با قاتلان حرف بزنید
حادثه هولناک قتل رومینا توسط پدرش، قتل فاطمه برحی توسط برادر و ریحانه عامری توسط پدرش خبر از انتقامجویی مردان از دختران و زنان جوان در خانههایشان دارد. شکافهای فرهنگی از یکسو و بیکاری و فقر از سوی دیگر ریشه مدارا را در خانوادهها خشکانده و خانه همشهریها و همولایتیهای ما را به قتلگاه زنان و دختران بدل کرده است.
اعظم خاتم
خطاب این نوشته کوتاه، هنرمندان، ورزشکاران، نویسندگان، روانپزشکان و همه عزیزانی هستند که فارغ از دغدغههای روزمره شخصی و حرفهای خود و خواست نهادهای قدرت و کشمکشهای خانهبربادده سیاسی در این کشور، در همه این سالها جامعه خود را به وقت سختی فراموش نکردند و به طرق ممکن در مصائب آنها شریک شدند و در سیل و زلزله و تنگدستی به یاری این جامعه شتافتهاند. حادثه هولناک قتل رومینا توسط پدرش، قتل فاطمه برحی توسط برادر و ریحانه عامری توسط پدرش خبر از انتقامجویی مردان از دختران و زنان جوان در خانههایشان دارد. شکافهای فرهنگی از یکسو و بیکاری و فقر از سوی دیگر ریشه مدارا را در خانوادهها خشکانده و خانه همشهریها و همولایتیهای ما را به قتلگاه زنان و دختران بدل کرده است. همهگیری کرونا، میلیونها پدر، همسر و برادر جوان را بیکار و مستأصل روانه خانههای خود کرده و صدها هزار زن جوان در جستوجوی کار و درآمد را ناکام و ناگزیر به زندگی در کاشانههایی وادار کرده است که فقر و تعصب و قدرت مردانه آن را به خانه افعی بدل کرده است. خشونت علیه زنان در همه جهان مبتلا به کرونا و مواجهه با بیکاری و استیصال اقتصادی رو به رشد بوده است و ایران از این فاجعه مستثنا نیست. شکافهای فرهنگی ایران امروز را نه میتوان پنهان کرد، نه نادیده گرفت و نه خوشباورانه به امید کاهش آن در تغییر نسلها نشست. در فجایع بزرگ، گروههای اجتماعی، قومها، نسلها و خردهفرهنگها راه مراوده و گفتوگو با هم را بهکلی از دست میدهند. دولت همهکاره در ایران در روندی فرسایشی به دولت هیچکاره بدل شده و مدیریت مصائب فرهنگی مثل سوانح طبیعی و بلایای اجتماعی به شانس و تصادف و ابتکارات مردم واگذار شده است؛ مردمی که ابزارهای مالی، حمایتهای قانونی و نهادهای اجتماعی برای راهانداختن یک گفتوگوی اجتماعی درباره قتلهای ناموسی را در اختیار ندارند. قاتلهایی که امروز در سایه قوانین از مجازات مصون ماندهاند و در غلیان باورهای غلط با قتل اعضای خانواده خود آبرو به کف میآورند در میان خیل میلیونی هواداران شما هستند. آنها در مسابقات شما هورا میکشند، فیلمهای شما را تماشا میکنند، آثارتان را میخوانند و به حرفهایتان گوش میدهند. با آنها حرف بزنید. با آنها از حق زنان به زندگی بگویید، هرچند آبرو و حیثیت مردانه آنها را نادیده گرفته باشند. با آنها از خطر غیرت، وقتی تعصب کور راه را بر همدلی و همفکری در خانواده میبندد بگویید. از فرهنگی بگویید که جداشدن و جداماندن و طرد و طلاق را بر خشونت و قتل اعضای خانواده به دست هم ترجیح میدهد. از رسم کمک اقوام به جوانان فراری از خانوادهها بگویید، از کار نهادها، مشاوران و مؤسساتی که باید در میانه دعوا و خشونت وسط خانواده بایستند و حامی جان و سلامتی کودکان و زنان باشند بگویید که در جامعه ما یا نیستند یا دستوپایشان بسته است. از عشق به زنان و دختران و رعایت حق آنها بر زندگی خود بگویید. به میدان بیایید و با قاتلهای بالقوه گفتوگو کنید!