ریشهشناسی حملات اخیر به آیتالله صافیگلپایگانی؛
پیوند نانوشته در حمله به مرجعیت
آنچه در روزهای اخیر از سوی سایتی نزدیک به یک جریان سیاسی علیه مرجعیت منتشر شده است، اتفاقی غیرقابلپیشبینی نبود. ماجرا ریشه در گذشتهای نهچندان دور دارد؛ گذشتهای که آغازش به انتخابات سال 84 بازمیگردد.
به گزارش روزنامه شرق، آنچه در روزهای اخیر از سوی سایتی نزدیک به یک جریان سیاسی علیه مرجعیت منتشر شده است، اتفاقی غیرقابلپیشبینی نبود. ماجرا ریشه در گذشتهای نهچندان دور دارد؛ گذشتهای که آغازش به انتخابات سال 84 بازمیگردد. از همان زمانی که بین جبهه پایداری و جریان دولت نهم پیوندی نانوشته شکل گرفت، زمزمههایی هم مبنی بر اینکه گفتمان دولت نهم و دهم علیه روحانیت است، آغاز شد. برای همین وقتی سایت رجانیوز، نزدیک به جبهه پایداری، مطلبی را علیه آیتالله صافیگلپایگانی منتشر میکند، باید سراغ این گذشته رفت. مرجعیتستیزیای که این روزها نشانههایش را درون بخشی از جریان تندرو اصولگرایی شاهدیم، زمانی در دولت اسبق، حامیانی فکری داشت. اصولگرایان اگرچه دیر اما بعدها که با رئیس اسبق دولت و جریان نزدیک به او به مشکل برخوردند، اعترافهایی جدی در این زمینه کردند.
جبهه پایداری اگرچه خودش را همیشه حامی یک مرجع تقلید مشهور میدانست، اما امیر محبیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، سال 93 درباره پیوند بین جبهه پایداری و رهبر معنویشان، یعنی مرحوم مصباحیزدی، تحلیل جالبی ارائه داده بود؛ تحلیلی که امروز میتوان درک بهتری از آن داشت. او این رابطه را نوعی پیوند شکلی و تاکتیکی خوانده بود. محبیان در مصاحبهای به «شرق» گفته بود: «یکی از اشتباهات جدی آن است که دغدغهها و ظرف فعالیت آیتالله مصباح را با پایداری یکی بدانیم. آیتالله مصباح آرمانگرایی است که از ظرف عمل و کسانی چون پایداری برای پیشبرد باورهایش بهره میگیرد؛ درحالیکه پایداریها عملگرایانی هستند که از دیدگاههای آیتالله مصباح بهعنوان پوشش ایدئولوژیک استفاده میکنند. شاید ادبیات هر دو یکی باشد، ولی دغدغههای دو طرف کاملا متفاوت است. در عمل خواهید دید پایداریها تا زمانی که دیدگاههای آیتالله مصباح آنها را به قدرت نزدیک میکند از آن پیروی خواهند کرد، در غیر این صورت آن را کنار خواهند گذاشت...».
نشانههای جستهوگریختهای هم میتوان برای این تضاد یافت؛ مثل واکنش چند سال قبل دو مرجع تقلید به اظهارات یک عضو جبهه پایداری درباره هزینه تبلیغاتی این جریان سیاسی از محل پرداخت خمس صادق محصولی، چهرهای که به پولدار جبهه پایداری معروف شده است. در یک مناظره انتخاباتی، علی مطهری به نقل از روانبخش، عضو این جبهه، گفته بود بخشی از منابع تبلیغات انتخاباتی 450 میلیون تومانی را آقای محصولی بهعنوان خمس پرداخت کرده است و این سؤال را مطرح کرده بود که مگر به جبهه پایداری خمس تعلق میگیرد؟ نبویان، دیگر عضو این جبهه که در مناظره حضور داشت، به مطهری پاسخ داده بود: «پول خمس باید دست مراجع برسد. اگر مرجعی اجازه داد که این پول در محل خاصی خرج شود، آقای مطهری حق حرفزدن ندارد». همین اظهارنظر با واکنش دفتر آیتالله مکارمشیرازی روبهرو شد که در پاسخ به استفتایی درباره هزینه خمس مال از سوی یکی از افراد متمول در جهت منافع یک جریان سیاسی، تأکید کرده بود: هزینهکردن خمس در مسائل سیاسی جایز نیست و این پول باید در اختیار مجتهد قرار گیرد تا صرفا صرف مسائل دینی، فرهنگی، حوزههای علمیه و مساجد شود. دفتر آیتالله وحیدخراسانی نیز در
پاسخ به این استفتا که در این انتخابات گفته شده یکی از افراد ثروتمند خمس مال خود را در اختیار یکی از جریانات سیاسی قرار داده است، تأکید کرده بود: «هزینهکردن خمس در مسائل سیاسی جایز نیست؛ چراکه نیمی از خمس مال سهم سادات است و قطعا باید صرف سید فقیر شود و وجوهات سهم امام نیز باید با تشخیص و مصلحت مرجع تقلید خرج شود». انتظار میرود که این پاسخها چندان به مذاق جبهه پایداری خوش نیامده باشد.
