مهدی بازرگان، پژوهشگر قرآن، سیاستمدار، نخستوزیر و از رجال سیاسی
مهدی بازرگان در دهم شهریور ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. پدرش از بازرگانان خوشنام و متدین آذربایجانی مقیم تهران بود.
مهدی بازرگان در دهم شهریور ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. پدرش از بازرگانان خوشنام و متدین آذربایجانی مقیم تهران بود.
بازرگان تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان رسانید.
در دارالمعلمین، تحت تأثیر تعلیمات میرزا ابوالحسن خان فروغی که او را استاد ادبیات، تاریخ و فلسفه و پایه گذار تفسیر قران و نویسنده مبتکر به سبک علمی و جدید در مدارس معرفی میکنند، قرار گرفت.
اوجز اولین گروه محصلین ممتاز کشور برای تحصیل به فرانسه اعزام شد.
پس از چندی با موفقیت در دو مسابقه ورودی مدرسهی مرکزی هنر و صنایع پاریس بهعنوان اولین ایرانی پذیرفته شده در این مدرسه مشغول تحصیل شد.
بازرگان هنگام ترک ایران جوانی معتقد به دیانت و علاقهمند به ملیت بود و این ویژگیها را در سالهای تحصیل در اروپا همچنان حفظ کرد.
او در هفت سال اقامت در فرانسه، تحت تأثیر بعضی از جنبههای تمدن غربی قرار گرفت و در بازگشت به میهن، اندیشههایی را با خود به ارمغان آورد. پس از بازگشت به ایران در ۱۳۱۳ و به پایان رساندن خدمت سربازی، در «شرکت ساختمان» که از طرف علی اکبر داور، وزیر دارایی وقت، تأسیس شده بود، استخدام شد و همزمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران بهتدریس پرداخت و اندکی بعد با چند نفر از دوستان از فرنگ برگشته خود، شرکتی به نام اتحاد مهندسین ایران تأسیس کرد.
او در 1319 در اداره ساختمان بانک ملی ایران مدیریت دایره تاسیسات را برعهده گرفت.
او از همان نخستین سالهای بازگشت به ایران، در پی رویارویی با اشکالات و مسایل دینیِ جوانان و دانشجویان و مصائب فکری و اجتماعیِ کشور، در صدد تبلیغ و گسترش اندیشه دینی برآمد.
اندیشه دینی در نظر او «با توجه بهافکار و نیازهای زمان معاصر، بهمعنای برداشت و نگرش و اعمال دین با دیده علمی و طرز تفکر جدید بود.
نخستین مقاله مذهبیِ بازرگان پس از بازگشت به کشور در ۱۳۱۹ انتشار یافت. در همینسال، بازرگان با آیت الله سید محمود طالقانی آشنا شد و این آشنایی بعدها به دوستی و همکاری صمیمانهای بدل شد.
شهریور ۱۳۲۰ در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران نقطه عطف بود.
حکومت خودکامه رضا شاه در پی هجوم ارتش متفقین به ایران فروپاشیده و خود او از ایران گریخته بود. شاه جدید، هنوز تجربه و توانایی تسلط بر کشور را نداشت. این تغییر و تحول ناگهانی، فرصت مغتنمی برای احزاب و گروههای سیاسی و فکری و مذهبی پدید آورد تا به سازماندهی هواداران و ترویج افکار خویش پردازند.
در همین سالها بازرگان در دو نوبت و جمعاً شش سال به ریاست دانشکده فنی برگزیده شد و به اصلاح نظامهای اداری و آموزشی آن دانشکده و تجهیز و تکمیل آزمایشگاههای آن همت گماشت
بازرگان تا سال ۱۳۳۰ بهمعنای معمول و مرسوم، یک فرد سیاسی نبود بلکه بیشتر یک استاد دانشگاه متدین و متفکری اجتماعی و سخنور و نویسندهای پرکار محسوب میشد.
در ۱۳۳۱ به مدیریت لوله کشی آب تهران، که در آن زمان طرحی ناتمام و پر مسأله بود منصوب شد.
با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت مصدق سرنگون شد و مصدق و سران جبهه ملی دستگیر شدند و به زندان افتادند. بازرگان که تا چند ماه پس از کودتا همچنان مدیریت لوله کشی آب تهران را برعهده داشت، در بهمن ۱۳۳۲ از این مقام معزول شد و دوباره به دانشگاه برگشت. در این زمان، همراه عدهای از دوستان و همفکران خویش به «نهضت مقاومت ملی ایران» پیوست که اندکی بعد از کودتا، خود او و جمعی دیگر از رهبران دینی و ملی برای ادامه راه مصدق تشکیل داده بودند و به صورت مخفی فعالیت میکرد.
نهضت مقاومت، در اعتراض به قراردادی که دولت زاهدی با شرکتهای عامل نفت منعقد ساخته بود در آذر ۱۳۳۳ اعلامیهای منتشر کرد که بازرگان از جمله امضا کنندگان آن بود. بههمین علت، او همراه با ده نفر دیگر از استادان که آنها نیز امضاکنندگان آن اعلامیه بودند، از دانشگاه اخراج شدند.
در بهار ۱۳۳۴، بازرگان برای نخستین بار، پنج ماه زندانی شد.
اما بعد از شش ماه دوباره به دانشگاه بازگشت.
در سالهای ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱، اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران تحولات سریعی یافت.
همزمان با این تحولات، بازرگان به دلیل فعالیتهایش برای بار دوم دستگیرشد و به ده سال زندان محکوم شد.
پس از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷،بازرگان کار خود را در اوضاع حساس و طوفانی کشور آغاز کرد.
او در رأس دولت موقت وظیفه داشت که علاوه بر اداره امور کشور، همهپرسی برای تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی را انجام دهد و مجلس مؤسسان را که بعدها به مجلس خبرگان موسوم شد با برگزاری انتخابات، برای تصویب قانون اساسی نظام جدید، منعقد سازد و در پی آن مجلس نمایندگان ملت را طبق قانون اساسی جدید تشکیل دهد.
از همان نخستین ماههای نخست وزیری بازرگان، میان دولت او با شورای انقلاب و مشی و مرام رهبری انقلاب، ناهماهنگیهایی وجود داشت. این ناهماهنگیها با گذشت زمان آشکارتر شد.
بازرگان در آبان ۱۳۵۸، و فردای روزی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام سفارت آمریکا را تسخیر کردند استعفا داد و امام خمینی استعفای او را پذیرفت.
بازرگان در دوسه سال آخر عمر خویش در بخشی از افکار گذشته خود در باب اثبات پیوند نزدیک دین و «ایدئولوژی»، تجدیدنظر کرد و به این باور رسید که «ادیان توحیدی الهام شده از طرف خالق عزیز حکیم، قطعاً نظر و اثر در شئون دنیایی و انسانی دارند ولی از یک افق دیگر و برای منظوری غیر از جوابگویی و حل مسائل و مشکلات دنیایی انسانها آمدهاند.
از تأمل در دلایلی که وی برای تبیین نگرش جدید خود اقامه میکند، میتوان دریافت که تلخکامی وی از تجربه نافرجام دولت موقت و نظر انتقادی شدید وی نسبت به جانشینان خود در جمهوری اسلامی در این تجدیدنظر بیتأثیر نبوده است.
در نهایت بازرگان در بهمن ماه ۱۳۷۳، در هشتاد و شش سالگی، در فرودگاه زوریخ بهعلت سکته قلبی درگذشت.
جسد او را به ایران بازگرداندند و بنا به وصیت خود او، او را در قم به خاک سپردند.