام و مذاهب و زبان‌ها در مدیریت کشور به وجود آید. ما به دنبال شایسته‌سالاری هستیم، به دنبال مذهب‌سالاری یا قوم‌سالاری نیستیم.

از قوم و مذهب نام بردید. خلط مبحث بین مقوله قرائت قوم‌گرایانه با خوانش مذهبی را چگونه می‌بینید؟ آیا درباره انتخاب وزرای دولت پزشکیان هم شاهد چنین خلط مبحثی هستیم؟

بله، درباره به‌کارگیری وزرا، آن چیزی که محل بحث و نقطه اختلاف است، ناظر به مقوله مذهب است، نه قوم و زبان بنابراین اگر در مقام وزارت از چهره‌های کرد اهل تشیع استفاده شود، به باور جامعه اهل سنت ایران، اتفاق مهمی روی نداده و کماکان خواسته‌ها، مطالبات و انتظارات اهل سنت روی زمین مانده است. در همین دولت سیزدهم، آقای رئیسی برخی استانداران یا حتی وزرای کرد داشتیم که اهل تشیع بودند پس آن چیزی که خواست کردها، بلوچ‌ها و دیگر اقوام است، این است که از نیروهای اهل سنت استفاده شود و یک فرصت برابر با دیگر نخبگان سیاسی اهل تشیع برای حضور در رده‌های کلان مدیریت کشور به وجود آید.

اینجاست که دوباره به گفته خودم باز‌می‌گردم و معتقدم اگر آقای دکتر پزشکیان سعی داشت گفته و شعار خود را برای به‌کارگیری اهل سنت در کابینه چهاردهم محقق کند، می‌توانست به شکل بهتری عمل کند و در یکی از معاونان خود مثلا معاون پارلمانی ریاست‌جمهوری از نیروهای اهل سنت استفاده کند و یکی از نمایندگان ادوار مجلس اهل سنت را که به همه زیر‌ و‌ بم قوه مقننه آگاهی و اشراف دارد، در این جایگاه به کار گیرد. این اقدام نیازی به رأی اعتماد مجلس نداشت و حساسیتی هم ندارد.

 عملکرد محمدرئوف قادری را در شورای راهبری چگونه ارزیابی می‌کنید. چون به نظر می‌رسد در خود نخبگان سیاسی اهل سنت هم برای حضور او و عملکردش در شورای راهبری شاهد یک اختلاف نظر جدی هستیم؟

اول اینکه ما هیچ وقت نمی‌توانیم یک اهل سنت پیدا کنیم که اجماع کامل و صد‌درصدی روی او وجود داشته باشد. هر فردی انتخاب می‌شد، به هر حال مورد انتقاد بخشی از جامعه اهل سنت می‌بود بنابراین در این فرصت کم به نظر من انتخاب آقای محمدرئوف قادری یک انتخاب قابل دفاع است و اتفاقا عملکرد قابل دفاعی هم در شورای راهبری داشته است. ضمن اینکه با توجه به شرایط و حساسیت‌های کنونی باید یک هم‌افزایی، حمایت و همکاری همه‌جانبه با آقای قادری از سوی جامعه اهل سنت و بدنه نخبگان سیاسی اهل سنت انجام می‌شد. من از نزدیک با آقای قادری در جریان مباحث پیش‌آمده بودم و ایشان به شکل جدی و قاطعی ورود کردند و درباره همه دوستان اهل سنت سنگ تمام گذاشتند. حالا اینکه مسئله به نتیجه برسد یا نرسد، دیگر تقصیر آقای قادری نیست و ایشان تلاش خود را کرده‌اند بنابراین به جای ایجاد اختلاف باید یک اتحاد در جامعه اهل سنت شکل بگیرد. باید یک جامعه یکپارچه اهل سنت به وجود آید، وگرنه اختلافات درون جامعه اهل سنت و اختلافات نیروهای نخبه سیاسی اهل سنت، خود به عامل مضاعفی بدل خواهد شد که اجازه نمی‌دهد از نیروهای اهل سنت در بدنه مدیریت کلان کشور استفاده شود.