دولت اسبق و مرجعیت
سایت اصولگرای مشرق زمانی در گزارشی نوشته بود که بسیاری از حوزویان، مراجع و بهویژه طلاب جوان در سال ۱۳۸۴ فکر میکردند با آمدن احمدینژاد پیوند و تعاملی محکم با حوزهها و آرمان دولت دینی محقق خواهد شد، اما این باور زیاد دوام نیاورد. احمدینژاد نهتنها در تصمیمات و اقدامات خود نشان داد با مراجع فاصله فکری دارد، بلکه تیم احمدینژاد به تخریب مراجع و علما نیز پرداختند. این سایت در ادامه نمونههایی را مثال آورده که به زعم او حاکی از رفتارهای مرجعستیز دولت اسبق بوده است؛ مانند واکنش به مخالفت مراجع برای ورود زنان به ورزشگاهها. مشرق نوشته بود علیرغم مخالفت مراجع عظامی همچون آیتالله مکارمشیرازی، آیتالله نوریهمدانی و آیتالله فاضللنکرانی با این امر، رئیس وقت دولت تا دو هفته بر این دستور خود پافشاری میکند و چند روز بعد از این اعتراضها، رئیس دولت در سفر استانی به زنجان، به این واکنشها چنین پاسخ میدهد: «بعضی افکارهاست که به نظر من مال اسلام نیست. تعصباتی است که داشتهایم دیگر. در صدر اسلام هم کسانی که پیامبر هدایتشان میکرد، آنقدر متعصب بودند که دخترها را به قتل میرساندند. نمیخواهم الان بگویم که تعصبات
ما از آن موقع است، ولی بعضی از آنها از آنجا نیز هست». یا مینویسد که دستور رئیس وقت دولت در سال 90 برای جلوگیری از تکجنسیتیکردن دانشگاهها با این عنوان که «ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیرعالمانه جلوگیری شود»، نارضایتی مراجع را به همراه داشت؛ بهطوریکه نظرات و استفتاهای مراجع معظم تقلید ازجمله آقایان آیتالله صافیگلپایگانی، آیتالله علویگرگانی، آیتالله سبحانی، آیتالله مکارمشیرازی، آیتالله نوریهمدانی و آیتالله جوادیآملی کاملا مخالف با این تصمیم بودند. یا در ماجرای انتصاب وزیر زن هم آیتالله صافیگلپایگانی و آیتالله مکارمشیرازی از مراجع عظام تقلید و برخی ائمه جمعه در خطبههای نماز جمعه به بیان انتقادهای خود در این زمینه پرداخته بودند. ماجرای مشایی و باستانیگرایی و مکتب ایران او نیز مخالفتهایی را در میان مراجع به دنبال داشت.
رجانیوز چه گفته بود
سایت رجانیوز مطلبی در حمله به آیتالله صافیگلپایگانی منتشر کرد که در آن تأکید شده بود: «در دل تشیع جریانهای مختلفی وجود دارند. عدهای که از اساس معتقدند در عالم مفهوم «دشمن» وجود ندارد و کشورهای امروز چیزی بیشتر از «رقیب» هم نیستند، اینها با کت و شلوار و دکمهسردست در سایه امنیت جمهوری اسلامی عمدتا مشغول کسبوکار اقتصادی خود هستند و منتفعترین قشر از بیماریهای اقتصادی و نابرابریهای اجتماعیاند و البته همیشه هم طلبکار!». این نوشته صدای دیگر مراجع تقلید را هم درآورد؛ ازجمله آیتالله علویبروجردی. اما رجانیوز ماجرا را ادامه داد و به اعتراض این مرجع هم تاخت و در مطلب تند دیگری نوشت: «آقای علویبروجردی؛ مسئله دقیقا همین است که برخی حضرات علما و مراجع معظم تقلید غیر از زمانی که کسی به دیدارشان نرفته، سخنی برای مردم ندارند. چرا در سالهای طولانی که پایههای استقلال نظام با اقدامات دولت روحانی به لرزه درآمده بود، کسی به یاد مردم نبود؟ در آبان ۹۸ و سیل و زلزله چرا کسی به یاد مردم نبود؟ زمان تاراج اموال بیتالمال توسط نزدیکان دولت روحانی و فروش کشور چرا کسی به یاد مردم نبود؟ امروز لباس «حمایت از مردم» به
تن کسانی که سقف دغدغهشان در اوج غربت نظام اسلامی و خردشدن استخوان مردم زیر بار تورم و گرانی از «تعطیلی فلان مناسبت» و «جشنهای نهم ربیع» بالاتر نرفت، کمی زار میزند. جنابعالی چنان از استقلال حوزه سخن میگویید که گویا نظام را بدهکار حوزه میدانید و فراموش کردهاید که حمایتهای جمهوری اسلامی باعث احیای حوزههای علمیهای شد که در سالهای میانی حکومت پهلوی در آستانه تعطیلی و حذف کامل بود. هرچند ناکارآمدی، سستی و فاصله عمیق جریان سنتی حوزه از مبانی انقلاب به حدی بود که امروز بخش مهمی از حوزه علمیه را به وضعیتی دچار کرده که فرسنگها با حوزه مطلوب فاصله دارد».