از رأی اعتماد گفتید، آیا به‌عنوان یک عضو مجلس دوازدهم و یکی از اعضای فراکسیون اهل سنت این مجلس، ظرفیت لازم برای حضور یک وزیر اهل سنت در کابینه چهاردهم را دارید؟

اینکه یک وظیفه است که از ظرفیت خود استفاده کنیم تا یک وزیر اهل سنت را در دولت آقای پزشکیان داشته باشیم. اگر چنین شود، یک شاهکار برای دولت چهاردهم و مجلس دوازدهم خواهد بود و در‌این‌بین نمایندگان اهل سنت مجلس وظیفه مضاعفی دارند تا دیگر اعضای مجلس را به این باور برسانند که حضور اهل سنت در جایگاه وزارت می‌تواند یک توسعه‌یافتگی از نظام جمهوری اسلامی ایران را، هم در سطح داخل و هم در سطح منطقه و جهان به نمایش بگذارد و در‌این‌صورت یک وزیر اهل سنت بیش از آنکه بردی برای جامعه اهل سنت ایران است، یک برگ برنده برای نظام جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. من خاطرم هست وقتی به‌عنوان یک نماینده اهل سنت در هیئت‌رئیسه مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کردم، یک امید سیاسی در فضای اهل سنت ایران شکل گرفت، تا جایی که حتی اگر چندین هزار میلیارد تومان در مناطق اهل سنت توزیع می‌شد، به این اندازه باعث ایجاد امید و نشاط و شادابی اجتماعی نمی‌شد، پس حضور یک اهل سنت در مقام وزیر، ضمن نمایش چهره توسعه‌یافته از جمهوری اسلامی ایران باعث همبستگی، وفاق ملی و تقویت امید سیاسی در جامعه اهل سنت و کل کشور خواهد شد و این به نفع نظام است. البته باز هم باید یادآور شد که شاید بقیه مقامات مانند ما و از عینک ما به موضوع نگاه نکنند بنابراین امیدوارم که تجربه سال‌ها حضور آقای پزشکیان در مجلس شورای اسلامی و قدرت لابی‌گری او با نمایندگان بتواند برای اولین بار یک اهل سنت را در مقام وزیر راهی دولت کند و امیدوارم که مجلس و نمایندگان و همچنین دیگر نهادهای ذی‌ربط و تصمیم‌گیر در این زمینه همکاری و همراهی لازم را با او داشته باشند. چون به نظر من هیچ‌کس به اندازه آقای دکتر پزشکیان به‌صراحت و به برهنگی از لزوم استفاده از اهل سنت در بدنه مدیریت کلان یاد نکرد و به همین واسطه توانست رأی اعتماد جامعه اهل سنت را کسب کند، تا جایی که حتی برخی در انتخابات مجلس و از حوزه خودم به من اهل سنت رأی ندادند، اما در انتخابات ریاست‌جمهوری به آقای پزشکیان رأی دادند. اگر به هر دلیلی وعده و شعار آقای پزشکیان برای حضور اهل سنت در مقام وزارت محقق نشود و اعتماد جامعه اهل سنت ایران شکسته شود، آثار و تبعات خود را در انتخابات بعدی به شکل جدی نشان خواهد داد و این مسئله‌ای است که از هم‌اکنون باید برای آن تدبیری اندیشید و اتفاقا شاهکار آقای پزشکیان این است که بتواند با عملکرد خود میزان مشارکت در انتخابات آتی را رشد دهد و این منوط به ایجاد امید در فضای سیاسی کشور است و پیش‌شرط آن هم تحقق شعارهای اوست. زمانی که آقای پزشکیان نتواند این شعارها را عملیاتی کند، مشارکت رشد نخواهد کرد و این خطری است که باید جلوی آن را از هم‌اکنون گرفت.